هنگامههاى دعا و درمان
هنگامههاى دعا و درمان
هنگامههاى دعا و درمان
نويسنده:دكتر محمدمهدى خديوىزند
دعا در سراسر تمدن انسان و در تمام فرهنگها و اديان وسيلهاى براى رهايى از گرفتارىها، درماندگىها، تحقق آرزوها و درمان آسيبهاى بدنى و روانى بوده است. در قرآن كريم موارد فراوانى از توسل پيامبران و مردمان به دعا آمده است. در اين گزارش با پژوهش در هنگامههاى دعا در قرآن كريم و توجه به آنچه در هنگامههاى رواندرمانى مىگذرد به پرسشهايى چند پاسخ مىدهيم:
1. آيا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقايسهشدنى است؟ چگونه؟
2. آيا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن كريم با آنچه در رواندرمانى به كار مىرود همسانى دارد؟
3. آيا شرايط پذيرش دعا در قرآن كريم، پيامهايى براى افزايش تأثيرپذيرى رواندرمانى دارد؟
براى پاسخ به اين پرسشها، نخست بايد ديدگاه خود را در رواندرمانى روشن كنيم و سپس آن را با آنچه كه در قرآن كريم درباره دعا آمده است مقايسه و آن گاه نتيجهگيرى كنيم.
واژههاى كليدى: دعا، درمان، رواندرمانى، دعادرمانى، رواندرمانى دينى.
اين مقاله مىكوشد تا به سه پرسش زير پاسخ مناسب دهد.
1. آيا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقايسهشدنى است؟ چگونه؟
2. آيا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن كريم با آنچه در رواندرمانى به كار مىرود همسانى دارد؟
3. آيا شرايط پذيرش دعا در قرآن كريم، پيامهايى براى افزايش تأثيرپذيرى رواندرمانى دارد؟
پرسش اوّل
ـ آيا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقايسهشدنى است؟ چگونه؟
براى ارائه پاسخ مناسب به اين پرسش ابتدا از خود مىپرسيم: آيا دعا كردن همان نشانههايى را دارد كه در رواندرمانى شناسايى شده است؟
در پاسخ به اين سؤال بايد نخست رواندرمانى و دعا كردن را نشانهيابى كنيم.
دانش رواندرمانى: رواندرمانى دانشى بالينى است. دانشهاى بالينى در فضاهاى بالينى پيدا مىشوند، سپس گستردگى و ژرفا مىيابند.
فضاى بالينى: هر فضاى بالينى از رويارويى يك انسان با انسان ديگر و يا يك انسان با يك چيز پيدا مىشود. بزرگترين واحد فضاى بالينى را مجتمع بالينى و كوچكترين را هنگامه بالينى مىناميم.
برخى از ويژگىهاى فضاهاى بالينى عبارت است از:
ـ هر هنگامه دربردارنده نشانههاى تمام مجتمع است.
ـ در مجتمعها و هنگامهها، حالتها، رفتارها و تلاشهاى انسان در داد و ستدى پوياست.
اين رفتارها و حالتها داراى چهار وضعيت است:
1. حالتها و رفتارهايى كه به ديگران و چيزها نسبت مىدهند (برونفكنى).
2. حالتها و رفتارهايى كه به ديگران و چيزها نشان مىدهند (بروننمايى).
3. حالتها و رفتارهايى كه به خود نسبت مىدهند (درونفكنى).
4. حالتها و رفتارهايى كه در خود نشان مىدهند (دروننمايى).
تلاشها: واژهها، سخنها، حركتها، حرفها، نگاهها، سرودها، آواها، نشستنها، برخاستنها، سكوتها، اشكها، لبخندها، فريادها، زمزمهها، آهها، شتابها، كندىها، تندىها، نوشتنها، خواندنها، زانوزدنها، خموراست شدنها، قربانىكردنها،... هر يك تلاشى است و هر تلاش هنگامهاى و نمودى از پويايى روان است.
روان: پيدايى روان در حالتها و رفتارهايى است كه با آزادى، آگاهى و خواست باشد: در باهمى، يكسانى و همزمانى اين سه است كه روان، پويا و آفريننده مىشود.
روان سالم: روان سالم در فردى است كه آزادانه، آگاهانه و با خواست خود مىتواند در موقعيتهاى مختلف ابتكار عمل نشان دهد، بنبستهايى را كه دارد بگشايد و با فرانگرى به تلاشهاى خود، گستردگى، ژرفا، معنى و جهت بخشد.
روان ناسالم: روان ناسالم نمىتواند با آزادى، آگاهى و خودخواست رفتار كند. در كاربرد هر يك از اين توانايىها در موقعيتهاى مختلف ضعف نشان مىدهد و از خلاقيت باز مىماند.
درمان: توانمندسازى آزادى، آگاهى و خواست، در درمانجوست تا به يارى آنها بتواند، در بنبستها، تعارضها،... ابتكار عمل نشان دهد، آفريننده شود، راهنما، مشاور و مشكلگشاى خود باشد.
درمانگاه: جايگاهى است كه مىتوان آگاهانه، آزادانه، محرمانه و با خواست خود به آن مراجعه كرد: در آن پناهگاه امن، بدون دخالت و واسطه ديگرى، با درمانگر رابطه برقرار كرد و درمان خواست.
فرانگرى: نابترين نشانه روان سالم، توانايى او در فرانگرى است. روان سالم، از درون و برون، به مشاهده تلاشهاى خود در جهان مىپردازد: از يك سو خود را در آنچه كرده، مىكند و خواهد كرد و از سويى خود را در جهان و در درگيرىهايش به پرسش مىگذارد و مىكوشد تا براى تلاشهاى خود، گستردگى، ژرفا، معنى و جهتى جاويدان بيابد. روان در آگاهى به خود فرانگر است: كاهش توان فرانگرى، كاهش آگاهى به خود و كاهش سلامت است. رواندرمانى با افزايش آگاهى به خود، و توانمندسازى فرانگرى در درمانجو سلامت او را باز مىگرداند.
رواندرمانى: دانشى بالينى و هر دانش بالينى مجتمع روان ـ فضاى پويايى است از تلاشهايى كه با پشتوانههاى خاص بروز مىكند، با نظريههاى معين فرانگرى مىشود و با راهكارهاى مشخص، گستردگى، ژرفا، جهت، معنى و حساسيت پيدا مىكند؛ دادههاى آن در چند وضعيت بستهبندى و برداشت مىشود.
ديدگاهها: درمان با ديدگاه خاص درمانگر مانند روانكاوى، انسانگرايى، رفتارگرايى، پديدهگرايى،...) ممكن است انجام گيرد و دعا نيز ممكن است با ديدگاه دينىِ اسلام، مسيحيت، يهود، زرتشتى،... برگزار شود.
خاستگاهها: خاستگاه و پشتوانه تمام احكام دين از جمله، نماز و دعا در آن است كه فرد، عاقل، بالغ و مختار باشد و خدا را محرم اسرار خود و حاضر بداند و اين همان است كه در درمان از درمانجو انتظار داريم كه آزادانه، آگاهانه، خودخواست و محرمانه به درمانگر مراجعه كند.
گستردگى و ژرفا: درمان با فراوانى پرسشها گستردگى پيدا مىكند و با ازدياد پاسخها ژرفا مىيابد. در دعا نيز هرچه خواستها و امكان اجابت (پاسخها) بيشتر مىشود، تأثير آن گستردهتر و ژرفتر است.
فرانگرى: دعاكننده، باور دارد كه خداوند ناظر بر تمام اعمال و رفتار اوست. از آنچه بر او گذشته و مىگذرد و خواهد گذشت، آگاه است. با اين باور در موضعى فرانگرانه نسبت به ارتباط خود با خدا قرار مىگيرد و قبولى دعاى خويش را روشنتر مىبيند. او آرامش بيشترى دارد، مىداند كه خداوند بر خاطرات گذشته او، بر خواستههاى نگفته او، بر هنگامههاى پرهيجان و برجسته زندگانى او و بر تغيير حالتها و رفتار او آگاه است، در درمان نيز تلاش مىشود تا توان درمانجو به فرانگرى در خويشتن، در روابط خود با درمان و درمانگر، يا جهان و انسانهاى ديگر، افزايش يابد.
راهكاريابى: درمانگر براى پاسخيابى به پرسشها، راهكارها، روشها، شيوهها، ابزارها، مكانها و زمانهايى را انتخاب يا ابداع مىكند و آنها را انفرادى و يا گروهى به كار مىگيرد، دعاكننده نيز براى استجابت دعا و گرفتن پاسخ، طريقهاى، زمانى و مكانى را انفرادى يا گروهى برمىگزيند.
معنادهى: درمانجو پاسخهايى را كه از درمانگر گرفته است و آگاهىهايى را كه پيدا كرده است در رفتار و تلاشهاى روزانه، هفتگى و ماهانه خود به كار مىبرد، گويى داروى سلامتْ بخشى را مصرف مىكند و با كاربرد آنها به روابط، رفتارها و تلاشهاى خود معنا و جهت مىبخشد. دعاكننده نيز روابط، رفتار و تلاشهاى خود را با خواست خداوند مطابق مىسازد و معنا و جهت مىدهد.
دستهبندى و برداشت: تلاشهاى رواندرمانى بر حسب ديدگاههاى روانشناختى، آسيبهاى روانى، روشها و شيوههاى درمانى دستهبندى و برداشت مىشود. تلاشهاى دعا، نيز، بر حسب وضع و حال دعاكننده، ديدگاهى كه از دين و زندگانى در جهان دارد، دستهبندى مىگردد.
جهتدهى: در رواندرمانى با ديدگاههاى گوناگون به تعادل و كاهش هيجانها، حل تعارضها، هماهنگى خواستهاى آزادانه، آگاهانه، آرامشهاى تنى ـ روانى، تنظيم روابط اجتماعى، فعال ساختن تلاشهاى شغلى، علمى و هنرى مىپردازيم. يافتههاى خود را براى نظريهپردازى، آزمون سازى و پيدا كردن ديدگاههاى تازه به كار مىگيريم. در دعا نيز با ديدگاه و باورهايى كه از دين و خداوند داريم، براى خود، نزديكان، همسايگان، برادران، خواهران، ملتها، جهانيان، گذشتگان، حاضران، آيندگان در روزها، ماهها و سالها، سعادت، سلامت و آرامش دو جهان را مىخواهيم. در كمى يا زيادى تأثير، شرايط، زمان، مكان، مراسم و شيوههاى دعا نظريهپردازى مىكنيم.
حساسيت بخشى: دعاكننده، در حالت خلوص نزد پروردگار آنچه را در زندگانى، گذشته و آينده مىانديشيده و تجربه كرده، آزادانه بيان مىكند، خواستهايى را كه نگفته در قالب پرهيجانترين واژهها به زبان مىآورد و فرانگرانه به چگونگى بودن، تغيير حالتها و رفتارهاى خود در محضر پروردگار توجه مىكند.
در رواندرمانى براى بالابردن اثر درمان، روشن ساختن زمينههاى حساس سالم يا بيمار فرد، و افزايش توان فرانگرى، از درمانجو خواسته مىشود تا خاطرهها و حوادث زندگى را، آزادانه تداعى كند، آنچه را كه مىخواسته و نگفته است بازگويد، پرهيجانترين حوادث و خاطرههايى را كه دارد روشن و متمايز سازد و به تغييراتى كه در حالتها و رفتارهايش در هر نشست درمانى پيدا شده است بينديشد.
پرسش دوّم
آيا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن كريم با آنچه در رواندرمانى به كار مىرود همسانى دارد؟
هر واژه يا سخن، هنگامهاى و تلاشى در مجتمع ميان درمانجو و درمانگر است. به درمانگر امكان مىدهد تا با طرح پرسشهايى مانند: (منظورت چيست؟ با چه احساس و حالتى همراه است؟ در چه وضعيتى است؟...) درمانجو را به برونفكنى، بروننمايى، درونفكنى، دروننمايىِ حالتها و رفتارهايش وا دارد. واژهها و سخنها، در قالب پرسشها و پاسخها، وقتى درمانكننده است كه ويژگىهاى زير را داشته باشد:
1. واژهها ساده، روشن و متمايز باشد.
2. معناى هر واژه با يك يا چند واژه شناسايى شود.
3. سخن كوتاه و با فعل گفته شود.
4. سخن با قيد تأكيد، اجبار و زور (مانند: بايد، حتما، مىبايست) همراه نباشد.
5 . سخن با خواست، آگاهى و آزادى مُراجع گفته شود.
6 . در پرسشها و پاسخها از كليت و ابهام سخن كاسته گردد و به جزئى و محسوس بودن نزديك گردد.
7. واژهها از ميان گفتهها، افكار، ارزشها و عادتهاى مُراجع انتخاب شود و پرداخته خود او باشد.
8 . سخنها و واژهها در يك يا چند نظرگاه معين معنادار شود و جهت پيدا كند.
9. سخنها و واژهها با حالتها و رفتارهاى بدنى هيجانى همراه شود.
10. سخنها احساس و بار هيجانى مناسب داشته باشد (آهنگ و طنيندار باشد).
11. سخنها و واژهها، سكوت و شروع، بلندى و كوتاهى دورى و نزديكى مناسب داشته باشد.
12. نشانههاى هر واژه در رفتارها و حالتهاى مُراجع مشاهدهشدنى و به پرسشگذاشتنى باشد.
13. منظور از هر واژه را از مراجع بخواهيم تا از كلى و مبهم به جزئى و روشن برسد.
14. گزينههاى پژوهشى، تشخيصى و درمانى را از ميان سخنهاى درمانجو انتخاب و همانها را در پرسشها، پاسخها و گزارشنامهها به كار ببريم.
نخست آياتى چند از قرآن كريم را مىآوريم آن گاه برداشتهاى خود را روشن مىسازيم.
1. وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي إِذَا دَعَانِي فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (بقره، آيه 183).
2. ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (اعراف، آيه 54).
3. قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ (اعراف، آيه 28).
4. فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ (القمر، آيه 11).
5 . رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَىَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِي مُؤْمِنا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلاَ تَزِدْ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَبَارا (نوح، آيه 30).
6. قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكا لاَ يَنْبَغِي لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (ص،آيه35).
7. هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ (سوره آل عمران، آيه 34).
8 . لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَىْءٍ (الرعد، آيه 16).
برداشت از واژهها و سخنهاى دعا در قرآن كريم
1. واژهها و سخن در دعاهاى مستجاب شده، ساده، محسوس، كوتاه، بدون ابهام است؛ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (سوره حمد، آيه 6).
دعاى زكريا: رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً (آل عمران، آيه 34).
دعاى سليمان: قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكا لاَ يَنْبَغِي لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِي (ص، آيه 35).
2. واژهها مبين خواستها و نيازهاى شخصى دعاگو و سخن، ساخته و پرداخته خود اوست، همچنان كه زكريا در دعا فرزندى پاك نهاد و سليمان، قلمرو سلطنتى بىمانند را خواسته است.
3. با تكرار واژههايى، متناسب با واژههاى درخواست، پروردگار را مىستايند و او را توانا براى برآوردن نياز خود مىدانند: زكريا مىگويد اِنَّكَ سميع الدعا و سليمان تأكيد مىكند: (انك انتَ الوهاب).
4. سخنهاى دعا، درخواستى محرمانه است: (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعا وَخُفْيَةً ...) (اعراف، آيه 54).
5 . واژه مستقيم با مخاطب حاضر، آماده، نزديك و در حالت رويارويى گفته مىشود: إِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي... (بقره، آيه 183).
6. واژههاى (انك، انت) ضمير مخاطب مفرد كه نشانه نزديكى زياد و بىپرده و راحت بودن ارتباط خداوند با دعاكننده است.
7. استجابت كننده دعا، خود را نزديك و آماده براى پاسخ دادن بداند و دعاكننده را از خود بداند و اطمينان دهد كه در خواست را برآورده مىسازد:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي إِذَا دَعَانِي فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (بقره، آيه 183).
8 . واژهها را با پاسخ به پرسش (منظورت چيست؟) هرچه بيشتر روشن و متمايز سازد (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ... سوره حمد، آيه 6 و7) جمله صراطالذين... پاسخ پرسش مقدر است؛ (منظور چيست؟).
پرسش سوّم
ـ آيا هنگامههاى دعا و درمان پيامهايى براى يكديگر دارند؟
با اشاره به آنچه درباره رواندرمانى و دعا آورديم پيامها و پىآمدهاى آن را بازگو مىكنيم:
ديدگاه: هنگامههاى دعا و درمان در ديدگاه توحيدى اسلام و ديدگاه رواندرمانى كه ما به آن تكيه مىكنيم همخوانى و همسانى دارند.
خاستگاه: آگاهى، آزادى و خواست در درمان و دعا، خاستگاه پذيرش و تأثيرگذارى هستند. دعا و درمانى كه ناآگاهانه، بدون آزادى و ناخواسته باشد، درمانكننده و سالمساز نخواهد بود.
باور: هرچه ارزشها و توانمندىهاى درمانگر و مرجع دعا بيشتر شناخته شوند و به باورى درمانجو و دعاكننده درآيند، اثر سلامتبخشى و برآورده شدن بيشترى دارد.
رويارويى: هنگامههاى دعا و درمان در رويارويى مستقيم، بدون واسطه و محرمانه است.
پويايى: هنگامههاى دعا و درمان در جايگاهها، زمانها، برنامهها، واژهها، سخنها، فاصلهها، وضعيتها و ... پوياست. برحسب آمادگىهاى درمانجو و درمانگر، دعاكننده و مرجع دعا، امكانات و شرايط تغيير مىكند. درمان و دعا، در كوه، دشت، دريا، هوا و مسجد و در حالتهاى ايستاده، نشسته، خوابيده و اوقات صبح، ظهر و شب و در سرما و گرما و بيمارى و سلامت، كم يا زياد مىگردد.
جايگاه: جايگاه دعا و نماز و درمان پاكيزه، عطرآگين، آرامشبخش، خوشنام، لباسها خوشبو، آراسته، و دور از شبهه قانونى، اخلاقى و اجتماعى باشد. درمانجو و دعاكننده بتوانند محرمانه، آزادانه، آگاهانه و با خواست خود هر گاه بخواهند مراجعه كنند و در دسترس باشد.
واژه و سخن: واژهها و سخنها، كوتاه، ساده، محسوس، مثبت، آهنگدار، روشن باشد و تكرار شود و در گفتن، شتاب و هيجان نداشته باشد و به زبانى كه دعاكننده و درمانجو سخن مىگويد و معنى آنها را درمىيابد باشد و خواست واقعى و روزانه او را نشان دهد.
فرانگرى: توانايى فرانگرى در هنگامههاى دعا به شهودى عارفانه و در هنگامههاى درمان به بينشى دانشمندانه منجر مىشود در يك جا در خود و خدا و در جاى ديگر خدا را در خود مىيابيم.
با نشانههايى كه از هنگامههاى دعا و درمان داديم پرسشهايى چند براى انديشيدن داريم:
ـ آيا مىتوان از دعادرمانى مانند رواندرمانى سخن گفت: دعا كردن دانشى بالينى است، هر دانش بالينى داراى مجتمع بالينى و فضاى پويايى است. از تلاشهايى كه با پشتوانههاى خاص بروز مىكند، با نظريههاى معين فرانگرى مىشود و با راهكارهاى مشخص گستردگى، ژرفا، جهت، معنى و حساسيت پيدا مىكند. دادههاى آن در چند وضعيت بستهبندى مىگردد و برداشت مىشود؟
ـ آيا دعاها آن طور كه در رسانهها، مساجد، منابر اجرا مىشود، بهداشتى و درمانكننده است؟
ـ آيا مىتوان با توجه به آنچه در مراسم و برپايى نماز و دعا مىگذرد از آسيبشناسىِ دعا سخن گفت؟ چگونه؟
ـ آيا مىتوان از دعا براى بهداشت روانى فردى و اجتماعى سود جست؟ چگونه؟
منبع: پایگاه حوزه الف
1. آيا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقايسهشدنى است؟ چگونه؟
2. آيا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن كريم با آنچه در رواندرمانى به كار مىرود همسانى دارد؟
3. آيا شرايط پذيرش دعا در قرآن كريم، پيامهايى براى افزايش تأثيرپذيرى رواندرمانى دارد؟
براى پاسخ به اين پرسشها، نخست بايد ديدگاه خود را در رواندرمانى روشن كنيم و سپس آن را با آنچه كه در قرآن كريم درباره دعا آمده است مقايسه و آن گاه نتيجهگيرى كنيم.
واژههاى كليدى: دعا، درمان، رواندرمانى، دعادرمانى، رواندرمانى دينى.
اين مقاله مىكوشد تا به سه پرسش زير پاسخ مناسب دهد.
1. آيا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقايسهشدنى است؟ چگونه؟
2. آيا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن كريم با آنچه در رواندرمانى به كار مىرود همسانى دارد؟
3. آيا شرايط پذيرش دعا در قرآن كريم، پيامهايى براى افزايش تأثيرپذيرى رواندرمانى دارد؟
پرسش اوّل
ـ آيا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقايسهشدنى است؟ چگونه؟
براى ارائه پاسخ مناسب به اين پرسش ابتدا از خود مىپرسيم: آيا دعا كردن همان نشانههايى را دارد كه در رواندرمانى شناسايى شده است؟
در پاسخ به اين سؤال بايد نخست رواندرمانى و دعا كردن را نشانهيابى كنيم.
دانش رواندرمانى: رواندرمانى دانشى بالينى است. دانشهاى بالينى در فضاهاى بالينى پيدا مىشوند، سپس گستردگى و ژرفا مىيابند.
فضاى بالينى: هر فضاى بالينى از رويارويى يك انسان با انسان ديگر و يا يك انسان با يك چيز پيدا مىشود. بزرگترين واحد فضاى بالينى را مجتمع بالينى و كوچكترين را هنگامه بالينى مىناميم.
برخى از ويژگىهاى فضاهاى بالينى عبارت است از:
ـ هر هنگامه دربردارنده نشانههاى تمام مجتمع است.
ـ در مجتمعها و هنگامهها، حالتها، رفتارها و تلاشهاى انسان در داد و ستدى پوياست.
اين رفتارها و حالتها داراى چهار وضعيت است:
1. حالتها و رفتارهايى كه به ديگران و چيزها نسبت مىدهند (برونفكنى).
2. حالتها و رفتارهايى كه به ديگران و چيزها نشان مىدهند (بروننمايى).
3. حالتها و رفتارهايى كه به خود نسبت مىدهند (درونفكنى).
4. حالتها و رفتارهايى كه در خود نشان مىدهند (دروننمايى).
تلاشها: واژهها، سخنها، حركتها، حرفها، نگاهها، سرودها، آواها، نشستنها، برخاستنها، سكوتها، اشكها، لبخندها، فريادها، زمزمهها، آهها، شتابها، كندىها، تندىها، نوشتنها، خواندنها، زانوزدنها، خموراست شدنها، قربانىكردنها،... هر يك تلاشى است و هر تلاش هنگامهاى و نمودى از پويايى روان است.
روان: پيدايى روان در حالتها و رفتارهايى است كه با آزادى، آگاهى و خواست باشد: در باهمى، يكسانى و همزمانى اين سه است كه روان، پويا و آفريننده مىشود.
روان سالم: روان سالم در فردى است كه آزادانه، آگاهانه و با خواست خود مىتواند در موقعيتهاى مختلف ابتكار عمل نشان دهد، بنبستهايى را كه دارد بگشايد و با فرانگرى به تلاشهاى خود، گستردگى، ژرفا، معنى و جهت بخشد.
روان ناسالم: روان ناسالم نمىتواند با آزادى، آگاهى و خودخواست رفتار كند. در كاربرد هر يك از اين توانايىها در موقعيتهاى مختلف ضعف نشان مىدهد و از خلاقيت باز مىماند.
درمان: توانمندسازى آزادى، آگاهى و خواست، در درمانجوست تا به يارى آنها بتواند، در بنبستها، تعارضها،... ابتكار عمل نشان دهد، آفريننده شود، راهنما، مشاور و مشكلگشاى خود باشد.
درمانگاه: جايگاهى است كه مىتوان آگاهانه، آزادانه، محرمانه و با خواست خود به آن مراجعه كرد: در آن پناهگاه امن، بدون دخالت و واسطه ديگرى، با درمانگر رابطه برقرار كرد و درمان خواست.
فرانگرى: نابترين نشانه روان سالم، توانايى او در فرانگرى است. روان سالم، از درون و برون، به مشاهده تلاشهاى خود در جهان مىپردازد: از يك سو خود را در آنچه كرده، مىكند و خواهد كرد و از سويى خود را در جهان و در درگيرىهايش به پرسش مىگذارد و مىكوشد تا براى تلاشهاى خود، گستردگى، ژرفا، معنى و جهتى جاويدان بيابد. روان در آگاهى به خود فرانگر است: كاهش توان فرانگرى، كاهش آگاهى به خود و كاهش سلامت است. رواندرمانى با افزايش آگاهى به خود، و توانمندسازى فرانگرى در درمانجو سلامت او را باز مىگرداند.
رواندرمانى: دانشى بالينى و هر دانش بالينى مجتمع روان ـ فضاى پويايى است از تلاشهايى كه با پشتوانههاى خاص بروز مىكند، با نظريههاى معين فرانگرى مىشود و با راهكارهاى مشخص، گستردگى، ژرفا، جهت، معنى و حساسيت پيدا مىكند؛ دادههاى آن در چند وضعيت بستهبندى و برداشت مىشود.
ديدگاهها: درمان با ديدگاه خاص درمانگر مانند روانكاوى، انسانگرايى، رفتارگرايى، پديدهگرايى،...) ممكن است انجام گيرد و دعا نيز ممكن است با ديدگاه دينىِ اسلام، مسيحيت، يهود، زرتشتى،... برگزار شود.
خاستگاهها: خاستگاه و پشتوانه تمام احكام دين از جمله، نماز و دعا در آن است كه فرد، عاقل، بالغ و مختار باشد و خدا را محرم اسرار خود و حاضر بداند و اين همان است كه در درمان از درمانجو انتظار داريم كه آزادانه، آگاهانه، خودخواست و محرمانه به درمانگر مراجعه كند.
گستردگى و ژرفا: درمان با فراوانى پرسشها گستردگى پيدا مىكند و با ازدياد پاسخها ژرفا مىيابد. در دعا نيز هرچه خواستها و امكان اجابت (پاسخها) بيشتر مىشود، تأثير آن گستردهتر و ژرفتر است.
فرانگرى: دعاكننده، باور دارد كه خداوند ناظر بر تمام اعمال و رفتار اوست. از آنچه بر او گذشته و مىگذرد و خواهد گذشت، آگاه است. با اين باور در موضعى فرانگرانه نسبت به ارتباط خود با خدا قرار مىگيرد و قبولى دعاى خويش را روشنتر مىبيند. او آرامش بيشترى دارد، مىداند كه خداوند بر خاطرات گذشته او، بر خواستههاى نگفته او، بر هنگامههاى پرهيجان و برجسته زندگانى او و بر تغيير حالتها و رفتار او آگاه است، در درمان نيز تلاش مىشود تا توان درمانجو به فرانگرى در خويشتن، در روابط خود با درمان و درمانگر، يا جهان و انسانهاى ديگر، افزايش يابد.
راهكاريابى: درمانگر براى پاسخيابى به پرسشها، راهكارها، روشها، شيوهها، ابزارها، مكانها و زمانهايى را انتخاب يا ابداع مىكند و آنها را انفرادى و يا گروهى به كار مىگيرد، دعاكننده نيز براى استجابت دعا و گرفتن پاسخ، طريقهاى، زمانى و مكانى را انفرادى يا گروهى برمىگزيند.
معنادهى: درمانجو پاسخهايى را كه از درمانگر گرفته است و آگاهىهايى را كه پيدا كرده است در رفتار و تلاشهاى روزانه، هفتگى و ماهانه خود به كار مىبرد، گويى داروى سلامتْ بخشى را مصرف مىكند و با كاربرد آنها به روابط، رفتارها و تلاشهاى خود معنا و جهت مىبخشد. دعاكننده نيز روابط، رفتار و تلاشهاى خود را با خواست خداوند مطابق مىسازد و معنا و جهت مىدهد.
دستهبندى و برداشت: تلاشهاى رواندرمانى بر حسب ديدگاههاى روانشناختى، آسيبهاى روانى، روشها و شيوههاى درمانى دستهبندى و برداشت مىشود. تلاشهاى دعا، نيز، بر حسب وضع و حال دعاكننده، ديدگاهى كه از دين و زندگانى در جهان دارد، دستهبندى مىگردد.
جهتدهى: در رواندرمانى با ديدگاههاى گوناگون به تعادل و كاهش هيجانها، حل تعارضها، هماهنگى خواستهاى آزادانه، آگاهانه، آرامشهاى تنى ـ روانى، تنظيم روابط اجتماعى، فعال ساختن تلاشهاى شغلى، علمى و هنرى مىپردازيم. يافتههاى خود را براى نظريهپردازى، آزمون سازى و پيدا كردن ديدگاههاى تازه به كار مىگيريم. در دعا نيز با ديدگاه و باورهايى كه از دين و خداوند داريم، براى خود، نزديكان، همسايگان، برادران، خواهران، ملتها، جهانيان، گذشتگان، حاضران، آيندگان در روزها، ماهها و سالها، سعادت، سلامت و آرامش دو جهان را مىخواهيم. در كمى يا زيادى تأثير، شرايط، زمان، مكان، مراسم و شيوههاى دعا نظريهپردازى مىكنيم.
حساسيت بخشى: دعاكننده، در حالت خلوص نزد پروردگار آنچه را در زندگانى، گذشته و آينده مىانديشيده و تجربه كرده، آزادانه بيان مىكند، خواستهايى را كه نگفته در قالب پرهيجانترين واژهها به زبان مىآورد و فرانگرانه به چگونگى بودن، تغيير حالتها و رفتارهاى خود در محضر پروردگار توجه مىكند.
در رواندرمانى براى بالابردن اثر درمان، روشن ساختن زمينههاى حساس سالم يا بيمار فرد، و افزايش توان فرانگرى، از درمانجو خواسته مىشود تا خاطرهها و حوادث زندگى را، آزادانه تداعى كند، آنچه را كه مىخواسته و نگفته است بازگويد، پرهيجانترين حوادث و خاطرههايى را كه دارد روشن و متمايز سازد و به تغييراتى كه در حالتها و رفتارهايش در هر نشست درمانى پيدا شده است بينديشد.
پرسش دوّم
آيا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن كريم با آنچه در رواندرمانى به كار مىرود همسانى دارد؟
هر واژه يا سخن، هنگامهاى و تلاشى در مجتمع ميان درمانجو و درمانگر است. به درمانگر امكان مىدهد تا با طرح پرسشهايى مانند: (منظورت چيست؟ با چه احساس و حالتى همراه است؟ در چه وضعيتى است؟...) درمانجو را به برونفكنى، بروننمايى، درونفكنى، دروننمايىِ حالتها و رفتارهايش وا دارد. واژهها و سخنها، در قالب پرسشها و پاسخها، وقتى درمانكننده است كه ويژگىهاى زير را داشته باشد:
1. واژهها ساده، روشن و متمايز باشد.
2. معناى هر واژه با يك يا چند واژه شناسايى شود.
3. سخن كوتاه و با فعل گفته شود.
4. سخن با قيد تأكيد، اجبار و زور (مانند: بايد، حتما، مىبايست) همراه نباشد.
5 . سخن با خواست، آگاهى و آزادى مُراجع گفته شود.
6 . در پرسشها و پاسخها از كليت و ابهام سخن كاسته گردد و به جزئى و محسوس بودن نزديك گردد.
7. واژهها از ميان گفتهها، افكار، ارزشها و عادتهاى مُراجع انتخاب شود و پرداخته خود او باشد.
8 . سخنها و واژهها در يك يا چند نظرگاه معين معنادار شود و جهت پيدا كند.
9. سخنها و واژهها با حالتها و رفتارهاى بدنى هيجانى همراه شود.
10. سخنها احساس و بار هيجانى مناسب داشته باشد (آهنگ و طنيندار باشد).
11. سخنها و واژهها، سكوت و شروع، بلندى و كوتاهى دورى و نزديكى مناسب داشته باشد.
12. نشانههاى هر واژه در رفتارها و حالتهاى مُراجع مشاهدهشدنى و به پرسشگذاشتنى باشد.
13. منظور از هر واژه را از مراجع بخواهيم تا از كلى و مبهم به جزئى و روشن برسد.
14. گزينههاى پژوهشى، تشخيصى و درمانى را از ميان سخنهاى درمانجو انتخاب و همانها را در پرسشها، پاسخها و گزارشنامهها به كار ببريم.
نخست آياتى چند از قرآن كريم را مىآوريم آن گاه برداشتهاى خود را روشن مىسازيم.
1. وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي إِذَا دَعَانِي فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (بقره، آيه 183).
2. ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (اعراف، آيه 54).
3. قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ (اعراف، آيه 28).
4. فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ (القمر، آيه 11).
5 . رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَىَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِي مُؤْمِنا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلاَ تَزِدْ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَبَارا (نوح، آيه 30).
6. قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكا لاَ يَنْبَغِي لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (ص،آيه35).
7. هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ (سوره آل عمران، آيه 34).
8 . لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَىْءٍ (الرعد، آيه 16).
برداشت از واژهها و سخنهاى دعا در قرآن كريم
1. واژهها و سخن در دعاهاى مستجاب شده، ساده، محسوس، كوتاه، بدون ابهام است؛ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (سوره حمد، آيه 6).
دعاى زكريا: رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً (آل عمران، آيه 34).
دعاى سليمان: قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكا لاَ يَنْبَغِي لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِي (ص، آيه 35).
2. واژهها مبين خواستها و نيازهاى شخصى دعاگو و سخن، ساخته و پرداخته خود اوست، همچنان كه زكريا در دعا فرزندى پاك نهاد و سليمان، قلمرو سلطنتى بىمانند را خواسته است.
3. با تكرار واژههايى، متناسب با واژههاى درخواست، پروردگار را مىستايند و او را توانا براى برآوردن نياز خود مىدانند: زكريا مىگويد اِنَّكَ سميع الدعا و سليمان تأكيد مىكند: (انك انتَ الوهاب).
4. سخنهاى دعا، درخواستى محرمانه است: (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعا وَخُفْيَةً ...) (اعراف، آيه 54).
5 . واژه مستقيم با مخاطب حاضر، آماده، نزديك و در حالت رويارويى گفته مىشود: إِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي... (بقره، آيه 183).
6. واژههاى (انك، انت) ضمير مخاطب مفرد كه نشانه نزديكى زياد و بىپرده و راحت بودن ارتباط خداوند با دعاكننده است.
7. استجابت كننده دعا، خود را نزديك و آماده براى پاسخ دادن بداند و دعاكننده را از خود بداند و اطمينان دهد كه در خواست را برآورده مىسازد:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي إِذَا دَعَانِي فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (بقره، آيه 183).
8 . واژهها را با پاسخ به پرسش (منظورت چيست؟) هرچه بيشتر روشن و متمايز سازد (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ... سوره حمد، آيه 6 و7) جمله صراطالذين... پاسخ پرسش مقدر است؛ (منظور چيست؟).
پرسش سوّم
ـ آيا هنگامههاى دعا و درمان پيامهايى براى يكديگر دارند؟
با اشاره به آنچه درباره رواندرمانى و دعا آورديم پيامها و پىآمدهاى آن را بازگو مىكنيم:
ديدگاه: هنگامههاى دعا و درمان در ديدگاه توحيدى اسلام و ديدگاه رواندرمانى كه ما به آن تكيه مىكنيم همخوانى و همسانى دارند.
خاستگاه: آگاهى، آزادى و خواست در درمان و دعا، خاستگاه پذيرش و تأثيرگذارى هستند. دعا و درمانى كه ناآگاهانه، بدون آزادى و ناخواسته باشد، درمانكننده و سالمساز نخواهد بود.
باور: هرچه ارزشها و توانمندىهاى درمانگر و مرجع دعا بيشتر شناخته شوند و به باورى درمانجو و دعاكننده درآيند، اثر سلامتبخشى و برآورده شدن بيشترى دارد.
رويارويى: هنگامههاى دعا و درمان در رويارويى مستقيم، بدون واسطه و محرمانه است.
پويايى: هنگامههاى دعا و درمان در جايگاهها، زمانها، برنامهها، واژهها، سخنها، فاصلهها، وضعيتها و ... پوياست. برحسب آمادگىهاى درمانجو و درمانگر، دعاكننده و مرجع دعا، امكانات و شرايط تغيير مىكند. درمان و دعا، در كوه، دشت، دريا، هوا و مسجد و در حالتهاى ايستاده، نشسته، خوابيده و اوقات صبح، ظهر و شب و در سرما و گرما و بيمارى و سلامت، كم يا زياد مىگردد.
جايگاه: جايگاه دعا و نماز و درمان پاكيزه، عطرآگين، آرامشبخش، خوشنام، لباسها خوشبو، آراسته، و دور از شبهه قانونى، اخلاقى و اجتماعى باشد. درمانجو و دعاكننده بتوانند محرمانه، آزادانه، آگاهانه و با خواست خود هر گاه بخواهند مراجعه كنند و در دسترس باشد.
واژه و سخن: واژهها و سخنها، كوتاه، ساده، محسوس، مثبت، آهنگدار، روشن باشد و تكرار شود و در گفتن، شتاب و هيجان نداشته باشد و به زبانى كه دعاكننده و درمانجو سخن مىگويد و معنى آنها را درمىيابد باشد و خواست واقعى و روزانه او را نشان دهد.
فرانگرى: توانايى فرانگرى در هنگامههاى دعا به شهودى عارفانه و در هنگامههاى درمان به بينشى دانشمندانه منجر مىشود در يك جا در خود و خدا و در جاى ديگر خدا را در خود مىيابيم.
با نشانههايى كه از هنگامههاى دعا و درمان داديم پرسشهايى چند براى انديشيدن داريم:
ـ آيا مىتوان از دعادرمانى مانند رواندرمانى سخن گفت: دعا كردن دانشى بالينى است، هر دانش بالينى داراى مجتمع بالينى و فضاى پويايى است. از تلاشهايى كه با پشتوانههاى خاص بروز مىكند، با نظريههاى معين فرانگرى مىشود و با راهكارهاى مشخص گستردگى، ژرفا، جهت، معنى و حساسيت پيدا مىكند. دادههاى آن در چند وضعيت بستهبندى مىگردد و برداشت مىشود؟
ـ آيا دعاها آن طور كه در رسانهها، مساجد، منابر اجرا مىشود، بهداشتى و درمانكننده است؟
ـ آيا مىتوان با توجه به آنچه در مراسم و برپايى نماز و دعا مىگذرد از آسيبشناسىِ دعا سخن گفت؟ چگونه؟
ـ آيا مىتوان از دعا براى بهداشت روانى فردى و اجتماعى سود جست؟ چگونه؟
منبع: پایگاه حوزه الف
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}