واژهی رحمت در قرآن
اگرچه رحمت در لغت به معناي رقت نيز آمده است، ميتوان گفت بين اين دو فرق است. رحمت به عملي گويند که رحم کننده آن را انجام ميدهد؛ در حالي که رقت صفتي است که سبب پيدايش رحمت ميشود، (4) چنان که فرق رحمت با رأفت اين است که رأفت بيانگر مبالغه بيشتر در عطوفت است. (5) اطلاق رحمت بر خداوند، احسان و نعمت دادن بدون رقت و به لحاظ نتيجه و عمل خارجي است؛ زيرا ذات خداوند متعال منزه از آن است که در او تأثير و تأثر و رقّتهاي نفساني باشد. (6)
کاربردهاي رحمت در قرآن
1. رزق و نعمت الهي
خداوند متعال خطاب به کافران ميفرمايد: «قُل لَوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الِأَنفَاقِ وَكَانَ الْإِنسَانُ قَتُوراً». کلمه «قتور» مبالغه در بخلورزي است و مقصود از «رَحْمَةِ رَبِّي» به قرينهي کلمه انفاق و قتور، به معناي رزق و روزي است. برخي مفسران اين آيه را در ارتباط با يکي از آيات پيشين ميدانند که در آن آمده است مشرکان نبوت را براي انسان انکار ميکردند. (7) خداوند در پاسخ آنان ميفرمايد: به آنان بگو: شما آنچنان تنگنظر و بخيلاند که اگر مالک خزائن و گنجينههاي رزق و نعمت پروردگار من بوديد، مسلماً به جهت ترس از انفاق، امساک ميکرديد و حاضر نبوديد نعمت نبوت به جنس بشر اعطا شود؛ چرا که انسان طبعاً موجود بخيلي است. (8) در نتيجه رزق و نعمت الهي اعم از مادي و معنوي خواهد بود.يکي ديگر از آياتي که کلمه «رحمت» در آن به معناي رزق و نعمت آمده، در سوره اسراء است که ميفرمايد: «وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِن رَّبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّيْسُوراً». (9) رحمت در اين آيه به قرينه آيات قبل و بعد، مربوط به امور مالي است و مرجع ضمير «عَنْهُمُ»، ذالقربي، مسکين و ابن سبيل در آيه قبل است. گاه صاحبان حق به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مراجعه ميکردند؛ اما نزد آن حضرت مالي نمانده بود؛ بنابراين خداوند به حضرت دستور ميدهد در صورت نداشتن مال با گفتار نرم و آميخته با لطف با آنان سخن بگويد. (10)
2. باران
خداوند ميفرمايد: «وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الَّثمَرَاتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ». (11) کلمه رحمت در اين آيه به قرينه کلمهي سحاب، به معناي باران است، چنان که جمله «أَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ» که نشانگر نزول آب از ابر است و نيز صدر آيه که بادها را بشارت دهنده رحمت دانسته تا ابرهاي سنگين را با خود بردارند، تأييد کننده همين معناست.به همين معناست. کلمه رحمت در ديگر کلام الهي که ميفرمايد: «فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» (12) زيرا دو آيه پيشين آن مربوط به نزول باران است و اين آيه با کلمهي فاء بر مضمون آن متفرّع شده است؛ افزون بر اينکه جمله بعد که زنده شدن زمين را از آثار رحمت الهي به شمار آورده است، قرينهاي است بر اينکه مقصود از رحمت، باران است.
3. نبوّت
يکي از مصاديق رحمت در قرآن کريم نبوت و پيامبري است. خداوند متعال ميفرمايد: «وَقَالُوا لَوْلاَ نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»: (13) و گفتند: چرا اين قرآن بر مرد بزرگ [و ثروتمندي] از اين دو شهر (مکه و طائف) نازل نشده است؟ آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم ميکنند؟ ما معيشت آنان را در زندگي دنيا در ميانشان تقسيم کرديم.به قرينه آيه اول که از انکار نزول قرآن بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) سخن گفته است، ميتوان گفت مقصود از رحمت، نبوت است. حرف همزه نيز براي انکار است؛ يعني کافران نميتوانند تقسيم کننده اين رحمت باشند و جمله «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَعِيشَتَهُمْ» دليل بر اين است که کافران، ناتوان از تقسيم نبوتاند. آنان در تقسيم نعمتها و رزق و روزيهاي مادي که در سطحي پائينتر از نبوت است، ناتواناند؛ پس چگونه ميتوانند اعطا کنندهي نبوت باشند، چنان که واقعيات جامعه بشري اين موضوع را اثبات ميکند. افراد در فقر و غنا و عافيت و در داشتن فرزند و غير آن مختلفاند و عليرغم آنکه هر فرد آرزوي رسيدن به بالاترين امکانات را دارد، به آرزويش نميرسد. بر اين اساس ميتوان گفت معناي جملهي «وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» اين است که رحمت و نبوت بهتر از مال است. آنان که در تقسيم اموال قدرت ندارند، پس چگونه در نبوت، قدرت و توان داشته باشند؟ (14)
به همينسان است سياق اين کلام خداوند که ميفرمايد: «ءَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِن ذِكْرِي بَل لَّمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ * أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ». (15) در آغاز ترديد کافران ذکر شده است که ميگفتند: آيا از ميان همه ما قرآن فقط بر او «محمد» نازل شده است؟ خداوند در پاسخ آنان ميفرمايد: مگر خزائن رحمت پروردگارِ توانا و بسيار بخشنده نزد آنان است؟
رابطه پاسخ خداوند با انکار کافران سبب ميشود سياق آيه چنين باشد که مقصود از «خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ» گنجينههاي نعمت نبوت الهي است؛ گنجينههايي که فقط در اختيار خداوندِ عزيز و وهّاب است و به هر کس بخواهد آن را عطا ميکند. از جمله مفسراني که کلمه رحمت را در اين آيه به معناي نبوت دانستهاند، طبرسي و بيضاوي است. (16) آيه ديگري که مفسران کلمه رحمت را در آن به معناي نبوت دانستهاند، در سوره کهف است که ميفرمايد: «فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا».
4. عيسي (عليهالسلام)
قرآن کريم در سوره مريم ميفرمايد: «قَالَ كَذلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْراً مقْضِيّاً * فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَاناً قَصِيّاً». (17) پس از آنکه مريم از فرستاده الهي شنيد که ميخواهد به وي پسري پاکيزه ببخشد، شگفتزده شد و گفت: چگونه ممکن است فرزندي براي من باشد؛ در حالي که تاکنون انساني با من تماس نداشته است؟ فرستاده الهي در پاسخ وي گفت: مطلب همين است پروردگارت فرموده است: «اين کار بر من آسان است و او را براي مردم نشانهاي قرار دهيم و رحمتي باشد از سوي ما و اين امري پايانيافته است. سرانجام او (مريم) باردار شد و بدين جهت از مردم در نقطه دوردستي کناره گرفت». سياق آيات که مربوط به حضرت عيسي (عليهالسلام) است و آيه بعد که در آن، سخن از حامله شدن مريم (عليهاالسلام) به ميان آمده، به روشني دلالت ميکند مقصود از «رحمة منا» عيسي (عليهالسلام) است.5. حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)
يکي ديگر از مصاديق رحمت، وجود مقدس خاتم الأنبيا محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) است. قرآن کريم ميفرمايد: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»: (18) ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم. تمامي جهانيان اعم از کافر و مؤمن در معرض تابش انوار هدايت الهي پيامبرند و اگر عدهاي از معارف و تعاليم الهيِ پيامبر استفاده نميکنند، به سبب عملکرد بد خودشان است. اگر پزشکي با تمام تجهيزات، خود را وقف معالجه مردم کند و درِ مطبش را به روي همه مردم بگشايد، براي تمام آنان موجب رحمت و نعمت است. در چنين حالتي اگر بيماري از قبول برنامههاي بهداشتي و پزشکي سر باز زند، تأثيري در عمومي بودن اين نعمت نخواهد داشت. جالب است بدانيم پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پس از نزول آيه بالا از جبرئيل پرسيد: آيا تو نيز از اين رحمت بهرهمند شدهاي؟ جبرئيل در پاسخ گفت: بلي، من از عاقبت کار خويش نگران بودم؛ اما به سبب تو از وضع خود مطمئن شدم؛ زيرا خداوند مرا مدح کرد و فرمود: «ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ»: (19) صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش مقام والايي دارد. (20)6. تورات
خداوند متعال از تورات واقعي که بر حضرت موسي (عليهالسلام) نازل شده با عنوان رحمت ياد کرده و فرموده است: «ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَاماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدَىً وَرَحْمَةً لَعَلَّهُم بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»: (21) سپس به موسي کتاب داديم و [نعمت و کرامت] را بر آن که نيکوکار بود، کامل کرديم و همه چيز را در آن تفصيل داديم که مايه هدايت و رحمت است. شايد به لقاي پروردگارشان ايمان بياورند. رحمت در اين دو آيه نيز به معناي تورات است: «وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً» (22) و «وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدىً وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ». (23)7. قرآن
خداوند متعال در بسياري از آيات، از قرآن کريم با کلمهي رحمت ياد کرده است، همانند «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» (24) و آيه 57 يونس، 111 يوسف، 64، 77 و 89 نحل، 51 عنکبوت، 3 لقمان، 157 انعام، 52 و 203 اعراف و 20 جاثيه.8. مهر و محبت
خداوند متعال ميفرمايد: «وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً». (25) برخي از مفسران رحمت را تأکيد رأفت دانستهاند؛ ولي همانگونه که پيش از اين بيان شد، رأفت در مقايسه با رحمت از مبالغهي بيشتري در دوستي و محبت برخوردار است (26) و اخص از رحمت است؛ زيرا رأفت فقط در مواردي کاربرد دارد که هيچگونه رنج و ناراحتي در آن نباشد؛ اما رحمت گاه همراه با رنج و سختي است، همانند قطع عضو به جهت مصلحت. خداوند در سوره فتح يکي از ويژگيهاي اصحاب پيامبر را الفت و مودت به يکديگر برشمرده، ميفرمايد: «مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ». (27) در آيه 24 سوره اسراء نيز کلمهي رحمت به همين معناست: «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»: و بالهاي تواضع خود را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر.9. صفت الهي و از اسماي حسني
در تبيين معناي رحمت بيان شد که رحمت خداوند به معناي احسان و نعمت بخشيدن است و ساحت کبريايي او از رقت که صفتي قلبي و مخصوص مخلوقات است، منزه است. استناد صفت رحمت به خداوند با تعابير گوناگوني ذکر شده است؛ گاهي به صورت اسم و گاهي به صورت فعل يا صفت آمده است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»، (28) «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ»، (29) «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ»، (30) «أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمْ اللّهُ»، (31) «وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَن رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذلِكَ خَلَقَهُمْ»، (32) «رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ» (33) و «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ». (34) براي خداوند متعال رحمت عامهاي است که شامل تمامي ممکنات و افراد مؤمن و کافر ميشود و رحمت خاصهاي که مخصوص مؤمنان و نيکوکاران است: «إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ». (35) رحمت الهي جلوههاي مختلفي دارد، چنان که قرآن کريم ميفرمايد: «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» (36) و «فَقُل رَبُّكُمْ ذُورَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ». (37)10. توفيق الهي
يکي از مصاديق رحمت الهي را ميتوان توفيق الهي دانست. خداوند متعال ميفرمايد: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ». (38) کلمه «ما» زائد است و افاده تأکيد ميکند و تقديم ظرف موجب حصر و اختصاص است. (39) مقصود از رحمت، توفيق الهي است که با آن، پيامبر با مردم رفق و مدارا کرد. (40) آيه مربوط به زمان پس از جنگ اُحد است که اکثر مسلمانان صحنه جنگ را ترک کرده، فرمان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را ناديده گرفتند؛ (41) ولي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با آنان با نرمي و مدارا رفتار کرد.11. نجات يافتن از عذاب روز قيامت
قرآن کريم ميفرمايد: «قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ مَن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ»: (42) آن فرد که در آن روز، مجازات الهي به او نرسد، خداوند او را مشمول رحمت خويش ساخته و اين همان رستگاري آشکار است.12. استجابت دعاي زکريا
خداوند متعال در آغاز داستان حضرت زکريا ميفرمايد: «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا»: (43) [اين] يادي از رحمت پروردگارت به بندهاش زکرياست. مقصود از رحمت، دعاي حضرت زکريا براي فرزنددار شدن و استجابت آن با دريافت بشارت به حضرت يحيي (عليهالسلام) است؛ زيرا خداوند بعد از جملهي «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ»، با کلمهي «إذْ» زمان و هنگام رحمت را مشخص کرده و فرموده است: «إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيّاً»: در آن هنگام که پروردگارش را آهسته و پنهان دعا کرد. در ادامه نيز آمده است: «يَازَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلاَمٍ اسْمُهُ يَحْيَى». (44)پينوشتها:
1. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 2 ص 498.
2. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 223.
3. حسن ابوهلال عسکري؛ معجم الفروق اللغويه؛ ص 253.
4. همان، ص 259.
5. همان، ص 246.
6. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 347.
7. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 13، ص 211.
8. همان.
9. اسراء: 28.
10. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 6، ص 470. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 2، ص 662.
11. اعراف: 57.
12. روم: 50.
13. زخرف: 31-32.
14. ر.ک: محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 4، ص 248. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 18، ص 98.
15. ص: 8-9.
16. عبدالله بيضاوي؛ تفسير البيضاوي؛ ج 4، ص 8. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 7 و 8، ص 728.
17. مريم: 21-22.
18. انبياء: 107.
19. تکوير: 20.
20. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 7 و 8، ص 107.
21. انعام: 154.
22. احقاف: 12.
23. قصص: 43.
24. اسراء: 82.
25. حديد: 27.
26. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج 5، ص 82.
27. فتح: 29.
28. انعام: 12 و 54.
29. زمر: 53.
30. آل عمران: 159.
31. توبه: 71.
32. هود: 119 و 118.
33. مؤمنون: 118.
34. حمد: 3.
35. اعراف: 56.
36. اعراف: 156.
37. انعام: 147.
38. آل عمران: 159.
39. سيد عبدالله شبّر؛ الجوهر الثمين؛ ج 1، ص 391.
40. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 1، ص 431. سيد عبدالله شبّر؛ الجوهر الثمين؛ ج 1، ص 391.
41. محمد فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 9، ص 50.
42. انعام: 15-16.
43. مريم: 2.
44. همان، 7.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}