وظايف منتظران

يكى از وظايف مهم مردم در دوران غيبت كبرى، داشتن روحيه اصلاح گرى در سطح جامعه است . هر فردى بايد در برابر آحاد جامعه اسلامى احساس مسؤوليت كرده، در راه اصلاح و ساختن افراد تلاش نمايد، تا جامعه و افراد آن آماده پذيرش حكومت جهانى حضرت مهدى شوند .
اصلاح جامعه از راه امر به معروف و نهى از منكر تحقق مى‏يابد و قانون امر به معروف و نهى از منكر در متن دين اسلام بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است .
امام باقر عليه السلام در بيان وظايف شيعيان در دوران غيبت فرمودند: «ليعن قويكم ضعيفكم و ليعطف غنيكم على فقيركم ولينصح الرجل اخاه النصيحة لنفسه ;
توانمندان شما بايد به ضعيفانتان كمك كنند و اغنياء شما بايد به فقرايتان مهربانى كنند، هر كس بايد برادر [دينى] اش را نصيحت كند، نصيحتى كه به نفع برادرش باشد .»
خداوند متعال مى‏فرمايد: «كنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر) . .
«شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسان‏ها آفريده شده‏اند; [چه اينكه] امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنيد و . . .»
و امام صادق عليه السلام فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء، فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر .
بى‏ترديد امر به معروف و نهى از منكر راه انبياء عليهم السلام و طريقه صالحان است [ . امر به معروف و نهى از منكر ] وظيفه‏اى سترگ [و خطير] است كه به وسيله آن ساير واجبات انجام مى‏پذيرد و راه‏ها امنيت مى‏يابد و در آمدها حلال [و مشروع] مى‏گردد، مظالم باز گردانده مى‏شود، زمين آباد مى‏شود و از دشمنان انتقام گرفته مى‏شود و امور سامان مى‏يابد .»
آرى اگر همه مسلمانان خود را موظف به اجراى امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى بدانند، قدم‏هاى اوليه براى نيل به جامعه ايده آل و مطلوب مهدوى برداشته مى‏شود .
به تصريح روايات، آماده كردن سلاح و كسب مهارت نظامى كه مناسب با هر عصرى باشد، براى شركت در سپاه حضرت مهدى عليه السلام از وظايف منتظران است .
امام صادق عليه السلام فرمود: «ليعدن احدكم لخروج القائم عليه السلام و لوسهما، فان الله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسئ فى عمره حتى يدركه (فيكون من اعوانه و انصاره) .
هر يك از شما بايد براى خروج حضرت قائم عليه السلام هر چند به اندازه يك تير، مهيا كند . هر گاه خداى تعالى چنين نيتى از او ببيند، اميدوارم عمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند (و در زمره ياران و همراهانش قرار گيرد) .
همچنين امام كاظم عليه السلام فرمود: «من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادر الله رزقه، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا على حوائجه .
هر كس مركبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگين سازد در حالى كه خودش به ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش او را يارى كند .»
يكى از وظايف مهم مردم در عصر غيبت، انتظار فرج است . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «افضل اعمال امتى انتظار الفرج .
با فضيلت‏ترين اعمال امت من، انتظار فرج است .»
امام صادق عليه السلام فرمود: «اقرب ما يكون العباد من الله جل ذكره و ارضى ما يكون عنهم اذا افتقدوا حجة الله جل و عز و لم يظهر لهم و لم يعلموا مكانه و هم فى ذلك يعلمون انه لم تبطل حجة الله جل ذكره و لا ميثاقه، فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساء ,
زمانى بندگان به خداى بزرگ نزديك ترند و خدا از ايشان راضى‏تر است كه حجت‏خداى متعال از ميان آنان ناپديد گردد و ظاهر نشود و آنان جايش را [هم] ندانند . با اين همه بدانند كه حجت و ميثاق خدا باطل نشده است . در آن زمان، هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشيد .»
آنچه در روايات مربوط به انتظار فرج حضرت ولى عصر عليه السلام بسيار به آن پرداخته شده، مساله صبر در اين انتظار و پاداش صابران در اين دوران است . در ذيل به چند نمونه از اين روايات اشاره مى‏شود .
الف: امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «سياتى قوم من بعدكم، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم، قالوا: يا رسول الله! نحن كنامعك ببدر و احد و حنين و نزل فينا القرآن؟ فقال: انكم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم .
پس از شما كسانى بيايند كه يك نفر از ايشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد [ . اصحاب] گفتند: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! ما در جنگ بدر و احد و حنين با تو بوديم و درباره ما آيه نازل شده است؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر آنچه [از حوادث ايام] به ايشان مى‏رسد، به شما رسد، صبر آنان را نداريد .»
ب: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «انتظار الفرج بالصبر عبادة ;» انتظار فرج با صبر، عبادت است .»
ج: امام رضا عليه السلام فرمود: «ما احسن الصبر و انتظار فرج; چه نيكوست‏شكيبائى و انتظار فرج .»
د: امام حسين عليه السلام فرمود: «له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت فيها على الدين آخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متى هذا الوعد ان كنتم صادقين‏» اما ان الصابر فى غيبته على الاذى و التكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدى رسول الله .
براى او [مهدى] غيبتى است كه اقوامى در آن از دين خارج شوند و گروهى بر دين ثابت قدم بمانند و آزار و اذيت مى‏كشند و به آن‏ها گفته مى‏شود: اين وعده [ظهور] چه وقت عملى مى‏شود، اگر راست مى‏گوييد؟ بى‏ترديد صبر كننده در زمان غيبت در برابر آزار و تكذيب [مخالفان]، به منزله جهاد كننده با شمشير در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله است .»
يكى از نشانه‏هاى دوستى، محزون بودن در فراق و دورى از دوست و محبوب است . بديهى است كه علاقمندان به امام زمان عليه السلام در دوران غيبت در فراق او اندوهگين هستند و اين حزن و اندوه را به گونه‏هاى مختلفى بروز مى‏دهند .
امامان معصوم نيز به خاطر غيبت امام زمان عليه السلام مى‏گريستند . به عنوان نمونه، سدير صيرفى مى‏گويد: به خدمت مولايمان امام صادق عليه السلام رفتيم و امام را در حال گريه و ناله ديديم . او آنگاه حالت امام را اين‏گونه تشريح مى‏كند: «هو يبكى بكاء الوالد الثكلى ذات الكبد الحرسى قد نال الحزن من وجنتيه وشاع التغيير فى عارضيه واملاء الدموع محجريه وهو يقول سيدى غيبتك نفت رقادى وضيقت على مهادى وابتزت منى راحة فؤادى، سيدى غيبتك اوصلت مصابى بفجائع الابد;
او همچون مادر فرزند از دست داده، مى‏گريست، اندوه از گونه‏هاى مباركش پيدا بود و رنگ چهره‏اش تغيير كرده بود . اشك‏هاى او لباسش را خيس كرده بود و در اين حالت مى‏گفت: مولاى من! غيبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمين را بر من تنگ نموده و آسايش دلم را از من گرفته است . مولاى من! غيبت تو، بلا و مصيبت مرا به فاجعه‏هاى ابدى پيوند داده است .»
شاعر عرب حزن و اندوه قلبى خود را در غم دورى از حضرت مهدى عليه السلام چنين بيان كرده است:
قلبى اليك من الاشواق محترق
ودمع عينى من الآماق مندفق
الشوق يحرقنى والدمع يغرقنى
فهل رايت غريقا وهو محترق ؟
و شاعرى پارسى گوى، ابيات فوق را چنين به فارسى در آورده است:
دل زشوق ديدنت‏سوزد چو عود
از فراقت ديده بارد همچو رود
غرقه در سيلاب اشك و دل كباب
كس غريق شعله ور كى ديده بود
حفظ و تقويت پيوند قلبى با امام عصر (عج) و تجديد دايمى عهد و پيمان با آن حضرت يكى ديگر از وظايف مهمى است كه هر شيعه منتظر در عصر غيبت‏بر عهده دارد.
بدين معنا كه يك منتظر واقعى حضرت حجت(ع)، على رغم غيبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نبايد احساس كند كه در جامعه رها و بى‏مسؤوليت رها شده و هيچ تكليفى نسبت‏به امام و مقتداى خود ندارد.
اين موضوع در روايات بسيارى مورد تاكيد قرار گرفته است كه در اين مجال به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم:
در روايتى كه از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل شده آن حضرت در تفسير اين كلام خداى تعالى: «يا ايهاالذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلكم تفلحون‏» فرمودند:
«اصبروا على اداءالفرائض و صابرو عدوكم و رابطوا امامكم [المنتظر]
«بر انجام واجبات صبر كنيد و با دشمنانتان پايدارى كنيد، و پيوند خود را با امام منتظرتان مستحكم نماييد».
همچنين امام صادق ،(ع)، در روايت ديگرى كه در تفسير آيه مزبور وارد شده مى‏فرمايند:
«اصبروا على‏الفرايض، و صابروا على‏المصائب و رابطوا على‏الائمة‏»
«بر واجبات صبر كنيد و يكديگر را بر مصائب به صبر واداريد و خود را بر پيوند با امامان [و يارى آنها] ملتزم سازيد.»
روايات ديگرى نيز به همين مضمون از امام جعفر صادق و امام‏موسى‏كاظم (ع)، وارد شده است كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى‏كنيم.
اين كه مى‏بينيم در روايتهاى متعددى امامان ما شيعيان خود را به تجديد عهد و بيعت‏با امام زمان خود سفارش كرده و از آنها خواسته‏اند كه در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهميت پيوند دائمى شيعيان با مقام عظماى ولايت و حجت‏خدا دارد.
يكى از مشهورترين دعاهاى عهد، دعايى است كه مرحوم سيد بن طاووس آن را در كتاب ارزشمند «مصباح‏الزائر» به نقل از امام صادق،(علیه السلام) ، روايت كرده و در ابتداى آن آمده است كه:
«من دعا بهذا الدعا اربعين صباحا كان من انصار القائم(ع)، و ان مات قبل ظهوره احياه‏الله تعالى، حتى يجاهد معه، و يكتب له بعدد كل كلمة منه الف حسنة، و يمحى عنه الف سيئة و ...»
«هر كس چهل روز اين دعا را بخواند از ياوران حضرت قائم،(علیه السلام) خواهد بود، و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداى تعالى او را زنده خواهد كرد، تا در ركاب آن جناب جهاد نمايد. و به شماره هر كلمه از آن هزار حسنه برايش نوشته مى‏شود، و هزار كار بد از او محو مى‏گردد.»
به دليل اهميت و اعتبار مضمون اين دعاى شريف در اينجا بخشى از آن را نقل مى‏كنيم:
بعد از ذكر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنين آمده است: « اللهم انى اجدد له فى صبيحة يومى هذا و ماعشت من ايام حياتى عهدا و عقدا و بيعة له فى عنقى لا احول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابين عنه و المسارعين اليه فى قضاء حوائجه و الممتثلين لاوامره و نواهيه و المحامين عنه و السابقين الى ارادته و المستشهدين بين يديه‏». (12)
«بار خدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگانيم، عهد و عقد و بيعتى را كه از آن حضرت بر گردن دارم با او تجديد مى‏كنم ، كه هرگز از آن عهد و بيعت‏بر نگردم و بر آن پايدار بمانم.
بار خدايا مرا از انصار و ياران آن حضرت و مدافعان از حريم مقدس او، و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال كنندگان دستورات و اوامر و نواهيش ، و حمايت كنندگان از وجود شريفش، و سبقت جويان به سوى خواسته‏اش و شهيد شدگان در ركاب و در حضور حضرتش قرار ده‏».
دقت در عبارتهاى بالا مى‏تواند تصويرى روشن از مفهوم عهد و پيمان باامام و حجت زمان به ماارائه دهد، عهد و پيمانى ناگسستنى براى يارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آيا اگر هر شيعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنين عهد و پيمانى را با امام و مقتداى خود تجديد نمايد، هرگز تن به ركود، ذلت و خوارى و ظلم و بى‏عدالتى خواهد داد؟
آيا هرگز حاضر خواهد شد كه به رضاى مولا و سرور خود بى‏اعتنايى كند و تن به گناه و معصيت دهد؟ مسلما خير و بدون هيچ ترديدى اگر در جامعه‏اى چنين فرهنگى حاكم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند ، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، از خودبيگانگى، ياس و نوميدى و انحطاط نخواهد شد.
اين نكته نيز مسلم است كه اگر همه شيعيان با همدلى و همراهى دست‏بيعت و يارى به سوى مولا و سرور خود دراز كنند و بر نصرت او متفق شوند ديرى نخواهد پاييد كه فرج مولايشان را درك خواهند كرد و براى هميشه از ظلمها و ذلتها رهايى‏خواهند يافت. چنانكه در توقيع شريفى كه بيش ازاين نيز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:
«لو ان اشياعنا، و فقهم الله لطاعته، على اجتماع من‏القلوب فى‏الوفاء بالعهد عليهم لما تاخر عنهم‏اليمن بلقائنا و لتعجلت لهم‏السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا».
«اگر شيعيان ماكه خداوند آنان را در اطاعتش يارى دهد، در وفاى پيمانى كه از ايشان گرفته شده يكدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخير نمى‏افتد و سعادت ديدار ما براى آنها با معرفت كامل و راستين نسبت‏به ما تعجيل مى‏گردد».
ولايت اهل بيت عليهم السلام دو گونه است: ا . ولايت تكوينى 2 . ولايت تشريعى .
ولايت تكوينى بدين معناست كه حضرات معصومين عليهم السلام به اذن و اراده الهى، مى‏توانند در مقام تكوين و عينيات خارجى، دخل و تصرف كنند، مانند معجزات انبياء عليهم السلام و كرامات اولياء عليهم السلام، و ولايت تشريعى، به معناى ولايت و سرپرستى جامعه و مؤمنين است . امامان معصوم عليهم السلام، هر كدام در زمان خود، ولى و سرپرست جامعه بوده و مردم را هدايت تشريعى مى‏كنند .
از جمله وظايف مهم منتظران در زمان غيبت، چنگ زدن به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام است . امام صادق عليه السلام فرمودند:
«طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبلنا فى غيبة قائمنا;
خوشا به حال شيعيان ما! آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان [ولايت] ما تمسك مى‏جويند .»
همچنين امام سجاد عليه السلام فرمودند:
«من ثبت على موالاتنا «ولايتنا» فى غيبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجرالف شهيد من شهداء بدر و احد;
هر كس در غيبت قائم ما بر دوستى [و عقيده به امامت ما] ثابت قدم باشد، خداى متعال اجر هزارشهيد از شهداى بدر و احد به او عطا مى‏كند .»
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود:
«ياتى على الناس زمان يغيب عنهم امامهم;
زمانى بر مردم فرا رسد كه پيشوايشان از آنان غايب گردد .»
زراره پرسيد: در آن زمان مردم چه كنند؟ امام عليه السلام فرمود:
«يتمسكون بالامر الذى هم عليه حتى يتبين لهم;
به همان امر [ولايتى] كه برآنند چنگ زنند، تا برايشان آشكار شود .»
وظيفه مهم ديگرى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد تهذيب نفس و آراستن خود به اخلاق نيكو است، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق(علیه السلام)، نقل مى‏كند آمده است:
«من سره ان يكون من اصحاب القائم، فلينتظر ، وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(ع)، بعده كان له من الاجر مثل‏الاجر من ادركه فجدوا و انتظروا، هنيئا لكم ايهاالعصابة المرحومة‏». «هر كس دوست مى‏دارد از ياران حضرت قائم(علیه السلام) ، باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حاليكه منتظر باشد، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش قائم(علیه السلام) ،بپاخيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت‏خداوند».
موضوع تهذيب نفس و دورى گزيدن از گناهان و اعمال ناشايست، به عنوان يكى از وظايف منتظران در عصر غيبت، از چنان اهميتى برخوردار است كه در توقيع شريفى كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شيخ مفيد ، رحمة‏الله عليه، صادر گرديده، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعيان آن حضرت سر مى‏زند، يكى از اسباب و يا تنها سبب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى آن بدر منير شمرده شده است:
«فما يحبسنا عنهم الا مايتصل بنا ممانكرهه ، ولانؤثره منهم‏»
«... پس تنها چيزى كه ما را از آنان (شيعيان) پوشيده مى‏دارد، همانا چيزهاى ناخوشايندى است كه از ايشان به ما مى‏رسد و خوشايند ما نيست و از آنان انتظار نمى‏رود».
در روايات معصومين عليهم السلام دعا براى فرج امام زمان عليه السلام به عنوان يكى از عوامل نجات انسان‏ها در دوران لاكت‏بخش غيبت كبرى مطرح شده است .
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«والله ليغيبن غيبة لا ينجوا فيها من الهلكة الا من ثبته الله عزوجل على القول بامامته ووفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه ; به خدا سوگند كه او غيبتى [سخت ] مى‏كند . در آن غيبت، از هلاكت نجات نمى‏يابد مگر كسى كه خداى عزوجل او را بر قول به امامت آن حضرت ثابت‏بدارد و او را در عصر غيبت‏بر دعاى به تعجيل فرج او موفق بدارد .»
از سوى ديگر امام زمان عليه السلام در موارد زيادى شيعيان را به دعاى براى فرج خويش توصيه كرده است . به عنوان مثال، آن حضرت در پايان توقيع به جناب اسحاق بن يعقوب مى‏فرمايد:
«واكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم; براى تعجيل در فرج، زياد دعا كنيد كه همانا آن فرج شماست .»
درباره زمان و نحوه دعا براى فرج امام زمان عليه السلام توصيه‏هاى زيادى از سوى اولياى دين بيان شده است كه در ذيل به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:
الف) در منهاج العارفين آمده است: «مستحب است انسان پس از نماز صبح صد مرتبه بگويد: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم . »
ب) مرحوم شيخ بهائى نقل مى‏كند: «پس از نماز صبح و در حالى كه با دست راست محاسن خود را گرفته و كف دست چپ را به سوى آسمان مى‏گيرى، هفت مرتبه مى‏گويى: يا رب محمد وآل محمد صل على محمد وآل محمد وعجل فرج محمد وآل محمد . »
ج) علامه مجلسى در كتاب «المقباس‏» نقل كرده است كه: «در تعقيب نماز صبح قبل از آنكه با كسى صحبت كند صد بار بگويد: يا رب صل على محمد وآل محمد، وعجل فرج آل محمد واعتق رقبتى من النار . »
د) كتاب «جمال الصالحين‏» از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه حضرت فرمودند: «از حقوق ما بر شيعيان اين است كه پس از هر نماز واجب دست‏خود را به چانه گرفته و سه بار بگويند: يا رب محمد عجل فرج آل محمد يا رب محمد احفظ غيبة محمد، يارب محمد انتقم لابنة محمد صلى الله عليه و آله . »
ه) مرحوم شيخ طوسى در كتاب «مختصر المصباح‏» در جايى كه وظيفه‏هاى شب جمعه را ذكر مى‏كند، صد بار اين دعا را سفارش مى‏كند:
«اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم، واهلك عدوهم من الجن والانس من الاولين والآخرين .
دعا بهترين وسيله ارتباط انسان با خداى خويش، ناشى از شناخت انسان از عجز خويش و اظهار كرنش در برابر آفريدگار است .
انسان مؤمن اميد خود را از غير خدا قطع كرده و دست نياز به سوى خداى بى‏نياز دراز مى‏كند و رفع مشكلات خويش را تنها از او مى‏خواهد . در رابطه با موضوع امام‏زمان عليه السلام دعاها و زيارت‏هاى مخصوصى وارده شده است كه به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:
الف) دعاى ندبه
مرحوم علامه مجلسى در «بحار الانوار» دعاى شريف ندبه را از سيد بن طاووس از بعضى از اصحاب نقل مى‏كند و مى‏گويد: محمد بن على بن ابو قره مى‏گويد: دعاى ندبه از كتاب محمد بن حسين بن سفيان بزوفرى براى من نقل شد، و گفته شده كه آن دعا براى صاحب الزمان عليه السلام است و مستحب است در اعياد چهارگانه (جمعه، عيد فطر، قربان، غدير) خوانده شود.
ب) دعاى عهد
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه چهل بامداد خداى را با دعاى عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود . و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبر بيرون مى‏آورد
شناخت عظمت و مقام حضرت مهدى عليه السلام و نگه داشتن حرمت او
از جمله وظايف مهم شيعيان، شناخت جايگاه رفيع حضرت مهدى عليه السلام و رعايت احترام آن حضرت است . امامان معصوم عليهم السلام بعد از مقام ربوبى و نبوى صلى الله عليه و آله، مقام و رتبه سوم را در عالم وجود دارند، و انسان‏هاى عادى با آنان مقايسه نمى‏شوند .
امام على عليه السلام فرمود:
«لا يقاس بآل محمد احد من هذه الامة ولا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا . هم اساس الدين وعماد اليقين ;
نبايد احدى از اين امت را با آل محمد صلى الله عليه و آله مقايسه نمود و نبايد كسى را كه نعمت آل محمد صلى الله عليه و آله همواره بر او جريان داشته، با آنان برابر دانست، آنان اساس دين و ستون يقين هستند .»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در توصيف جايگاه حضرت مهدى عليه السلام در بهشت فرمود:
«المهدى طاووس اهل الجنة، عليه جلابيب النور;
مهدى عليه السلام طاووس اهل بهشت است كه هاله‏اى از نور او را احاطه كرده است .»
و نيز فرمود:
«نحن سبعة من ولد عبد المطلب سادة الجنة، انا وحمزة وعلى وجعفر والحسن والحسين والمهدى ;
ما هفت نفر از اولاد عبد المطلب هستيم كه سروران اهل بهشتيم: من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسين و مهدى عليهم السلام .»
امام على عليه السلام فرمود:
«هو فى الذروة من قريش والشرف من هاشم والبقية من ابراهيم;
او (حضرت مهدى عليه السلام) والاترين قريش و گرامى‏ترين بنى هاشم و تنها بازمانده ابراهيم خليل است .»
و امام رضا عليه السلام فرمود:
«يكون اعلم الناس واحكم الناس واتقى الناس واحلم الناس واسخى الناس واعبد الناس;
او (حضرت مهدى عليه السلام) داناترين مردم، حكيم‏ترين مردم، پرهيزگارترين مردم، بردبارترين مردم و بخشنده‏ترين مردم و عابدترين مردم است .»
شناخت‏حجت‏خدا و امام عصر (علیه السلام)
اولين و مهمترين وظيفه‏اى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت نسبت‏به وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است.
اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد كه در روايات بسيارى كه به طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومين(ع)، نقل شده آمده است كه:
«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية‏»
«هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد،به‏مرگ‏جاهلى‏مرده است‏».
جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان، با طرح موضوع خليقة‏الله و انسان كامل و ... تنها به جنبه فراطبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبه‏ها غلفت ورزيده‏اند.
و در روايت ديگرى كه مرحوم كلينى به سند صحيح از فضيل بن يسار نقل مى‏كند آمده است كه:
«سمعت اباجعفر(علیه السلام)، يقول:
من مات و ليس له امام فميته ميتة جاهلية، و من مات و هو عارف لامامه لم‏يضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه كان كمن هو مع‏القائم فى فسطاطه.»
«شنيدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،عليه‏السلام، مى‏فرمود:
هر كس در حالى كه امامى نداشته باشد بميرد مردنش مردن جاهليت است و هر آنكه در حال شناختن امامش بميرد پيش‏افتادن و يا تاخير اين امر (دولت ال محمد:
او را زيان نرساند و هر كس بميرد در حاليكه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خيمه قائم،(ع)، با آن حضرت باشد.»
توجه به مفاد دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت مورد تاكيد قرار گرفته است، نيز ما را به اهميت موضوع ناخت‏حجت‏خدا رهنمون مى‏سازد، چنانكه در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب «كمال‏الدين‏» نقل كرده ، مى‏خوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك‏اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى تبيك لم اعرف حجتك‏اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى‏اللهم لاتمتنى ميتة جاهلية و لا تزع قلبى بعد اذ هديتنى...»
«بار الها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت .
بارالها! حجت‏خود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من،نشناسانى از دينم گمراه مى‏گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران و دلم را از (حق) پس از آنكه هدايتم فرمودى منحرف مگردان ...»
مؤلف كتاب ارزشمند «مكيال المكارم فى فوائد الدعا للقائم‏» مراد و مقصود از «معرفت امام‏» را، كه در روايتهاى يادشده بر آنها تاكيد شده بود، چنين توضيح مى‏دهند:
«بدون ترديد مقصود از شناختى كه امامان ما، كه درودها و سلامهاى خداوند برايشان باد، تحصيل آن را نسبت‏به امام زمانمان امر فرموده‏اند، اين است كه ما آن حضرت را آنچنانكه هست‏بشناسيم.
به گونه‏اى كه اين شناخت‏سبب درامان ماندن ما از شبهه‏هاى ملحدان و مايه نجاتمان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد، و اين چنين شناختى جز به دو امر حاصل نمى‏گردد:
اول ، شناختن شخص امام(علیه السلام) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ويژگيهاى او و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است.»
البته امر دومى كه در كلام يادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهميت‏بيشترى برخوردار بوده و در واقع اين نوع شناخت است كه مى‏تواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد.
زيرا گر كسى بحقيقت‏به صفات و ويژگيهاى امام عصر (عج) و نقش و جايگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نياز خود نسبت‏به او واقف شود ، هرگز از ياد و نام آن حضرت غافل نمى‏شود.
نكته مهمى كه در اينجا بايد در نظر داشت اين است كه شناخت و معرفت‏حقيقى نسبت‏به حجت‏خدا جز با عنايت‏حضرت حق حاصل نمى‏شود و همچنانكه ، در دعايى كه پيش از اين بدان اشاره كرديم ، ملاحظه شد بايد از درگاه الهى توفيق شناخت‏حجتش را درخواست كرد، تا بدين وسيله از گمراهى و سرگردانى نجات يافت.
اين موضوع را از روايتى كه مرحوم كلينى به سند خود از محمد بن حكيم نقل كرده نيز مى‏توان استفاده كرد، در اين روايت آمده است:
«قال: قلت: لا بى عبدالله (علیه السلام) ، المعرفة ،من صنع من هى ؟ قال: من صنع‏الله ، ليس للعباد فيها صنع‏».
«از ابى‏عبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسيدم: معرفت‏ساخته كيست؟ فرمود: از ساخته‏هاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نيست.»
يكى ديگر از وظايفى ، كه به تصريح روايات ، در دوران غيبت‏بر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد(ص) مى‏باشد كسب آمادگيهاى نظامى و مهيا كردن تسليحات مناسب هر عصر براى يارى و نصرت امام غائب مى‏باشد، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق(علیه السلام) ، نقل كرده آمده است:
«ليعدن احدكم لخروج القائم(علیه السلام) و لو سهما فان‏الله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسى فى عمره حتى يدركه [فيكون من اعوانه و انصاره]»
«هر يك از شما بايد كه براى خروج حضرت قائم(علیه السلام) [سلاحى] مهيا كند. هر يك هر چند كه يك تير باشد، كه خداى تعالى هر گاه بداند كه كسى چنين نيتى دارد اميدوارم عمرش را طولانى كند تاآنحضرت را درك كند [و از ياران و همراهانش قرار گيرد]».
در روايت ديگرى مرحوم كلينى به سند خود از امام ابوالحسن [موسى كاظم](علیه السلام) نقل مى‏كند كه:
«،،، من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادرالله رزقه ، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا ملى حوائجه‏»
«... هر كس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگين سازد و او به ما منسوب باشد خداوند (روزيش را فراخ گرداند و شرح صدر به او عطا كند و به آروزيش برساند و يار بر حوائجش باشد».
همچنين مرحوم كلينى در «روضة كافى‏» به سند خود از ابوعبدالله جعفى روايتى را نقل مى‏كند كه توجه به مفاد آن بسيار مفيد است:
«قال لى ابوجعفر محمد بن على،(ع): كم الرباط عندكم؟ قلت: اربعون، قال(ع)لكن رباطناالدهر.»
«حضرت ابوجعفر محمدبن على، امام باقر: به من فرمودند: منتهاى زمان مرابطه نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز ، فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطه‏اى است كه هميشه هست ...»
«مرابطه‏» چنانكه فقها در كتاب جهاد گفته‏اند ، اين است كه شخص مؤمن براى جلوگيرى از هجوم و نفوذ مشركان و كافران در مرزهاى كشور اسلامى و يا هر موضعى كه از آن احتمال بروز حمله‏اى عليه مسلمانان مى‏رود، به حال آماده باش و در كمين به سر برد.
اين عمل در زمان غيبت امام معصوم(علیه السلام) ، مستحب بوده و فضيلتهاى بسيارى براى آن بر شمرده شده است ، چنانكه در روايتى كه به طريق اهل سنت از رسول گرامى اسلام،(ص) نقل شده آمده است:
«رباط يوم و ليلة خير من صيام شهر و قيامه، و ان مات مرابطا جرى عليه عمله و اجرى عليه رزقه و امن من الفتان‏»
يك شب نه روز مرابطه (مرزدارى) در راه خدا از اينكه شخص يك ماه روزها روزه باشد و شبها به عبادت قيام نمايد ثوابش بيشتر است .
پس هر گاه در اين راه بميرد عملى كه انجام مى‏داده بر او جريان خواهد يافت ، و روزيش بر او جارى خواهد شد و از فرشته‏اى كه در قبر مرده‏ها را امتحان مى‏كند ايمن خواهد ماند».
اما در مورد اينكه حداقل و حداكثر زمان مرابطه چه اندازه است‏بايد گفت كه: حداقل زمان مرابطه سه روز و حداكثر آن چهل روز است ، زيرا اگر از اين مقدار بيشتر شود ديگر برآن صدق مرابطه نكرده و جهاد شمرده مى‏شود و شخصى هم از ثواب جهادكنندگان برخوردار مى‏شود.
علامه مجلسى در شرح اين فرمايش امام(ع)، مى‏فرمايد:
«اى يجب على‏الشيعة ان يربطوا انفسهم على طاعة امام الحق، و انتظار فرجه،و يتهياوالنصرته‏».
«بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى يارى نمودنش مهيا باشند».
شيخ محمد حسن نجفى نيز در كتاب «جواهرالكلام‏» در شرح روايت مزبور مى‏فرمايد:
«و هو محمول على ارادة ترقب الفرج ساعة بعد ساعة كما جائت‏به النصوص لاالرباط المصطلح‏»
«مرابطه در اين روايت‏به معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه‏روز است، همچنانكه در بعضى از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه‏».
البته شايد بتوان گفت كه كلام مرحوم صاحب جواهر نيز در نهايت‏به همان كلام مرحوم علامه مجلسى بر مى‏گردد كه فرمودند:
مرابطه در روايت مزبور به معناى آمادگى و مهيا بودن براى يارى امام منتظر مى‏باشد. كه البته نحوه اين آمادگى و مهيا بودن بسته به شرايط زمان و مكان دارد و اگر در بعضى از روايات سخن از آماده كردن اسب و شمشير براى ظهور ولى امر (عج) به ميان آمده، و براى آن فضيلت‏بسيار برشمرده شده است، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند، بلكه با قدرى تامل روشن مى‏شود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگى رزمى براى يارى آخرين حجت‏حق مى‏باشد، و مسلما در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با مسلح‏شدن به تجهيزات نظامى روز خود را براى مقابله با دشمنان قائم‏ال محمد(علیه السلام) آماده سازند، و البته در حال حاضر به خاطر وجود حكومت‏شيعى و حاكميت فقيه جامع‏الشرايط بر سرزمين اسلامى اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامى است كه در هر زمان قواى مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگى نظامى قرار دهند تابه فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشريت (عج) قرار گرفت‏بتوانند به بهترين نحو در خدمت آن حضرت باشند.
انسان وقتى به كسى علاقه داشته باشد، ياد و خاطره محبوب هميشه در فكر و ذهنش حضور دارد و اين موجب مى‏شود كه زندگيش رنگ و بوى معشوق بگيرد . اگر محبوب انسان موجودى متعالى و ملكوتى باشد، اين الگو پذيرى زمينه رشد و تعالى او را فراهم مى‏سازد و اگر محبوب و معشوق او موجودى پست و فرومايه باشد، اين الگو پذيرى موجب سقوط و هلاكت وى خواهد شد . به خاطر اهميت محبت‏به اهل بيت عليهم السلام خداوند در قرآن كريم، مزد رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را مودت و دوستى خاندان او قرار داده است و مى‏فرمايد: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى‏»;
«بگو من از شما در برابر رسالتم مزدى طلب نمى‏كنم، به جز دوستى و مودت نسبت‏به اهل بيتم .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «لا يؤمن عبد حتى اكون احب اليه من نفسه و اهلى احب اليه من اهله و عترتى احب اليه من عترته و ذاتى احب اليه من ذاته;
هيچ بنده‏اى ايمان [واقعى ] نمى‏آورد مگر اينكه در نزد او من از خودش محبوب‏تر و اهل بيت من و خاندان من از اهل بيت و خاندان او محبوب‏تر باشند و ذات من از ذات خودش محبوب‏تر باشد .»
امام حسن عسكرى عليه السلام خطاب به حضرت مهدى عليه السلام فرمودند:
«واعلم ان قلوب اهل الطاعة و الاخلاص نزع اليك مثل الطير الى او كارها;
بدان كه دل‏هاى اهل بندگى و اخلاص به سوى تو پر مى‏كشند; همچنان كه پرنده به سوى آشيانه‏اش پر مى‏كشد .»
البته اين طور نيست كه محبت‏يك طرفه باشد، بلكه امامان معصوم عليهم السلام نيز نسبت‏به شيعيان واقعى ابراز علاقه و محبت كرده و مى‏كنند، و در غم و شادى آنان شريكند .
امام رضا عليه السلام فرمود: «الامام الامين الرفيق، و الاخ الشفيق، و كالام البرة بالولد الصغير;
امام، امين و دوست است، و برادر دلسوز است، و مانند مادرى است كه نسبت‏به فرزند خردسال خود مهربان است .»
همچنين امام على عليه السلام فرمود: «انا لنفرح لفرحكم و نحزن لحزنكم;
ما در شادمانى شما شاد و براى اندوه شما اندوهگين مى‏شويم .»
امام رضا عليه السلام فرمود: «ما من احد من شيعتنا . . . لا يغتم الااغتممنا لغمه، و لا يفرح الافرحنا لفرحه، و لا يغيب عنا احد من شيعتنا اين [ما] كان فى شرق الارض وغربها;
هيچ كس از شيعيان ما . . . غم ديده نمى‏شود مگر آن كه ما نيز در غم او غمگين مى‏شويم و شاد نمى‏شود مگر اينكه از شادى او شاد مى‏شويم، و هيچ يك از شيعيان ما در مشرق و مغرب زمين از نظر ما دور نيستند .»
امام مهدى عليه السلام فرمود: «انه انهى الى ارتياب جماعة منكم فى الدين وما دخلهم من الشك والحيرة فى ولاة امرهم، فغمنا ذلك لكم لا لنا، وساءنا فيكم لا فينا;
از ترديد گروهى از شما (شيعيان) در دين، و شك و سرگردانى در مساله واليان امرشان آگاه شدم، پس اين غم ما به خاطر شما است نه به خاطر خود ما، و براى شما متاثر شديم نه براى خودمان .»
در اين روايت و امثال آن‏ها حضرت مهدى عليه السلام نسبت‏به شيعيان ابراز محبت و علاقه نموده و اعلام كرده است كه از گمراه شدن آن‏ها شديدا ناراحت و متاثر مى‏شود .
از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده است كه: روزى امام حسين عليه السلام بر اصحاب خود وارد شدند، بعد از حمد خدا و درود بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«يا ايها الناس ان الله ما خلق العباد الا ليعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه، فقال له رجل: بابى انت وامى يابن رسول الله ما معرفة الله؟
قال: معرفة اهل كل زمان امامهم الذى يجب عليهم طاعته;
اى مردم! خداوند بندگان را نيافريد مگر براى اينكه او را بشناسند، زمانى كه او را شناختند، او را پرستش كنند و هنگامى كه او را پرستش كردند، با عبادت و پرستش او از بندگى غير او بى‏نياز گردند . مردى عرض كرد: اى پسر پيامبر! پدر و مادرم فداى شما باد، معرفت‏خداوند چيست؟ فرمود: شناخت اهل هر زمانى نسبت‏به امامشان، امامى كه طاعت او بر آنان واجب است .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية;
هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است .»
توجه به مضامين دعاهايى كه خواندن آن‏ها در عصر غيبت توصيه شده است نيز ما را به اهميت مساله شناخت‏حضرت ولى عصر عليه السلام راهنمايى مى‏كند . در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب كمال الدين نقل كرده است، مى‏خوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك، اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى نبيك لم اعرف حجتك، اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى ;
بارالها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت . بارالها! پيغمبرت رابه من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجت‏خود را به من بشناسان كه اگر حجت‏خود را به من نشناسانى از دينم گمراه مى‏گردم .»
از جمله وظايف مهم شيعيان و علاقمندان آن حضرت، فراموش نكردن او، و هميشه به ياد و ذكر او بودن است .
امام على عليه السلام فرمود: «من احب شيئا لهج‏بذكره;
هر كس چيزى را دوست‏بدارد، همواره نام آن را بر زبان دارد .»
و امام كاظم عليه السلام درباره غيبت امام زمان عليه السلام فرمود: «يغيب عن ابصار الناس شخصه ولا يغيب عن قلوب المؤمنين ذكره;
خودش از ديدگان مردم پنهان مى‏شود ولى ياد او از دل‏هاى مؤمنان مخفى نمى‏شود .»
دعاى ندبه زمزمه‏اى است عاشقانه كه در آن هر صبح جمعه با معشوق خود ارتباط برقرار مى‏كنيم و به ياد او سرشك از ديدگانمان جارى مى‏گردد . چه زيباست نغمه‏هاى عاشقان مهدى آنجا كه مى‏گويند: «عزيز على ان ارى الخلق و لا ترى و لا اسمع لك حسيسا و لا نجوى; بسيار بر من سخت است كه خلق را ببينم و تو را نبينم و از تو صدايى نشنوم .»
«هل من معين فاطيل معه العويل و البكاء؟ هل من جزوع فاساعد جزعه اذا خلا؟ هل قذيت عين فساعدتها عينى على القذى؟ هل اليك يا ابن احمد سبيل فتلقى؟ هل يتصل يومنا منك بعدة فنحظى؟
آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا به همراهى او ناله و گريه را طولانى كنم؟ آيا ناله كننده و بى‏تابى هست كه من با زارى او را در هنگام تنهائيش يارى و همراهى كنم؟ آيا در چشمى خار رفته است كه چشم من [در ناراحتى و اشك] با او هم دردى نمايد؟ اى زاده احمد! آيا راهى به سوى تو هست كه به ملاقات تو منتهى گردد؟ آيا روز [جدايى] ما به فرداى [وصال ] مى‏رسد كه از آن حظ بريم؟»
امام زمان عليه السلام نيز از ياد شيعيان خود غافل نيست و اگر ارتباط ما با امام زمان عليه السلام برقرار شود و در همه امور زندگى به ياد و ذكر آن حضرت باشيم، يقينا مورد عنايت و لطف ايشان قرار مى‏گيريم، چنانكه در نامه امام زمان عليه السلام به شيخ مفيدقدس سره به اين موضوع اشاره شده است . آن حضرت مى‏فرمايد:

منبع: www.imamalmahdi.com الف