نويسنده: عباس کوثري

 
معناي اصلي «رجم» سنگ زدن است. اين کلمه سپس به صورت استعاره در معاني ديگر همانند دشنام دادن، (1) لعن، طرد، به گمان و پندار سخن گفتن به کار رفته است. جمع آن رجوم و رُجُم است و رجوم شهاب و شعله‌هايي است که شياطين را دور مي‌کند. (2)

کاربردهاي رجم در قرآن

1. سنگسار کردن

قرآن کريم مي‌فرمايد: «لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَانُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ»، (3) «وَلَوْلاَ رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ» (4) و «إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ». (5) اين آيات به ترتيب، تهديد مردم عليه نوح (عليه‌السلام) و شعيب و اصحاب کهف را بيان مي‌کند که مي‌تواند قرينه باشد مقصود از تهديد به رجم، سنگسار کردن است. در تفاسير نيز همين معنا ذکر شده است. (6) برخي احتمال داده‌اند رجم به معناي دشنام باشد؛ ولي اين احتمال چنان که مؤلف الميزان بيان کرده است، بعيد به نظر مي‌رسد. (7)

2. استعاره از سخن گفتن به پندار و توهم بدون دليل

خداوند متعال در داستان اصحاب کهف مي‌فرمايد: «سَيَقُولُونَ ثَلاَثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ». (8)
راغب اصفهاني مي‌نويسد: گاه رجم استعاره از سخن گفتن و نسبت دادن به پندار و توهم است، همانند «رَجْماً بِالْغَيْبِ»؛ (9) البته با اين توضيح که رحم به معناي سنگ پراندن است و «بِالْغَيْبِ» يعني آنچه غايب، پنهان و مخفي است و سنگ‌انداختن در محل نامعلوم، وقتي وصف گفته‌ي افراد قرار بگيرد، به معناي سخن پراکني است که هدفي مشخص و معين را نشانه نگرفته و اين همان گمان و توهم و نظير تعبيري است که در فارسي به آن مي‌گوييم تير به تاريکي انداختن. همان‌گونه که انداختن سنگ در تاريکي، غالباً به هدف نمي‌خورد، اين نوع گفته‌ها نيز غالباً درست نيستند.
ذيل آيه نيز عبارت «اعلم» و «مَّا يعْلَمُهُم» گواه بر اين معناست؛ زيرا خداوند فرموده است: بگو پروردگار من از تعداد آنان آگاه‌تر است و تعداد آنان را نمي‌دانند مگر عده کمي.

3. طرد و رانده شدن از قرب الهي

در قرآن کريم کلمه رجم در هيئت فعيل به معناي مطرود و رانده شده به کار رفته است، همانند آيات مربوط به شيطان: «قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ»، (10) «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» (11) و «إِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ». (12)

4. شهاب رمي‌کننده شيطان

يکي از موضوعاتي که در قرآن کريم مطرح شده، شهاب‌هاي آسماني است که سبب مي‌شوند شياطين دور شوند و از اخبار آسمان مطلع نشوند. قرآن کريم در نقل سخن جنيان مي‌فرمايد: «آنان گفتند: ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان‌ها مي‌نشستيم؛ اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند، شهابي را در کمين خود مي‌يابد». (13) قريب به همين مضمون در سوره صافات آيات هفتم تا دهم آمده است. خداوند متعال در سوره مِلک نيز تعبير «رجوماً» را به کار مي‌گيرد و مي‌فرمايد: «وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُوماً لِلشَّيَاطِينِ»: (14) ما آسمان دنيا را با چراغ‌هاي فروزان زينت بخشيديم و آنان را وسيله راندن شياطين قرار داديم. مقصود از «رُجُوماً لِلشَّيَاطِينِ» به قرينه آيات پيشين همان شهاب‌هاست که موجب مي‌شوند شياطين از استراق سمع و نفوذ به آسمان بازمانند.
در اينکه مقصود از شهاب‌ها و رانده شدن شيطان با آنها چيست، بين مفسران اختلاف است. در ميان آراي ايشان دو نظريه را که مهم‌تر از بقيه است، بيان مي‌کنيم: الف) برخي معتقدند مقصود همان شهاب‌سنگ‌هايي است که در فضا در حرکت‌اند و زماني که وارد جوّ زمين شوند، داغ و شعله‌ور مي‌شوند و در برابر چشم انسان به صورت خط آتشي نمايان مي‌گردند، به گونه‌اي که تصور مي‌شود ستاره‌اي در حال حرکت است.
چون زماني شهاب گفته مي‌شود که سنگ‌هاي فضايي وارد جو زمين شده و شعله‌ور شوند. براساس اين نظريه شهاب‌ها همچون تير به سوي شيطان‌ها پرتاب مي‌شوند و آنان را از رسيدن به آسمان و استراق سمعِ برخي اخبار اهل زمين که در آنجا منعکس است، باز مي‌دارند. ب) برخي ديگر همانند علامه طباطبايي احتمال داده‌اند اين تعبير از قبيل مثل‌هايي باشد که براي روشن شدن حقايق غير حسي در قالب حسي بيان مي‌شوند، چنان‌که تعبيراتي همانند عرش، کرسي، لوح، کتاب نيز اين‌گونه‌اند. خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ»: اينها مثال‌هايي است که ما براي مردم مي‌زنيم و جز دانايان آن را درک نمي‌کنند. (15) بر اين اساس مقصود از آسمان که ملائکه در آن ساکن‌اند، عالم ملکوتي فراتر از اين عالم محسوس است و منظور از نزديک شدن شياطين به آسمان و استراق سمع و دور شدن با شهاب اين است که آنان مي‌خواهند به جهان ملائکه نزديک شوند و از اسرار آفرينش و حوادث آينده مطلع گردند؛ ولي ملائکه آنان را با انوار ملکوتي دور مي‌کنند. (16)

پي‌نوشت‌ها:

1. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 2، ص 492-493.
2. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج 5، ص 161. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 345.
3. شعراء: 116.
4. هود: 91.
5. کهف: 20.
6. محمد فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 24، ص 134.
7. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 15، ص 297.
8. کهف: 22.
9. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 345.
10. حجر: 34.
11. نحل: 98.
12. آل عمران: 36.
13. جنّ: 9.
14. ملک: 5.
15. عنکبوت: 43.
16. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 17، ص 124-125.

منبع مقاله :
منبع‌مقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.