مزار حضرت سلیمان علیه‌السلام

در این مقاله می‌خواهیم در رابطه با موضوع جالب مزار حضرت سلیمان حرف بزنیم، پس اگر به مطالب گردشگری علاقه دارید، این موضوع برای شما بسیار جذاب خواهد بود.
جمعه، 11 آذر 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
مزار حضرت سلیمان علیه‌السلام

 همه آنچه درباره مزار حضرت سلیمان باید بدانید

این مقاله برای عاشقان گردشگری و همچنین علاقمندان به جاذبه‌ها نوشته شده است. اما چرا؟ چون در این مقاله ما می خواهیم در رابطه با مزار حضرت سلیمان حرف بزنیم.

احتمالا بدانید که حضرت سلیمان به داشتن زندگی متفاوت و ماورطبیعه‌ای شهرت داشته است. این زندگی عجیب او به حدی همیشه مورد بحث بوده که حتی مزار این حضرت هم از عجایب گردشگری محسوب می‌شود. حالا در ادامه درباره این حضرت و مزار شریفش بیشتر صحبت خواهیم کرد. پس همراه ما باشید.
 

آیا در کتب دینی از حضرت سلیمان یاد شده است؟

زندگی حضرت سلیمان همیشه مورد توجه تعداد زیادی از افراد بوده است. برای مثال زندگی این حضرت را هم افراد علاقمند به عجایب دنبال می‌کردند و هم برادران دینی خواهان فهمیدن راز‌های زندگی او بودند. حضرت سلیمان (علیه السلام) از معدود پیامبرانی است که خداوند نبوت و سلطنت او را همراه هم به او عطا فرمود.

حتی این حضرت مورد توجه کتب دینی نیز بوده است. برای مثال از این حضرت در قرآن کریم ۱۶ بار یاد شده و در کتاب عزیز نبی (علیه السلام) ۷  بار نام آمده است. در انجیل‌های متفاوت هم بارها نام این پیامبر آمده است.

برای مثال در انجیل لوقا ۷ بار و در انجیل برنابا هم با عنوان دیگر( پیامبر دوست خدا و پاک) او را یاد کرده‌اند. حتی در کتاب نحمیای نبی( علیه السلام) هم ۳ بار از این پیامبر نام برده است.

برای تاکید بیشتر با سند و منبع عرض می‌شود که نام آن حضرت در قرآن کریم 16 بار (1)، در انجیل لوقا 3 بار (2)، در کتاب عُزیر نبی (علیه السلام) 7 بار (3) و در کتاب نِحمِیای نبی (علیه السلام) 3 بار آمده است.(4) در انجیل برنابا از آن حضرت با عنوان «سلیمان، پیغمبر پاک و دوست خدا» یاد شده است.(5)

ساخت عبادتگاه خداوند به دستور حضرت سلیمان

حضرت سلیمان در سال ۹۵۹ ق.م عبادت گاهی با شکوه برای پرستش خداوند ساخت. این عبادگاه با شکوه بعد‌ها به نام معبد سلیمان معروف شد. معبد سلیمان در اورشلیم یا همان بیت المقدس بنا شده است. .(6)

برای ساخت این بنا چوب هایی از لبنان به اورشلیم آورده شد و سنگ تراشانی نیز به خدمت گرفته شدند و در  نهایت معبد سلیمان پس از ۷ سال متوالی برای پرستش خداوند آماده شد. حضرت سلیمان پس از تکمیل ساخت معبد، صندوق عهد را از محل زندگی داود نبی به بیت المقدس آورد و کار معبد را به اتمام رساند.

(8) این معبد در حمله ی بُختُ النَّصر به اورشلیم ویران شد و دوباره در زمان حضرت حَجَّی نبی (علیه السلام) و زکریای دوم (علیه السلام) بازسازی گردید.
این معبد در گذر زمان چند بار مورد حمله قرار گرفت، اما در زمان بخت‌النصر این ویرانی به حدی شد، که در زمان زکریای دوم و همچنین حضرت حجی دوباره مورد بازسازی قرار گرفت.

با ساخت معبد سلیمان و بازسازی این معبد توسط پیامبران بعدی می‌توان فهمید که اورشلیم کلا مکانی برای حضور پیامبران بوده است. البته این شهر تنها با بازسازی این معبد قداستش برای حضور پیامبران انتها نیافت و اهمیت بیت المقدس برای مسیحیان و مسلمانان نیز در آینده حفظ شد.

آثار باستانی، دینی، تاریخی و فرهنگی حضرت داوود نبی و حضرت سلیمان

عصر تحیر عقل 

آثار حکومت حضرت سلیمان و پدر بزرگوارش حضرت داوود نبی (علیه السلام) در بسیاری از اماکن تاریخی و مذهبی بیت المقدس قابل مشاهده است.

علاوه بر آن، سند بسیار مهمی در سال 1295 ش/ 1916 م و مصادف با جنگ جهانی دوم به دست آمد که حاوی مطالب بسیار گرانبهایی از سخنان و توسلات حضرت سلیمان نبی (علیه السلام) به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او است.

این لوح نفیس توسط سربازان یافت شد که بر آن خطوطی طلایی با عبارت هایی نامفهوم و خطی عجیب حک شده باشد. پس از پایان جنگ در سال 1299 ش/ 1920 م کمیته ی تحقیقی از دانشمندان متخصص زبان‌های باستانی از کشورهای فرانسه، انگلیس، آلمان و آمریکا تشکیل شد و پس از چند ماه بررسی و تحقیق در 3 ژانویه 1920 م اعلام شد که بر این لوح مقدس، سخنانی از حضرت سلیمان نبی (علیه السلام) به خط عبرانی قدیم نوشته شده است.

سپس مقرر گردید که لوح در موزه ی سلطنتی بریتانیا گذاشته، اما هنگامی که این خبر به اسقف اعظم انگلستان ــ Irod bishap ــ رسید، نامه ی محرمانه ای به اعضای کمیته ی تحقیق نوشت که در قسمتی از آن آمده بود:
 
«... اگر این لوح در موزه گذاشته شود و در دیدگاه مردم قرار گیرد، اساس مسیحیت متزلزل خواهد شد... لذا بهتر است که لوح مذکور در رازخانه ی کلیسای انگلستان گذارده شود و جز اسقف و اهل سِر، کسی آن را نبیند».(9)
 

ماجرای دست نوشته حضرت سلیمان درباره پیامبر اسلام

  علاوه بر حفظ قداست بیت‌المقدس برای مسلمانان تا به الان، خود حضرت سلیمان هم در آن زمان به پیامبر اسلام ارادت داشتند. البته پیامبر در آن زمان هنوز پا به دنیا نگذاشته بودند، اما در طی مستندات تاریخی که در سال ۱۲۹۵ شمسی (۱۹۱۶ میلادی) یافت شد، می‌توان فهمید که این پیامبر از حضور پیغمبر اسلام مطلع بودند و حتی گاهی به ایشان توسل می‌کردند!

مستنداتی که در ۱۹۱۶ میلادی کشف شد در اثر تکاپوهای جنگ جهانی دوم در ملت‌های مختلف بود. این مستندات به صورت خطی نافهموم نوشته شده بودند که در آخر در سال ۱۹۲۰ میلادی توسط جمعی از باستان شناسان فرانسوی و آلمانی و گروه باستان شناسان انگلیسی زبان به مرحله قرابت درآمدند.

این مجموعه به قرابت و معنا در آمده در ابتدا به موزه‌ای در انگلستان رفت اما دیری نپایید که آن را وارد کلیسا کردند. اما چرا؟ چون اسقف آن زمان گفت که اگر این دست نوشته عبرانی توسط همگان دیده شود، از اساس مسیحیت با تزلزل روبه خواهد شد، پس دولت حاکم بر آن زمان حرف اسقف اعظم را گوش کرد و تصمیم گرفت که این دست نوشته را به جز اسقف و تعداد اندکی مطالعه نکنند. ( اما سرانجام این راز کشف شد و همگان فهمیدند.)
 

جن و انس

شیخ طبرسی در مجمع البیان نقل کرده که حضرت سلیمان (علیه السلام) گاهی در مسجد بیت المقدس اعتکاف می کرد و آب و غذای خود را همراه می بُرد و به عبادت پروردگار مشغول بود. آن حضرت از خداوند خواست تا مرگ او را از اَجنّه پنهان دارد تا انسان ها بدانند که جنیّان عالم به غیب نیستند.

پس به خاندان خود نیز وصیت فرمود که جنیان را از مرگ من آگاه نکنید تا بنای عمارت ها را ناتمام رها نکنند، سپس به محراب عبادت داخل شد و تکیه زده بر عصای خود ایستاد و از دنیا رفت (10) و یک سال همچنان بر سر پا بود تا ساخت بناهای ناتمام به پایان رسید، آن گاه خدای متعال موریانه را مأمور کرد تا عصا را بخورد و سلیمان (علیه السلام) بر زمین افتاد و جنیان از مرگ آن حضرت آگاه شدند.
 

فوت حضرت سلیمان

احتمالا می‌دانید که حضرت سلیمان با دسته جنیان نیز ارتباط داشت. اصلا یکی از عجایب زندگی او همین ارتباط او با غیر انسان‌ها محسوب می‌شد. سلیمان نبی به مردم آن زمان می‌گفت که گروه جن‌ها توانایی فهمیدن عالم غیب را ندارند و می‌خواست به هر طریقی شده این را به مردم بفهماند. بنابراین این پیامبر از پروردگار متعالی درخواست کرد که زمان مرگش را پنهان دارد.

حتی او از خانواده‌اش هم خواست که مرگش را فاش نسازند. این اقدامات سلیمان نبی واقعا موفقیت آمیز بود، چرا که حتی یک سال پس از مرگش هم کسی از فوت او با خبر نشد.

حضرت سلیمان با عصایش وارد معبدی می‌شود که جنیان در حال کمک به ساخت آن بودند. بنابراین این پیامبر به عصای خود تکیه می‌دهد و همان‌جا مرگش فرا می‌رسد. بعد از مرگ تا یک ‌سال جسد او بنا به دلایلی که گفته شد از حالت ایستاده تکان نخورد.

با این تکان نخوردن جسد سلیمان نبی همگان فکر می‌کردند که او زنده است، اما پس از یک سال به دستور خدای متعالی موریانه‌ها وارد معبد شدند و عصا را خوردند. با خورده شدن عصای چوبی توسط موریانه‌ها جسد سلیمان نبی به روی زمین افتاد و همه از مرگ او با خبر شدند. خوب است بدانید که این مطالب گفته شده در این پاراگراف بر اساس حرف‌های طبرسی نوشته شده بود.


در روایتی است که خدای متعال حضرت سلیمان (علیه السلام) را از فرا رسیدن زمان مرگش مطلع ساخت. پس آن حضرت غُسل و حُنوط کرد و کفن پوشید. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در این مدت که سلیمان (علیه السلام) بر سر پا ایستاده بود، آصف بن بَرخیا کارها را اداره می کرد تا وقتی که موریانه عصا را خورد.(11)

مُحدّث قمی نیز نقل کرده است که «در بیت المقدس قبور جمله پیغمبران واقع است مانند حضرت داوود و سلیمان و غیرهما سلام الله علیهم اجمعین که در نزد اهل آن جا معروف اند».(12) در کتاب مقدس آمده است که «سلیمان با پدران خویش خوابید و در شهر پدرش داوود [در بیت المقدس] مدفون شد».(13)

در اخبار اسلامی و متون یهود تصریح گردیده که حضرت سلیمان (علیه السلام) در بیت المقدس و در کنار پدر بزرگوارشان حضرت داوود نبی (علیه السلام) مدفون است، اما در حال حاضر ضریحی برای آن حضرت در حرم حضرت داوود (علیه السلام) وجود ندارد و می بایست برای ایشان در سمت چپ، ضریحی قرار داده شود.

جایگاه مزار حضرت سلیمان از زبان بنیامین طلیطه‌‌ای

بنیامین طلیطه‌ای از کسانی بوده که به بیت المقدس سفر می‌کرده است. او در یکی از سفرهای خود درباره مرقد این حضرت مطالب جالبی برای مخاطبان فراهم آورد. او حکایت کرد که اورشلیم شهری است که کوه‌های زیادی اطراف آن واقع شده است. او می‌گوید در گذشته‌ سنگ قبر ( سنگ قبر ظاهری) این پیامبران در بالای یکی از این کوه‌ها به نام صهیون واقع شده بود، اما الآن دیگر از قبور پیامبران آن ناحیه خبری نیست.

اما چرا؟

چون روی کوه صهیون کلیسایی واقع است. این کلیسا چون بر روی کوه قرار داشت بر اثر طوفان‌های متوالی خراب شد. بازسازی این کلیسا خراب شده در بالای کوه کار واقعا سختی به حساب می‌آمد، چرا که بردن سنگ و مصالح ساختمانی به آن بالا واقعا طاقت فرسا بود. بنابراین کشیشی که از اسقف اعظم دستور به بازسازی بنا گرفته بود تصمیم می‌گیرد که بنای کلیسا را از همان سنگ قبر پیامبران بازسازی کند.

برای این بازسازی کلیسا، کشیش دستور  گرفته ۲۰ تن از کارگران را مجبور کرد که به ساخت دوباره کلیسا مشغول شوند. در بین این کارگران ۲ تن از آن‌ها از مابقی نسبت به هم صمیمی‌تر بودند.

یکی از آن‌ها یک روز تصمیم گرفت که دوستش را مهمان کند. در طی این مهمان کردن آن دو به خارج از فضای ساخت کلیسا رفتند و پس از اتمام مهمانی دوباره به محوطه ساخت کلیسا بر روی کوه بازگشتند. اما پس از بازگشت مورد بازخواست سرکارگر قرار گرفتند.

آن‌ها هم برای جبران کارشان به سرکارگر گفتند که هنگامی کارگرها به خانه رفته بودند، ما می‌مانیم و نبود کارمان را جبران می‌کنیم. سرکارگر حرف آن‌ها را قبول کرد و آن‌ها هنگامی که کارگران دیگر مشغول به کار نبودند، مشغول به ساخت کلیسا شدند.

در هنگامی که دو کارگر مشغول به کار بودند، ناگهان دریچه‌ای پنهان یافتند. این دریچه به غار اعظمی متصل می‌شد. دو کارگر وارد غار شدند. آن‌ها تصور می‌کردند که در این قار می‌توانند گنجی عظیم پیدا کنند که البته تصور اشتباهی هم نبود.

در انتها غار تالاری با ستون‌های مرمرین و نمادین شده با طلا نقره واقع شده بود. در این تالار یک عصا و یک میز و تاجی از طلا قرار داشت. مزار حضرت سلیمان و سایر پیامبران یهود هم در همین این قصر واقع شده بود. تابوت در بسته‌ای هم در این مکان قرار داشت که هیج‌کس از ماهیت آن مطلع نبود.

کارگران سعی کردند که به مزار حضرت سلیمان و به طور کلی تالار نزدیک‌تر شوند، اما بادی تند وزید و مانع پیش‌روی آن‌ها شد. این باد در شب شدیدتر هم شد و کم‌کم به طوفان مبدل گشت. در هنگام طوفان در شب کارگران صدایی که مشابه صدای انسان بود، شنیدند. این صدا به آن‌ها می‌گفت که بلند شوید و مکان را ترک کنید.

صدای انسان نما به حدی برای این دو مرد ترسناک بود که آن‌ها فورا از غار وارد دریچه اولیه شدند و بعد هم دوباره خود را به محل بازسازی کلیسا رساندند و بعد مکان را ترک کردند.

 در روز بعد این دو کارگر ماجرا را برای اسقف اعظم تعریف کردند. اسقف متعجب بود بنابراین پی ابراهیم الکنستانتینوس فرستاد. ابراهیم الکنستانتینوس مرد پاک دامنی بود و به شیوه مرتضان زندگی می‌کرد.

او وقتی که خبر را شنید گفت بدون شک این مقبره‌ها همان جایگاه ویژه پیامبران یهود بوده است. بعد از گفتن این سخن ابراهیم تصمیم گرفت که همراه دو کارگر به غار برود، اما این دو کارگر از فرط ترس به شدت بیمار شده بودند. بیماری این دو مرد و همچنین ممانعت آن‌ها برای ورود دوباره به غار موجب شد که تصمیم بگیرند که در غار را یک بار برای همیشه ببندند.
 

مزار حضرت سلیمان

حالا به بحث اصلی مقاله می‌رسیم و می‌خواهیم بفهمیم که مزار حضرت سلیمان را در کجا را در کجا قرار دارد. در این باره بحث زیاد است، اما تعداد زیادی از افراد می‌گویند که حضرت سلیمان پیش پدرش یعنی داود نبی ( علیه السلام) مدفون شده است.

مرقد حضرت داود در بیت المقدس قرار دارد. بیت المقدس جایگاه آرامیدن تعداد زیادی از پیامبران محسوب می‌شود. پس بر اساس این عقیده بسیاری جایگاه مزار حضرت سلیمان نبی هم نزد این پیامبران و پدرش داود نبی در اورشلیم می‌دانند.

البته با وجود نظریه قاطعی که بر حضور مقبره سلیمان نبی در بیت‌المقدس و کنار پدر بزرگوارشان داده شده است، اما هنوز ضریحی برای این حضرت نساخته‌اند. پس باید افراد دینی ضریحی در سمت چپ مرقد داود نبی قرار دهند.

البته چون هنوز جسد ایشان در این مقبره کاملا مشخص نیست، برخی بر این باورند که خوب است که فعلا ضریحی قرار داده نشود. حتی بسیاری بر این اعتقادند که مقبره واقعی ایشان در جایی بسیار زیبا پنهان شده است. جریان این مقبره زیبا را در ادامه با هم خواهیم خواند.
 

سخن غایی در رابطه با مزار حضرت سلیمان

به پایان ماجرای جالب مرقد حضرت سلیمان رسیدیم. در این مطلب ما در ابتدا درباره خود سلیمان نبی سخنانی گفتیم و بعد هم به سراغ مزار حضرت سلیمان و حکایت‌های این مرقد رفتیم. در انتها هم درباره حکایت مزار حضرت سلیمان که گفته بنیامین طلیطه‌ای بود، مطالبی نوشتیم.

بنیامین طلیطه درباره این ماجرا گفته بود که خود از زبان رابی ابراهیم شنیده است. حالا اگر شما به مطالب جذاب این چنینی باز هم علاقه دارید، ما را در آینده هم دنبال کنید.
 

پی نوشت ها :

1ــ ص/30؛ نمل /30، 36؛ 44؛ انبیاء/78، 79، 81.
2ــ انجیل لوقا، 31/11 (2 بار)؛ 27/12.
3ــ کتاب عزرا، 55/2، 98؛ 57/7، 60؛ 3/11؛ 45/12؛ 6/13.
4ــ کتاب نحمیاه، 57/7، 60؛ 3/11.
5 ــ انجیل برنابا، 6/86.
6 ــ یهودیان این معبد را هیکل سلیمان می نامند.
7ــ کتاب مقدس، کتاب اول ملوک، 38/6.
8ــ همان، 6/8.
9ــ مجله مسلم کرانیکل، لندن، 30 دسامبر 1926 م؛ مجله الاسلام، دهلی، فوریه 1927 م؛ سید محمد سیالکوتی، علی و پیامبران، ترجمه سید محمد مختاری، 27ــ 34؛ رامین رامین نژاد، اسناد و دستنوشته های قرآنی منسوب به معصومین (علیهم السلام)، 83 ــ 84.
wonderful stories of islam.London.
10ــ مجلسی، بحارالانوار، 79/63.
11ــ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، 383/8ــ 384.
12ــ محدث قمی، مفاتیح الجنان، باب فضیلت زیارت قبور انبیاء، 929.
13ــ کتاب مقدس، کتاب اول ملوک، 43/11.
14ــ سفرنامه رابی بنیامین تودولایی، ترجمه مهوش ناطق، 76ــ 78.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.