واژهی ثقلت، اثقال، ثقيل در قرآن
«ثِقَل» بر وزن «عِنَب» ضد سبک بودن است و «ثَقَل» متاع مسافر و هر چيز گرانبهايي است و به همين معناست حديث «اني تارک فيکم الثقلين» که «ثقلان» به معناي انس و جن است و «اثقال» گنجهاي زمين و مردگان جاي گرفته در آن و نيز گناهان و بارهاي سنگين است و مفرد آن «ثِقل» - به کسر ثاء - است. (1) «اثقله الشيء» يعني او را به زحمت و مشقت انداخت. «مثقال» يک درهم و سه هفتم آن است، به گونهاي که هر هفت مثقال ده درهم است و ثِقل به معناي وزن آمده است. (2)
الف) ثقُلت
ماداه «ثقل» در هيئت فعل ماضي «ثقُلت»، در قرآن کريم در دو معنا به کار رفته است:1. استعاره از عقايد و اعمال نيک
قرآن کريم ميفرمايد: «فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ * فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ»، (3) «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ». (4) سنگيني و سبکي ميزان اعمال، به نيکيها و بديهاست، به قرينه آيه دوم که فرموده است: کساني که ميزان اعمالشان سبک است، جانهايشان را به خسارت افکندهاند؛ بدين جهت که به آيات الهي ظلم و ستم روا داشتهاند.شيخ صدوق در کتاب توحيد از اميرمؤمنان نقل کرده است: «و امّا قولُه "فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ و خَفَّتْ مَوَازِينُهُ" فانما يعني الحسنات، تُوزَنُ الحَسناتُ و السّيئاتُ فَالحَسَناتُ ثِقْلُ الميزان و السَّيئاتُ خِفّة الميزان»: (5) اعمال نيک و بد وزن ميشوند. سنگيني ميزان به حسنات و خوبيهاست و سبکي آن به بديهاست.
2. سنگين
خداوند متعال ميفرمايد: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ لاَتأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً». (6)ميتوان گفت مقصود از «ثَقُلَتْ فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ» سنگيني قيامت در آسمانها و زمين است و در توضيح سنگين بودن آن چند جهت ذکر شده است:
الف) آگاهي و علم به قيامت بر ساکنان آسمانها و زمين سنگين است؛ زيرا هر فرد که حادثهاي بر او پنهان باشد و او مشتاق به دانستن آن باشد، آن حادثه بر او سنگين خواهد بود.
ب) صفات قيامت و نشانههاي آن همانند شکافتن آسمانها، بيفروغ شدن ستارگان و حرکت کوهها بر اهل آسمانها و زمين سنگين است.
ج) وقوع قيامت به جهت سختيها و شدائد آن سنگين است. (7)
ترجمه آيه چنين است: درباره قيامت از تو سؤال ميکنند که چه زمان فراميرسد. بگو علمش فقط نزد پروردگار من است و هيچ کس جز او آن را به وقتش آشکار نسازد. قيامت در آسمانها و زمين سنگين است و جز به طور ناگهاني به سراغ شما نخواهد آمد.
ب) اثقال
اثقال نيز در قرآن به سه معنا آمده است:1. بارهاي سفر
قرآن کريم ميفرمايد: «وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ». (8) يکي از معاني لغوي ثقل متاع و بار سفر است. (9) قرينه «بَلَدٍ» و «تَحْمِلُ» نيز که بيانگر حمل بار به شهرهاي ديگر است، گواه بر آن است و معناي آيه چنين است: آنها بارهاي سنگين شما را به شهري حمل ميکنند که جز با مشقت زياد، به آن نميرسيديد. پروردگارتان صاحب رأفت و رحمت است.2. استعاره از گناهان
قرآن کريم ميفرمايد: «وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِن شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالاً مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ». (10)اسناد «لنحمل» و «حاملين» به «خطايا» قرينه روشني است بر اينکه مقصود از «لَيحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُم» نيز عهده گرفتن گناهان است و معناي آيه چنين است: کافران به مؤمنان گفتند: شما از راه ما پيروي کنيد، ما گناهانتان را برعهده خواهيم گرفت. آنان هرگز چيزي از گناهان اينها را بر دوش نخواهند گرفت. آنان به يقين دروغگويند.
3. دفينههاي زمين (مردگان يا گنجها)
قرآن کريم ميفرمايد: «وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا». (11) در اينکه مقصود از «أَثْقَالَهَا» چيست، بين مفسران سه نظريه مطرح است: 1. مردگان؛ 2. گنجها و معادن؛ 3. مجموع مردگان و گنجها. بدينسان که زمين در آستانه جزا و پاداش، مردگان را جهت حسابرسي و گنجها و معادن را جهت حسرتِ گنهکاران خارج ميسازد. (12) در نتيجه براساس هر يک از سه احتمال، مقصود از آن، دفينه زمين خواهد بود.ج) ثقيل
ماده ثقل در هيئت «ثقيل» در قرآن کريم در دو معنا به کار رفته است:1. سنگين
قرآن کريم ميفرمايد: «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً». مقصود از «قول ثقيل» قرآن است. در تعبير از قرآن به قول ثقيل، وجوهي ذکر شده است:قرآن بر پيامبر و امت سنگين است، براي پيامبر تبليغ و آزارهاي مربوط به آن و براي امت اوامر و دستورهاي آن. (13)
نزول قرآن بر پيامبر سنگين بوده، به گونهاي که به هنگام نزول آيات، حالت حضرت متغير ميگشت و بدنش را عرق فراميگرفت. (14)
عمل به واجبات و فرائض و حدود آن سنگين است. (15)
قرآن داراي مرتبت و منزلت عظيمي است، چنان که درباره کلام وزين و برخوردار از شأن و منزلت گفته ميشود: «هذا قول له وزن». (16)
عمل به دستورهاي آن در ترازوي عمل سنگين است. (17)
2. سخت و پرمشقت
خداوند متعال ميفرمايد: «إِنَّ هؤُلاَءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَآءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً». (18) کلمه «ثقيل» استعاره از شدت و هراس است. (19) شيخ طوسي مينويسد ثقيل باري است که حمل کردن آن سنگين است؛ اما چه بسا براي فرد قدرتمند کاري است آسان. تشبيه روز قيامت به آن از اين جهت است که اين سنگيني براي اهل آتش است؛ اما بر اهل بهشت امري سبک و آسان است. (20) مقصود از «يَوْماً ثَقِيلا» روز قيامت است و «يَذَرُونَ» يعني ترک ميکنند و جمله «إِنَّ هَؤُلَاءِ» علت براي اوامر الهي و نهي او از اطاعت گنهکاران و کافران در آيه پيشين است و مقصود اين است که در اجراي حکم پروردگارت صبر داشته باش، نماز بخوان و از کافران و گنهکاران اطاعت مکن؛ زيرا اينان تنها زندگي زودگذر دنيا را دوست دارند و روز سخت قيامت را در پشت سر خود رها ميکنند و به آن توجه نميکنند. (21)پينوشتها:
1. محمد فيروزآبادي؛ قاموس المحيط؛ ج 2، ص 1287. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 83.
2. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 20، ص 62.
3. قارعه: 6-7.
4. اعراف: 8-9.
5. محمد بن علي صدوق؛ التوحيد؛ ص 268، ح 5.
6. اعراف: 187.
7. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 7 و 8، ص 778.
8. نحل: 7.
9. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 83.
10. عنکبوت: 12-13.
11. زلزله: 2.
12. محمد فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 32، ص 55. سيد محمدحسين طباطبائي؛ الميزان؛ ج 20، ص 342.
13. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 9 و 10، ص 570.
14. همان.
15. محمود زمخشري؛ الکشاف، ج 4، ص 637-638.
16. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 10، ص 162.
17. همان.
18. دهر: 27.
19. سيد رضي؛ تلخيص البيان؛ ص 35. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 4، ص 675.
20. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 10، ص 220.
21. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 20، 142.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}