1- پیامبراکرم(ص)
سن ازدواج: 25 سالگینام همسر: حضرت خدیجه (س)
خیلی ها حضرت خدیجه( س) را به ثروتش می شناسند اما حتماً جالب است بدانید که او خواستگاران بسیاری داشت ولی به آنان پاسخ مثبت نمی داد. گویا او دل در گرو شخصی داشت که امین خدا بود .
خودش می گوید روزی دانشمندی یهودی را دیدم که به من گفت جوانی که برای تو کار می کند نشانه هایی از پیامبری در اوست. حضرت خدیجه( س) حق داشت مجذوب و شیفته محمد(ص) شود، چرا که او امانتدارترین و صادق ترین فردی بود که تا به آن روز دیده بود. به همین دلیل خواهرش را به خواستگاری آن جوان فرستاد. پیامبر(ص) گفت باید از عمویم که مرا بزرگ کرده و بر من حق پدری دارد اجازه بگیرم. این ادب پیامبر(ص) را نشان می دهد. پیامبر(ص ) هنگام خواستگاری گفت به جز لباسی که بر تن دارد، ثروتی ندارد و جز زندگی ساده چیز چندانی نمی تواند برایش فراهم کند.
حضرت خدیجه (س) می گوید آنچه درباره شما می دانم این است که صفای باطنی زیادی دارید. از آنچه شما دارید آگاهم و از آنچه دیگران نمی دانند باخبرم.
2- امام علی( ع)
سن ازدواج: 25 سالگینام همسر: حضرت زهرا (س)
حضرت زهرا(س) خواستگاران بسیاری داشت؛ از جمله ابوبکر و عمر(خلیفه اول و دوم) که پیامبر( ص) به آنان گفت ازدواج فاطمه به دست خداست و من در انتظار امر الهی هستم. عبدالرحمن بن عوف از ثروتمندان بزرگ عرب یکی دیگر از کسانی بود که اصرار بسیاری بر ازدواج با دختر پیامبر( ص) داشت و به پیامبر( ص)گفت حاضر است برای فاطمه مهریه فراوان بدهد و اموال فراوانی خرج کند. پیامبر( ص) برآشفته شد و گفت می خواهی با پولت ازدواج را بر من تحمیل کنی؟
روزی ابوبکر و عمر که پیامبر( ص) به درخواست ازدواجشان با فاطمه(س) جواب رد داده بود، سراغ علی (ع) رفتند و او را در نخلستان یکی از انصار در حال کار یافتند و به او ماجرای خواستگاری خود و پاسخ پیامبر( ص) را گفتند و افزودند ما فکر می کنیم پیامبر درخواست تو را برای وصلت با دخترش خواهد پذیرفت. حضرت علی(ع)لباس هایش را عوض کرد و با ظاهری آراسته پیش پیامبر( ص) رفت و با شرمساری، درخواستش را مطرح کرد.
پیامبر( ص) خوشحال شد و گفت صبر کن نظر فاطمه را جویا شوم. وقتی رسول خدا(ص) نظر فاطمه را درباره ازدواج با پسرعمویش علی پرسید، سر به زیر انداخت و سکوت کرد. پیامبر( ص) گفت سکوت علامت رضایت است. سپس به علی(ع) گفت چیزی برای ازدواج داری؟ علی (ع) با کمال صداقت گفت همه ثروت من چیزی جز یک شمشیر، شتر و زره نیست. پیامبر( ص) گفت شتر برای کار است و شمشیر برای جهاد. زره را بفروش و برای مهریه هزینه کن. علی (ع) زره را به 480 درهم فروخت و همه آن را به عنوان مهریه در اختیار پیامبر( ص) قرار داد.
3- امام حسن (ع )
سن ازدواج: 18 سالگینام همسر: ام عبدالله
امام حسن(ع) را سبط اکبر می گویند، چون شباهت بسیاری به پیامبر( ص)داشت. شاید برای همین بود که افراد بسیاری مشتاق بودند که امام حسن(ع) به خواستگاری دخترشان برود. امام علی(ع)از امام حسن(ع)می پرسد تو چه کسی را می پسندی؟ امام حسن(ع) با کمال ادب و احترام می گوید آنچه شما بپسندید.
حضرت علی(ع) چند تن از زنان مهاجرین و انصار را به خواستگاری «ام عبدالله» فرستاد و بعد از گرفتن جواب مثبت، مراسم ازدواج باشکوهی برای آنها برگزار کرد. امیرالمؤمنین(ع)در زمان ازدواج فرزندش حسن از خدا خواست به آنان فرزندانی عطا کند که بتوانند به دین خدا خدمت کنند؛ و همین طور هم شد زیرا « عبدالله» فرزند آنها در حادثه کربلا حضور داشت و به شهادت رسید.
4- امام حسین(ع)
سن ازدواج: 30 سالگینام همسر: شهربانو
نکته ضروری: درباره اینکه امام حسین(ع)قبل از شهربانو ازدواج کرده یا نه، منبع تاریخی موثقی وجود ندارد.
شهربانو یکی از دختران یزدگرد سوم،آخرین پادشاه ساسانی بود. قبل از آنکه ایران به دست مسلمانان فتح شود، شهربانو شبی در خواب دید که پیامبراسلام ( ص)وارد کاخ مدائن شد و همراه امام حسین(ع)نزد او نشست و امام حسین(ع)را به او نشان داد و فرمود ای دختر پادشاه عجم!
من تو را نامزد حسین کردم. سپس شب بعد حضرت فاطمه(س) را در عالم خواب دید که وارد کاخ شد و خطاب به او گفت: دخترم! اگر می خواهی همسر فرزندم حسین شوی باید مسلمان شوی. شهربانو همان زمان همه مبانی اسلام را پذیرفت. مدتی بعد شهربانو در یکی از فتوحات شهرهای ایران به دست مسلمانان اسیر و از ایران به مدینه، مقر حکومت اسلامی برده و در آنجا با حمایت امیرالمؤمنین(ع)آزاد شد. سپس به همسری امام حسین(ع)درآمد و افتخار یافت مادر امام سجاد(ع)باشد.
امام علی(ع)درباره این ازدواج به امام حسین (ع)فرمود از همسرت شهربانو خوب محافظت و نگهداری کن و به او نیکی نما؛ چه اینکه در آینده نزدیک برای تو فرزندی خواهد آورد که بهترین اهل زمین می شود.
5-امام سجاد(ع)
سن ازدواج: 19 سالگینام همسر: فاطمه، دختر امام حسن(ع)
تنها همسری که از طریق عقد دائم به ازدواج امام سجاد(ع)درآمد، فاطمه، دختر امام حسن(ع)بود. وقتی امام سجاد(ع) به سن جوانی رسید امام حسین(ع) به او گفت می خواهی بهترین زن را که فاطمه یادگار برادرم است برایت انتخاب کنم؟
امام سجاد(ع) که حدود 19 سال داشت گفت چه کسی بهتر از عموزاده ام که بوی عمویم امام حسن را می دهد. فاطمه که بعد از شهادت پدر، زیر نظر امام حسین(ع)پرورش یافته بود، شأن و جایگاه ارزنده ای داشت؛ تا جایی که امام صادق(ع)درباره اش می فرمایند:« او زنی راستگو و صدیقه است و هیچ زنی در شایستگی و فضیلت به پای او نمی رسد».
در مراسم خواستگاری از فاطمه، عمه شان زینب(س) حضور داشت. فاطمه در واقعه کربلا به همراه همسرش امام سجاد(ع)و فرزند 5 ساله اش امام باقر(ع) حضور داشت.
6-امام محمدباقر(ع)
سن ازدواج: 25 سالگینام همسر: فاطمه
جمعیت بنی هاشم در مدینه روز به روز در حال افزایش بود و دختران بسیاری از خاندان بنی هاشم و علویون آرزو داشتند به همسری امام محمدباقر(ع) دربیایند ولی امام سجاد(ع)، «ام فروه» را که نام دیگرش فاطمه بود برای همسری فرزندش باقر انتخاب کرد.
«ام فروه» با اینکه در سن نوجوانی بود، وقار و کمالات اخلاقی بسیاری داشت. وقتی لب به سخن می گشود، آرامش در سخنانش دیده می شد و آرام و متین بود. در شأن و مقام او همین قدر کافی است که امام صادق(ع) فرمود مادرم بانویی باایمان، باتقوا و نیکوکار بود و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
7-امام صادق(ع)
سن ازدواج: 43سالگینام همسر: حمیده خاتون
نکته ضروری: درباره ازدواج امام صادق(ع)قبل از 43 سالگی اطلاعاتی در کتاب های تاریخی موجود نیست.
حمیده خاتون همسر امام صادق(ع)از مهاجران آندلس بود که حاصل ازدواجشان، امام کاظم(ع) بود. حمیده خاتون در میان زنان علوی همواره مورد احترام بود و پس از ازدواجش هرچه زمان می گذشت، به دلیل همنشینی با خاندان عصمت و طهارت، بر علم و معرفت و کمالش افزوده می شد.
تا جایی که پس از چندی، او آنچنان رشد کرد و به مسائل اسلام آگاه شد که امام صادق(ع)به او فرمود در میان زنان مسلمان به تدریس احکام دینی و معارف اسلامی بپردازد. امام صادق(ع) درباره همسرش می فرماید:« حمیده مانند شمش خالص طلا از ناپاکی ها و ناخالصی ها مبراست.
فرشتگان همواره او را نگهداری کردند تا به خاطر کرامتی که خدا نسبت به من و حجت پس از من( فرزندم) عنایت فرمود به من رسید». حمیده بانویی آگاه و راوی ای مورداطمینان بود که گاهی روایاتی را که از امام صادق(ع) شنیده بود نقل می کرد.
8- امام کاظم(ع)
سن ازدواج: 20 سالگینام همسر: نجمه
همسر امام کاظم(ع)نجمه نام داشت. او نیز از اهالی مغرب( آندلس سابق) بود. حمیده، مادر امام کاظم (ع)با او آشنا شد و او را برای همسری فرزندش کاظم انتخاب کرد. نجمه قبل از ازدواج با امام کاظم(ع) به خانه امام صادق(ع) رفت و آمد داشت و از محضر حمیده، مادر امام کاظم(ع) اصول و کمالات اسلامی را آموخت.
او از نظر عقل، هوش و دینداری از بهترین بانوان بود. نجمه به حمیده احترام بسیاری می گذاشت و ادب را به طور کامل رعایت می کرد. حمیده می گوید:« وقتی نجمه به خانه ما راه یافت، پیامبر(ص) را در عالم خواب دیدم که به من فرمود ای حمیده!
نجمه را به پسرت موسی ببخش و همسر او کن. همانا به زودی بهترین فرد روی زمین از او متولد می شود. من به این دستور عمل کردم و نجمه را همسر فرزندم کاظم کردم». نجمه دارای تقوا و فضیلت و زنی بسیار عفیف و بزرگوار بود.
9- امام رضا(ع)
سن ازدواج: 25 سالگینام همسر: خیزران
نکته ضروری: درباره اینکه امام رضا(ع) قبل از ازدواج با خیزران با چه کسی و در چه سنی ازدواج کرده منبع تاریخی موثقی وجود ندارد.
خیزران از اهالی «نوبه» یکی از شهرهای جنوب مصر بود. امام رضا(ع) همسرش را این گونه توصیف می کند:« همسرم خیزران بسیار مقدس و مطهر است. او کسی است که خدای متعال او را در طهارت بی نظیر قرار داده.
او کسی است که مرا به آرزویم خواهد رساند و فرزندم جواد را به دنیا خواهد آورد.» آیت الله قرهی اعتقاد دارد در تولد فرزند خوب علاوه بر پدر، مادر نیز مؤثر است. به همین دلیل در انتخاب همسر نباید فقط خوش سیما بودن همسر را در نظر گرفت بلکه باید به خوش سیرت بودن او نیز توجه کرد. زیرا فرزند خوب از پدر و مادر خوب متولد می شود.
10-امام جواد(ع)
سن ازدواج: 20 سالگینام همسر: سمانه
امام جواد(ع)برای نخستین بار در 9 سالگی و با اجبار مأمون، دخترش «ام الفضل» را عقد کرد و در 20 سالگی با او ازدواج کرد اما از آنجا که « ام الفضل» نازا بود، هرگز از او دارای فرزندی نشد.
چند سال بعد امام جواد(ع)با کنیزی پاک سرشت(سمانه) که از اهالی مغرب و از نوادگان عمار یاسر بود ازدواج کرد و امام هادی(ع) به دنیا آمد. به گواه تاریخ، سرانجام «ام الفضل» به دستور حاکم وقت( معتصم عباسی) امام جواد(ع) را مسموم کرد و حضرت به شهادت رسید.
11-امام هادی(ع)
سن ازدواج: 20 سالگینام همسر: سوسن
سوسن از بانوان بسیار ارجمند و دانشمند از اهالی«نوبه» بود که دست تقدیر او را به مدینه آورد و در آنجا به افتخار همسری امام هادی(ع) نائل شد. هنگامی که او را نزد امام هادی(ع) آوردند و همسر امام شد، امام درباره اش چنین فرمود:« سوسن بیرون کشیده شده از هر آفت و نقص و پلیدی و ناپاکی است».
سپس به او فرمود:« به زودی خداوند حجتش را بر خلقش عطا می کند که سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می کند». او را به عنوان «جده» امام زمان(عج) هم می خواندند.
12-امام حسن عسکری(ع)
سن ازدواج: 22 سالگینام همسر: نرجس خاتون
نرجس خاتون مانند شهربانو، همسر امام حسین(ع)شاهزاده بود. آن طور که تاریخ نویسان نوشته اند قرار بود او با پسرعمویش ازدواج کند. مراسم ازدواجشان مهیا شد و میهمانان بسیاری آمدند. هنوز مراسم شروع نشده بود که ناگهان زمین لرزید، پایه تخت شکست و تخت واژگون شد و برادرزاده پادشاه که قرار بود داماد شود، از تخت افتاد و بیهوش شد.
دوبار این اتفاق تکرار شد. خیرخواهان به پادشاه توصیه کردند از این کار منصرف شود، چرا که این حادثه عجیب نشانه خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین مسیحیت است و امپراتور پذیرفت. نرجس خاتون گفت پس از این حادثه شبی در خواب دیدم حضرت مسیح(ع)، شمعون و گروهی از حواریون در قصر حاضر شدند. منبری از نور در همانجایی که تخت پسرعمویم بود حاضر کردند. ناگهان کسی وارد مجلس شد که نورش تمام قصر را پر کرد.
پرسید او کیست؟ گفتند محمد بن عبدالله(ص) آخرین پیامبر خدا و دامادش علی بن ابیطالب(ع) است. بعد دیدم بزرگوارانی چون مسیح(ع) او را تکریم می کنند. پیامبر(ص) جلو رفت و به مسیح(ع) گفت ما آمده ایم ملیکا(نرجس خاتون) را که از فرزندان وصی تو، شمعون بزرگ است برای فرزندم حسن عسکری خواستگاری کنیم. حضرت مسیح(ع) به شمعون گفت سعادت به تو رو کرده. خویشی خود را با دودمان محمد پیوند بده. شمعون با خوشحالی پذیرفت.
بعد از موافقت او، پیامبر(ص) خطبه عقد را خواند و مرا به عقد امام حسن عسکری(ع) درآورد. نرجس خاتون وقتی در یکی از جنگ های سپاه اسلام و روم به همراه عده ای از زنان رومی اسیر می شود، منتظر می ماند ببیند چه کسی به دنبالش می آید. روزی که اسیران جنگی را با کشتی به بغداد می آورند، نماینده ای از سوی امام هادی(ع) به آنجا می رود، او را می خرد و با اکرام آزاد می کند. خانواده امام هادی(ع) از او خواستگاری می کنند و نرجس خاتون مشتاقانه می پذیرد و خوابی را که دیده بود برای آنها تعریف می کند.
منبع: همشهری آیه، شماره 3 تیر 1391.