واژهی اسفاردر قرآن
«اسفار» جمع «سَفَر» به معنای پیمودن مسافت برای كوچ كردن و ترك یك محل است. همچنین جمع سفر- به كسر سین- به معنای كتاب تورات، انجیل و شبیه این دو است.
نویسنده: عباس كوثری
«اسفار» جمع «سَفَر» به معنای پیمودن مسافت برای كوچ كردن و ترك یك محل است. (1) همچنین جمع سفر- به كسر سین- به معنای كتاب تورات، انجیل و شبیه این دو است. (2)
راغب مینویسد: سفر پرده برداشتن است و به اعیان و ذوات اختصاص دارد؛ همانند اینكه میگوییم: «سَفَر العِمامة عن رأسه و الخُمار عن الوجه»؛ یعنی عمامه را از سر برداشت یا مقنعه را از صورت كنار زد و اِسفار مخصوص رنگ است؛ مثل كلام الهی كه میفرماید: «وَ الصُّبْحِ إذا أسْفَرَ»؛ یعنی سوگند به صبح، زمانی كه رنگ آن بدرخشد و همانند «وُجوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ»؛ یعنی چهرههایی در آن روز، نورانی و درخشنده است و سِفر كتابی است كه از حقایق پرده برمیدارد. سفیر نیز كسی است كه به جهت حل اختلاف بین افراد حركت میكند تا وحشت را از آنان زائل سازد و سَفارت به معنای رسالت است و كلام الهی «بِأیْدی سَفَرَةِ» ملائكهایاند كه خداوند درباره آنان فرموده است: «كراماً كاتبین»؛ یعنی نویسندگانی گرامیاند. پس اطلاق رسول بر ملائكه و كتابهای آسمانی از جهت اینكه مبهمات را میزدایند مشترك است. (3)
مقصود از دعا برای دورشدن سفرها در جمله «باعد بین اسفارنا» این است كه در سفرهای تجارتی، منازل و آبادیهای بین راه كه در آن توقف میكردند، طولانی شود و قرینهاش صدر آیه است كه خداوند نعمت اعطایی به قوم سبأ را وجود آبادیهای بابركت بین سرزمین سبأ و شام ذكر كرده است. سپس خداوند با فای تفریع از كفران این نعمت یاد كرده است (فقالوا ربّنا باعِد). مفسرانی همانند زمخشری و طبرسی نیز جمله «باعد بین اسفارنا» را به قرارگرفتن بیابان ها بین منازل توقف آنان تفسیر كردهاند. (5) گفتنی است مفرد كلمه اسفار در قرآن به صورت مكرر در معنای مسافرت به كار رفته است، مثل سوره بقره آیهی 184-185 و283، نساء آیهی 43، مائده آیهی 6 و سورهی توبه آیهی 42.
زمخشری در كشاف مینویسد: اسفار به معنای كتابهای بزرگ علمی است. (7)دیگر مفسران نیز همانند شیخ طوسی (8) و طبری (9) نیز اسفار در آیه را به معنای كتابهای علمی دانستهاند، چنان كه ظهور آیه نیز گواه بر این تفسیر است.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول
راغب مینویسد: سفر پرده برداشتن است و به اعیان و ذوات اختصاص دارد؛ همانند اینكه میگوییم: «سَفَر العِمامة عن رأسه و الخُمار عن الوجه»؛ یعنی عمامه را از سر برداشت یا مقنعه را از صورت كنار زد و اِسفار مخصوص رنگ است؛ مثل كلام الهی كه میفرماید: «وَ الصُّبْحِ إذا أسْفَرَ»؛ یعنی سوگند به صبح، زمانی كه رنگ آن بدرخشد و همانند «وُجوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ»؛ یعنی چهرههایی در آن روز، نورانی و درخشنده است و سِفر كتابی است كه از حقایق پرده برمیدارد. سفیر نیز كسی است كه به جهت حل اختلاف بین افراد حركت میكند تا وحشت را از آنان زائل سازد و سَفارت به معنای رسالت است و كلام الهی «بِأیْدی سَفَرَةِ» ملائكهایاند كه خداوند درباره آنان فرموده است: «كراماً كاتبین»؛ یعنی نویسندگانی گرامیاند. پس اطلاق رسول بر ملائكه و كتابهای آسمانی از جهت اینكه مبهمات را میزدایند مشترك است. (3)
كاربردهای اسفار در قرآن
1. سفرهای تجارتی
خداوند در سوره سبأ میفرماید: «وَ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ *فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَ مَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» (4): در بین آنان و آبادیهایی كه به آنها بركت بخشیده بودیم (بین سرزمین سبأ تا شام) آبادیهای به هم پیوسته قرار داده بودیم و در میان آنها سیر و سفر مقرر داشته بودیم و [به آنان گفتیم] شب ها و روزها با كمال امن و آرامش در آنها سیر و سفر كنید. پس گفتند پروردگارا بین سفرهای ما فاصله بینداز و بدینسان بر خویشتن ستم كردند. پس آنان را داستانهایی [برای عبرت دیگران] قرار دادیم و جمعیتشان را متلاشی ساختیم و در این ماجرا عبرتی برای هر صابر شكرگزار است.مقصود از دعا برای دورشدن سفرها در جمله «باعد بین اسفارنا» این است كه در سفرهای تجارتی، منازل و آبادیهای بین راه كه در آن توقف میكردند، طولانی شود و قرینهاش صدر آیه است كه خداوند نعمت اعطایی به قوم سبأ را وجود آبادیهای بابركت بین سرزمین سبأ و شام ذكر كرده است. سپس خداوند با فای تفریع از كفران این نعمت یاد كرده است (فقالوا ربّنا باعِد). مفسرانی همانند زمخشری و طبرسی نیز جمله «باعد بین اسفارنا» را به قرارگرفتن بیابان ها بین منازل توقف آنان تفسیر كردهاند. (5) گفتنی است مفرد كلمه اسفار در قرآن به صورت مكرر در معنای مسافرت به كار رفته است، مثل سوره بقره آیهی 184-185 و283، نساء آیهی 43، مائده آیهی 6 و سورهی توبه آیهی 42.
2. كتابها
خداوند متعال در سوره جمعه میفرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَاراً ... »: مثال آنان كه تورات بر آنان تكلیف شد، سپس حق آن را ادا نكردند، همانند درازگوشی است كه كتابهایی حمل میكند. (6)زمخشری در كشاف مینویسد: اسفار به معنای كتابهای بزرگ علمی است. (7)دیگر مفسران نیز همانند شیخ طوسی (8) و طبری (9) نیز اسفار در آیه را به معنای كتابهای علمی دانستهاند، چنان كه ظهور آیه نیز گواه بر این تفسیر است.
پینوشتها:
1. احمد فیومی؛ المصباح المنیر، ص278.
2. ابن درید؛ الاشتقاق، ص166.
3. حسین راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن، ص412.
4. سبأ:18-19.
5. محمود زمخشری، الكشاف، ج3، ص 577. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج7و8، ص606.
6. جمعه:5.
7. محمود زمخشری، الكشاف، ج4، ص530.
8. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان، ج10، ص10.
9. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج14، ص124.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}