واژهی بأس در قرآن
كاربردهای بأس در قرآن
1. عذاب دنیوی
خداوند متعال میفرماید: «وَ کَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَ أَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْماً آخَرِینَ* فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا یَرْکُضُونَ» (5): چه بسیار آبادیهای ستمگر را درهم شكستیم و بعد از آنها قوم دیگری روی كار آوردیم؛ هنگامی كه عذاب ما را احساس كردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند. مقصود از كلمه «بأسنا» به قرینه آیهی بعد، عذاب دنیوی است؛ زیرا میفرماید: «فَمَا زَاَلَتْ تِلْکَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِیداً خَامِدِینَ»: آنان این كلام (یا ویلنا) را تكرار میكردند تا اینكه آنان را درو كرده، خاموش ساختیم. آیه كنایه از هلاكت آنان به عذاب استیصال یا تسلط بخت نصر و كشته شدن آنان به دست وی است. (6) آن قریه «حضور» نام داشته و در سرزمین یمن بوده است كه پس از شهید كردن پیامبر خویش، دچار عقوبت ستمگری و كشتار بخت نصر شدند. (7) بأس به همین معناست در دیگر كلام الهی كه میفرماید: «وَ کَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَیَاتاً أَوْ هُمْ قَائِلُونَ * مَا کَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلاَّ أَنْ قَالُوا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ» (8): چه بسیار شهرها و آبادیهایی كه آنها را هلاك كردیم و عذاب ما شب هنگام یا در روز هنگامی كه استراحت كرده بودند، به سراغشان آمد و در آن موقع كه عذاب ما به سراغ آنان آمد، سخنی نداشتند جز اینكه گفتند ما ظالم بودیم. به همین سان است بأس در آیه دیگر: «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ* فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ... » (9): زیرا فا در «فلّما راَوا» تفریع بر مضمون آیه پیشین است كه مربوط به عذاب دنیوی اقوام است. در آن آیه خداوند انسانها را ترغیب میكند كه با سیر و گشت و گذار در زمین، از سرنوشت اقوام گذشته عبرت بگیرند؛ همانها كه تعدادشان بیشتر و نیرو و آثارشان در زمین فزونتر بود؛ اما آنچه در دنیا به دست آورده بودند نتوانست در مقابل عذاب الهی آنان را بینیاز سازد.2. جنگ
یكی دیگر از كاربردهای قرآنی كلمه «بأس» جنگ است؛ خداوند متعال میفرماید: «... وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ... الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ... » (10).مفسران همانند شیخ طوسی (11)، شبّر (12)، بیضاوی (13) و طبری (14) معتقدند مقصود از «حین البأس»، جهاد و مبارزه با دشمن است كه در آیه بالا از نشانههای نیكی به شمار رفته است و به همین سان است آیه «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنْکُمْ وَ الْقَائِلِینَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنَا وَ لاَ یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِیلاً» (15). در تفاسیر مجمع البیان (16)، فخر رازی (17)، روح البیان (18) و... نیز به همین معنا آمده است؛ علاوه بر اینكه سیاق آیات كه مربوط به جنگ احزاب است، گواه همین معناست. در نتیجه معنای آیه چنین است: خداوند كسانی را كه مردم را از جنگ بازمیداشتند و كسانی را كه به برادران خود میگفتند به سوی ما بیایید، به خوبی میشناسد و آنان جز زمان اندكی در جنگ حضور نمییابند. بأس به همین معناست در آیات «... سَرَابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ ... » (19) و «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ... » (20) و نساء آیه 84، اسراء آیه پنجم، نمل آیه 33، انعام آیه 65 و فتح آیه شانزدهم.
3. سلاح و شمشیر
خداوند متعال میفرماید: «... وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ» (21). براساس روایت نقل شده از امیرالمؤمنین (علیه السلام) مقصود از «انزلنا» آفریدن و خلقت آهن است (22)و بأس به معنای سلاح و غیر آن است. (23) در تفسیر طبری (24)، مجمع البیان (25) و روح البیان (26) نیز بأس به ابزار جنگ همانند شمشیر و سلاح و سپر تفسیر شده است.4. دشمنی
قرآن كریم میفرماید: «لاَ یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعاً إِلاَّ فِی قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى... »(27). میتوان گفت مقصود از كلمه «بأسهم» عداوت و دشمنیای است كه در باطن بین یهودیان بنی نضیر وجود داشته است؛ به این دلیل كه قرآن كریم در ادامه آیه، آنان را جمعیتی به ظاهر متحد با دلهایی جدا و پراكنده از یكدیگر ترسیم كرده است. شیخ طوسی در تفسیر این آیه مینویسد: معنایش این است كه میان یهودیان دشمنی سختی است. به ظاهر آنان را بر یك كلام، متحد مییابی؛ اما در واقع دلهایشان پراكنده است. (28) فخر رازی نیز به همین سان آورده است. (29)5. فقر
هیئت «بأساء» بر وزن فعلاء، برگرفته از «بأس»یا «بؤس» و مصدر است. این كلمه به دلیل اینكه اسم و مصدر است و معنای صفتی ندارد، دارای وزن افعل نیست؛ زیرا وزن فعلاء و افعل در صفاتی است كه برای رنگ و عیب به كار میرود، همانند احمر و حمراء، اعور و عوراء (30) در قرآن كریم بأساء در معنای فقر و گرسنگی به كار رفته است. زمخشری مینویسد: بأساء به معنای فقر و سختی است و ضرّاء به معنای مرض و زمینگیر شدن است. (31) آلوسی نیز معتقد است بأساء به معنای فقر و ضرّاء به معنای بیماری و دردمندی است و این دو مصدرند كه بر وزن فعلاء آمدهاند. (32) شیخ طوسی (33) و طبرسی (34) نیز همین معنا را ذكر كردهاند.پینوشتها:
1. اسماعیل جوهری، الصحاح، ج3، ص906-907.
2. ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص301.
3. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج1، ص 328.
4. خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب كتاب العین، ج1، ص128.
5. انبیاء: 11-12.
6. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج7و8، ص67.
7. محمود زمخشری، الكشاف، ج3، ص105.
8. اعراف: 4-5.
9. غافر: 84-85.
10. بقره: 177.
11. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج2، ص98.
12. سید عبدالله شبّر، الجوهر الثمین، ج1، ص180.
13. عبدالله بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ج1، ص165.
14. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج2، ص138.
15. احزاب: 18.
16. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج7و8، ص546.
17. محمد فخر رازی، التفسیر الكبیر، ج25، ص174.
18. اسماعیل بروسوی؛ تفسیر روح البیان، ج7، ص155.
19. نحل: 81.
20. انبیاء: 80.
21. حدید: 25.
22. ابن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج5، ص250.
23. همان.
24. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج3، ص308.
25. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج9و10، ص363.
26. اسماعیل بروسوی، تفسیر روح البیان، ج9، ص449.
27. حشر: 14.
28. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج9، ص569.
29. محمد فخر رازی، التفسیر الكبیر، ج29، ص252.
30. اسماعیل جوهری، الصحاح، ج3، ص907. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج2، ص98.
31. محمود زمخشری، الكشاف، ج1، ص220.
32. محمود آلوسی، روح المعانی، ج2، ص72.
33. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج2، ص98.
34. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج1 و2، ص477.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}