نویسنده: رامین رامین نژاد
حضرت یعقوب (علیه السلام) فرزند حضرت اسحاق نبی (علیه السلام) و نوه ی حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) است. وی پس از درگذشت پدر بزرگوارش، هدایت قوم خویش را در سرزمین کنعان بر عهده داشت. نام آن حضرت در قرآن کریم 16 بار (1)، در زبور داوود، 12 بار (2) در انجیل یوحنا 2 بار (3) و در تورات به دفعات آمده است.(4) یکی از القاب حضرت یعقوب (علیه السلام) «اسرائیل» است (5) که لغتی عِبری و مترادف «عبدالله» می باشد.(6) نسلی که از آن حضرت باقی ماند، به «بنی اسرائیل» موسوم گشت که بارها در قرآن تکرار گردیده است.(7) حضرت یعقوب (علیه السلام) 12 پسر داشت که به «اَسباط» (8) شهرت یافتند و هر کدام قبیله ی بزرگی را به وجود آوردند. کوچک ترین پسر او یوسف (علیه السلام) نام داشت که بسیار محبوب پدر بود. در قرآن کریم حکایت آن دو پیامبر در سوره ی یوسف به تفصیل شرح داده شده است که چون یوسف (علیه السلام) در میان سایر برادرانش نزد پدر عزیزتر بود، مورد حسادت ایشان واقع شد؛ پس به بهانه ای او را با خود به صحرا بردند و در چاهی افکندند و پیراهن او را با خون بزغاله ای رنگین و به پدر خود وانمود کردند که گرگ یوسف را دریده است، اما کاروانی که از آن نواحی می گذشت، یوسف را یافت و از چاه بیرون کشید و با خود به مصر برد و در بازار برده فروشان به بهای اندکی فروخت. درد فراق یوسف بر یعقوب مستولی شد و آن قدر در غم فقدان فرزند گریست که چشمانش نابینا گشت و سال ها گذشت تا بر او روشن شد که یوسف (علیه السلام) زنده است و در مصر به مقام وزارت رسیده است؛ پس به قصد دیدار او به سوی مصر حرکت کرد و یوسف (علیه السلام) به استقبال آمد. حضرت یعقوب (علیه السلام) 17 سال در مصر زیست و ایام عمر او به 147 سال رسید.(9)
پس روزی یوسف [علیه السلام] را طلبید و گفت: «... تمنا [ی من این است] که مرا در مصر دفن ننمایی. [بلکه می خواهم] با پدرانم بخوابم و مرا از مصر برداری و ... در مزار ایشان مدفون بسازی و [یوسف (علیه السلام)] گفت که موافق کلامت [عمل] خواهم کرد (10) ... و بعد از آنی که یعقوب (علیه السلام) وصیت نمودن [به] پسران خود را به اتمام رسانیده بود، پاهای خود را در بستر جمع کرد و جان تسلیم نموده به قوم خود (نیاکان پاکش) ملحق شد (11) ... یوسف [علیه السلام] بر روی پدر خود افتاد و بر او گریه نمود و او را بوسید».(12) پس پسران یعقوب (علیه السلام) به همان گونه که پدر امر کرده بود، بدن مطهر حضرت یعقوب را با خود به الخلیل بردند و در زمینی که حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) برای مزار خاندان خود خریده بود و خود نیز در آن جا مدفون بود، به خاک سپردند و به مصر بازگشتند.(13) هنوز هم مزار مطهر حضرت یعقوب نبی (علیه السلام) در مسجد ابراهیمی در الخلیل معلوم و مورد توجه زائران مسلمان و مسیحی و یهودی است. روی قبر آن حضرت با پارچه ای ضخیم که مفتول دوزی بسیار نفیسی دارد و مزیّن به آیات قرآنی است، پوشانده شده و در وسط آن چنین منقوش است:
«هذَا قَبرُ النَّبی یعقوب (علیه السلام)». بر بالای درب چوبی غرفه ی مزار یعقوب (علیه السلام) کتیبه ای هست که نشان می دهد این پارچه ی زیبا که اعراب آن را طراز می نامند، به دستور سلطان محمد بن قَلاوُن ــ از سلاطین مملوکی مصر به سال 713 ق تهیه و به آن روضه ی مقدسه اهدا گردیده است. در مقابل مزار حضرت یعقوب (علیه السلام)، مزار همسرش - حضرت لایِقَه (علیه السلام) - قرار دارد و دارای ضریحی مجزا می باشد. نام آن بانوی مکرمه بارها در تورات با تلفظ «لِیاه» آمده است.(14)
حضرت یعقوب (علیه السلام) و اسحاق (علیه السلام) و حضرت ابراهیم (علیه السلام) و همسران گرامی ایشان همگی در مسجد ابراهیمی در الخلیل مدفون اند.
پس روزی یوسف [علیه السلام] را طلبید و گفت: «... تمنا [ی من این است] که مرا در مصر دفن ننمایی. [بلکه می خواهم] با پدرانم بخوابم و مرا از مصر برداری و ... در مزار ایشان مدفون بسازی و [یوسف (علیه السلام)] گفت که موافق کلامت [عمل] خواهم کرد (10) ... و بعد از آنی که یعقوب (علیه السلام) وصیت نمودن [به] پسران خود را به اتمام رسانیده بود، پاهای خود را در بستر جمع کرد و جان تسلیم نموده به قوم خود (نیاکان پاکش) ملحق شد (11) ... یوسف [علیه السلام] بر روی پدر خود افتاد و بر او گریه نمود و او را بوسید».(12) پس پسران یعقوب (علیه السلام) به همان گونه که پدر امر کرده بود، بدن مطهر حضرت یعقوب را با خود به الخلیل بردند و در زمینی که حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) برای مزار خاندان خود خریده بود و خود نیز در آن جا مدفون بود، به خاک سپردند و به مصر بازگشتند.(13) هنوز هم مزار مطهر حضرت یعقوب نبی (علیه السلام) در مسجد ابراهیمی در الخلیل معلوم و مورد توجه زائران مسلمان و مسیحی و یهودی است. روی قبر آن حضرت با پارچه ای ضخیم که مفتول دوزی بسیار نفیسی دارد و مزیّن به آیات قرآنی است، پوشانده شده و در وسط آن چنین منقوش است:
«هذَا قَبرُ النَّبی یعقوب (علیه السلام)». بر بالای درب چوبی غرفه ی مزار یعقوب (علیه السلام) کتیبه ای هست که نشان می دهد این پارچه ی زیبا که اعراب آن را طراز می نامند، به دستور سلطان محمد بن قَلاوُن ــ از سلاطین مملوکی مصر به سال 713 ق تهیه و به آن روضه ی مقدسه اهدا گردیده است. در مقابل مزار حضرت یعقوب (علیه السلام)، مزار همسرش - حضرت لایِقَه (علیه السلام) - قرار دارد و دارای ضریحی مجزا می باشد. نام آن بانوی مکرمه بارها در تورات با تلفظ «لِیاه» آمده است.(14)
حضرت یعقوب (علیه السلام) و اسحاق (علیه السلام) و حضرت ابراهیم (علیه السلام) و همسران گرامی ایشان همگی در مسجد ابراهیمی در الخلیل مدفون اند.
پی نوشت ها :
1. ص/45؛ بقره /132.
2. زبور داوود، 4/44؛ 7/46، 11؛ 6/53؛ 13/59؛ 9/75؛ 6/67؛ 5/78، 21؛ 7/79؛ 1/81؛ 7/114.
3. انجیل یوحنا، 5/4، 12.
4. تورات، سفر تکوین، 1/28، 5، 10، 28؛ 1/16، 5، 10، 16؛ 4/29، 10، 15، 18.
5. سفر تکوین، 10/35.
6. «اسرا» به معنای «بنده» و «ئیل» به معنای «خدا» و ترکیب آن ها به معنای «بنده ی خدا» یا «عبدالله» است.
7. بقره/83، 122؛ مائده /12.
8. بقره /136، 140؛ آل عمران/84؛ اعراف /160.
9. سفر تکوین، 28/4.
10. همان، 28/47-30.
11. همان، 33/49.
12. همان، 1/50.
13. سفر تکوین، 13/50-14.
14. سفر تکوین، 16/29؛ 14/30، 18، 20.