توفان
چند ماهیگیر با قایقی به دریا رفتند و ماهیهای زیادی گرفتند. وقتی برگشتند، هوا توفانی شد. ماهیگیرها ترسیدند، پاروهای خود را کنار انداختند و دست به دعا برداشتند. آن ها به جای پارو زدن دعا میکردند و از خدا
نویسنده: محمد رضا شمس
چند ماهیگیر با قایقی به دریا رفتند و ماهیهای زیادی گرفتند. وقتی برگشتند، هوا توفانی شد. ماهیگیرها ترسیدند، پاروهای خود را کنار انداختند و دست به دعا برداشتند. آن ها به جای پارو زدن دعا میکردند و از خدا کمک میخواستند. قایق از ساحل دور ودورتر شد.
پیرترین ماهیگیرگفت: «به جای این کارها، پاروهایتان را بردارید و با تمام قدرت پارو بزنید.
مگر نمیدانید خداوند به کسانی کمک میکند که آنها هم به خودشان کمک کنند؟»
ماهیگیرها پاروهایشان را برداشتند و با تمام قدرت پارو زدند. خدا هم به آنها کمک کرد و قایق به ساحل رسید.
منبع مقاله :
شمس، محمدرضا، (1394)، افسانههای آنور آب، تهران: نشر افق، چاپ اول
پیرترین ماهیگیرگفت: «به جای این کارها، پاروهایتان را بردارید و با تمام قدرت پارو بزنید.
مگر نمیدانید خداوند به کسانی کمک میکند که آنها هم به خودشان کمک کنند؟»
ماهیگیرها پاروهایشان را برداشتند و با تمام قدرت پارو زدند. خدا هم به آنها کمک کرد و قایق به ساحل رسید.
منبع مقاله :
شمس، محمدرضا، (1394)، افسانههای آنور آب، تهران: نشر افق، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}