واژهی برق در قرآن
«برق» دارای دو اصل و ریشه است: 1. درخشش و 2. جمع شدن سیاهی و سفیدی. بقیه معانی مجازی و نشئت گرفته از این دو است. برق درخشیدن ابرهاست و بارقه ابرهای دارای برق است و هر آنچه رنگی درخشنده داشته باشد، بدان «بارق»
نویسنده: عباس كوثری
«برق» دارای دو اصل و ریشه است: 1. درخشش و 2. جمع شدن سیاهی و سفیدی. بقیه معانی مجازی و نشئت گرفته از این دو است. (1) برق درخشیدن ابرهاست و بارقه ابرهای دارای برق است و هر آنچه رنگی درخشنده داشته باشد، بدان «بارق» میگویند، چنان كه به شمشیرهای رخشنده «بوارق» گفته میشود و زمانی كه انسان متحیر و ترسان باشد، گفته میشود: «برق بَصرُه» (2) و جمله «رَعَدَ الرجل و بَرَق» هنگامی گفته میشود كه مردی دیگری را به ضرر رسانی تهدید كرده باشد. (3) چنان كه گذشت یكی از معانی برق نوری است كه از ابرها پیدا میشود. در تعریف علمی آن گفتهاند برق جرقهای است كه بر اثر برخورد ابرها (به علت دارا بودن الكتریسیته مثبت و منفی) تولید میشود (4) و به تعبیری دیگر، تخلیه برق به شكل جرقهای بزرگ است كه میان دو طرف یك ابر یا میان دو ابر یا میان ابر و زمین حادث میشود. صدای همراه با تخلیه را رعد گویند و آنچه از آن بر زمین افتد صاعقه نامند. (5)
به همین معناست كلام دیگر الهی كه میفرماید: «أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ... یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ... » (7) و آیه دوازدهم سوره رعد و آیه 24 سوره روم.
راغب مینویسد: برق زمانی به چشم نسبت داده میشود كه از ترس در اضطراب و حركت باشد. (9) بروسوی و علامه طباطبایی نیز همین معنا را برگزیدهاند. (10) آلوسی آن را به تحیّر بر اثر وحشت زیاد تفسیر كرده است (11)، چنان كه قرآن در سوره احزاب، شدت ترس منافقان از شركت در جهاد را با بیان حركت اضطرابآمیز چشمانشان ترسیم كرده، میفرماید: «...فَإذا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ... » (12): هنگامی كه ترس پیش آید، میبینی آن چنان به تو نگاه میكنند و چشمهایشان در حدقه میچرخد كه گویی میخواهند قالب تهی كنند. در آخر میتوان نتیجه گرفت برق در صورت اسناد به كلمه «عین»، به معنای اضطراب خواهد بود.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول
كاربردهای برق در قرآن
1. برقهای آسمانی
خداوند در سوره نور میفرماید: «وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِیهَا مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشَاءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ» (6): و از آسمان از كوههایی كه در آن است (ابرهای كوه مانند) دانههای تگرگ را نازل میكند و هر كس را بخواهد، به وسیله آن زیان میرساند و از هركس بخواهد این زیان را برطرف می كند. نزدیك است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد.به همین معناست كلام دیگر الهی كه میفرماید: «أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ... یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ... » (7) و آیه دوازدهم سوره رعد و آیه 24 سوره روم.
2. اضطراب و تحیر
خداوند در سوره قیامت میفرماید: «فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ *وَ خَسَفَ الْقَمَرُ *وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ * یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ » (8): در آن هنگام كه چشمها دچار اضطراب و وحشت گردد و ماه بینور شود و خورشید و ماه یكجا جمع شوند، آن روز انسان میگوید راه فرار كجاست.راغب مینویسد: برق زمانی به چشم نسبت داده میشود كه از ترس در اضطراب و حركت باشد. (9) بروسوی و علامه طباطبایی نیز همین معنا را برگزیدهاند. (10) آلوسی آن را به تحیّر بر اثر وحشت زیاد تفسیر كرده است (11)، چنان كه قرآن در سوره احزاب، شدت ترس منافقان از شركت در جهاد را با بیان حركت اضطرابآمیز چشمانشان ترسیم كرده، میفرماید: «...فَإذا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ... » (12): هنگامی كه ترس پیش آید، میبینی آن چنان به تو نگاه میكنند و چشمهایشان در حدقه میچرخد كه گویی میخواهند قالب تهی كنند. در آخر میتوان نتیجه گرفت برق در صورت اسناد به كلمه «عین»، به معنای اضطراب خواهد بود.
پینوشتها:
1. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج1، ص221.
2. همان. اسماعیل جوهری، الصحاح، ج1، ص1448-1449.
3. اسماعیل جوهری، الصحاح، ج1، ص 1448-1449.
4. محمد معین، فرهنگ فارسی معین، ج1، ص507.
5. علی اكبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج3، ص4598.
6. نور: 43.
7. بقره: 19-20.
8. قیامت: 7-10.
9. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص119.
10. اسماعیل بروسوی، تفسیر روح البیان، ج10، ص245. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج20، ص105.
11. محمود آلوسی، روح المعانی، ج16، ص239.
12. احزاب: 19.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}