کوچه ابری
چشم او منشاء پاکی و صفا، زیباییست من ندانم غم جانسوز نگاهش از چیست به سرشستند دلش را ز گِل عشق و امید
شاعر: فاطمه ناظری
چشم او منشاء پاکی و صفا، زیبایی ست
من ندانم غم جانسوز نگاهش از چیست
به سرشستند دلش را ز گِل عشق و امید
بنوشتند به قلبش که پر از شیدایی ست
از تبار سحر و روشنی و مهتاب است
مهربان است و دگر هیچ کسی چون او نیست
ابرآلودترین کوچه دنیاست دلش
عابرش هستم و بر شانه من سخت گریست
آه ای مرگ! که هر شب، ز دلم میگذری
صبر کن، محض خدا، این دم آخر تو بایست
دست من گیر و ببر روح پریشان مرا
که بدون دلِ پاکش نتوان ، هرگز زیست
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}