واژهی ازواج در قرآن
كاربردهای ازواج در قرآن
1. زوجیت نر و ماده از موجودات
الف) زوجیت انسان
خداوند متعال میفرماید: «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَاجاً وَ مَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَ لاَ تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ» (4). كلمه ازواجاً به قرینه «من انثی» بیان سیر خلقت انسان از خاك تا نطفه و به معنای نر و ماده است؛ علاوه بر اینكه كلمه ازواجاً ظهور در همین معنا دارد، مگر آنكه قرینهای برخلاف آن باشد؛ به همین دلیل علامه طباطبایی احتمالات دیگر را ضعیف میداند و كلمه «ازواجا» را به معنای مرد و زن میگیرد. (5)ب) زوجیت نر و ماده از انعام (گاو، گوسفند، شتر)
خداوند در سوره انعام میفرماید: «ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَیَیْنِ...»: و از انعام (گاو، گوسفند، شتر) هشت زوج نر و ماده بیافرید از میش دو تا از بز دو تا. بگو: آیا نرهای آنها را حرام كردهاند یا ماده آنها را؟ و از شتر دو تا و از گاو دو تا آفرید. بگو آیا نرهای آنها را حرام كرده است یا مادههای آنها را؟ (6)انعام همانگونه كه در مفردات و مجمع البیان آمده به معنای گاو و گوسفند و شتر است و زمانی انعام گفته میشود كه در میان آنها شتر باشد. (7) «ثمانیة ازواج» نیز بدل است برای «حمولة و فرشاً» كه در آیه پیش آمده است: «و من الانعام حمولةً و فرشاً» در نتیجه هشت زوج مربوط به انعام میشود كه خداوند آفرینش آنها را برای رهنمون ساختن انسانها به توحید یادآور شده است. جمله «آلذكرین حرم ام الانثیین» نیز قرینه است كه مقصود از ازواج نرینه و مادینهی انعام است نه شكلها و رنگهای مختلف آن.
نظیر همین آیه است، فرمایش خداوند در سوره شورا آیه یازده كه میفرماید: «فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً وَ مِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجاً یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ»: [خداوند] پدید آورنده آسمانها و زمین است كه برای شما از نوع خودتان همسرانی آفرید و از انعام نیز جفتهایی آفرید تا شما را در اینگونه از آفرینش زیاد كند. (8) كشاف «یذرؤكم» را به معنای تكثیر و زیاد كردن میداند و مرجع ضمیر«فیه» را تدبیر و جعل و آفرینش الهی قرار میدهد. وی در ادامه مینویسد: علت اینكه خداوند كلمه «فیه» را به جای كلمه «به» به كار برده است، این است كه این تدبیر الهی و آفرینش نر و ماده، منبع و محل اصلی تكثیر انعام است. (9)این احتمال نیز هست كه مرجع ضمیر «فیه» تزاوج و همآغوشی نرینه و مادینه باشد كه میتوان آن را از كلمه ازواج استفاده كرد. (10)
به دو دلیل میتوان گفت مقصود از «ازواجاً» جفتهای نر و ماده از انعاماند. یكی عطف «و من الانعام ازواجاً» بر جمله «من انفسكم ازواجاً» است كه موجب شكل گرفتن سیاق واحد میشود و همانند «من انفسكم ازواجاً» ناظر به نرینه و مادینه خواهد بود. دلیل دوم كلمه «یذرءُكم» است كه به معنای ازدیاد و كثرت توالد و تناسل است و این مفهوم فقط متناسب با زوجیت نرینه و مادینه است.
ج) زوجیت در جانوران
خداوند در سوره هود، آیه چهلم میفرماید: «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ»: تا به آنجا كه فرمان در رسید و [آب از] تنور فوران كرد. آنگاه گفتیم كه در آن [كشتی] از هر جفت [جانوری] دو تا سوار كن. مقصود از زوجین در آیه، نر و ماده حیوانات است كه خداوند متعال به حضرت نوح (علیه السلام) دستور داد آنها را به همراه خود به كشتی ببرد. (11)د) زوجیت نر و ماده در میوهها
قرآن كریم میفرماید: «وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَ أَنْهَاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ»: او كسی است كه زمین را گستراند و در آن كوهها و رودهایی پدید آورد و در آن از تمامی میوهها در زمین دو جفت آفرید. طنطاوی در الجواهر فی تفسیر القرآن الكریم معتقد است مقصود از «زوجین» زوج نر و ماده است كه تلقیح آنها در گلهایشان صورت میگیرد. علم جدید هم این معنا را كشف و ثابت كرده كه هر درخت و زراعتی، میوه و دانه نمیبندد مگر اینكه نر و ماده آن با هم درآمیزند چیزی كه هست این است كه گاهی عضو نر با عضو ماده در یك درخت و بوتهاند مانند بیشتر درختان و گاهی عضو نر در یك درخت است و عضو ماده در درختی دیگر، مانند درخت خرما. آن دسته كه عضو نر و ماده هر دو در یك بوتهاند، گاهی هر دو در یك گل قرار دارند و گاهی در دو گل. اولی مانند بوته پنبه كه عضو نر با عضو ماده آن در یك گل قرار دارند و دومی مانند بوته كدو. (12)ماوردی از مفسران اهل سنت مینویسد: یكی از دو زوج در كلام الهی «زوجین اثنین»، نرینه و مادینه است؛ مثل درخت خرما كه دارای نر و ماده است و نیز هر یك از گیاهان؛ اگرچه از دید ما پنهان است؛ و زوج دیگر، شیرین و ترش یا گوارا و تلخ یا سفید و سیاه یا سرخ و زرد است. پس هر جنس از میوهها دارای دو نوع است كه به اضافه نرینه و مادینه آنها چهار نوع میشود. (13)
براساس نظر ماوردی كلمه اثنین بعد از «زوجین» تأكید نیست، بلكه تكرار «زوجین» را افاده میكند كه در واقع چهار زوج میشود. مرحوم طبرسی نیز كلام وی را در مجمع البیان نقل كرده است. در تفسیر نمونه نیز زوجین به معنای نر و مادهی موجودات آمده است و ذیل آیه این چنین نگاشته است: میوهها موجودات زندهایاند كه دارای نطفههای نر و مادهاند كه از طریق تلقیح بارور میشوند. اگر «لینه» دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدی در اواسط قرن هجده میلادی موفق به كشف این مسئله شد كه زوجیت در جهان گیاهان تقریباً یك قانون عمومی و همگانی است و گیاهان نیز همچون حیوانات ازطریق آمیزش نطفه نر و ماده، بارور میشوند و میوه میدهند، قرآن مجید در یك هزار و صد سال قبل از آن، این حقیقت را فارش ساخت و این خود یكی از معجزات علمی قرآن مجید است كه بیانگر عظمت این كتاب بزرگ آسمانی است. (14)
علامه طباطبایی اگرچه زوجیت به معنای نر و ماده را در آیاتی مثل آیه سی و ششم سوره یس و آیه دهم سوره لقمان و آیه چهل و نهم ذاریات میپذیرد، این تفسیر را برای جمله «زوجین اثنین» ناتمام میداند و معتقد است مقصود از «زوجین» دو صنف است كه هریك با صنف دیگر مخالف است، مثل میوه تابستانی و زمستانی، میوه شیرین و غیر آن و در پاسخ تفسیر اول مینویسد: ظاهر آیه كریمه مساعد بر این معنا نیست؛ زیرا ظاهرش این است كه خود میوهها دو زوجاند، نه اینكه از دو زوج آفریده شدهاند و اگر مقصود این باشد مناسبتر این بود كه گفته شود هر یك از میوهها را در زمین از دو زوج پدید آورد. (15)
میتوان این اشكال را بدینگونه پاسخ داد كه اولاً منظور اصلی در استفاده از آیات این است كه میوه ها دارای زوج نر و مادهاند و این معنا بدون كاربرد كلمه «من» استفاده میشود، چنان كه خود ایشان اظهار كردهاند ظاهر آیات این است كه خود میوهها دارای زوجاند. پس با وجود این ظهور، چرا معنایی دیگر را برگزیدهاند و گفتهاند زوجین به معنای صنف است؟ اما اینكه نوشتهاند اگر منشأ وجودی میوهها لقاح نر و ماده باشد، پس باید جمله چنین میآمد كه «كلّ الثمرات جعل فیها من زوجین» (هر یك از میوهها را از دو زوج قرار داد)، پاسخ این است كه این معنای ملازمی كلام است نه معنای مطابقی، و اصل معنا همان زوجیت میوههاست؛ البته ایشان در ادامه نوشتهاند كه میتوان تفسیر پیدایش میوهها از دو زوج نر و ماده را از آیاتی همانند «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ» (16)، «وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ» (17) و «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (18) استفاده كرد. (19)
هـ) زوجیت گیاهان
خداوند متعال میفرماید: «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لاَ یَعْلَمُونَ» (20): پاك و منزه است كسی كه همه اصناف را آفریده است از آنچه زمین میرویاند و نیز از خودشان و نیز آنچه نمیدانند. براساس نظر غالب مفسران مقصود از ازواج اصناف و جنسیتهای مختلف است (21) كه خداوند برای سه بخش از موجودات مقرر كرده است: گیاهان، انسانها و آفریدههایی در آینده كه انسان از آنها مطلع نیست.در احتمالی به همین معناست آیه هفتم از سوره شعراء كه میفرماید: «أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»: آیا به زمین ننگریسته كه چه بسیار در آن از هر گونهای ارزشمند رویانیدیم؟ علامه طباطبایی مینویسد: برخی تعمیم دادهاند و گفتهاند زوج كریم شامل حیوانات و انسان نیز میشود و كلمه «انبتنا» مخصوص گیاهان نیست؛ زیرا قرآن در خطاب به انسان ها، نظیر همین تعبیر را به كار برده و فرموده است: «اللهُ أنْبَتَكُمْ مِنَ الأرْضِ نَباتاً» (22): و بر همین سیاق است آیه هفتم از سوره ق كه میفرماید: «وَ أنْبَتْنا فیها مِنْ كُلِّ زوْجٍ بَهیجٍ»: و رویاندیم در زمین از هرگونه گیاه بهجتانگیز. همچنین است آیه پنجاه و سوم از سوره طه: «وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى».
فخر رازی و زمخشری مینویسند: ازواج یعنی اصناف گوناگون و جهت نامگذاری اصناف گیاهان به ازواج این است كه آنها جفتاند و بعضی از آنها همگون با بعضی دیگر است و كلمه «شتّی» صفت برای ازواج است و احتمال دارد صفت برای «نبات» باشد؛ یعنی گیاهان از جهت نفع و طعم و طبیعت با یكدیگر مختلف آفریده شدهاند. بعضی از آنها برای انسانهاست و برخی دیگر برای چهارپایان. (23) مرحوم طبرسی علاوه بر این معنا تفسیر دیگری را نیز ذكر كرده است: ازواج به معنای گونههای گوناگون است و مقصود از «نبات شتّی» اختلاف آنها در رنگهای سرخ و سفید و سبز و زرد است و هر رنگ از آنها را زوج میگویند. (24) ولی با توجه به ظهور اولیه كلمه ازواج در زوجیت نرینه و مادینه، میتوان آن را به قانون عمومی زوجیت در گیاهان تفسیر كرد؛ قانونی كه اكنون از نظر علمی مورد تأیید قرار گرفته است و توضیح آن در زوجیت میوهها ذكر شد.
و) موجودات قرین یا ضد یكدیگر
خداوند در سوره ذاریات، آیه چهل و نهم میفرماید: «و من كلّ شیء خلقنا زوجین لعلكم تذكّرون»: و از هر چیز یك جفت آفریدیم. شاید شما متذكر شوید. یكی از تفاسیر معروف «زوجین»، دو صنف و دو گونه است، مانند شب و روز، نور و ظلمت، دریا و صحرا، خورشید و ماه، نر و ماده و غیر اینها. امام رضا (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «بمضادّثه بین الاشیاء عرف ان لا ضدّ له، بمقارنته بین الاشیاء عرف ان لا قرین له، ضادّ النّور بالظّلمة و الیبس بالبَلل و الخشن باللین و الصّرد بالحرور، مؤلفاً بین متعادیاتها، مفرّقاً بین متدانیاتها دالّةً بتفریقها علی مفرّقها و بتألیفها علی مؤلّفها، و ذالك قوله «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»: (25) از اینكه خداوند اشیا و موجودات متضاد آفریده؛ میتوان پی برد كه برای او ضدی نیست و از قرین قرار دادن اشیا معلوم میشود، برای او قرینی نیست. نور را ضد ظلمت و خشكی را ضد تری و خشونت را ضد نرمش و سرما را ضد گرما قرار داد. اشیای متضاد را با یكدیگر جمع كرده و موجودات نزدیك به هم را از هم جدا كرده است تا این جدایی دلیل باشد بر جدا كننده آن و آن پیوستگی، دلیل بر پیوند دهندهاش باشد و این است معنای «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».كلام الهی در سوره یس نیز به همین معناست: «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا» (26). علامه طباطبایی مینویسد: برخی در تفسیر این آیه گفتهاند مقصود از «ازواج» انواع و اصناف است؛ ولی آیات دیگری كه متعرض خلقت ازواج است، با این گفتار سازگار نیست، مانند آیه «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ». (27) علاوه بر اینكه اصولاً مقارنه دو چیز با هم و نوعی تركیب و امتزاج اجزاء از لوازم مفهوم زوجیت است؛ در حالی كه براساس آن تفسیر، نه مقارنتی در كار است و نه تركیب و امتزاجی. علامه طباطبایی سپس به كلام راغب استشهاد كرده كه به هر یك از دو قرین یعنی نر و ماده در حیوانات زوج میگویند و در غیر حیوانات هم به قرین، زوج گفته میشود؛ مثلاً میگویند یك جفت چكمه و امثال آن و نیز به هر چیزی كه با مماثل و با ضد خودش مقارن شده باشد، زوج میگویند و خداوند متعال كه فرموده «خلقنا زوجین» این معنا را بیان كرده كه تمامی آنچه در عالم است، زوج است؛ چون یا ضدی دارد كه گفتیم ضد هر چیزی را هم زوج میگویند و یا مثلی دارد كه آن نیز زوج است و یا با چیزی تركیب یافته كه تركیب هم خود نوعی زوجیت است بلكه اصلاً در عالم چیزی نیست كه به هیچ وجه تركیب در آن نباشد. (28) بنا به گفته راغب زوجیت زوج عبارت است از اینكه در وجود یافتن محتاج به امتزاج و تركیب باشد؛ به همین جهت به هر یك از دو قرین از آن جهت كه قرین است، زوج میگویند؛ مثلاً به هر یك از دو عدد قالی كه قرین هماند. زوج میگویند؛ چون احتیاج به آن لنگه دیگرش دارد و نیز به هر دو قرین، زوج میگویند؛ به دلیل اینكه در جفت بودن هر دو محتاج هماند. پس زوج بودن اشیا عبارت شد از مقارنه بعضی با بعضی دیگر برای نتیجه دادن یك شیء سوم یا برای اینكه از تركیب دو چیز درست شده است. (29)
2. همسران شرعی مردان
قرآن كریم میفرماید: «وَ لَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ» (30). اگر زنان شما فرزندی نداشته باشند، نیمی از تركه، سهم ارث شماست. مقصود از «ازواج» به قرینه «لهنّ» همسران شرعی مردهاست.قرآن كریم در آیهای دیگر میفرماید: «وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَکَانَ زَوْجٍ وَ آتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَاراً فَلاَ تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً» (31): و اگر میخواهید همسری را جانشین همسری (زن پیشین خود) كنید و به یكی از آنان مال فراوانی [به عنوان مهر] داده بودید، چیزی از آن را باز پس نگیرید. این آیه نیز به قرینه «احداهُنَّ» دلالت دارد كه مقصود از «ازواج» زنانیاند كه به ازدواج مرد در آمدهاند.
ازواج در این آیه نیز به همین معنا آمده است: «وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْوَاجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً» (32): و كسانی از شما كه فوت میكنند و همسرانی به جا میگذارند، [آن زنان] باید چهار ماه و ده روز درنگ كنند (عدّه نگه دارند).
3. اصناف
الف) اصناف انسان در قیامت
خداوند در سوره واقعه میفرماید: «وَ کُنْتُمْ أَزْوَاجاً ثَلاَثَةً * فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ*وَ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ *وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» (33). این آیه بیان میكند خداوند انسانها را در قیامت به سه گروه تقسیم میكند: 1. میمنه؛ 2. مشأمه؛ 3. سابقون. از این سه گروه در این آیه به ازواج تعبیر شده است. شیخ طوسی در تفسیرش مینویسد: «ازواجاً» به معنای اصناف است. (34) زمخشری نیز در معنای ازواج آورده است: به اصناف گوناگونی كه بعضی از آنها با بعضی دیگرند و یا آنكه به همراه یكدیگر از آنها یاد میشود، ازواج میگویند. (35)ب) اصناف عذاب الهی
قرآن كریم میفرماید: «جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ* هذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَ غَسَّاقٌ * وَ آخَرُ مِنْ شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ» (36): همان جهنم است كه واردش میشوند و بد آرامگاهی است. چنین است آب جوش و چركابه كه باید آن را بچشند و جز اینها انواع و صنفهای دیگر از عذاب همانند آن دارند.4. همنشینان از شیاطین و ستمگران
خداوند متعال میفرماید: «احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا کَانُوا یَعْبُدُونَ *مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ» (37): ستم پیشگان و همردیفانشان و آنچه را جز خدا میپرستیدند، جمع كنید و به سوی راه دوزخ هدایتشان كنید. در اینكه مقصود از «ازواجهم» چیست، مصادیق مختلفی ذكر كردهاند: 1. همتایان در گناه مثل اهل زنا با زناكاران و اهل سرقت با سارقان؛ 2. همنشینان شیطانی؛ 3. همسران ظالمان كه بر دین و عقیده آناناند؛ 4. پیروان ستمگران. (38)علامه طباطبایی معتقد است مقصود از «ازواجهم» همنشینان از شیاطین است كه خداوند در سوره زخرف، آیه سی و هشتم میفرماید: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ ... حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ»: هر كس از یاد خدا رویگردان شود، برای او شیطانی بگماریم. پس همنشین اوست... تا چون نزد ما آید میگوید: ای كاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود. چه بدهمنشینی بودی. وی در ادامه مینویسد: بعضی از مفسران گفتهاند مقصود از «ازواج» همتایان است؛ بدین معنا كه هر كسی با نظیر خود محشور میشود، اشخاص زناكار با زناكار و اشخاص شرابخوار با شرابخواران و لكن این تفسیر صحیح نیست؛ چون در این صورت باید ظالمان، طایفه خاصی از اهل هر گناه باشند و این با كلمه «ظالمین» كه مطلق است، ناسازگار است؛ علاوه بر اینكه ذیل آیه كه درباره سخن از معبودان باطل است با تفسیر ظالمان به گروههای مختلف گناهكاران تناسب ندارد. برخی دیگر مقصود از ازواج را زنان كافر دانستهاند كه این احتمال نیز قابل قبول نیست. (39)
پینوشتها:
1. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص35.
2. احمد فیومی؛ المصباح المنیر، ج1و2، ص258-259.
3. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص384-385.
4. فاطر: 11.
5. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج17، ص25.
6. انعام: 142-143.
7. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص815. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج1و2، ص712.
8. شورا: 11.
9. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج4، ص212.
10. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج9و10، ص36.
11. رك: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج10، ص 226. ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج12، ص72.
12. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان، ج11، ص292.
13. محمد ماوردی؛ النكت و العیون؛ ج3، ص93.
14. ناصر مكارم شیرازی؛ تفسیر نمونه، ج10، ص115.
15. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج11، ص292.
16. یس: 36.
17. لقمان: 10.
18. الذاریات: 49.
19. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج11، ص292.
20. یس: 36.
21. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج7و8، ص663. محمود زمخشری، الكشاف، ج4، ص15.
22. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج15، ص251.
23. محمود زمخشری، الكشاف، ج3، ص69. محمد فخر رازی، التفسیر الكبیر، ج22، ص60.
24. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج7و8، ص23.
25. ابن جمعه عروسی حویزی؛ تفسیر نورالثقلین، ج5، ص130. نقل از: توحید صدوق.
26. یس: 36.
27. ذاریات: 49.
28. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص384.
29. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج17، ص88.
30. نساء: 12.
31. همان، 20.
32. بقره: 234.
33. واقعه: 7-10.
34. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان، ج9،ص489.
35. محمود زمخشری، الكشاف، ج4، ص456.
36. ص: 56-58.
37. صافات: 22-23.
38. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج4، ص39. محمد فخر رازی؛ التفسیر الكبیر، ج26، ص115. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج7و8، ص688.
39. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج17، ص131.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}