امام مهدي (علیه السلام)، غيبت و جايگاه ما

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمين حبيب‌الله رهبر حضرت حجت‌الاسلام و المسلمين شيخ حبيب‌الله رهبر از جمله كساني هستند كه روح و عشق و پيوند با حضرت مهدي(ع) را در ميان جوانان شهر اصفهان خاصه طلاب حوزه علميه ترويج مي‌دهند. ايشان مدت 15 سال در تحصيل سطح خارج فقه از محضر آيات عظام گلپايگاني، شيخ هاشم آملي، مرتضي حائري يزدي و وحيد خراساني، و در آموختن فلسفه از درس خواجه انصاري شيرازي و حاج آقا رضا صدر بهره‌گرفته‌اند. اين مدرس اخلاق در حال حاضر به تدريس فلسفه و معارف و تفسيرقرآن در حوزه علميه اصفهان مشغول و عهده‌دار مسئوليت سازمان تبليغات اسلامي ذوب‌آهن مي‌باشند.
سه‌شنبه، 14 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام مهدي (علیه السلام)، غيبت و جايگاه ما
امام مهدي (علیه السلام)، غيبت و جايگاه ما
امام مهدي (علیه السلام)، غيبت و جايگاه ما
منبع:ماهنامه موعود

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمين حبيب‌الله رهبر
حضرت حجت‌الاسلام و المسلمين شيخ حبيب‌الله رهبر از جمله كساني هستند كه روح و عشق و پيوند با حضرت مهدي(ع) را در ميان جوانان شهر اصفهان خاصه طلاب حوزه علميه ترويج مي‌دهند. ايشان مدت 15 سال در تحصيل سطح خارج فقه از محضر آيات عظام گلپايگاني، شيخ هاشم آملي، مرتضي حائري يزدي و وحيد خراساني، و در آموختن فلسفه از درس خواجه انصاري شيرازي و حاج آقا رضا صدر بهره‌گرفته‌اند. اين مدرس اخلاق در حال حاضر به تدريس فلسفه و معارف و تفسيرقرآن در حوزه علميه اصفهان مشغول و عهده‌دار مسئوليت سازمان تبليغات اسلامي ذوب‌آهن مي‌باشند. و حتي در آنجا هم كرسي درس را تشكيل داده‌اند و خارج فقه تدريس مي‌نمايند. جلسات ايشان با نام و ياد حضرت امام زمان(ع) شروع و خاتمه مي‌يابد و اشك‌ روان مشتاقان در پاي منبر و درس ايشان زينت بخش جلسات مي‌باشد. اين همه موجب بود تا به گفت‌ وگويي صميمانه با ايشان بنشينيم كه حاصل آن‌را به حضور خوانندگان محترم موعود تقديم مي‌كنيم.
لطفاً در ابتدا براي ما درباره وجود حضرت مهدي(ع) و باور به ايشان بفرماييد كه چرا اين موضوع در زمره ضروريات دين اسلام است؟
مسئله وجود مقدس امام زمان(ع) از ضروريات اسلام است، اينكه مي‌گوييم از ضروريات اسلام، نه از ضروريات شيعه، يعني همه فرق اسلامي، متفقند كه در آخرالزمان مهدي موعود(ع) خواهد آمد.
حتي از آيات قرآن استفاده مي‌شود كه مهدي، مخصوص اسلام نيست و وجود مقدس امام زمان(ع) مهديّ امم است. امت‌هاي ديگر هم وعده آمدن مهدي(ع) را در آخرالزمان خبر داده‌اند از جمله آيه‌اي كه در ابتدا آمد.
بنابراين تمام پيغمبران صاحب شريعت و غير صاحب شريعت، آنهايي كه مروج شريعت قبلي بوده‌اند، در آخر به امت‌هايشان وعده مي‌دادند كه اگر آن آرماني كه ما در نظر داشتيم تحقق پيدا نكرد در آخرالزمان تحقق پيدا خواهد كرد. اما اعتقاد به اين مسئله در اسلام مانند اعتقاد به پيامبر و امامان(ع) است. ما از كجا به وجود پيغمبر و ائمه(ع) علم پيدا كرده‌ايم؛ جز از راه تاريخ و روايات؟ ما كه زمان پيغمبر را درك نكرده‌ايم، چطور وجود و بعثت پيامبر(ص) براي ما امري قطعي است. در مورد ائمه(ع) هم همان‌طور است كه وجود ائمه ديگر(ع) را اثبات مي‌كنيم كه از راه تاريخ و روايات است. بيشتر از اين‌مقدار در مورد امام زمان(ع) روايت داريم. حتي ما كتاب‌هايي داريم كه قبل از ولادت امام زمان(ع) نوشته شده از قبيل غيبت نعماني. اينها رواياتي را كه پيغمبر درباره مهدي موعود(ع) خبر داده‌اند جمع‌آوري كرده‌اند و به صورت كتاب در آورده‌اند و در مورد اصل وجود امام زمان(ع) يك بحث است كه امام چه نقشي در عالم هستي دارد. يك نكته اين است كه امام واسطه فيض است؛ يعني فيض از مبدأ فياض بدون واسطه لايق به ماسوي نمي‌رسد. و بر اين مطالب دليل عقلي و برهان فلسفي داريم. براي اينكه « أبي الله ان يجري الامور الا باسبابها؛ خدا هر كاري را در اين عالم با اسبابش انجام مي‌دهد.» فيض هم از مبدأ فياض بايد يك واسطه و سببي باشد كه شايستگي دريافت فيض را داشته باشد و بعد از گرفتن فيض به ماسوي برساند. از اين ارتباط به ربط بين حادث و قديم تعبير مي‌كنند. يك رابطي مي‌خواهد كه ماسوي را به قديم (يعني خداوند تبارك و تعالي) ارتباط دهد و اين واسطه بايد دو جنبه داشته باشد: يك جنبه «يلي الربي؛ از جانب پروردگار» كه فيض را دريافت كند و يك جنبه «يلي الخلقي؛ به سوي مخلوقات» كه فيض را توزيع كند. بنابراين اگر در دعاها و روايات ما آمده است:
بيمنه رزق الوري و ببقائه بقيت الدنيا و بوجوده ثبتت الأرض و السماء.
[به ميمنت او خلايق روزي داده مي‌شوند و به واسطه وجود او زمين و آسمان برجا ايستاده‌است.]
همواره ما براي اين مضامين برهان داريم كه بالاخره بايد يك رابطي باشد. بدون رابط نمي‌شود عالم طبيعت را با ربّ متعال ارتباط داد و وجود امام عمده‌ترين نقشش واسطه فيض است؛
أين السبب المتّصل بين الأرض و السّماء.
[كجاست آن عامل اتصال ميان زمين و آسمان.]
و اما اينكه گاهي به عنوان يك شبهه در اذهان القا مي‌كنند كه: چه كسي از ولادت امام زمان(ع) خبر داده جز يك زن به نام حكيمه خاتون؛ اينها مغلطه‌اي است كه دشمنان اسلام و شيعه داشته‌اند. اصل ولادت را يك زن نقل نكرده. معمولاً، مخصوصاً در قضيه ولادت حضرت مهدي(ع) دشمنان در پي آن بودند تا نگذراند آن مهدي كه پيغمبر خبر داده بود به وجود بيايد، و مترصد بودند. و زمان‌هاي سابق معمولاً تنها زن قابله و كمك كاران او از كيفيت ولادت خبر داشته‌اند و پس از تولد اگر شخصيت مهمي بوده باشد همه شهر مي‌فهميدند. پس درباره اصل وجود مقدس امام زمان(ع) روايات بي‌حد و حصري داريم كه عرض كردم خيلي از آنها از طريق عامه و اهل سنت است و اين مربوط به كيفيت ولادت است كه در آن شب چه حادثه‌اي واقع شد، و آن‌را حكيمه خاتون نقل كرده است.
و چند جهت دربارة امام زمان(ع) هست؛ يكي امكان طول عمر، چون از طرفي رواياتي داريم كه فرموده‌اند: انكار كنيد كسي را كه مدعي رؤيت است، و از طرفي ما بسياري از بزرگان خبر از تشرف به حضور آن حضرت(ع) داده‌اند. و اينكه جمع بين اينها چگونه است.
گاهي جوانان ما از طول عمر حضرت مهدي(ع) مي‌پرسند، چه پاسخي در اين‌باره مي‌شود ارائه كرد؟
مسئله طول عمر را اول بايد ببينيم ممكن است يا ممتنع(غير ممكن). قطعاً ممتنع نيست. وقتي ممكن شد، خداي متعال هم كه قادر مطلق است، قدرت هم كه به امر ممكن تعلق مي‌گيرد بنابراين امكان طول عمر از نظر عقلي هيچ مشكلي ندارد. از نظر طبيعي و علوم روز هم كه ثابت شده كه اگر كسي آگاهي كامل به حفظ صحت، بهداشت، اسرار خوراك، و اسرار زيست‌شناسي داشته باشد، زنده مي‌ماند. پيري يك امر عارضي است، يك علل طبيعي دارد. اگر كسي اين علل طبيعي را پيشگيري كند، يعني آشنايي كامل به حفظ صحت داشته باشد، دنياي علم مي‌گويد چنين كسي ممكن است ساليان سال عمر طولاني بكند. و حتي دانشمندي مي‌گويد كه آن ملكه‌اي كه در كندوي عسل است، زنبوراني كه مأمور تهيه غذا هستند، شيره‌اي به نام «ژله رويال» براي ملكه درست مي‌كنند. اگر غذاشناسي انسان به پاي زنبور عسل برسد، ده‌ها هزار سال ممكن است عمر كند كه بيشترش را جوان باشد، اين را علم مي‌گويد و خلاصه پيري چيزي جز فرسودگي سلول‌هاي بدن نيست و اگر كسي آشنايي كامل داشته باشد ممكن است از راه طبيعي نه از راه اعجاز عمرش طولاني بشود.
اين يكي، وانگهي مي‌گويند «اقوي دليل علي شيء وقوعه؛ يعني قوي‌ترين دليل بر وجود چيزي اين است كه واقع شده.» و در طول تاريخ گذشته ما معمرين( كساني كه عمر طولاني كرده‌اند) داشته‌ايم.
افرادي كه دو هزار و سه هزار سال عمر كرده‌اند. از نظر قرآني اگر كسي به ما ايراد بگيرد ما مي‌بينيم كه خداوند راجع به حضرت نوح مي‌فرمايد، 950 سال در قومش درنگ كرد و دعوت كرد، حالا در چند سالگي به نبوت رسيده؟ راجع به حضرت يونس مي‌گويد: «فلو لا أنّه كان من المسبّحين للبث في بطنه إلي يوم يبعثون؛ يعني اگر جزء تسبح كنندگان نبود و بر ذكر يونسيه (لا إله إلّا أنت سبحانك إنّي كنت من الظالمين) مداومت نداشت، در دل ماهي تا روز قيامت درنگ مي‌كرد.» پس امكان طول عمر حتي تا قيامت در قرآن تصريح شده است.
بنابراين نه از نظر عقلي، نه ازنظر وقوعي مشكلي نداريم. در جلد 13 بحارالانوار قسمتي اختصاص دارد به معمرين تاريخ. وانگهي طبق تصريح آيه قرآن ما اعتقاد داريم حضرت عيسي زنده است. خضر (عبد صالح) زنده است، و الياس نيز زنده است. ما افرادي داريم كه اينها چندين برابر عمر امام زمان(ع) عمر كرده‌اند. پس طول عمر مسئله‌اي غير طبيعي نيست ولي مسئله‌اي است غيرعادي. اگر از نظر اعجاز بخواهيم؛
خدايي كاين جهان پاينده دارد
تواند حجتي را زنده دارد
آيا در گذشته و در ميان انبيا و اوصياي الهي(ع) سابقه غيبت از مردم را مي‌توان سراغ گرفت؟
از نظر غايب بودن، به گونه اي كه كسي در بين مردم باشد و زندگي كند و مردم او را نبينند يا نشناسند، باز در بين انبيا عده‌اي بوده‌اند كه مدتي از چشم امتشان غائب بودند. حضرت موسي(ع) از وقتي كه رفتند پيش حضرت شعيب(ع) از بني‌اسرائيل خبر نداشتند. حضرت موسي بود، ولي از او خبر نداشتند. حضرت يوسف(ع) زنده بود، پدرش هم خبر داشت ولي نمي‌دانستند كجا است؟ اين غيبت بود يعني از انظار عده‌اي غايب باشند، ولو عده‌اي او را ببينند. حضرت صالح پيغمبر(ع) مدتي غايب شد كه وقتي برگشت امت او، او را نمي‌شناختند. در ميان اوصياي پيامبران نيز، حضرت موسي دوازده وصي داشتند كه زن موسي با وصي اول او مخالف بود، مانند عايشه با حضرت علي(ع). و وصي دوازدهم نيز 400 سال از انظار غايب بود. پس مسئله غيبت مشكلي نيست. وانگهي مگر مردم امام زمان(ع) را يكبار ديده‌اند كه ببينند و بشناسند. حضرت(ع) قدرت ولايت دارد و تصرف در ديد افراد مي‌كنند. معروف است كه مي‌گويند شيخ بهايي انگشتري داشتند كه وقتي آن را برمي‌گرداند كسي او را نمي‌ديد و وقتي دوباره برمي‌گرداند همه او را مي‌ديدند. خوب امام كه حجت خداست نمي‌تواند در ديد افراد تصرف كند؟ مثلاً من و شما امام زمان(ع) را ببينيم ولي نشناسيم. به صورت ديگري امام در جامعه هستند ولي براي شناختن اولاً افراد بايد يكبار امام را ديده باشند تا بشناسند. ثانياً امام(ع) تصرف در ديد ديگران مي‌كنند. پس غيبت هم مسئله قابل ردّي نيست كه بگوييم چطور فردي 1200 سال زندگي كند و مردم او را نبينند؟ چرا عده‌اي ديده‌اند ولي همه نديده‌اند، ديدن همه شايستگي و لياقت مي‌خواهد.
اما درباره مسئله امكان رؤيت ما روايتي از خود امام زمان(ع) داريم به آن نماينده آخرشان «علي بن محمد سيمري» كه فرمودند: بعد از اين مرا نخواهي ديد و كسي اگر ادعاي مشاهده بكند «كذّبوه؛ او را تكذيب كنيد» او كذاب است. از طرفي ما مي‌بينيم عده‌اي از بزرگان مثل سيد بن طاووس، شيخ انصاري و مقدس اردبيلي كه در ايمان و صداقت آنها كسي ترديد ندارد، ادعا كرده‌اند كه ما امام زمان(ع) را ديده و شناخته‌ايم. و جمع بين اين دو اين است كه آنجا كه حضرت(ع) به علي بن محمد مي‌گويند؛ يعني اين‌گونه كه تو مرا مي‌بيني ديگر كسي مرا نمي‌بيند. يعني به عنوان نائب خاص كه از مردم پيغام مي‌آوري و من پيغام مي‌دادم رؤيت ديگر اين‌گونه ممكن نيست ولي از آن طرف رواياتي هم داريم كه خواصّ از موالي (شيعه و دوستان ما) در زمان غيبت مي‌توانند خدمت حضرت برسند، بنابراين ادعاي اين بزرگان دليل بر وقوع است. خود روايات تعبير ديگري دارد، مي‌گويد «من ادّعي المشاهده» يعني اينكه كسي بخواهد دكاني باز كند و عده‌اي را دور خودش جمع نمايد. نوعاً كساني بوده‌اند كه حضرت را ديده‌اند يا شناخته‌اند اما اگرشخص ديگري متوجه شده، سپرده‌اند تا زنده‌ايم به كسي نگوييد.
چرا امام زمان(ع) به غيبت رفتند و اكنون بايد غايب باشند؟
جناب خواجه نصير طوسي در عبارت لطيفي در كتاب تجريد الاعتقاد مي‌فرمايد: «وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا» يعني وجود امام از جانب خدا لطفي است كه امام در عالم تكوين واسطه فيض است. حالا نقش امام در عالم تشريع كه چه اضافاتي از پشت پرده مي‌كند و دل‌هاي مستعد را رهبري مي‌كند خود بحثي است كه نمي‌خواهيم وارد شويم. نقش عمده امام ولايت است و ولايت يعني امام دل‌هاي مستعد را غير مستقيم به سوي خدا سوق مي‌دهد و تصرفش در دين و دنياي مردم لطف ديگر است. در اين مورد ديده‌ايم يكي از مدارك احكام ما اجماع علما است و اجماع را هم ما وقتي حجت مي‌دانيم كه كاشف از قول معصوم(ع) باشد، يعني به يك نحوي امام در بين آن اجماع‌كنندگان دخالت كند و اگر بر خلاف اتفاق كردند به عنوان يك مخالف نمي‌گذارند آن اجماع منعقد شود.
ولي غيبتش از جانب ما است. ما شايستگي نداريم. ائمه ديگر(ع) كه آمدند، افراد استعداد نداشتند يا عده‌اي اهل ظلم و جور و معصيت بودند بنابراين وقتي امام مي‌خواست عدالت و احكام اسلام را پياده كند مخالفت مي‌كردند و ممكن بود در معرض خطر واقع شوند و به قتل برسند. كما اينكه ائمه ديگر(ع) ما يا مسموم شدند يا مقتول كه فرمودند: «ما منّا إلّا مسموم او مقتول.»
خدا مي‌خواهد اين آخرين حجت را نگهدارد تا افراد مستعد در آخرالزمان بيايند و قابليت پيدا كنند و ضمناً عده‌اي مورد آزمايش و امتحان قرارگيرند. خود مسئله غيبت آزمايش است. يك وقت مثلي در مورد لياقت افراد مي‌زدند: اينكه لامپي سر كوچه بزنند، مردم بشكنند. لامپ دومي بزنند و باز بشكنند. لامپ سوم همين‌طور. اگر لامپ دوازدهم را هم بزنند مردم مي‌شكنند. پس مي‌گويند، حالا كه شما لياقت و شايستگي نداريد از نور استفاده كنيد، ما آن را نگه مي‌داريم تا وقتي رشد كنيد و بتوانيد از اين نور استفاده كنيد. اما چراغ هدايت است. وقتي مردم لياقت ندارند، او را نگه مي‌دارند تا وقتي لياقت پيدا كردند و آشنايي و استعداد، آن وقت آن چراغ هدايت را مي‌آورند بين مردم.
آيا به عنوان مثال نمي‌شد كه خداوند براي امام حفاظي قرار دهد تا به او آسيبي نرسد ولي در بين مردم آشكار و شناخته‌شده باشد؟
بالاخره لياقت و شايستگي مي‌خواهد. وقتي امام باشند، نور باشد ولي مردم نخواهند استفاده كنند، مانند شب پره است كه از نور خورشيد پنهان مي‌شود. امام به قدرت الهي محفوظ هم باشند ولي چون عالم، عالم اسباب است و بايد روي حساب اقتضا، عرضه و تقاضا باشد. آب را از نظر حكمت بايد به آدم تشنه داد كه قدر آن را مي‌داند. وقتي كسي قدر آب را نمي‌داند، آب را به او دادن خلاف حكمت است. حكمت الهي ايجاب مي‌كند كه مردم بايد آمادگي و لياقت داشته باشند تا اين آب حيات معنوي در اختيارشان قرار گيرد.
يكي از القاب امام زمان(ع) در روايات لفظ حجت است. لطفاً در مورد معنا و مفهوم لغوي حجت توضيح دهيد.
حجت يعني آنچه كه دليل است، اصلاً حجت به معناي دليل است. «ما يحتجّ به؛ يعني انچه به وسيله آن احتياج مي‌شود و دليل آورده مي‌شود.» امام حجت در بين مردم است. در قرآن داريم: «و لله الحجة البالغة». حجت يعني يك انسان نمونه كه به افراد دليل تمام شود كه مي‌شود به طور انساني زندگي كرد. مي‌شود انسان ارتباط با خدا داشته باشد، مي‌شود امانت را، راستگويي را، عدالت را رعايت كند و در تمام امور روي خط فرمان الهي حركت كند. خب اگر ديگران بگويند نمي‌شود و ما نمي‌توانستيم امام حجت است، دليل است و دليل آنها را از كار مي‌اندازد.
مثلاً درباره غير امام، ما مي‌بينيم كه آسيه زني است، و زن فرعون است. اگر زنان ديگر در قيامت به خدا بگويند محيط اجازه نمي‌داد، ما مي‌خواستيم پاكدامني، تقوا، عدالت، عفت و عصمت را رعايت كنيم ولي محيط غالب بوده بر ما، خداوند، آسيه را به عنوان حجت به رخ آنها مي‌كشد. يا مثلاً مؤمن آل فرعون را كه اينها در زمان فرعون بودند و از اطرافيان او ولي ايمان آوردند. اين دليل آنها را كه مي‌گويند محيط ما را مجبور كرد از كار مي‌اندازد، امام هم حجت است به اين معنا كه مي‌تواند انسان زندگي كرد، هرچند كه محيط نامساعد باشد، به اين معنا حجت گفته مي‌شود.
با توجه به اينكه هر كس براي خود حجتي دارد، واقعي يا خيالي، بشر امروز در قرن بيست ويكم چه حجتي دارد، و با چه دليلي مي‌تواند احتجاج و استدلال كند؟
منظور شما زندگي صحيح اسلامي است. كلاً در زندگي بشريت عقل يك حجت است. حجت باطني. منتها اين حجت باطني كافي نيست. زيرا اگر كافي بود ما ديگر نيازي به دين و پيغمبر و وحي نداشتيم. در زماني كه حجت ظاهر كه امام معصوم(ع) است از انظار غائب است، نواب امام همان كار را انجام مي‌دهند. يعني ما مي‌بينيم مراجع تقليد كه تالي تلو معصوم هستند. ما اگر زمان اميرالمؤمنين(ع) نبوديم و در تاريخ مي‌خوانديم و مي‌گفتيم امام مي‌توانست، امام چون معصوم بوده و از جانب خدا از گناه و خطا و اشتباه بيمه شده بوده. ولي ما مي‌بينيم نمايندگان امام هم همان‌گونه‌اند. همان ابعاد و جهات را دارند، همان زهد، شجاعت، تيزبيني و مردم داري را دارند.
پس در زمان غيبت علما و فقهاي عادل حجت بر مردمند و افرادي كه زير نظر اينها تربيت مي‌شوند،چه زنان و دختران پاكدامن و چه جوان‌هاي درستگار در همين زمان.
آيا علومي كه اثر و مولود دوران جديد در غرب مي‌باشند، حجيت دارند؟
اينها نوعاً ظني است، و قطعي نيست چون احتمال خطا و اشتباه در اينها داده مي‌شود و دليلش اين است كه حامل انظار مختلفي هست. در روان‌شناسي و جامعه‌شناسي، و... اگر اينها جوابگو و كافي بود، مي‌توانستند در كشورهاي غربي با اينكه مهد پرورش و نشر اين افكار و علوم است، جامعه صالحي داشته باشند و حال آنكه ناامني، قتل، سرقت، فساد در آن جوامع بيشتر است و به همين دليل آنها نارسا است، و علم بايد پشتوانه‌اش وحي باشد. اين حجيت علما و فقهاي شيعه، پشتوانه‌اش عصمت است، امام معصوم و آيات و روايات است كه اينها معصوم از خطا و اشتباه هستند.
دستوراتي كه از ائمه ديگر به ما داده شده، ما را كفايت مي‌كند و خود وجود مقدس امام زمان(ع) هم كه تشريف بياورند همان احكام جدشان و اجدادشان را ترويج مي‌كنند. منتهي بعضي از اينها در تاريخ دستخوش تحريف‌هايي واقع شده است.
امام زمان(ع) مي‌آيند و آنچه را كه رسيده به طور ناب در اختيار مردم مي‌گذارند و عرض كردم كه خود امام(ع)، مردم را به فقيهان حواله داده و فرموده‌اند: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها إلي رواة حديثنا؛ درباره مسائلي كه پيش مي‌آيد به فقهاي روايات ما مراجعه نماييد.» خود او ارجاع داده ما را به فقهاي عدول و ما بايد به اينها مراجعه كنيم و اينها حجتند براي ما و براي حفظ اساس دين چون قرآن هم مي‌فرمايد: «نحن نزّلنا الذّكر و إنّا له لحافظون؛ ما قرآن را نازل كرديم و همانا خود آن‌را حفاظت مي‌نماييم. » و يك راه حفظ دين هم به واسطه همين زنده بودن حجت است كه اگر يك روزي فقهاي شيعه بر مسئله‌اي اجماعي منعقد كردند و احتمالش هست كه حالا اين اتفاق خلاف واقع باشد، امام به نحوي در جمع آن اجامع كنندگان وارد مي‌شود ولو به صورت يك آدمي و مخالفت مي‌كند و نمي‌گذارد اجاع بر سر اين مسئله‌اي كه خلاف واقع است منعقد شود، اين نوع حجيت و حفظ دين است.
انتفاع مردم از وجود امام عصر( صلوات الله عليه)چطور است، آيا فقط صالحان از آن حضرت بهره مي‌گيرند؟
نه، فرمود كه استفاده در زمان غيبت مثل استفاده‌اي است كه از خورشيد مي‌كنيم، پشت پرده ابر. مي‌دانيد حيات موجودات به نور و حرارت آفتاب است. يك وقت آفتاب مستقيماً مي‌تابد و يك وقت پشت پرده ابر است. پشت ابر كه هست نور و حرارتش مي‌رسد ولو مستقيماً هم نباشد و اگرمردم نسبت به امام(ع) معرفت پيدا كنند و ارتباط قلبي با وجود مقدس امام زمان(ع) پيدا كنند همه مي‌توانند بهره ببرند. چون عرض كردم امام نقش دومي كه دارند ولايت است؛ ولايت يعني تصرف در باطن‌ها. يعني الان كه رغبت به نماز، روزه و بندگي خدا داريم، اين دل ما را چه كسي به طرف خدا سوق مي‌دهد؟ ما الان متوجه نيستيم، حال آنكه پشت پرده، امام دل ما را كه مستعد و سالك الي الله است را رهبري به سوي خدا مي‌كند ما از اين امر به امامت باطني تعبير مي‌كنيم. و هر كسي كه نسبت به امام(ع) معرفت پيدا كند و آن حضرت را بشناسد و تهذيب نفس بكند و ارتباط قلبي با امام زمان پيدا كند امام زمان(ع) او را رهبري مي‌كند و چه بسا شايستگي و عشق و محبت پيدا كند و در خواب حضرت را ببيند، كم‌كم ممكن است در مكاشفه حضرت را ببيند، كم‌كم ممكن است در بيداري ببيند. چنانچه اينها همه هست. بزرگاني كه حالاتشان نوشته شده، اينها در اثر تهذيب نفس و خواستن از خدا و يك سري دستوراتي كه داده شده امكان تشرف برايشان حاصل شده و تشرف پيدا كرده‌اند. اگر هم تشرف هم پيدا نكنيم با ارتباط قلبي با امام زمان(ع) ما مي‌توانيم از فيوضات امام به طور غير مستقيم استفاده كنيم.
وظيفة ما در اين زمان كه دوران غيبت است، چيست؟
 در عصر غيبت وظيفه تهذيب نفس، تصفيه اخلاق وتبعيت از نائبان امام زمان(ع) مي‌باشد و ارتباط قلبي با خود حضرت.
يعني اول ما وظيفه داريم معرفت نسبت به امام پيدا كنيم، بعد بدانيم كه اگر بخواهيم به كمال برسيم بايد به رهبري امام باشد. رهبري امام هم لازم نيست مستقيم باشد. با همين ارتباط قلبي كه با امام زمان(ع) پيدا مي‌كنيم و در مقام تبليغ دين خدا باشيم، ما مي‌شويم رهرو امام زمان و مبلغ. چون امام زمان هم بايد بيايند و هدف امام زمان هم مثل ساير ائمه(ع) ترويج اسلام است. ما وقتي خودمان مسلمان واقعي شديم، اسلام را شناختيم، معرفت درحق امام پيدا كرديم آنگاه مردم را سوق دهيم به طرف امام زمان و اينكه اگر ما درست در خانه امام زمان برويم و حاجاتمان را از حضرت بخواهيم -حالا چه حاجات مادي و معنوي- برآورده مي‌شود. امام حيّ است و اگر حوائجي داشته باشيم و از ائمه(ع) بخواهيم، ما را ارجاع مي‌دهند به امام زمان(ع)، چون سِمَت امامت و ولايت با ايشان است، در روايات هم داريم اگر شما به هر امامي متوسل شديد و شفيع در خانه براي حوائج قرار داديد، بالاخره او بايد به امام زمان(ع) ارجاع دهد.
آيا انتظار ظهور امام(ع) مسئله‌اي فردي است يا اجتماعي؟
انتظار هم صورت فردي دارد و هم اجتماعي. يعني بايد خود افراد خودسازي كنند به عنوان انتظار ظهور چون امام زمان(ع) كه ظاهر شوند به عنوان يك مصلح جهاني ظاهر مي‌شوند. كسي كه انتظار مصلح را دارد، لازمه انتظار، مصلح شدن است. يعني ما بايد خودمان را بسازيم تا در جند امام زمان(ع) و در لشكر آن حضرت(ع) باشيم و امام زمان(ع) جندش، جندالله است، و حزب الله است. يعني خودمان را بايد آن‌گونه بسازيم كه شايستگي داشته باشيم در لشكر امام زمان(ع) باشيم، نه اينكه خداي نكرده در لشكر مقابل امام باشيم. اين وظيفه هم فردي است و هم بايد روي افراد ديگركار شود و دستور هم داده‌اند كه:
و أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فإنّ ذلك فرجكم.
و اينكه به آخرين نايب فرمودند، زياد دعا كنيد كه فرج شما در فرج من است. وقتي خوب بررسي كنيم مي‌بينيم انتظار ظهور يعني خودسازي، مثل اينكه در يك پادگاني بگويند: آماده‌باش. اين يك آماده‌باش كامل است كه شيعه بايد پيدا كند. پس انتظار اگر افضل اعمال حساب شده و فرموده‌اند:
أفضل الأعمالإانتظار الفرج.
يعني افضل اعمال به طور مطلق. يعني افضل از نماز، روزه، زكات، حج. چون لازمه انتظار ظهور همه آنها را داشتن است. يعني لازمه انتظار ظهور اسلام اين است كه به تمام احكام پايبند باشد و عمل كند و خود را بسازد و فردسازي هم بكند. آگاهي دهيم كه بالاخره اين مكاتبي كه تا به حال به عنوان اصلاح جامعه بشر آمده، امتحان خود را داده، اين ايسم‌ها و مكاتب -‌چه شرقي، چه غربي، چه الحادي و چه غيرالحادي همه اينها مدعي بودند كه ما براي اصلاح جامعه بشر آمده‌ايم. همه هم آمده‌اند ولي موفق نشده‌اند. بايد تفهيم كنيم كه بايد يك رجل الهي باشد براي اصلاح جامعه بشري و اين اتفاق را در دانشمندان غربي هم پيش‌بيني كرده‌اند و گفته‌اند كه بالاخره اين كشتي بايد يك‌كشتي‌بان الهي داشته باشد تا بتواند به ساحل نجات برسد و همان است كه در آيات و روايات ما هست كه «و نريد أن نمنّ علي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثين».
مگر نه اين است كه آن زماني حضرت مهدي(ع) ظهور مي‌كنند كه فساد همه‌گير شده باشد؟
اين يك واقعيتي است كه اكثر افراد خودشان مي‌روند به طرف فساد و شهوات. اين خبر از يك واقعيتي داده، ولي در اين بين هم فرموده همين‌طوري كه دارند در اطراف سيل‌آسا به طرف فساد و الحاد و شرك و نفاق مي‌روند شما شيعيان خود را بسازيد و آماده باشيد و در آينده حكومت الهي به دست شما به رهبري امام معصوم(ع) خواهد انجاميد. كه امام(ع) مي‌ديدند كه اكثريت رو به فساد مي‌روند، و به ما خطاب كردند كه شما خودتان را بسازيد، شما همرنگ آنها نشويد، شما با آنها هم‌نوا نشويد و آماده باشيد كه از بين شما يك فرد امام معصوم قيام مي‌كند و خودتان را شايسته سربازي آن امام معصوم قرار دهيد.
حضرت امام عصر(ع) چه خصوصيت‌هايي دارند كه مي‌توانند عدالت را در جهان حاكم كنند؟
اينكه او يك فرد الهي است و معصوم و عدالت‌گستر است، يكي مسئله عصمت است چون بالاخره به هر جا آدم برود، مصونيت كامل از خطا در او نيست. آن كسي كه مصونيت كامل از گناه دارد، امام معصوم است كه از طرف خدا حفظ مي‌شود و يكي اينكه قدرت اجراي عدالت در همه نيست و او چون قواي طبيعي در اختيارش هست و امدادهاي غيبي هم همراهش هست، مي‌تواند جامعه را از اين فساد عالمگير نجات داده و عدالت را در بشر پياده كند. حالا ديگران هم ممكن است در پي آن باشند ولي قدرتش را ندارند. يك كسي بايد باشد قدرتمند، و كسي كه قواي طبيعي در اختيارش است.
امام زمان(ع) جوري است كه حتي طوفان، زمين و قواي طبيعت به امر خدا در اختيار او است و لذا ائمه ديگر اين قدرت را نداشتند و بنا نبود و خدا اجازه نمي‌داد كه اين قوا در اختيارشان باشد و استفاده كنند ولي وعده داده كه ما اين قدرت را در اختيار حجت آخرين قرار مي‌دهيم. پس اين سه چيزي كه مي‌شود براي مردم روي آن كار كرد: يكي پياده كردن عدالت كامل، ديگري عصمت از گناه، و ديگري ارتباط با عالم غيب. اين موارد در مورد جوانان هم درست است. جوانان تشنه عدالتند، و از تبعيض گريزانند. حال اگر ما فردي را معرفي كنيم كه صددرصد از اشتباه مصون است، جواناني كه مايه ديني دارند و از بازي‌هاي سياسي خسته شده‌اند آمادگي دارند كه ما آنها را به امام زمان(ع) ارجاع دهيم.
آيا بهتر نيست ما بگذاريم خود آن حضرت(ع) عدالت را در جهان محقق كنند؟
اين سفسطه‌اي است. واقعيت آن است كه اين جوري هست و الان دنيا رو به طرف ظلم مي‌رود و انسان‌ها تشنه عدالتند. ما مي‌توانيم عدالت نسبي را پياده كنيم، به عنوان مثال، همين تشكيل حكومت در آخرالزمان كه الان شده، من مدعي نيستم كه ما عدالت صددرصد را پياده مي‌كنيم، ولي تا همين اندازه كه مي‌توانيم عدالت نسبي پياده كنيم و زمينه‌سازي كنيم براي آمدن صاحب كه او بايد عدالت مطلق را پياده كند.
با جوانان از چه چيز دربارة حضرت مهدي(ع) مي‌توانيم سخن بگوييم؟
 چون اعتقاد جوان‌هاي مسلمان و شيعه به امامت امام عصر(ع)، اعتقاد قلبي هست، ما بايد اين اعتقاد قلبي را تقويت كنيم و آثار وجودي حضرت را براي آنان بگوييم. مثلاً اينكه فرمودند، عنايت ما به شما مي‌رسد، شما چرا ملاحظه ما را نمي‌كنيد و اعمال شما به ما مي‌رسد. توجه به اين معنا كه اولاً اعمال ما به امام زمان(ع) عرضه مي‌شود و اينكه خود حضرت فرموده‌اند، «اگر دعاها و عنايات من نبود، بلاها شما را فرا مي‌گرفت.» اينها را ما تفهيم كنيم به جوانانمان كه خوب آثاري را كه مي‌بينيد عمده‌اش از وجود مقدس امام زمان(ع) است. روي بحث اول كه گفتم يعني درباره نقش امام بحث كنيم و اينكه امام از پشت پرده مراقب ما هستند و عناياتشان - بدون واسطه يا باواسطه - به ما مي‌رسد.
وقتي ما اينها را تفهيم كنيم، قهراً آنها هم علاقمند مي‌شوند. از همين اعتقاد قلبي كه دارند و نقش وجود امام را هم در عالم كنه و هم عالم تشريح و هم اينكه اعمال ما به او عرضه مي‌شود خيلي اثر سازندگي و تربيتي دارد. راه رسيدن به خداي تبارك و تعالي و سلوك الي الله منحصر است از طريق ارتباط با وجود مقدس قطب عالم امكان و معناي اعتصام هم همين است. تا به حال نوعاً آيه «واعتصموا بحبل الله جميعاً» را براي مسئله وحدت و اتحاد عنوان مي‌كردند ولي بنده برداشتم از اين آيه، اين است كه: «واعتصموا» يعني ارتباط و تمسك به معصوم پيدا كردن، مثل يك آب قليلي كه اگر بخواهد منفعل نشود بايد به آب مرتبط باشد. يعني آبي كه منفعل نمي‌شود مثل آب دريا، آب باران، آب چاه يعني آبي كه از انفعال حفظ مي‌كند. ما به هر اندازه‌اي كه ارتباط با معصوم داشته باشيم ايمني از لغزش و گناه داريم يعني ما آب قليل هستيم بايد مرتبط شوم به آب كثير. وجود مقدس امام زمان(ع)، درياي رحمت و نور است، به دليل «أرأيتم إن أصبح ماؤكم غوراً فمن يأتيكم بماء معين» آن آب گوارايي كه هست وجود مقدس امام زمان(ع) است، اعتصام يعني ارتباط با معصوم پيدا كردن براي مصونيت از گناه ما وقتي دستمان را به دست امام زمان بدهيم مثل يك بچه‌اي كه دستش در دست پدر است و مي‌آيد در جمعيت. اگر دستمان در دست پدر نباشد گم مي‌شويم. حال كسي ما را مي‌ربايد، كجا سردرگم كي شويم. ما اگر دستمان در دست امام زمان(ع) باشد مصونيت داريم. او نمي‌گذارد كه ما زمين بخوريم، اگر هم زمين بخوريم باز ما را بلند مي‌كند.
در زيارت حضرت دارد «باب الله الذي منه يؤتي» اصلاً رحمت، مغفرت، فيض از آنجا بايد به ما و عالم برسد. «يا سبيل الله الذي من سلك غيره هلك» راهي است كه هر كه غير از اين را طي كند به هلاكت مي‌رسد. پس براي سالكين الي الله بايد متوجه اين معنا باشند كه خودشان به تنهايي نمي‌توانند به طرف خدا بروند، ما هر عملي كه انجام مي‌دهيم به سوي خدا بايد صعود كند «إليه يصعد الكلم الطّيّب و العمل الصّالح يرفعه.»
حالا كيست رهبري كه اين اعمال را به سوي بالا سوق مي‌دهد، آن وجود مقدس امام زمان(ع) است و اصلاً معناي امامت باطن همين است كه امام از پشت پرده قلب‌هاي مستعد، يعني آن قلب‌هايي كه در اختيار امام قرار گرفته و خودشان را ارتباط داده‌اند به امام زمان(ع). او يكي از كارهاي مهمش و اصل كارش هم اين است كه اين دل‌هاي مستعد را سوق مي‌دهد، آن وجود مقدس امام زمان(ع) است و اصلاً معناي امامت باطن همين است كه امام از پشت پرده قلب‌هاي مستعد، يعني آن قلب‌هايي كه در اختيار امام قرار گرفته و خودشان را ارتباط داده‌اند به امام زمان، او يكي از كارهاي مهمش و اصل كارش هم اين است كه اين دل‌هاي مستعد را سوق بدهد به طرف خداي متعال، اينكه حافظ مي‌گويد:
طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن
ظلمات است بترس از خطر گمراهي
معنايش همين است در سلوك الي الله، رهبر دل‌ها به سوي خدا امام زمان(ع) است.
يك چشم زدن غافل از آن شاه نباشيم
شايد كه نگاهي كند آگاه نباشيم
ان شاء الله سعي كنيم خود را مهذب كنيم، عشق و محبت حضرت را در دل بگيريم، خود محبت امام زمان كيميا است، انسان را بيمه مي‌كند. يك كسي از رفقا مي‌گفت من در اين فكر بودم چگونه مي‌شود آدم از گناه بدش بيايد، شب خواب وجود مقدس امام زمان(ع) را ديدم، مستقيماً امام فرمود كساني كه زياد به ياد ما هستند از گناه بدشان مي‌آيد. بيدار شدم، اتفاقاً در كوچه يك زمينه‌اي پيش آمد، من كه هميشه با زحمت چشم مي‌پوشيدم ديدم اصلاً رغبت ندارم نگاه كنم. سرش اين است وقتي انسان ارتباط با امام زمان(ع) دارد، قلبش ارتباط با نور دارد، قلب وقتي نوراني است آدم رغبتي به گناه ندارد، قلب وقتي تاريك شود رغبت دارد. پس رمز و راز مصونيت از گناه و خطا ارتباط قلبي با امام زمان(ع) است. ان شاء الله شايستگي پيدا كنيم و از خود حضرت نيز ديده‌اي وام كنيم و او را ببينيم.
ديده‌اي وام كنم از تو و رويت نگرم
چونكه شايسته ديدار تو نبود بصرم
ألّلهمّ اجعلنا من أنصاره و أعوانه و محبيّه و شيعته و منتظريه و، صلّي الله عليه و آبائه الطاهرين.
با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما