چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟

پاسخ به دو سوال" چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟ و چرا ابر اهیم بن مالک اشتر به قیام مختار کمک کرد؟
دوشنبه، 21 فروردين 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟
مقدمه:
ابراهیم بن مالک اشتری، ابوالنعمن سردار معروف عرب که به حمایت از مختار بن عُبَید ثَقَفی به خونخواهی حسین ‌بن علی (علیه‌السلام) بر ضدّ اُمویان قیام کرد.
از زندگی ابراهیم بن مالک اشتری پیش از پیوستن به مختار آگاهی دردست نیست جز آن ‌که گفته‌اند در جنگ صفّین در زمرۀ یاران علی‌ بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و در رکاب پدرش مالک اشتر (ﻫ م) با معاویه جنگ کرد. [۱]
 
 
از پرسش‌های مطرح درباره ابراهیم، چرایی شرکت نکردن وی در قیام امام حسین(ع) است؟ و از طرفی این سوال مطرح است که چرا ابراهیم بن مالک اشتر به قیام مختار کمک کرد؟
 
ابتدا به سوال اول یعنی (چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد.) پاسخ می دهیم. و در ادامه به سوال دوم و چگونگی مشارکت ابراهیم بن مالک اشتر در خونحواهی شهدا کربلا اشاره خواهیم کرد.
 
می‌توان سه احتمال درباره حضور نداشتن او در واقعه کربلا در نظر گرفت:یک احتمال، آگاهی نداشتن او از حرکت امام حسین(ع) است. اما این احتمال پذیرفتنی نیست.
 
 احتمال دیگر این است که ابراهیم نیز مانند بسیاری از خواص ساکن کوفه، در یاری کردن امام کوتاهی کرده است. و احتمال سوم در زندان بودن ایراهیم می بتشد.که در ادامه به شرح این د این اختمالات خواهیم پرداخت.
 
تولد ابراهیم بن مالک
از سال تولد او اطلاع دقیقى در دست نیست; اما به استناد این که ابراهیم در جنگ صفین نوجوان بوده, معلوم مى شود که او بین سال هاى 15 تا 21 ق. به دنیا آمده است.
 
قبیله ابراهیم بن مالک
او از قبیله نخع که تیره اى از قبیله مذحج است, مى باشد. قبیله مذحج, یکى از بزرگ ترین و مشهورترین قبائل یمن است. این قبیله در مقابل دشمن شدیدتر از همه قبائل مبارزه مى کرد. آن ها بعد از شهادت حضرت على علیه السلام در کوفه ساکن شدند. [2]
  
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد.
اطلاع دقیقی از ابراهیم مالک اشتر قبل از قیام مختار وجود ندارد.
از زندگی ابراهیم پیش از پیوستن به مختار آگاهی در دست نیست جز آن که گفته‌اند در جنگ صفّین در زمرۀ یاران علی‌بن ابی‌طالب(ع) و در رکاب پدرش مالک اشتر با معاویه جنگ کرد. [3]حقیقت آن است:
علت عدم حضور ابراهیم در کربلا معلوم نیست، در عین حال می توان گفت عدم حضور وی در کربلا بر اساس نافرمانی امام حسین (ع) نبوده است،
 
زیرا ابراهیم از محبان اهل بیت (ع) بود و به آنان عشق می ورزید، از سوی دیگر امام حسین (ع) را خوب می شناخت و از وضع جامعه اسلامی آگاهی داشت. می دانست که امویان دین ستیز می باشند، از این رو است که وی در قیام مختار به خون خواهی حسین بن علی (ع) بر ضد امویان قیام نمود؛
 
سه علت احتمالی از ملحق نشدن ابراهیم بن مالک اشتر به امام جسین
در مجموع احتمالاتی نسبت به ملحق نشدن وی به امام حسین وجود دارد:

1.عدم آگاهی  ابراهیم بن مالک اشتر از خروج امام.
این احتمال بسیار ضعیف است .زیرا با توجه به حضور ابراهیم در کوفه؛ مکاتبات برخی سران کوفه از جمله برخی بزرگان قبایل یمنی ساکن آن شهر با امام حسین(ع) پیوند داشتند.

و دعوت آن حضرت به کوفه  نیز حضور « مسلم بن عقیل» در آن شهر و بیعت هزاران نفر با او و همچنین تحولات به‌وجود آمده مانند سرکوب شیعیان و شهادت افرادی مانند « هانی» و «مسلم»، بعید است ابراهیم اطلاعی از قیام امام حسین(ع) نداشته باشد.
 
افزون بر آن مطابق گزارش منابع متاخر برادر او « اسحاق بن مالک» در کربلا حضور داشته، و از شهدا دانسته شده است.[4] بنابراین باید برای یافتن پاسخ این پرسش در پی دلایل دیگری بود.
 
2.کوتاهی کردن ابراهیم بن مالک اشتر
درباره احتمال دوم می توان گفت: اگر این احتمال درست باشد، گرچه ابراهیم کوتاهی کرده، اما مرتکب گناه نشده و فرمان امام عصر خود نا دیده نگرفته است.

 زیرا امام حسین (ع) مردم را موظف و مکلف نکرد که حتما در کربلا حضور یابند، از این رو بسیاری از خواص توفیق راهی با امام حسین را نداشتند. اما پاسخ چرایی این مطلب را از کلام صاحب تنقیح المقال بیان می داریم:
 
امام حسین ابراهیم بن مالک اشتر را تکلیف به مشارکت نکرد.
امام حسین (ع) در مدینه یا مکه فردی را مکلف به همراهی نکرد. امام حسین هنگامی که از حجاز به طرف عراق حرکت کرد، می دانست که به فیض شهادت خواهد رسید.

ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا بر همه مکلفان واجب شود که به عنوان جهاد، با او همراه شوند؛ بلکه بر اساس وظیفه خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرتش را دعوت کرده بودند، حرکت کرد.

 در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او هم سفر شوند. اگر کسی هم همراهی نکند، گناهی را مرتکب نشده است.

گناهکار فردی است که در قیام کربلا و محاصره امام حسین در روز عاشورا حضور داشته و با آن حال از همراهی امام تخلف کرده، به یاری حضرتش نشتافته است.

اما کسانی که در حجاز بودند و از اول با امام نیامدند، از ابتدا مکلف به حرکت و همراهی با امام نبودند. عدم همراهی آنان تخلف و موجب فسق و گناه آنان نیست.

 
مامقانی پس از بیان این مقدمات می گوید: بنابراین، تعدادی از صالحان و خوبان بودند که در آن هنگام، شرف شهادت برای آنان نوشته نشده بود و در حجاز ماندند.
 
 شکی نیست که احدی در عدالت آنان تردیدی نداشته است. پس نیامدن محمد حنفیه و عبدالله جعفر به علت سرپیچی یا انحراف ایشان نبوده است. [5]
 
ابراهیم بن مالک اشتر مخیر به انتخاب بوده است.
 نسبت به خواص در کوفه، علامه مجلسی نقل می کند: امام حسین، قبل از شهادتش به بنی هاشم نوشت: «من الحسین بن علی الی بنی هاشم، اما بعد، فانه من لحق بی منکم استشهد معی و من تخلف لم یبلغ الفتح و السلام ؛
 
اما بعد، هرکس از شما با من باشد، به شهادت خواهد رسید و افرادی که با من نیامدند، به درجه فتح نایل نمی شوند!». وی بعد از ذکر این روایت می نویسد: جمله:
 
«به فتح نایل نمی شود». این احتمال را می رساند که امام (ع) دیگران را بین آمدن به کربلا و نیامدن مخیر کرده بود؛ پس چون آمدن آنان امر واجبی نبود، بلکه تخییری بود، تخلف از آن، گناه محسوب نمی شود. [6]
 
3.زندانی بودن ابراهیم بن مالک اشتر
ظاهرا ابراهیم به مالک اشتر در زندان به سر می برده است. از زندگی ابراهیم تا هنگامی که مقدمات قیام مختار فراهم شد، اطلاعی در دست نیست. از آن جایی که او محبّ اهل بیت و یکی از شیعیان شناخته شده بود،.

 احتمالاً در زمان قیام امام حسین(علیه السلام) در زندان به سر می برده یا شاید جای دیگری بوده است که امکان حضورش در کربلا وجود نداشته است. به هر حال، تا زمان قیام مختار خبری از او در دست نیست.
 
پس زندانی بودن او در این دوره و یا عذر دیگر ی وجود داشته است. زیرا وی بسیار شبیه پدرش مالک اشتر بوده و بسیار شجاع و جنگجو بوده است .

این ویژگی های که از ابراهیم می باشد نشان می دهد در زمان قیام کربلا حتما عذری داشته است لذا ایشان اطلاع داشته است ولی نتنوانسته کار بکند و در این زمینه هم کوتاهی نکرده است.در غیر اینصورت مورد سرزنش قرار می گرفت نه تعریف و تمجید .
 
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به قیام مختار کمک کرد؟
دلاوری ابراهیم بن مالک اشتر
ابراهیم که در دامان مالک اشتر رشد کرده و فنون نظامی ‌‌را از افسر رشید ولایت آموخته بود، همراه پدرش در جنگ صفین شرکت جست و رشادت‌هاى زیادى از خود نشان داد.

یک صحنه از رشادت‌هاى او چنین پدید آمد که: پدرش مالک اشتر، در مقابل عمرو بن عاص قرار گرفت و نیزه‌اى به طرف او انداخت.

او از صحنه گریخت. جوانى از جوانان قبیله حمیره که در سپاه معاویه بود، صحنه را دید و پرچم را از عمرو عاص گرفت و گفت: اکنون هنگام نبرد جوانى چون من است. و شروع به رجز خواندن کرد.

 مالک اشتر، دست فرزندش ابراهیم را گرفت و گفت: به میدان نبرد برو؛ زیرا او جوانى نوسال است و تو نیز چون او جوانى نوسال هستى. ابراهیم به میدان رفت و رجزى زیبا سرداد و حمله‌اى سخت کرد.

 بعد از مدتى نبرد، طرف مقابلش را به هلاکت رساند. نصر بن مزاحم، نویسنده کتاب «وقعه الصفین» می‌‌نویسد: ابراهیم در جنگ صفین با وجود این که نوجوانى بیش نبود، در کنار امیرمومنان و پدرش مالک، رشادت‌ها از خود نشان داد.[7]
 
همکاری  ابراهیم مالک اشتر با قیام مختار
مختار ثقفی که خود را نمایندۀ محمد بن حنفیّه می‌خواند، به خونخواهی شهدای کربلا مقدمات قیام بر ضد امویان را تدارک می‌دید.

در این هنگام بعضی از شیعیان کوفه و طرفدار قیام مختار، به سبب شخصیت نیرومند ابراهیم و به سبب خاطره‌ای که از وفاداری پدرش نسبت به علی‌ بن ابی‌طالب در یاد داشتند، بر آن شدند که ابراهیم را نیز به قیام فرا خوانند.

 ابراهیم بدان شرط که او را به فرماندهی بردارند، با درخواست آنان موافقت کرد؛ اما شیعیان یادآوری کردند که مختار ثقفی از سوی ابن حنفیّه به فرماندهی برگزیده شده است.

 اندکی بعد مختار خود به نزد ابراهیم رفت و نامه‌ای را که مدعی بود ابن‌حنفیّه به ابراهیم نوشته است، به او تسلیم کرد. در این نامه از ابراهیم خواسته شده بود که با مختار در قیام بر ضدّ امویان همکاری کند. [8]
 
 
بیشتر طرفداران ابراهیم و مختار موالیانی بودند که با گرز چوبین می‌جنگیدند، از این‌رو به طعنه «خششَبیّه» نامیده شدند.] برخی نیز به اشتباه آنان را «حسینیّه» نامیده و منحصراً طرفدار ابراهیم دانسته‌اند.

زیرا به هنگام قیام «یا ثاراتِ الْحسین» می‌گفتند [9] ولی ابن‌رسته [10] و ابن قتیبه [11] «خشیّه» را از یاران ابراهیم دانسته‌اند که در روز جنگ با عبیدالله‌ بن زیاد با چوب جنگ می‌کردند.
 
کمک ابراهیم به مختار در کوفه
در هر حال پس از این جنگ، مختار در کوفه مستقر شد و کوشید تا با تسلط با سایر شهرهای عراق به مبارزه با امویان و قاتلان حسین‌ بن علی بپردازد.

وقتی امارت موصل را به ابراهیم‌ بن مالک اشتر داد و او را به جنگ با عبیدالله‌ بن زیاد که از سوی عبدالملک مروان رو به سوی عراق نهاده بود، روان کرد .

 برخی از کوفیان که گویا مختار را کاهن می‌پنداشتند، بر او شوریدند. مختار بلافاصله کس در پی ابراهیم فرستاد [12].
 
 و این معنی آشکارا از پایگاه بلند ابراهیم در قیام مختار و اعتمادی که رهبری قیام به او داشت، حکایت می‌کند. پس ابراهیم به سرعت از مداین بازگشت و به همراه مختار، طی سلسله جنگهایی در جَبّانه السّبیع و نقاط دیگری از کوفه، شورش را در هم کوبید
 
رفتن ابراهیم مالک اشتر به موصل
ابراهیم پس از این پیروزی به موصل رفت و چند تن از یاران از جمله برادر ناتنی خود عبدالرّحمن را به تسخیر و حکومت شهرهای نصیبین و حرّان و الرّ‌ها و سُمَیْساط و سنجار گسیل داشت. [13] ابراهیم همچنان در موصل بود که مصعب‌ بن زبیر به تحریک شورشیان کوفه که از حملات ابراهیم‌ بن اشتر و مختار جان سالم به در برده و به او پیوسته بودند، به کوفه تاخت و در جنگ با مختار او را کشت .
 
ابراهیم مالک اشتر دعوت مصعب را قبول کرد.
به گفتۀ ابن‌اثیر، عبدالملک‌ بن مروان نیز ابراهیم را به اطاعت از خود خواند، ولی ابراهیم از آن روی که در جنگ با امویان، عبیداللـه‌ بن زیاد و تنی چند از اشراف شام را کشته بود، از پیوستن به عبدالملک بیمناک شد و به دعوت مصعب پاسخ مثبت داد. [14]
 
ابراهیم مالک اشتر دعوت عبدالملک را قبول نکرد.
گویا ابراهیم از آن پس در مقر حکومت خویش باقی ماند تا آن‌که عبدالملک‌ بن مروان به عراق تاخت. مصعب‌ بن زبیر به مقابله برخاست و ابراهیم را به سرداری سپاه خویش برگماشت و به جُمَیْری نزدیک اَوانا رفت.

عبدالملک‌ بن مروان که در پی تطمیع امرای کوفه و بصره بود، نامه‌ای به ابراهیم نوشت و حکومت عراقین، و به قولی اقطاع سرزمینهای اطراف فرات را به او وعده داد، [15] ولی ابراهیم نه تنها آن نامه را به نزد مصعب برد و از پذیرش دعوت عبدالملک خودداری کرد.
 
شکست ابراهیم مالک اشتر در جنگ ابن مروان
در جنگی که میان ابراهیم‌ بن اشتر و محمد بن مروان، یک روز پیش از جنگ اصلی میان عبدالملک و مصعب درگرفت، ابن اشتر به ‌رغم ابراز شجاعت بسیار، به سبب خیانت عَتّاب‌ بن ورقاءِ تمیمی که گویا بنا بر توطئۀ قبلی با عبدالملک دست به عقب‌نشینی زده بود، [16] شکست خورد و کشته شد.
 
دیدگاه برخی از بزرگان در مورد شخصیت ابراهیم ابن مالک اشتر
علامه سید محسن امین در مورد او می نویسد: ابراهیم، مردی شجاع، سلحشور و باشهامت بود. او رئیس و مدافع قبیله اش بوده، و طبعی والا و همتی بلند داشت و حامی حق و حقیقت بود.
 او دارای زبانی فصیح و شاعری شیرین زبان و هوادار و دوستدار اهل بیت علیهم‌السلام بود. ابراهیم همانند پدرش دارای همه این ویژگی ها بود و چنین فرزندی باید شبیه پدرش باشد.[17]

علامه مجلسی از قول ابن نما، (فقیه بزرگ شیعه) می گوید: ابراهیم رحمة الله علیه مظهر شجاعت، مقاومت و سلحشوری قاطع بود. او محب و دوست دار اهل بیت پیامبر و پرچمدار و دلباخته آنان بود.[18] و نیز می گوید:

ابراهیم شخصی نبود که در دین خودش شک کند. او در اعتقادش گمراه نشد و هیچ‌گاه یقینش را از دست نداد. او در انتقام گرفتن از خون امام حسین علیه السلام مشارکت کرد.[19]

محمد حرزالدین: ابراهیم اشتر فردی شجاع و یکه تاز میدان نبرد و دوستدار اهل بیت بود. او در شیعه بودنش محکم و مطمئن بود؛ و نه تنها از لحاظ اخلاقیات شبیه پدرش بود، بلکه صورت و هیکل ظاهرش نیز همانند پدرش مالک اشتر بود.[20]

ذهبی از عالمان اهل سنت: ابراهیم همانند پدرش از قهرمانان و بزرگان بود. او شیعه فاضلی بود.[21]
ابن جوزی از عالمان اهل سنت: ابراهیم بن الاشتر دارای صدایی پرهیبت، گیرا و پرجذبه بود.[22]
بلاذری از عالمان اهل سنت: ابراهیم در حالی که جوانی نوسال بود، شجاع نیز بود.[23]
 
مرقد شریف ابراهیم ابن مالک اشتر
مرقد شریفش بین جاده قدیمی سامرّا به بغداد واقع است. این قبر تا سامرّا 8 فرسخ و تا دجله 4 فرسخ فاصله دارد و مرقد او همان محل شهادت اوست.

 بر روی سنگی که بالای درب این مرقد است؛ نوشته شده: «هذا قبر مرحوم السید ابراهیم بن مالک الاجدر النخعی، علمدار رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم » البته به اشتباه به جای اشتر، اجدر نوشته اند، و از کلمه «علمدار» معلوم می شود که این عبارت، کار ایرانیان است.
 
این قبر اکنون به قبر «شیخ ابراهیم» شهرت دارد و زیارتگاه مردم می باشد این مرقد در جای بلندی قرار دارد و گنبد این بقعه باگچ، سفید شده است. [24]
  
پی نوشت ها:
۱. نصر بن مزاحم، واقعه الصّفین، ج۱، ص۴۴۱، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
2.اعیان الشیعه، ج 9، ص 41 و ج 2، ص 249.
3. کاظم موسوی بجنوردی ودیگران ،دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج2 ص450.
4. پژوهشی در شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان، ص٢٢.
5. مامقانی،تنقیح المقال فی علم احوال الرجال، ص‏112، بی جا، چ الحیدریة؛ بحارالانوار، ج 42، ص 81.
6. بحار الأنوار، ج 44، ص 233، 1403 - 1983م، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.
7.وقعة صفّین، نصربن مزاحم، ص 441 و اعیان الشیعه، ج 2، ص 200.
8.احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۲۲، به کوشش ف گواتن، بغداد، مکتبه المثنی.
9.احمد بن محمد ابن عبدربه، عقدالفرید، ج۲، ص۴۰۸، به کوشش احمدالزین و دیگران، قاهره، ۱۹۵۲م.
10.احمد بن عمر ابن رسته، الاعلاق النّفیسه، ج۷، ص۲۱۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
11.عبدالله‌ بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۶۲۲، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.   
12.احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۳۰، به کوشش ف گواتن، بغداد، مکتبه المثنی.
13.احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۱، به کوشش ف گواتن، بغداد، مکتبه المثنی.
14.ابن‌اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۷۵، بیروت، ۱۴۰۲ق.   
15.احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۳۷، به کوشش ف گواتن، بغداد، مکتبه المثنی.
16.علی‌ بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۶، بیروت، ۱۹۶۶م.
17.اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۶.
18. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۶۶.
19. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۹.
 20.مراقد المعارف، ج ۱، ص ۳۶.
21. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج ۵، ص ۸۱.
22. المنتظم فی تاریخ الامم والملوک، ابن جوزی، ج ۶، ص ۵۲.
23. انساب الاشراف، بلاذری، ج ۵، ص ۲۲۴.
24. مراقدالمعارف، ج 1، ص 39.
 
منابع:
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4777/39322
http://www.porsemanequran.com/content
https://www.pasokhgoo.ir/node/30583
https://soalcity.ir/node/3116
https://fa.wikishia.net/view
https://wikihaj.com/view
https://farsiha.ir/


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.