وظايف منتظران
اصلاح اجتماعى
يكى از وظايف مهم مردم در دوران غيبت كبرى، داشتن روحيه اصلاح گرى در سطح جامعه است . هر فردى بايد در برابر آحاد جامعه اسلامى احساس مسؤوليت كرده، در راه اصلاح و ساختن افراد تلاش نمايد، تا جامعه و افراد آن آماده پذيرش حكومت جهانى حضرت مهدى شوند .
اصلاح جامعه از راه امر به معروف و نهى از منكر تحقق مىيابد و قانون امر به معروف و نهى از منكر در متن دين اسلام بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است .
امام باقر عليه السلام در بيان وظايف شيعيان در دوران غيبت فرمودند: «ليعن قويكم ضعيفكم و ليعطف غنيكم على فقيركم ولينصح الرجل اخاه النصيحة لنفسه ;
توانمندان شما بايد به ضعيفانتان كمك كنند و اغنياء شما بايد به فقرايتان مهربانى كنند، هر كس بايد برادر [دينى] اش را نصيحت كند، نصيحتى كه به نفع برادرش باشد .»
خداوند متعال مىفرمايد: «كنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر) . .
«شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهاند; [چه اينكه] امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و . . .»
و امام صادق عليه السلام فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء، فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر .
بىترديد امر به معروف و نهى از منكر راه انبياء عليهم السلام و طريقه صالحان است [ . امر به معروف و نهى از منكر ] وظيفهاى سترگ [و خطير] است كه به وسيله آن ساير واجبات انجام مىپذيرد و راهها امنيت مىيابد و در آمدها حلال [و مشروع] مىگردد، مظالم باز گردانده مىشود، زمين آباد مىشود و از دشمنان انتقام گرفته مىشود و امور سامان مىيابد .»
آرى اگر همه مسلمانان خود را موظف به اجراى امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى بدانند، قدمهاى اوليه براى نيل به جامعه ايده آل و مطلوب مهدوى برداشته مىشود .
آمادگى نظامى براى ظهور امام زمان عليه السلام
به تصريح روايات، آماده كردن سلاح و كسب مهارت نظامى كه مناسب با هر عصرى باشد، براى شركت در سپاه حضرت مهدى عليه السلام از وظايف منتظران است .
امام صادق عليه السلام فرمود: «ليعدن احدكم لخروج القائم عليه السلام و لوسهما، فان الله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسئ فى عمره حتى يدركه (فيكون من اعوانه و انصاره) .
هر يك از شما بايد براى خروج حضرت قائم عليه السلام هر چند به اندازه يك تير، مهيا كند . هر گاه خداى تعالى چنين نيتى از او ببيند، اميدوارم عمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند (و در زمره ياران و همراهانش قرار گيرد) .
همچنين امام كاظم عليه السلام فرمود: «من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادر الله رزقه، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا على حوائجه .
هر كس مركبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگين سازد در حالى كه خودش به ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش او را يارى كند .»
انتظار فرج
يكى از وظايف مهم مردم در عصر غيبت، انتظار فرج است . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «افضل اعمال امتى انتظار الفرج .
با فضيلتترين اعمال امت من، انتظار فرج است .»
امام صادق عليه السلام فرمود: «اقرب ما يكون العباد من الله جل ذكره و ارضى ما يكون عنهم اذا افتقدوا حجة الله جل و عز و لم يظهر لهم و لم يعلموا مكانه و هم فى ذلك يعلمون انه لم تبطل حجة الله جل ذكره و لا ميثاقه، فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساء ,
زمانى بندگان به خداى بزرگ نزديك ترند و خدا از ايشان راضىتر است كه حجتخداى متعال از ميان آنان ناپديد گردد و ظاهر نشود و آنان جايش را [هم] ندانند . با اين همه بدانند كه حجت و ميثاق خدا باطل نشده است . در آن زمان، هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشيد .»
آنچه در روايات مربوط به انتظار فرج حضرت ولى عصر عليه السلام بسيار به آن پرداخته شده، مساله صبر در اين انتظار و پاداش صابران در اين دوران است . در ذيل به چند نمونه از اين روايات اشاره مىشود .
الف: امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «سياتى قوم من بعدكم، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم، قالوا: يا رسول الله! نحن كنامعك ببدر و احد و حنين و نزل فينا القرآن؟ فقال: انكم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم .
پس از شما كسانى بيايند كه يك نفر از ايشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد [ . اصحاب] گفتند: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! ما در جنگ بدر و احد و حنين با تو بوديم و درباره ما آيه نازل شده است؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر آنچه [از حوادث ايام] به ايشان مىرسد، به شما رسد، صبر آنان را نداريد .»
ب: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «انتظار الفرج بالصبر عبادة ;» انتظار فرج با صبر، عبادت است .»
ج: امام رضا عليه السلام فرمود: «ما احسن الصبر و انتظار فرج; چه نيكوستشكيبائى و انتظار فرج .»
د: امام حسين عليه السلام فرمود: «له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت فيها على الدين آخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متى هذا الوعد ان كنتم صادقين» اما ان الصابر فى غيبته على الاذى و التكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدى رسول الله .
براى او [مهدى] غيبتى است كه اقوامى در آن از دين خارج شوند و گروهى بر دين ثابت قدم بمانند و آزار و اذيت مىكشند و به آنها گفته مىشود: اين وعده [ظهور] چه وقت عملى مىشود، اگر راست مىگوييد؟ بىترديد صبر كننده در زمان غيبت در برابر آزار و تكذيب [مخالفان]، به منزله جهاد كننده با شمشير در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله است .»
اندوهگين بودن در فراق حضرت
يكى از نشانههاى دوستى، محزون بودن در فراق و دورى از دوست و محبوب است . بديهى است كه علاقمندان به امام زمان عليه السلام در دوران غيبت در فراق او اندوهگين هستند و اين حزن و اندوه را به گونههاى مختلفى بروز مىدهند .
امامان معصوم نيز به خاطر غيبت امام زمان عليه السلام مىگريستند . به عنوان نمونه، سدير صيرفى مىگويد: به خدمت مولايمان امام صادق عليه السلام رفتيم و امام را در حال گريه و ناله ديديم . او آنگاه حالت امام را اينگونه تشريح مىكند: «هو يبكى بكاء الوالد الثكلى ذات الكبد الحرسى قد نال الحزن من وجنتيه وشاع التغيير فى عارضيه واملاء الدموع محجريه وهو يقول سيدى غيبتك نفت رقادى وضيقت على مهادى وابتزت منى راحة فؤادى، سيدى غيبتك اوصلت مصابى بفجائع الابد;
او همچون مادر فرزند از دست داده، مىگريست، اندوه از گونههاى مباركش پيدا بود و رنگ چهرهاش تغيير كرده بود . اشكهاى او لباسش را خيس كرده بود و در اين حالت مىگفت: مولاى من! غيبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمين را بر من تنگ نموده و آسايش دلم را از من گرفته است . مولاى من! غيبت تو، بلا و مصيبت مرا به فاجعههاى ابدى پيوند داده است .»
شاعر عرب حزن و اندوه قلبى خود را در غم دورى از حضرت مهدى عليه السلام چنين بيان كرده است:
قلبى اليك من الاشواق محترق
ودمع عينى من الآماق مندفق
الشوق يحرقنى والدمع يغرقنى
فهل رايت غريقا وهو محترق ؟
و شاعرى پارسى گوى، ابيات فوق را چنين به فارسى در آورده است:
دل زشوق ديدنتسوزد چو عود
از فراقت ديده بارد همچو رود
غرقه در سيلاب اشك و دل كباب
كس غريق شعله ور كى ديده بود
پيوند با مقام ولايت
حفظ و تقويت پيوند قلبى با امام عصر (عج) و تجديد دايمى عهد و پيمان با آن حضرت يكى ديگر از وظايف مهمى است كه هر شيعه منتظر در عصر غيبتبر عهده دارد.
بدين معنا كه يك منتظر واقعى حضرت حجت(ع)، على رغم غيبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نبايد احساس كند كه در جامعه رها و بىمسؤوليت رها شده و هيچ تكليفى نسبتبه امام و مقتداى خود ندارد.
اين موضوع در روايات بسيارى مورد تاكيد قرار گرفته است كه در اين مجال به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
در روايتى كه از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل شده آن حضرت در تفسير اين كلام خداى تعالى: «يا ايهاالذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلكم تفلحون» فرمودند:
«اصبروا على اداءالفرائض و صابرو عدوكم و رابطوا امامكم [المنتظر]
«بر انجام واجبات صبر كنيد و با دشمنانتان پايدارى كنيد، و پيوند خود را با امام منتظرتان مستحكم نماييد».
همچنين امام صادق ،(ع)، در روايت ديگرى كه در تفسير آيه مزبور وارد شده مىفرمايند:
«اصبروا علىالفرايض، و صابروا علىالمصائب و رابطوا علىالائمة»
«بر واجبات صبر كنيد و يكديگر را بر مصائب به صبر واداريد و خود را بر پيوند با امامان [و يارى آنها] ملتزم سازيد.»
روايات ديگرى نيز به همين مضمون از امام جعفر صادق و امامموسىكاظم (ع)، وارد شده است كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مىكنيم.
اين كه مىبينيم در روايتهاى متعددى امامان ما شيعيان خود را به تجديد عهد و بيعتبا امام زمان خود سفارش كرده و از آنها خواستهاند كه در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهميت پيوند دائمى شيعيان با مقام عظماى ولايت و حجتخدا دارد.
يكى از مشهورترين دعاهاى عهد، دعايى است كه مرحوم سيد بن طاووس آن را در كتاب ارزشمند «مصباحالزائر» به نقل از امام صادق،(علیه السلام) ، روايت كرده و در ابتداى آن آمده است كه:
«من دعا بهذا الدعا اربعين صباحا كان من انصار القائم(ع)، و ان مات قبل ظهوره احياهالله تعالى، حتى يجاهد معه، و يكتب له بعدد كل كلمة منه الف حسنة، و يمحى عنه الف سيئة و ...»
«هر كس چهل روز اين دعا را بخواند از ياوران حضرت قائم،(علیه السلام) خواهد بود، و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداى تعالى او را زنده خواهد كرد، تا در ركاب آن جناب جهاد نمايد. و به شماره هر كلمه از آن هزار حسنه برايش نوشته مىشود، و هزار كار بد از او محو مىگردد.»
به دليل اهميت و اعتبار مضمون اين دعاى شريف در اينجا بخشى از آن را نقل مىكنيم:
بعد از ذكر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنين آمده است: « اللهم انى اجدد له فى صبيحة يومى هذا و ماعشت من ايام حياتى عهدا و عقدا و بيعة له فى عنقى لا احول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابين عنه و المسارعين اليه فى قضاء حوائجه و الممتثلين لاوامره و نواهيه و المحامين عنه و السابقين الى ارادته و المستشهدين بين يديه». (12)
«بار خدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگانيم، عهد و عقد و بيعتى را كه از آن حضرت بر گردن دارم با او تجديد مىكنم ، كه هرگز از آن عهد و بيعتبر نگردم و بر آن پايدار بمانم.
بار خدايا مرا از انصار و ياران آن حضرت و مدافعان از حريم مقدس او، و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال كنندگان دستورات و اوامر و نواهيش ، و حمايت كنندگان از وجود شريفش، و سبقت جويان به سوى خواستهاش و شهيد شدگان در ركاب و در حضور حضرتش قرار ده».
دقت در عبارتهاى بالا مىتواند تصويرى روشن از مفهوم عهد و پيمان باامام و حجت زمان به ماارائه دهد، عهد و پيمانى ناگسستنى براى يارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آيا اگر هر شيعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنين عهد و پيمانى را با امام و مقتداى خود تجديد نمايد، هرگز تن به ركود، ذلت و خوارى و ظلم و بىعدالتى خواهد داد؟
آيا هرگز حاضر خواهد شد كه به رضاى مولا و سرور خود بىاعتنايى كند و تن به گناه و معصيت دهد؟ مسلما خير و بدون هيچ ترديدى اگر در جامعهاى چنين فرهنگى حاكم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند ، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، از خودبيگانگى، ياس و نوميدى و انحطاط نخواهد شد.
اين نكته نيز مسلم است كه اگر همه شيعيان با همدلى و همراهى دستبيعت و يارى به سوى مولا و سرور خود دراز كنند و بر نصرت او متفق شوند ديرى نخواهد پاييد كه فرج مولايشان را درك خواهند كرد و براى هميشه از ظلمها و ذلتها رهايىخواهند يافت. چنانكه در توقيع شريفى كه بيش ازاين نيز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:
«لو ان اشياعنا، و فقهم الله لطاعته، على اجتماع منالقلوب فىالوفاء بالعهد عليهم لما تاخر عنهماليمن بلقائنا و لتعجلت لهمالسعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا».
«اگر شيعيان ماكه خداوند آنان را در اطاعتش يارى دهد، در وفاى پيمانى كه از ايشان گرفته شده يكدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخير نمىافتد و سعادت ديدار ما براى آنها با معرفت كامل و راستين نسبتبه ما تعجيل مىگردد».
تمسك به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام
ولايت اهل بيت عليهم السلام دو گونه است: ا . ولايت تكوينى 2 . ولايت تشريعى .
ولايت تكوينى بدين معناست كه حضرات معصومين عليهم السلام به اذن و اراده الهى، مىتوانند در مقام تكوين و عينيات خارجى، دخل و تصرف كنند، مانند معجزات انبياء عليهم السلام و كرامات اولياء عليهم السلام، و ولايت تشريعى، به معناى ولايت و سرپرستى جامعه و مؤمنين است . امامان معصوم عليهم السلام، هر كدام در زمان خود، ولى و سرپرست جامعه بوده و مردم را هدايت تشريعى مىكنند .
از جمله وظايف مهم منتظران در زمان غيبت، چنگ زدن به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام است . امام صادق عليه السلام فرمودند:
«طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبلنا فى غيبة قائمنا;
خوشا به حال شيعيان ما! آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان [ولايت] ما تمسك مىجويند .»
همچنين امام سجاد عليه السلام فرمودند:
«من ثبت على موالاتنا «ولايتنا» فى غيبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجرالف شهيد من شهداء بدر و احد;
هر كس در غيبت قائم ما بر دوستى [و عقيده به امامت ما] ثابت قدم باشد، خداى متعال اجر هزارشهيد از شهداى بدر و احد به او عطا مىكند .»
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود:
«ياتى على الناس زمان يغيب عنهم امامهم;
زمانى بر مردم فرا رسد كه پيشوايشان از آنان غايب گردد .»
زراره پرسيد: در آن زمان مردم چه كنند؟ امام عليه السلام فرمود:
«يتمسكون بالامر الذى هم عليه حتى يتبين لهم;
به همان امر [ولايتى] كه برآنند چنگ زنند، تا برايشان آشكار شود .»
تهذيب نفس و كسب فضائل اخلاقى
وظيفه مهم ديگرى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد تهذيب نفس و آراستن خود به اخلاق نيكو است، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق(علیه السلام)، نقل مىكند آمده است:
«من سره ان يكون من اصحاب القائم، فلينتظر ، وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(ع)، بعده كان له من الاجر مثلالاجر من ادركه فجدوا و انتظروا، هنيئا لكم ايهاالعصابة المرحومة». «هر كس دوست مىدارد از ياران حضرت قائم(علیه السلام) ، باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حاليكه منتظر باشد، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش قائم(علیه السلام) ،بپاخيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمتخداوند».
موضوع تهذيب نفس و دورى گزيدن از گناهان و اعمال ناشايست، به عنوان يكى از وظايف منتظران در عصر غيبت، از چنان اهميتى برخوردار است كه در توقيع شريفى كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شيخ مفيد ، رحمةالله عليه، صادر گرديده، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعيان آن حضرت سر مىزند، يكى از اسباب و يا تنها سبب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى آن بدر منير شمرده شده است:
«فما يحبسنا عنهم الا مايتصل بنا ممانكرهه ، ولانؤثره منهم»
«... پس تنها چيزى كه ما را از آنان (شيعيان) پوشيده مىدارد، همانا چيزهاى ناخوشايندى است كه از ايشان به ما مىرسد و خوشايند ما نيست و از آنان انتظار نمىرود».
دعا براى فرج امام زمان عليه السلام
در روايات معصومين عليهم السلام دعا براى فرج امام زمان عليه السلام به عنوان يكى از عوامل نجات انسانها در دوران لاكتبخش غيبت كبرى مطرح شده است .
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«والله ليغيبن غيبة لا ينجوا فيها من الهلكة الا من ثبته الله عزوجل على القول بامامته ووفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه ; به خدا سوگند كه او غيبتى [سخت ] مىكند . در آن غيبت، از هلاكت نجات نمىيابد مگر كسى كه خداى عزوجل او را بر قول به امامت آن حضرت ثابتبدارد و او را در عصر غيبتبر دعاى به تعجيل فرج او موفق بدارد .»
از سوى ديگر امام زمان عليه السلام در موارد زيادى شيعيان را به دعاى براى فرج خويش توصيه كرده است . به عنوان مثال، آن حضرت در پايان توقيع به جناب اسحاق بن يعقوب مىفرمايد:
«واكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم; براى تعجيل در فرج، زياد دعا كنيد كه همانا آن فرج شماست .»
درباره زمان و نحوه دعا براى فرج امام زمان عليه السلام توصيههاى زيادى از سوى اولياى دين بيان شده است كه در ذيل به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف) در منهاج العارفين آمده است: «مستحب است انسان پس از نماز صبح صد مرتبه بگويد: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم . »
ب) مرحوم شيخ بهائى نقل مىكند: «پس از نماز صبح و در حالى كه با دست راست محاسن خود را گرفته و كف دست چپ را به سوى آسمان مىگيرى، هفت مرتبه مىگويى: يا رب محمد وآل محمد صل على محمد وآل محمد وعجل فرج محمد وآل محمد . »
ج) علامه مجلسى در كتاب «المقباس» نقل كرده است كه: «در تعقيب نماز صبح قبل از آنكه با كسى صحبت كند صد بار بگويد: يا رب صل على محمد وآل محمد، وعجل فرج آل محمد واعتق رقبتى من النار . »
د) كتاب «جمال الصالحين» از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه حضرت فرمودند: «از حقوق ما بر شيعيان اين است كه پس از هر نماز واجب دستخود را به چانه گرفته و سه بار بگويند: يا رب محمد عجل فرج آل محمد يا رب محمد احفظ غيبة محمد، يارب محمد انتقم لابنة محمد صلى الله عليه و آله . »
ه) مرحوم شيخ طوسى در كتاب «مختصر المصباح» در جايى كه وظيفههاى شب جمعه را ذكر مىكند، صد بار اين دعا را سفارش مىكند:
«اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم، واهلك عدوهم من الجن والانس من الاولين والآخرين .
دعا و زمزمه عاشقانه
دعا بهترين وسيله ارتباط انسان با خداى خويش، ناشى از شناخت انسان از عجز خويش و اظهار كرنش در برابر آفريدگار است .
انسان مؤمن اميد خود را از غير خدا قطع كرده و دست نياز به سوى خداى بىنياز دراز مىكند و رفع مشكلات خويش را تنها از او مىخواهد . در رابطه با موضوع امامزمان عليه السلام دعاها و زيارتهاى مخصوصى وارده شده است كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف) دعاى ندبه
مرحوم علامه مجلسى در «بحار الانوار» دعاى شريف ندبه را از سيد بن طاووس از بعضى از اصحاب نقل مىكند و مىگويد: محمد بن على بن ابو قره مىگويد: دعاى ندبه از كتاب محمد بن حسين بن سفيان بزوفرى براى من نقل شد، و گفته شده كه آن دعا براى صاحب الزمان عليه السلام است و مستحب است در اعياد چهارگانه (جمعه، عيد فطر، قربان، غدير) خوانده شود.
ب) دعاى عهد
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه چهل بامداد خداى را با دعاى عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود . و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبر بيرون مىآورد
شناخت عظمت و مقام حضرت مهدى عليه السلام و نگه داشتن حرمت او
از جمله وظايف مهم شيعيان، شناخت جايگاه رفيع حضرت مهدى عليه السلام و رعايت احترام آن حضرت است . امامان معصوم عليهم السلام بعد از مقام ربوبى و نبوى صلى الله عليه و آله، مقام و رتبه سوم را در عالم وجود دارند، و انسانهاى عادى با آنان مقايسه نمىشوند .
امام على عليه السلام فرمود:
«لا يقاس بآل محمد احد من هذه الامة ولا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا . هم اساس الدين وعماد اليقين ;
نبايد احدى از اين امت را با آل محمد صلى الله عليه و آله مقايسه نمود و نبايد كسى را كه نعمت آل محمد صلى الله عليه و آله همواره بر او جريان داشته، با آنان برابر دانست، آنان اساس دين و ستون يقين هستند .»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در توصيف جايگاه حضرت مهدى عليه السلام در بهشت فرمود:
«المهدى طاووس اهل الجنة، عليه جلابيب النور;
مهدى عليه السلام طاووس اهل بهشت است كه هالهاى از نور او را احاطه كرده است .»
و نيز فرمود:
«نحن سبعة من ولد عبد المطلب سادة الجنة، انا وحمزة وعلى وجعفر والحسن والحسين والمهدى ;
ما هفت نفر از اولاد عبد المطلب هستيم كه سروران اهل بهشتيم: من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسين و مهدى عليهم السلام .»
امام على عليه السلام فرمود:
«هو فى الذروة من قريش والشرف من هاشم والبقية من ابراهيم;
او (حضرت مهدى عليه السلام) والاترين قريش و گرامىترين بنى هاشم و تنها بازمانده ابراهيم خليل است .»
و امام رضا عليه السلام فرمود:
«يكون اعلم الناس واحكم الناس واتقى الناس واحلم الناس واسخى الناس واعبد الناس;
او (حضرت مهدى عليه السلام) داناترين مردم، حكيمترين مردم، پرهيزگارترين مردم، بردبارترين مردم و بخشندهترين مردم و عابدترين مردم است .»
شناختحجتخدا و امام عصر (علیه السلام)
اولين و مهمترين وظيفهاى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت نسبتبه وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است.
اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد كه در روايات بسيارى كه به طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومين(ع)، نقل شده آمده است كه:
«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية»
«هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد،بهمرگجاهلىمرده است».
جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان، با طرح موضوع خليقةالله و انسان كامل و ... تنها به جنبه فراطبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبهها غلفت ورزيدهاند.
و در روايت ديگرى كه مرحوم كلينى به سند صحيح از فضيل بن يسار نقل مىكند آمده است كه:
«سمعت اباجعفر(علیه السلام)، يقول:
من مات و ليس له امام فميته ميتة جاهلية، و من مات و هو عارف لامامه لميضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه كان كمن هو معالقائم فى فسطاطه.»
«شنيدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،عليهالسلام، مىفرمود:
هر كس در حالى كه امامى نداشته باشد بميرد مردنش مردن جاهليت است و هر آنكه در حال شناختن امامش بميرد پيشافتادن و يا تاخير اين امر (دولت ال محمد:
او را زيان نرساند و هر كس بميرد در حاليكه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خيمه قائم،(ع)، با آن حضرت باشد.»
توجه به مفاد دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت مورد تاكيد قرار گرفته است، نيز ما را به اهميت موضوع ناختحجتخدا رهنمون مىسازد، چنانكه در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب «كمالالدين» نقل كرده ، مىخوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيكاللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى تبيك لم اعرف حجتكاللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينىاللهم لاتمتنى ميتة جاهلية و لا تزع قلبى بعد اذ هديتنى...»
«بار الها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت .
بارالها! حجتخود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من،نشناسانى از دينم گمراه مىگردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران و دلم را از (حق) پس از آنكه هدايتم فرمودى منحرف مگردان ...»
مؤلف كتاب ارزشمند «مكيال المكارم فى فوائد الدعا للقائم» مراد و مقصود از «معرفت امام» را، كه در روايتهاى يادشده بر آنها تاكيد شده بود، چنين توضيح مىدهند:
«بدون ترديد مقصود از شناختى كه امامان ما، كه درودها و سلامهاى خداوند برايشان باد، تحصيل آن را نسبتبه امام زمانمان امر فرمودهاند، اين است كه ما آن حضرت را آنچنانكه هستبشناسيم.
به گونهاى كه اين شناختسبب درامان ماندن ما از شبهههاى ملحدان و مايه نجاتمان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد، و اين چنين شناختى جز به دو امر حاصل نمىگردد:
اول ، شناختن شخص امام(علیه السلام) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ويژگيهاى او و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است.»
البته امر دومى كه در كلام يادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهميتبيشترى برخوردار بوده و در واقع اين نوع شناخت است كه مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد.
زيرا گر كسى بحقيقتبه صفات و ويژگيهاى امام عصر (عج) و نقش و جايگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نياز خود نسبتبه او واقف شود ، هرگز از ياد و نام آن حضرت غافل نمىشود.
نكته مهمى كه در اينجا بايد در نظر داشت اين است كه شناخت و معرفتحقيقى نسبتبه حجتخدا جز با عنايتحضرت حق حاصل نمىشود و همچنانكه ، در دعايى كه پيش از اين بدان اشاره كرديم ، ملاحظه شد بايد از درگاه الهى توفيق شناختحجتش را درخواست كرد، تا بدين وسيله از گمراهى و سرگردانى نجات يافت.
اين موضوع را از روايتى كه مرحوم كلينى به سند خود از محمد بن حكيم نقل كرده نيز مىتوان استفاده كرد، در اين روايت آمده است:
«قال: قلت: لا بى عبدالله (علیه السلام) ، المعرفة ،من صنع من هى ؟ قال: من صنعالله ، ليس للعباد فيها صنع».
«از ابىعبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسيدم: معرفتساخته كيست؟ فرمود: از ساختههاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نيست.»
كسب آمادگى براى ظهور حجتحق
يكى ديگر از وظايفى ، كه به تصريح روايات ، در دوران غيبتبر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد(ص) مىباشد كسب آمادگيهاى نظامى و مهيا كردن تسليحات مناسب هر عصر براى يارى و نصرت امام غائب مىباشد، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق(علیه السلام) ، نقل كرده آمده است:
«ليعدن احدكم لخروج القائم(علیه السلام) و لو سهما فانالله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسى فى عمره حتى يدركه [فيكون من اعوانه و انصاره]»
«هر يك از شما بايد كه براى خروج حضرت قائم(علیه السلام) [سلاحى] مهيا كند. هر يك هر چند كه يك تير باشد، كه خداى تعالى هر گاه بداند كه كسى چنين نيتى دارد اميدوارم عمرش را طولانى كند تاآنحضرت را درك كند [و از ياران و همراهانش قرار گيرد]».
در روايت ديگرى مرحوم كلينى به سند خود از امام ابوالحسن [موسى كاظم](علیه السلام) نقل مىكند كه:
«،،، من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادرالله رزقه ، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا ملى حوائجه»
«... هر كس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگين سازد و او به ما منسوب باشد خداوند (روزيش را فراخ گرداند و شرح صدر به او عطا كند و به آروزيش برساند و يار بر حوائجش باشد».
همچنين مرحوم كلينى در «روضة كافى» به سند خود از ابوعبدالله جعفى روايتى را نقل مىكند كه توجه به مفاد آن بسيار مفيد است:
«قال لى ابوجعفر محمد بن على،(ع): كم الرباط عندكم؟ قلت: اربعون، قال(ع)لكن رباطناالدهر.»
«حضرت ابوجعفر محمدبن على، امام باقر: به من فرمودند: منتهاى زمان مرابطه نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز ، فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطهاى است كه هميشه هست ...»
«مرابطه» چنانكه فقها در كتاب جهاد گفتهاند ، اين است كه شخص مؤمن براى جلوگيرى از هجوم و نفوذ مشركان و كافران در مرزهاى كشور اسلامى و يا هر موضعى كه از آن احتمال بروز حملهاى عليه مسلمانان مىرود، به حال آماده باش و در كمين به سر برد.
اين عمل در زمان غيبت امام معصوم(علیه السلام) ، مستحب بوده و فضيلتهاى بسيارى براى آن بر شمرده شده است ، چنانكه در روايتى كه به طريق اهل سنت از رسول گرامى اسلام،(ص) نقل شده آمده است:
«رباط يوم و ليلة خير من صيام شهر و قيامه، و ان مات مرابطا جرى عليه عمله و اجرى عليه رزقه و امن من الفتان»
يك شب نه روز مرابطه (مرزدارى) در راه خدا از اينكه شخص يك ماه روزها روزه باشد و شبها به عبادت قيام نمايد ثوابش بيشتر است .
پس هر گاه در اين راه بميرد عملى كه انجام مىداده بر او جريان خواهد يافت ، و روزيش بر او جارى خواهد شد و از فرشتهاى كه در قبر مردهها را امتحان مىكند ايمن خواهد ماند».
اما در مورد اينكه حداقل و حداكثر زمان مرابطه چه اندازه استبايد گفت كه: حداقل زمان مرابطه سه روز و حداكثر آن چهل روز است ، زيرا اگر از اين مقدار بيشتر شود ديگر برآن صدق مرابطه نكرده و جهاد شمرده مىشود و شخصى هم از ثواب جهادكنندگان برخوردار مىشود.
علامه مجلسى در شرح اين فرمايش امام(ع)، مىفرمايد:
«اى يجب علىالشيعة ان يربطوا انفسهم على طاعة امام الحق، و انتظار فرجه،و يتهياوالنصرته».
«بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى يارى نمودنش مهيا باشند».
شيخ محمد حسن نجفى نيز در كتاب «جواهرالكلام» در شرح روايت مزبور مىفرمايد:
«و هو محمول على ارادة ترقب الفرج ساعة بعد ساعة كما جائتبه النصوص لاالرباط المصطلح»
«مرابطه در اين روايتبه معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانهروز است، همچنانكه در بعضى از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه».
البته شايد بتوان گفت كه كلام مرحوم صاحب جواهر نيز در نهايتبه همان كلام مرحوم علامه مجلسى بر مىگردد كه فرمودند:
مرابطه در روايت مزبور به معناى آمادگى و مهيا بودن براى يارى امام منتظر مىباشد. كه البته نحوه اين آمادگى و مهيا بودن بسته به شرايط زمان و مكان دارد و اگر در بعضى از روايات سخن از آماده كردن اسب و شمشير براى ظهور ولى امر (عج) به ميان آمده، و براى آن فضيلتبسيار برشمرده شده است، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند، بلكه با قدرى تامل روشن مىشود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگى رزمى براى يارى آخرين حجتحق مىباشد، و مسلما در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با مسلحشدن به تجهيزات نظامى روز خود را براى مقابله با دشمنان قائمال محمد(علیه السلام) آماده سازند، و البته در حال حاضر به خاطر وجود حكومتشيعى و حاكميت فقيه جامعالشرايط بر سرزمين اسلامى اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامى است كه در هر زمان قواى مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگى نظامى قرار دهند تابه فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشريت (عج) قرار گرفتبتوانند به بهترين نحو در خدمت آن حضرت باشند.
محبت به حضرت مهدى عليه السلام
انسان وقتى به كسى علاقه داشته باشد، ياد و خاطره محبوب هميشه در فكر و ذهنش حضور دارد و اين موجب مىشود كه زندگيش رنگ و بوى معشوق بگيرد . اگر محبوب انسان موجودى متعالى و ملكوتى باشد، اين الگو پذيرى زمينه رشد و تعالى او را فراهم مىسازد و اگر محبوب و معشوق او موجودى پست و فرومايه باشد، اين الگو پذيرى موجب سقوط و هلاكت وى خواهد شد . به خاطر اهميت محبتبه اهل بيت عليهم السلام خداوند در قرآن كريم، مزد رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را مودت و دوستى خاندان او قرار داده است و مىفرمايد: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى»;
«بگو من از شما در برابر رسالتم مزدى طلب نمىكنم، به جز دوستى و مودت نسبتبه اهل بيتم .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «لا يؤمن عبد حتى اكون احب اليه من نفسه و اهلى احب اليه من اهله و عترتى احب اليه من عترته و ذاتى احب اليه من ذاته;
هيچ بندهاى ايمان [واقعى ] نمىآورد مگر اينكه در نزد او من از خودش محبوبتر و اهل بيت من و خاندان من از اهل بيت و خاندان او محبوبتر باشند و ذات من از ذات خودش محبوبتر باشد .»
امام حسن عسكرى عليه السلام خطاب به حضرت مهدى عليه السلام فرمودند:
«واعلم ان قلوب اهل الطاعة و الاخلاص نزع اليك مثل الطير الى او كارها;
بدان كه دلهاى اهل بندگى و اخلاص به سوى تو پر مىكشند; همچنان كه پرنده به سوى آشيانهاش پر مىكشد .»
البته اين طور نيست كه محبتيك طرفه باشد، بلكه امامان معصوم عليهم السلام نيز نسبتبه شيعيان واقعى ابراز علاقه و محبت كرده و مىكنند، و در غم و شادى آنان شريكند .
امام رضا عليه السلام فرمود: «الامام الامين الرفيق، و الاخ الشفيق، و كالام البرة بالولد الصغير;
امام، امين و دوست است، و برادر دلسوز است، و مانند مادرى است كه نسبتبه فرزند خردسال خود مهربان است .»
همچنين امام على عليه السلام فرمود: «انا لنفرح لفرحكم و نحزن لحزنكم;
ما در شادمانى شما شاد و براى اندوه شما اندوهگين مىشويم .»
امام رضا عليه السلام فرمود: «ما من احد من شيعتنا . . . لا يغتم الااغتممنا لغمه، و لا يفرح الافرحنا لفرحه، و لا يغيب عنا احد من شيعتنا اين [ما] كان فى شرق الارض وغربها;
هيچ كس از شيعيان ما . . . غم ديده نمىشود مگر آن كه ما نيز در غم او غمگين مىشويم و شاد نمىشود مگر اينكه از شادى او شاد مىشويم، و هيچ يك از شيعيان ما در مشرق و مغرب زمين از نظر ما دور نيستند .»
امام مهدى عليه السلام فرمود: «انه انهى الى ارتياب جماعة منكم فى الدين وما دخلهم من الشك والحيرة فى ولاة امرهم، فغمنا ذلك لكم لا لنا، وساءنا فيكم لا فينا;
از ترديد گروهى از شما (شيعيان) در دين، و شك و سرگردانى در مساله واليان امرشان آگاه شدم، پس اين غم ما به خاطر شما است نه به خاطر خود ما، و براى شما متاثر شديم نه براى خودمان .»
در اين روايت و امثال آنها حضرت مهدى عليه السلام نسبتبه شيعيان ابراز محبت و علاقه نموده و اعلام كرده است كه از گمراه شدن آنها شديدا ناراحت و متاثر مىشود .
معرفت نسبتبه حضرت ولى عصر عليه السلام
از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده است كه: روزى امام حسين عليه السلام بر اصحاب خود وارد شدند، بعد از حمد خدا و درود بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«يا ايها الناس ان الله ما خلق العباد الا ليعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه، فقال له رجل: بابى انت وامى يابن رسول الله ما معرفة الله؟
قال: معرفة اهل كل زمان امامهم الذى يجب عليهم طاعته;
اى مردم! خداوند بندگان را نيافريد مگر براى اينكه او را بشناسند، زمانى كه او را شناختند، او را پرستش كنند و هنگامى كه او را پرستش كردند، با عبادت و پرستش او از بندگى غير او بىنياز گردند . مردى عرض كرد: اى پسر پيامبر! پدر و مادرم فداى شما باد، معرفتخداوند چيست؟ فرمود: شناخت اهل هر زمانى نسبتبه امامشان، امامى كه طاعت او بر آنان واجب است .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية;
هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است .»
توجه به مضامين دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت توصيه شده است نيز ما را به اهميت مساله شناختحضرت ولى عصر عليه السلام راهنمايى مىكند . در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب كمال الدين نقل كرده است، مىخوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك، اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى نبيك لم اعرف حجتك، اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى ;
بارالها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت . بارالها! پيغمبرت رابه من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجتخود را به من بشناسان كه اگر حجتخود را به من نشناسانى از دينم گمراه مىگردم .»
ياد حضرت ولى عصر عليه السلام
از جمله وظايف مهم شيعيان و علاقمندان آن حضرت، فراموش نكردن او، و هميشه به ياد و ذكر او بودن است .
امام على عليه السلام فرمود: «من احب شيئا لهجبذكره;
هر كس چيزى را دوستبدارد، همواره نام آن را بر زبان دارد .»
و امام كاظم عليه السلام درباره غيبت امام زمان عليه السلام فرمود: «يغيب عن ابصار الناس شخصه ولا يغيب عن قلوب المؤمنين ذكره;
خودش از ديدگان مردم پنهان مىشود ولى ياد او از دلهاى مؤمنان مخفى نمىشود .»
دعاى ندبه زمزمهاى است عاشقانه كه در آن هر صبح جمعه با معشوق خود ارتباط برقرار مىكنيم و به ياد او سرشك از ديدگانمان جارى مىگردد . چه زيباست نغمههاى عاشقان مهدى آنجا كه مىگويند: «عزيز على ان ارى الخلق و لا ترى و لا اسمع لك حسيسا و لا نجوى; بسيار بر من سخت است كه خلق را ببينم و تو را نبينم و از تو صدايى نشنوم .»
«هل من معين فاطيل معه العويل و البكاء؟ هل من جزوع فاساعد جزعه اذا خلا؟ هل قذيت عين فساعدتها عينى على القذى؟ هل اليك يا ابن احمد سبيل فتلقى؟ هل يتصل يومنا منك بعدة فنحظى؟
آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا به همراهى او ناله و گريه را طولانى كنم؟ آيا ناله كننده و بىتابى هست كه من با زارى او را در هنگام تنهائيش يارى و همراهى كنم؟ آيا در چشمى خار رفته است كه چشم من [در ناراحتى و اشك] با او هم دردى نمايد؟ اى زاده احمد! آيا راهى به سوى تو هست كه به ملاقات تو منتهى گردد؟ آيا روز [جدايى] ما به فرداى [وصال ] مىرسد كه از آن حظ بريم؟»
امام زمان عليه السلام نيز از ياد شيعيان خود غافل نيست و اگر ارتباط ما با امام زمان عليه السلام برقرار شود و در همه امور زندگى به ياد و ذكر آن حضرت باشيم، يقينا مورد عنايت و لطف ايشان قرار مىگيريم، چنانكه در نامه امام زمان عليه السلام به شيخ مفيدقدس سره به اين موضوع اشاره شده است . آن حضرت مىفرمايد:
«انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم;
ما از رسيدگى به حال شما كوتاهى نمىكنيم و ياد شما را از خاطر نمىبريم .»
منبع: www.imamalmahdi.com الف
يكى از وظايف مهم مردم در دوران غيبت كبرى، داشتن روحيه اصلاح گرى در سطح جامعه است . هر فردى بايد در برابر آحاد جامعه اسلامى احساس مسؤوليت كرده، در راه اصلاح و ساختن افراد تلاش نمايد، تا جامعه و افراد آن آماده پذيرش حكومت جهانى حضرت مهدى شوند .
اصلاح جامعه از راه امر به معروف و نهى از منكر تحقق مىيابد و قانون امر به معروف و نهى از منكر در متن دين اسلام بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است .
امام باقر عليه السلام در بيان وظايف شيعيان در دوران غيبت فرمودند: «ليعن قويكم ضعيفكم و ليعطف غنيكم على فقيركم ولينصح الرجل اخاه النصيحة لنفسه ;
توانمندان شما بايد به ضعيفانتان كمك كنند و اغنياء شما بايد به فقرايتان مهربانى كنند، هر كس بايد برادر [دينى] اش را نصيحت كند، نصيحتى كه به نفع برادرش باشد .»
خداوند متعال مىفرمايد: «كنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر) . .
«شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهاند; [چه اينكه] امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و . . .»
و امام صادق عليه السلام فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء، فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر .
بىترديد امر به معروف و نهى از منكر راه انبياء عليهم السلام و طريقه صالحان است [ . امر به معروف و نهى از منكر ] وظيفهاى سترگ [و خطير] است كه به وسيله آن ساير واجبات انجام مىپذيرد و راهها امنيت مىيابد و در آمدها حلال [و مشروع] مىگردد، مظالم باز گردانده مىشود، زمين آباد مىشود و از دشمنان انتقام گرفته مىشود و امور سامان مىيابد .»
آرى اگر همه مسلمانان خود را موظف به اجراى امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى بدانند، قدمهاى اوليه براى نيل به جامعه ايده آل و مطلوب مهدوى برداشته مىشود .
آمادگى نظامى براى ظهور امام زمان عليه السلام
به تصريح روايات، آماده كردن سلاح و كسب مهارت نظامى كه مناسب با هر عصرى باشد، براى شركت در سپاه حضرت مهدى عليه السلام از وظايف منتظران است .
امام صادق عليه السلام فرمود: «ليعدن احدكم لخروج القائم عليه السلام و لوسهما، فان الله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسئ فى عمره حتى يدركه (فيكون من اعوانه و انصاره) .
هر يك از شما بايد براى خروج حضرت قائم عليه السلام هر چند به اندازه يك تير، مهيا كند . هر گاه خداى تعالى چنين نيتى از او ببيند، اميدوارم عمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند (و در زمره ياران و همراهانش قرار گيرد) .
همچنين امام كاظم عليه السلام فرمود: «من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادر الله رزقه، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا على حوائجه .
هر كس مركبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگين سازد در حالى كه خودش به ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش او را يارى كند .»
انتظار فرج
يكى از وظايف مهم مردم در عصر غيبت، انتظار فرج است . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «افضل اعمال امتى انتظار الفرج .
با فضيلتترين اعمال امت من، انتظار فرج است .»
امام صادق عليه السلام فرمود: «اقرب ما يكون العباد من الله جل ذكره و ارضى ما يكون عنهم اذا افتقدوا حجة الله جل و عز و لم يظهر لهم و لم يعلموا مكانه و هم فى ذلك يعلمون انه لم تبطل حجة الله جل ذكره و لا ميثاقه، فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساء ,
زمانى بندگان به خداى بزرگ نزديك ترند و خدا از ايشان راضىتر است كه حجتخداى متعال از ميان آنان ناپديد گردد و ظاهر نشود و آنان جايش را [هم] ندانند . با اين همه بدانند كه حجت و ميثاق خدا باطل نشده است . در آن زمان، هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشيد .»
آنچه در روايات مربوط به انتظار فرج حضرت ولى عصر عليه السلام بسيار به آن پرداخته شده، مساله صبر در اين انتظار و پاداش صابران در اين دوران است . در ذيل به چند نمونه از اين روايات اشاره مىشود .
الف: امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «سياتى قوم من بعدكم، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم، قالوا: يا رسول الله! نحن كنامعك ببدر و احد و حنين و نزل فينا القرآن؟ فقال: انكم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم .
پس از شما كسانى بيايند كه يك نفر از ايشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد [ . اصحاب] گفتند: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! ما در جنگ بدر و احد و حنين با تو بوديم و درباره ما آيه نازل شده است؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر آنچه [از حوادث ايام] به ايشان مىرسد، به شما رسد، صبر آنان را نداريد .»
ب: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «انتظار الفرج بالصبر عبادة ;» انتظار فرج با صبر، عبادت است .»
ج: امام رضا عليه السلام فرمود: «ما احسن الصبر و انتظار فرج; چه نيكوستشكيبائى و انتظار فرج .»
د: امام حسين عليه السلام فرمود: «له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت فيها على الدين آخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متى هذا الوعد ان كنتم صادقين» اما ان الصابر فى غيبته على الاذى و التكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدى رسول الله .
براى او [مهدى] غيبتى است كه اقوامى در آن از دين خارج شوند و گروهى بر دين ثابت قدم بمانند و آزار و اذيت مىكشند و به آنها گفته مىشود: اين وعده [ظهور] چه وقت عملى مىشود، اگر راست مىگوييد؟ بىترديد صبر كننده در زمان غيبت در برابر آزار و تكذيب [مخالفان]، به منزله جهاد كننده با شمشير در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله است .»
اندوهگين بودن در فراق حضرت
يكى از نشانههاى دوستى، محزون بودن در فراق و دورى از دوست و محبوب است . بديهى است كه علاقمندان به امام زمان عليه السلام در دوران غيبت در فراق او اندوهگين هستند و اين حزن و اندوه را به گونههاى مختلفى بروز مىدهند .
امامان معصوم نيز به خاطر غيبت امام زمان عليه السلام مىگريستند . به عنوان نمونه، سدير صيرفى مىگويد: به خدمت مولايمان امام صادق عليه السلام رفتيم و امام را در حال گريه و ناله ديديم . او آنگاه حالت امام را اينگونه تشريح مىكند: «هو يبكى بكاء الوالد الثكلى ذات الكبد الحرسى قد نال الحزن من وجنتيه وشاع التغيير فى عارضيه واملاء الدموع محجريه وهو يقول سيدى غيبتك نفت رقادى وضيقت على مهادى وابتزت منى راحة فؤادى، سيدى غيبتك اوصلت مصابى بفجائع الابد;
او همچون مادر فرزند از دست داده، مىگريست، اندوه از گونههاى مباركش پيدا بود و رنگ چهرهاش تغيير كرده بود . اشكهاى او لباسش را خيس كرده بود و در اين حالت مىگفت: مولاى من! غيبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمين را بر من تنگ نموده و آسايش دلم را از من گرفته است . مولاى من! غيبت تو، بلا و مصيبت مرا به فاجعههاى ابدى پيوند داده است .»
شاعر عرب حزن و اندوه قلبى خود را در غم دورى از حضرت مهدى عليه السلام چنين بيان كرده است:
قلبى اليك من الاشواق محترق
ودمع عينى من الآماق مندفق
الشوق يحرقنى والدمع يغرقنى
فهل رايت غريقا وهو محترق ؟
و شاعرى پارسى گوى، ابيات فوق را چنين به فارسى در آورده است:
دل زشوق ديدنتسوزد چو عود
از فراقت ديده بارد همچو رود
غرقه در سيلاب اشك و دل كباب
كس غريق شعله ور كى ديده بود
پيوند با مقام ولايت
حفظ و تقويت پيوند قلبى با امام عصر (عج) و تجديد دايمى عهد و پيمان با آن حضرت يكى ديگر از وظايف مهمى است كه هر شيعه منتظر در عصر غيبتبر عهده دارد.
بدين معنا كه يك منتظر واقعى حضرت حجت(ع)، على رغم غيبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نبايد احساس كند كه در جامعه رها و بىمسؤوليت رها شده و هيچ تكليفى نسبتبه امام و مقتداى خود ندارد.
اين موضوع در روايات بسيارى مورد تاكيد قرار گرفته است كه در اين مجال به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
در روايتى كه از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل شده آن حضرت در تفسير اين كلام خداى تعالى: «يا ايهاالذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلكم تفلحون» فرمودند:
«اصبروا على اداءالفرائض و صابرو عدوكم و رابطوا امامكم [المنتظر]
«بر انجام واجبات صبر كنيد و با دشمنانتان پايدارى كنيد، و پيوند خود را با امام منتظرتان مستحكم نماييد».
همچنين امام صادق ،(ع)، در روايت ديگرى كه در تفسير آيه مزبور وارد شده مىفرمايند:
«اصبروا علىالفرايض، و صابروا علىالمصائب و رابطوا علىالائمة»
«بر واجبات صبر كنيد و يكديگر را بر مصائب به صبر واداريد و خود را بر پيوند با امامان [و يارى آنها] ملتزم سازيد.»
روايات ديگرى نيز به همين مضمون از امام جعفر صادق و امامموسىكاظم (ع)، وارد شده است كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مىكنيم.
اين كه مىبينيم در روايتهاى متعددى امامان ما شيعيان خود را به تجديد عهد و بيعتبا امام زمان خود سفارش كرده و از آنها خواستهاند كه در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهميت پيوند دائمى شيعيان با مقام عظماى ولايت و حجتخدا دارد.
يكى از مشهورترين دعاهاى عهد، دعايى است كه مرحوم سيد بن طاووس آن را در كتاب ارزشمند «مصباحالزائر» به نقل از امام صادق،(علیه السلام) ، روايت كرده و در ابتداى آن آمده است كه:
«من دعا بهذا الدعا اربعين صباحا كان من انصار القائم(ع)، و ان مات قبل ظهوره احياهالله تعالى، حتى يجاهد معه، و يكتب له بعدد كل كلمة منه الف حسنة، و يمحى عنه الف سيئة و ...»
«هر كس چهل روز اين دعا را بخواند از ياوران حضرت قائم،(علیه السلام) خواهد بود، و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداى تعالى او را زنده خواهد كرد، تا در ركاب آن جناب جهاد نمايد. و به شماره هر كلمه از آن هزار حسنه برايش نوشته مىشود، و هزار كار بد از او محو مىگردد.»
به دليل اهميت و اعتبار مضمون اين دعاى شريف در اينجا بخشى از آن را نقل مىكنيم:
بعد از ذكر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنين آمده است: « اللهم انى اجدد له فى صبيحة يومى هذا و ماعشت من ايام حياتى عهدا و عقدا و بيعة له فى عنقى لا احول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابين عنه و المسارعين اليه فى قضاء حوائجه و الممتثلين لاوامره و نواهيه و المحامين عنه و السابقين الى ارادته و المستشهدين بين يديه». (12)
«بار خدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگانيم، عهد و عقد و بيعتى را كه از آن حضرت بر گردن دارم با او تجديد مىكنم ، كه هرگز از آن عهد و بيعتبر نگردم و بر آن پايدار بمانم.
بار خدايا مرا از انصار و ياران آن حضرت و مدافعان از حريم مقدس او، و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال كنندگان دستورات و اوامر و نواهيش ، و حمايت كنندگان از وجود شريفش، و سبقت جويان به سوى خواستهاش و شهيد شدگان در ركاب و در حضور حضرتش قرار ده».
دقت در عبارتهاى بالا مىتواند تصويرى روشن از مفهوم عهد و پيمان باامام و حجت زمان به ماارائه دهد، عهد و پيمانى ناگسستنى براى يارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آيا اگر هر شيعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنين عهد و پيمانى را با امام و مقتداى خود تجديد نمايد، هرگز تن به ركود، ذلت و خوارى و ظلم و بىعدالتى خواهد داد؟
آيا هرگز حاضر خواهد شد كه به رضاى مولا و سرور خود بىاعتنايى كند و تن به گناه و معصيت دهد؟ مسلما خير و بدون هيچ ترديدى اگر در جامعهاى چنين فرهنگى حاكم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند ، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، از خودبيگانگى، ياس و نوميدى و انحطاط نخواهد شد.
اين نكته نيز مسلم است كه اگر همه شيعيان با همدلى و همراهى دستبيعت و يارى به سوى مولا و سرور خود دراز كنند و بر نصرت او متفق شوند ديرى نخواهد پاييد كه فرج مولايشان را درك خواهند كرد و براى هميشه از ظلمها و ذلتها رهايىخواهند يافت. چنانكه در توقيع شريفى كه بيش ازاين نيز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:
«لو ان اشياعنا، و فقهم الله لطاعته، على اجتماع منالقلوب فىالوفاء بالعهد عليهم لما تاخر عنهماليمن بلقائنا و لتعجلت لهمالسعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا».
«اگر شيعيان ماكه خداوند آنان را در اطاعتش يارى دهد، در وفاى پيمانى كه از ايشان گرفته شده يكدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخير نمىافتد و سعادت ديدار ما براى آنها با معرفت كامل و راستين نسبتبه ما تعجيل مىگردد».
تمسك به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام
ولايت اهل بيت عليهم السلام دو گونه است: ا . ولايت تكوينى 2 . ولايت تشريعى .
ولايت تكوينى بدين معناست كه حضرات معصومين عليهم السلام به اذن و اراده الهى، مىتوانند در مقام تكوين و عينيات خارجى، دخل و تصرف كنند، مانند معجزات انبياء عليهم السلام و كرامات اولياء عليهم السلام، و ولايت تشريعى، به معناى ولايت و سرپرستى جامعه و مؤمنين است . امامان معصوم عليهم السلام، هر كدام در زمان خود، ولى و سرپرست جامعه بوده و مردم را هدايت تشريعى مىكنند .
از جمله وظايف مهم منتظران در زمان غيبت، چنگ زدن به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام است . امام صادق عليه السلام فرمودند:
«طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبلنا فى غيبة قائمنا;
خوشا به حال شيعيان ما! آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان [ولايت] ما تمسك مىجويند .»
همچنين امام سجاد عليه السلام فرمودند:
«من ثبت على موالاتنا «ولايتنا» فى غيبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجرالف شهيد من شهداء بدر و احد;
هر كس در غيبت قائم ما بر دوستى [و عقيده به امامت ما] ثابت قدم باشد، خداى متعال اجر هزارشهيد از شهداى بدر و احد به او عطا مىكند .»
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود:
«ياتى على الناس زمان يغيب عنهم امامهم;
زمانى بر مردم فرا رسد كه پيشوايشان از آنان غايب گردد .»
زراره پرسيد: در آن زمان مردم چه كنند؟ امام عليه السلام فرمود:
«يتمسكون بالامر الذى هم عليه حتى يتبين لهم;
به همان امر [ولايتى] كه برآنند چنگ زنند، تا برايشان آشكار شود .»
تهذيب نفس و كسب فضائل اخلاقى
وظيفه مهم ديگرى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد تهذيب نفس و آراستن خود به اخلاق نيكو است، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق(علیه السلام)، نقل مىكند آمده است:
«من سره ان يكون من اصحاب القائم، فلينتظر ، وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(ع)، بعده كان له من الاجر مثلالاجر من ادركه فجدوا و انتظروا، هنيئا لكم ايهاالعصابة المرحومة». «هر كس دوست مىدارد از ياران حضرت قائم(علیه السلام) ، باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حاليكه منتظر باشد، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش قائم(علیه السلام) ،بپاخيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمتخداوند».
موضوع تهذيب نفس و دورى گزيدن از گناهان و اعمال ناشايست، به عنوان يكى از وظايف منتظران در عصر غيبت، از چنان اهميتى برخوردار است كه در توقيع شريفى كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شيخ مفيد ، رحمةالله عليه، صادر گرديده، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعيان آن حضرت سر مىزند، يكى از اسباب و يا تنها سبب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى آن بدر منير شمرده شده است:
«فما يحبسنا عنهم الا مايتصل بنا ممانكرهه ، ولانؤثره منهم»
«... پس تنها چيزى كه ما را از آنان (شيعيان) پوشيده مىدارد، همانا چيزهاى ناخوشايندى است كه از ايشان به ما مىرسد و خوشايند ما نيست و از آنان انتظار نمىرود».
دعا براى فرج امام زمان عليه السلام
در روايات معصومين عليهم السلام دعا براى فرج امام زمان عليه السلام به عنوان يكى از عوامل نجات انسانها در دوران لاكتبخش غيبت كبرى مطرح شده است .
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«والله ليغيبن غيبة لا ينجوا فيها من الهلكة الا من ثبته الله عزوجل على القول بامامته ووفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه ; به خدا سوگند كه او غيبتى [سخت ] مىكند . در آن غيبت، از هلاكت نجات نمىيابد مگر كسى كه خداى عزوجل او را بر قول به امامت آن حضرت ثابتبدارد و او را در عصر غيبتبر دعاى به تعجيل فرج او موفق بدارد .»
از سوى ديگر امام زمان عليه السلام در موارد زيادى شيعيان را به دعاى براى فرج خويش توصيه كرده است . به عنوان مثال، آن حضرت در پايان توقيع به جناب اسحاق بن يعقوب مىفرمايد:
«واكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم; براى تعجيل در فرج، زياد دعا كنيد كه همانا آن فرج شماست .»
درباره زمان و نحوه دعا براى فرج امام زمان عليه السلام توصيههاى زيادى از سوى اولياى دين بيان شده است كه در ذيل به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف) در منهاج العارفين آمده است: «مستحب است انسان پس از نماز صبح صد مرتبه بگويد: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم . »
ب) مرحوم شيخ بهائى نقل مىكند: «پس از نماز صبح و در حالى كه با دست راست محاسن خود را گرفته و كف دست چپ را به سوى آسمان مىگيرى، هفت مرتبه مىگويى: يا رب محمد وآل محمد صل على محمد وآل محمد وعجل فرج محمد وآل محمد . »
ج) علامه مجلسى در كتاب «المقباس» نقل كرده است كه: «در تعقيب نماز صبح قبل از آنكه با كسى صحبت كند صد بار بگويد: يا رب صل على محمد وآل محمد، وعجل فرج آل محمد واعتق رقبتى من النار . »
د) كتاب «جمال الصالحين» از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه حضرت فرمودند: «از حقوق ما بر شيعيان اين است كه پس از هر نماز واجب دستخود را به چانه گرفته و سه بار بگويند: يا رب محمد عجل فرج آل محمد يا رب محمد احفظ غيبة محمد، يارب محمد انتقم لابنة محمد صلى الله عليه و آله . »
ه) مرحوم شيخ طوسى در كتاب «مختصر المصباح» در جايى كه وظيفههاى شب جمعه را ذكر مىكند، صد بار اين دعا را سفارش مىكند:
«اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم، واهلك عدوهم من الجن والانس من الاولين والآخرين .
دعا و زمزمه عاشقانه
دعا بهترين وسيله ارتباط انسان با خداى خويش، ناشى از شناخت انسان از عجز خويش و اظهار كرنش در برابر آفريدگار است .
انسان مؤمن اميد خود را از غير خدا قطع كرده و دست نياز به سوى خداى بىنياز دراز مىكند و رفع مشكلات خويش را تنها از او مىخواهد . در رابطه با موضوع امامزمان عليه السلام دعاها و زيارتهاى مخصوصى وارده شده است كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف) دعاى ندبه
مرحوم علامه مجلسى در «بحار الانوار» دعاى شريف ندبه را از سيد بن طاووس از بعضى از اصحاب نقل مىكند و مىگويد: محمد بن على بن ابو قره مىگويد: دعاى ندبه از كتاب محمد بن حسين بن سفيان بزوفرى براى من نقل شد، و گفته شده كه آن دعا براى صاحب الزمان عليه السلام است و مستحب است در اعياد چهارگانه (جمعه، عيد فطر، قربان، غدير) خوانده شود.
ب) دعاى عهد
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه چهل بامداد خداى را با دعاى عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود . و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبر بيرون مىآورد
شناخت عظمت و مقام حضرت مهدى عليه السلام و نگه داشتن حرمت او
از جمله وظايف مهم شيعيان، شناخت جايگاه رفيع حضرت مهدى عليه السلام و رعايت احترام آن حضرت است . امامان معصوم عليهم السلام بعد از مقام ربوبى و نبوى صلى الله عليه و آله، مقام و رتبه سوم را در عالم وجود دارند، و انسانهاى عادى با آنان مقايسه نمىشوند .
امام على عليه السلام فرمود:
«لا يقاس بآل محمد احد من هذه الامة ولا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا . هم اساس الدين وعماد اليقين ;
نبايد احدى از اين امت را با آل محمد صلى الله عليه و آله مقايسه نمود و نبايد كسى را كه نعمت آل محمد صلى الله عليه و آله همواره بر او جريان داشته، با آنان برابر دانست، آنان اساس دين و ستون يقين هستند .»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در توصيف جايگاه حضرت مهدى عليه السلام در بهشت فرمود:
«المهدى طاووس اهل الجنة، عليه جلابيب النور;
مهدى عليه السلام طاووس اهل بهشت است كه هالهاى از نور او را احاطه كرده است .»
و نيز فرمود:
«نحن سبعة من ولد عبد المطلب سادة الجنة، انا وحمزة وعلى وجعفر والحسن والحسين والمهدى ;
ما هفت نفر از اولاد عبد المطلب هستيم كه سروران اهل بهشتيم: من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسين و مهدى عليهم السلام .»
امام على عليه السلام فرمود:
«هو فى الذروة من قريش والشرف من هاشم والبقية من ابراهيم;
او (حضرت مهدى عليه السلام) والاترين قريش و گرامىترين بنى هاشم و تنها بازمانده ابراهيم خليل است .»
و امام رضا عليه السلام فرمود:
«يكون اعلم الناس واحكم الناس واتقى الناس واحلم الناس واسخى الناس واعبد الناس;
او (حضرت مهدى عليه السلام) داناترين مردم، حكيمترين مردم، پرهيزگارترين مردم، بردبارترين مردم و بخشندهترين مردم و عابدترين مردم است .»
شناختحجتخدا و امام عصر (علیه السلام)
اولين و مهمترين وظيفهاى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت نسبتبه وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است.
اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد كه در روايات بسيارى كه به طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومين(ع)، نقل شده آمده است كه:
«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية»
«هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد،بهمرگجاهلىمرده است».
جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان، با طرح موضوع خليقةالله و انسان كامل و ... تنها به جنبه فراطبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبهها غلفت ورزيدهاند.
و در روايت ديگرى كه مرحوم كلينى به سند صحيح از فضيل بن يسار نقل مىكند آمده است كه:
«سمعت اباجعفر(علیه السلام)، يقول:
من مات و ليس له امام فميته ميتة جاهلية، و من مات و هو عارف لامامه لميضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه كان كمن هو معالقائم فى فسطاطه.»
«شنيدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،عليهالسلام، مىفرمود:
هر كس در حالى كه امامى نداشته باشد بميرد مردنش مردن جاهليت است و هر آنكه در حال شناختن امامش بميرد پيشافتادن و يا تاخير اين امر (دولت ال محمد:
او را زيان نرساند و هر كس بميرد در حاليكه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خيمه قائم،(ع)، با آن حضرت باشد.»
توجه به مفاد دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت مورد تاكيد قرار گرفته است، نيز ما را به اهميت موضوع ناختحجتخدا رهنمون مىسازد، چنانكه در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب «كمالالدين» نقل كرده ، مىخوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيكاللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى تبيك لم اعرف حجتكاللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينىاللهم لاتمتنى ميتة جاهلية و لا تزع قلبى بعد اذ هديتنى...»
«بار الها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت .
بارالها! حجتخود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من،نشناسانى از دينم گمراه مىگردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران و دلم را از (حق) پس از آنكه هدايتم فرمودى منحرف مگردان ...»
مؤلف كتاب ارزشمند «مكيال المكارم فى فوائد الدعا للقائم» مراد و مقصود از «معرفت امام» را، كه در روايتهاى يادشده بر آنها تاكيد شده بود، چنين توضيح مىدهند:
«بدون ترديد مقصود از شناختى كه امامان ما، كه درودها و سلامهاى خداوند برايشان باد، تحصيل آن را نسبتبه امام زمانمان امر فرمودهاند، اين است كه ما آن حضرت را آنچنانكه هستبشناسيم.
به گونهاى كه اين شناختسبب درامان ماندن ما از شبهههاى ملحدان و مايه نجاتمان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد، و اين چنين شناختى جز به دو امر حاصل نمىگردد:
اول ، شناختن شخص امام(علیه السلام) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ويژگيهاى او و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است.»
البته امر دومى كه در كلام يادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهميتبيشترى برخوردار بوده و در واقع اين نوع شناخت است كه مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد.
زيرا گر كسى بحقيقتبه صفات و ويژگيهاى امام عصر (عج) و نقش و جايگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نياز خود نسبتبه او واقف شود ، هرگز از ياد و نام آن حضرت غافل نمىشود.
نكته مهمى كه در اينجا بايد در نظر داشت اين است كه شناخت و معرفتحقيقى نسبتبه حجتخدا جز با عنايتحضرت حق حاصل نمىشود و همچنانكه ، در دعايى كه پيش از اين بدان اشاره كرديم ، ملاحظه شد بايد از درگاه الهى توفيق شناختحجتش را درخواست كرد، تا بدين وسيله از گمراهى و سرگردانى نجات يافت.
اين موضوع را از روايتى كه مرحوم كلينى به سند خود از محمد بن حكيم نقل كرده نيز مىتوان استفاده كرد، در اين روايت آمده است:
«قال: قلت: لا بى عبدالله (علیه السلام) ، المعرفة ،من صنع من هى ؟ قال: من صنعالله ، ليس للعباد فيها صنع».
«از ابىعبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسيدم: معرفتساخته كيست؟ فرمود: از ساختههاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نيست.»
كسب آمادگى براى ظهور حجتحق
يكى ديگر از وظايفى ، كه به تصريح روايات ، در دوران غيبتبر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد(ص) مىباشد كسب آمادگيهاى نظامى و مهيا كردن تسليحات مناسب هر عصر براى يارى و نصرت امام غائب مىباشد، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق(علیه السلام) ، نقل كرده آمده است:
«ليعدن احدكم لخروج القائم(علیه السلام) و لو سهما فانالله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسى فى عمره حتى يدركه [فيكون من اعوانه و انصاره]»
«هر يك از شما بايد كه براى خروج حضرت قائم(علیه السلام) [سلاحى] مهيا كند. هر يك هر چند كه يك تير باشد، كه خداى تعالى هر گاه بداند كه كسى چنين نيتى دارد اميدوارم عمرش را طولانى كند تاآنحضرت را درك كند [و از ياران و همراهانش قرار گيرد]».
در روايت ديگرى مرحوم كلينى به سند خود از امام ابوالحسن [موسى كاظم](علیه السلام) نقل مىكند كه:
«،،، من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادرالله رزقه ، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا ملى حوائجه»
«... هر كس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگين سازد و او به ما منسوب باشد خداوند (روزيش را فراخ گرداند و شرح صدر به او عطا كند و به آروزيش برساند و يار بر حوائجش باشد».
همچنين مرحوم كلينى در «روضة كافى» به سند خود از ابوعبدالله جعفى روايتى را نقل مىكند كه توجه به مفاد آن بسيار مفيد است:
«قال لى ابوجعفر محمد بن على،(ع): كم الرباط عندكم؟ قلت: اربعون، قال(ع)لكن رباطناالدهر.»
«حضرت ابوجعفر محمدبن على، امام باقر: به من فرمودند: منتهاى زمان مرابطه نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز ، فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطهاى است كه هميشه هست ...»
«مرابطه» چنانكه فقها در كتاب جهاد گفتهاند ، اين است كه شخص مؤمن براى جلوگيرى از هجوم و نفوذ مشركان و كافران در مرزهاى كشور اسلامى و يا هر موضعى كه از آن احتمال بروز حملهاى عليه مسلمانان مىرود، به حال آماده باش و در كمين به سر برد.
اين عمل در زمان غيبت امام معصوم(علیه السلام) ، مستحب بوده و فضيلتهاى بسيارى براى آن بر شمرده شده است ، چنانكه در روايتى كه به طريق اهل سنت از رسول گرامى اسلام،(ص) نقل شده آمده است:
«رباط يوم و ليلة خير من صيام شهر و قيامه، و ان مات مرابطا جرى عليه عمله و اجرى عليه رزقه و امن من الفتان»
يك شب نه روز مرابطه (مرزدارى) در راه خدا از اينكه شخص يك ماه روزها روزه باشد و شبها به عبادت قيام نمايد ثوابش بيشتر است .
پس هر گاه در اين راه بميرد عملى كه انجام مىداده بر او جريان خواهد يافت ، و روزيش بر او جارى خواهد شد و از فرشتهاى كه در قبر مردهها را امتحان مىكند ايمن خواهد ماند».
اما در مورد اينكه حداقل و حداكثر زمان مرابطه چه اندازه استبايد گفت كه: حداقل زمان مرابطه سه روز و حداكثر آن چهل روز است ، زيرا اگر از اين مقدار بيشتر شود ديگر برآن صدق مرابطه نكرده و جهاد شمرده مىشود و شخصى هم از ثواب جهادكنندگان برخوردار مىشود.
علامه مجلسى در شرح اين فرمايش امام(ع)، مىفرمايد:
«اى يجب علىالشيعة ان يربطوا انفسهم على طاعة امام الحق، و انتظار فرجه،و يتهياوالنصرته».
«بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى يارى نمودنش مهيا باشند».
شيخ محمد حسن نجفى نيز در كتاب «جواهرالكلام» در شرح روايت مزبور مىفرمايد:
«و هو محمول على ارادة ترقب الفرج ساعة بعد ساعة كما جائتبه النصوص لاالرباط المصطلح»
«مرابطه در اين روايتبه معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانهروز است، همچنانكه در بعضى از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه».
البته شايد بتوان گفت كه كلام مرحوم صاحب جواهر نيز در نهايتبه همان كلام مرحوم علامه مجلسى بر مىگردد كه فرمودند:
مرابطه در روايت مزبور به معناى آمادگى و مهيا بودن براى يارى امام منتظر مىباشد. كه البته نحوه اين آمادگى و مهيا بودن بسته به شرايط زمان و مكان دارد و اگر در بعضى از روايات سخن از آماده كردن اسب و شمشير براى ظهور ولى امر (عج) به ميان آمده، و براى آن فضيلتبسيار برشمرده شده است، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند، بلكه با قدرى تامل روشن مىشود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگى رزمى براى يارى آخرين حجتحق مىباشد، و مسلما در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با مسلحشدن به تجهيزات نظامى روز خود را براى مقابله با دشمنان قائمال محمد(علیه السلام) آماده سازند، و البته در حال حاضر به خاطر وجود حكومتشيعى و حاكميت فقيه جامعالشرايط بر سرزمين اسلامى اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامى است كه در هر زمان قواى مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگى نظامى قرار دهند تابه فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشريت (عج) قرار گرفتبتوانند به بهترين نحو در خدمت آن حضرت باشند.
محبت به حضرت مهدى عليه السلام
انسان وقتى به كسى علاقه داشته باشد، ياد و خاطره محبوب هميشه در فكر و ذهنش حضور دارد و اين موجب مىشود كه زندگيش رنگ و بوى معشوق بگيرد . اگر محبوب انسان موجودى متعالى و ملكوتى باشد، اين الگو پذيرى زمينه رشد و تعالى او را فراهم مىسازد و اگر محبوب و معشوق او موجودى پست و فرومايه باشد، اين الگو پذيرى موجب سقوط و هلاكت وى خواهد شد . به خاطر اهميت محبتبه اهل بيت عليهم السلام خداوند در قرآن كريم، مزد رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را مودت و دوستى خاندان او قرار داده است و مىفرمايد: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى»;
«بگو من از شما در برابر رسالتم مزدى طلب نمىكنم، به جز دوستى و مودت نسبتبه اهل بيتم .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «لا يؤمن عبد حتى اكون احب اليه من نفسه و اهلى احب اليه من اهله و عترتى احب اليه من عترته و ذاتى احب اليه من ذاته;
هيچ بندهاى ايمان [واقعى ] نمىآورد مگر اينكه در نزد او من از خودش محبوبتر و اهل بيت من و خاندان من از اهل بيت و خاندان او محبوبتر باشند و ذات من از ذات خودش محبوبتر باشد .»
امام حسن عسكرى عليه السلام خطاب به حضرت مهدى عليه السلام فرمودند:
«واعلم ان قلوب اهل الطاعة و الاخلاص نزع اليك مثل الطير الى او كارها;
بدان كه دلهاى اهل بندگى و اخلاص به سوى تو پر مىكشند; همچنان كه پرنده به سوى آشيانهاش پر مىكشد .»
البته اين طور نيست كه محبتيك طرفه باشد، بلكه امامان معصوم عليهم السلام نيز نسبتبه شيعيان واقعى ابراز علاقه و محبت كرده و مىكنند، و در غم و شادى آنان شريكند .
امام رضا عليه السلام فرمود: «الامام الامين الرفيق، و الاخ الشفيق، و كالام البرة بالولد الصغير;
امام، امين و دوست است، و برادر دلسوز است، و مانند مادرى است كه نسبتبه فرزند خردسال خود مهربان است .»
همچنين امام على عليه السلام فرمود: «انا لنفرح لفرحكم و نحزن لحزنكم;
ما در شادمانى شما شاد و براى اندوه شما اندوهگين مىشويم .»
امام رضا عليه السلام فرمود: «ما من احد من شيعتنا . . . لا يغتم الااغتممنا لغمه، و لا يفرح الافرحنا لفرحه، و لا يغيب عنا احد من شيعتنا اين [ما] كان فى شرق الارض وغربها;
هيچ كس از شيعيان ما . . . غم ديده نمىشود مگر آن كه ما نيز در غم او غمگين مىشويم و شاد نمىشود مگر اينكه از شادى او شاد مىشويم، و هيچ يك از شيعيان ما در مشرق و مغرب زمين از نظر ما دور نيستند .»
امام مهدى عليه السلام فرمود: «انه انهى الى ارتياب جماعة منكم فى الدين وما دخلهم من الشك والحيرة فى ولاة امرهم، فغمنا ذلك لكم لا لنا، وساءنا فيكم لا فينا;
از ترديد گروهى از شما (شيعيان) در دين، و شك و سرگردانى در مساله واليان امرشان آگاه شدم، پس اين غم ما به خاطر شما است نه به خاطر خود ما، و براى شما متاثر شديم نه براى خودمان .»
در اين روايت و امثال آنها حضرت مهدى عليه السلام نسبتبه شيعيان ابراز محبت و علاقه نموده و اعلام كرده است كه از گمراه شدن آنها شديدا ناراحت و متاثر مىشود .
معرفت نسبتبه حضرت ولى عصر عليه السلام
از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده است كه: روزى امام حسين عليه السلام بر اصحاب خود وارد شدند، بعد از حمد خدا و درود بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«يا ايها الناس ان الله ما خلق العباد الا ليعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه، فقال له رجل: بابى انت وامى يابن رسول الله ما معرفة الله؟
قال: معرفة اهل كل زمان امامهم الذى يجب عليهم طاعته;
اى مردم! خداوند بندگان را نيافريد مگر براى اينكه او را بشناسند، زمانى كه او را شناختند، او را پرستش كنند و هنگامى كه او را پرستش كردند، با عبادت و پرستش او از بندگى غير او بىنياز گردند . مردى عرض كرد: اى پسر پيامبر! پدر و مادرم فداى شما باد، معرفتخداوند چيست؟ فرمود: شناخت اهل هر زمانى نسبتبه امامشان، امامى كه طاعت او بر آنان واجب است .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية;
هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است .»
توجه به مضامين دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت توصيه شده است نيز ما را به اهميت مساله شناختحضرت ولى عصر عليه السلام راهنمايى مىكند . در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب كمال الدين نقل كرده است، مىخوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك، اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى نبيك لم اعرف حجتك، اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى ;
بارالها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت . بارالها! پيغمبرت رابه من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجتخود را به من بشناسان كه اگر حجتخود را به من نشناسانى از دينم گمراه مىگردم .»
ياد حضرت ولى عصر عليه السلام
از جمله وظايف مهم شيعيان و علاقمندان آن حضرت، فراموش نكردن او، و هميشه به ياد و ذكر او بودن است .
امام على عليه السلام فرمود: «من احب شيئا لهجبذكره;
هر كس چيزى را دوستبدارد، همواره نام آن را بر زبان دارد .»
و امام كاظم عليه السلام درباره غيبت امام زمان عليه السلام فرمود: «يغيب عن ابصار الناس شخصه ولا يغيب عن قلوب المؤمنين ذكره;
خودش از ديدگان مردم پنهان مىشود ولى ياد او از دلهاى مؤمنان مخفى نمىشود .»
دعاى ندبه زمزمهاى است عاشقانه كه در آن هر صبح جمعه با معشوق خود ارتباط برقرار مىكنيم و به ياد او سرشك از ديدگانمان جارى مىگردد . چه زيباست نغمههاى عاشقان مهدى آنجا كه مىگويند: «عزيز على ان ارى الخلق و لا ترى و لا اسمع لك حسيسا و لا نجوى; بسيار بر من سخت است كه خلق را ببينم و تو را نبينم و از تو صدايى نشنوم .»
«هل من معين فاطيل معه العويل و البكاء؟ هل من جزوع فاساعد جزعه اذا خلا؟ هل قذيت عين فساعدتها عينى على القذى؟ هل اليك يا ابن احمد سبيل فتلقى؟ هل يتصل يومنا منك بعدة فنحظى؟
آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا به همراهى او ناله و گريه را طولانى كنم؟ آيا ناله كننده و بىتابى هست كه من با زارى او را در هنگام تنهائيش يارى و همراهى كنم؟ آيا در چشمى خار رفته است كه چشم من [در ناراحتى و اشك] با او هم دردى نمايد؟ اى زاده احمد! آيا راهى به سوى تو هست كه به ملاقات تو منتهى گردد؟ آيا روز [جدايى] ما به فرداى [وصال ] مىرسد كه از آن حظ بريم؟»
امام زمان عليه السلام نيز از ياد شيعيان خود غافل نيست و اگر ارتباط ما با امام زمان عليه السلام برقرار شود و در همه امور زندگى به ياد و ذكر آن حضرت باشيم، يقينا مورد عنايت و لطف ايشان قرار مىگيريم، چنانكه در نامه امام زمان عليه السلام به شيخ مفيدقدس سره به اين موضوع اشاره شده است . آن حضرت مىفرمايد:
«انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم;
ما از رسيدگى به حال شما كوتاهى نمىكنيم و ياد شما را از خاطر نمىبريم .»
منبع: www.imamalmahdi.com الف