نویسنده: محمدتقی فعّالی

 
از نظر یوگاناندا، کریا یوگا (1) علم ربانی مقدسی که هزاران سال پیش در هند شروع شد. این علم که شامل فنون معین تمرکزی است، تمرین مرتب و مداوم آن منجر به تجربه‌ی مستقیم و شخصی پروردگار می‌شود. کریا شکلی از یوگای راجا (2) (شاهانه یا کامل) است که در بهاگاوداگیتا توسط کریشنا مورد ستایش قرار می‌گیرد. این یوگا در عصر حاضر توسط ماهااَوَتار باباجی دیگربار احیا شد. او پاراهامسا یوگاناندا را انتخاب کرد تا این علم را در سطح جهان بگسترد و به همان شکل خالص اولیه به نسل‌های بعدی منتقل کند. (3)
یوگاناندا در توصیف علم کریا یوگا اظهار می‌دارد که این علم توسط استادِ استادش، لاهیری ماهاسایا در هند امروزین کاملاً شناخته شده است. ریشه‌ی سنسکریت کریا «کری» به معنای عمل کردن و کنش و واکنش است. همین ریشه در واژه‌ی کارما یا اصل طبیعی علت و معلول نیز دیده می‌شود. در نتیجه «کریایوگا» به مفهوم پیوند و اتصال (یوگا) با جان لایتناهی از طریق انجام اعمال یا آیین‌های معینی (کریا) است. شخصی که به طور منظم این فن را به کار می‌برد، به تدریج از «کارما» یا عواقب علل و معلولی اعمالش می‌رهد.
به دلیل تعالیم و مقررات باستانی یوگا، شرح کامل کریا یوگا در کتابی که برای عموم نگاشته شده، (4) ممکن نیست؛ زیرا این فن را باید مستقیماً از یک کریا یوگی آموخت که مراحل لازم را پشت سرنهاده باشد. گفتنی است در هند و در شهر پوری در معبد یوگاناندا، این فن در هفت مرحله و در هفت سال تعلیم داده می‌شود.
کریا یوگا تمرینات فیزیولوژیکی ساده‌ای است که باعث می‌شود خون کربن را از دست بدهد و اکسیژن بگیرد. اتم‌ها این اکسیژن اضافی به جریان‌های حیات تبدیل می‌گردند و موجب تجدید قوای سلول‌های مغز و مراکز عصبی واقع در ستون فقرات می‌شوند. با جلوگیری از تجمع خون سیاهرگ، یوگی موفق می‌شود از نقصان نسوج بکاهد. یوگی پیشرفته، یاخته‌هایش را به انرژی تبدیل می‌کند. عیسی مسیح، کبیر (عارف قرن پانزده میلادی) و سایر انبیاء فنونی مشابه کریا یوگا را به کار می‌بردند و به همین رو قادر بودند جسمشان را به اراده‌ی خود تجزیه کنند و دیگر بار اتم‌هایش را گردهم آورند و کنار یکدیگر قرار دهند. [دامن کبریائی پیامبران آسمانی از این نسبت‌ها منزه است و شایسته نیست این‌گونه آئین‌های بشری را به ساحت آنان منتسب کرد.]
کریا دانشی باستانی است که لاهیری ماهاسایا آن را از استاد ارجمندش باباجی آموخت. باباجی این علم را که در قرون وسطی گم شده و از یادها رفته بود، دیگر بار زنده کرد.
باباجی به لاهیری ماهاسایا گفت: این کریا یوگا که در قرن نوزدهم تو را به آن مشرف می‌سازم، همان دانشی است که کریشنا چند هزار سال پیش به آرجونا تعلیم داد؛ همان علمی که بعدها بر مسیح، پاتانجلی، یوحنا، پولس و سایر حواریون آشکار شد.
کریشنا دوبار در بهاگاوادگیتا به کریان یوگا اشاره کرده است. آیه‌ای می‌گوید:
برخی که در کار حبس نَفَس همت گماشته‌اند، با بستن راه «پرانا» (نفس که بر می‌آید) و «آپانا» (نفس که فرومی رود)، «پرانا» را در «آپانا» و «آپانا» را در «پرانا» می‌ریزند و این قربانی آنان است. این بدان معناست که یوگی هر دو نَفَس را خنثی می‌کند و پرانا را از قلبش رها و آزاد می‌سازد و به این شیوه نیروی حیات را در اختیار خویشتن می‌گیرد و کنش ریه‌ها و قلب خود را آرام می‌کند. بنابراین یوگی با خنثی کردن فرآیند فرسایش و تخریب، هدایت نیروی حیات را می‌آموزد.
آیه دیگری از گیتا می‌گوید:
آن کس که دروازه‌ی حواس بر جهان خارجی فروبسته
و دیده در میان دو ابرو بردوخته
و دم و بازدم را در درون بینی نگاه داشته
حواس و دل و عقل را رام خود ساخته
و دل در آرزوی نجات بسته
فارغ از هوس و بیم و خشم
او به راستی آزاد جاویدان است.
پاتانجلی، حکیم باستانی، کریا یوگا را علم انضباط جسم و ذهن و مراقبه بر صوت خلاق «اوم» خوانده است. این صدا به هنگام مراقبه ژرف در درون یوگی به صورت ارتعاشی شنیده می‌شود که بیان‌گر بیدار شدن شاهد درون است.
شری یوکتشوار همواره به شاگردانش می‌گفت کریا یوگا فنی است که موجب تسریع تکامل انسان می‌شود. یوگی‌های باستان دریافتند که راز آگاهی کیهانی در تسلط بر دم و بازدم است. نیروی حیات که معمولاً صرف کنش قلب می‌شود، باید با آرام کردن تنفس صرف کنش‌های والاتری شود؛ زیرا حتی نیم دقیقه چرخش انرژی پیرامون ستون فقرات حساس انسان، بر تکامل او تأثیر ظریفی می‌نهد. به سخن دیگر، نیم دقیقه انجام کریا یوگا با یک سال رشد و شکوفایی معنوی به طور طبیعی برابری می‌کند.
انجام هزار «کریا» در مدت هشت ساعت و نیم، در یک روز به فرد تکاملی معادل 365 هزار سال تکامل طبیعی می‌بخشد. در نتیجه یک کریا یوگی می‌تواند با تلاش هوشمندانه‌اش در مدت سه سال به ثمره‌ای برسد که به طور طبیعی یک میلیون سال به طول می‌انجامد. بی‌گمان میان‌بُر «کریا یوگا» فقط برای یوگی‌های بسیار پیشرفته میسر است. چنین یوگی‌هایی در پرتو هدایت استادی راستین، جسم و ذهن خود را پرورش داده‌اند تا نیرویی را که این تمرینات فشرده تولید می‌کند، تاب آورند.
مبتدیان کریا یوگا این فن را فقط چهارده تا بیست و چهار مرتبه در دو نوبت روزانه تمرین می‌کنند و به تدریج زیر نظر استاد به تعداد تمرین می‌افزایند تا به هدف غایی برسند.
بدن انسان عادی مانند لامپی پنجاه وات است که نمی‌تواند نیروی الکتریسیته میلیون‌ها واتی را که تمرین فشرده کریا یوگا تولید می‌کند، طاقت بیاورد. به همین دلیل افزایش تدریجی تمرین‌ها باید زیر نظر استاد راستین صورت پذیرد تا شخص بتواند روز‌به‌روز تحول ژرف یابد و هستی‌اش آماده‌ی دریافت انرژی کیهانی و لایتناهی گردد.
کریا یوگا به تمرین‌های تنفسی که بسیاری از متعصبان گمراه تعلیم می‌دهند، ارتباطی ندارد. تلاش برای حسب دم به ریه‌ها فشار می‌آورد و این امری غیرطبیعی است. تمرین کریا از همان ابتدا با احساس آرامش و تسکین حس‌ها همراه است. به همین‌رو بر ستون فقرات تأثیری مطلوب می‌نهد. این فن باستانی یوگایی تنفس را به امری ذهنی بدل می‌کند؛ یعنی شخص با پیشرفت معنوی قادر می‌شود تنفس را به صورت مفهومی ذهنی دریابد، همچون تنفس در رؤیا.
تأثیر طراوت‌بخش خواب در انسان، به دلیل عدم آگاهی موقتش از جسم و دم و بازدم خویش است. تنفس انسان در طول خواب کندتر و یک‌نواخت‌تر می‌شود. در واقع انسان خفته یک یوگی است؛ زیرا هر شب به طور ناخودآگاه آیین یک یوگی را که «یکی ندانستن خویش با جسم» است، به جا می‌آورد. به این ترتیب نیروی حیات را به آن ناحیه از مغز می‌فرستد که مسئول شش نقطه‌ی حساس ستون فقرات است. بدین شیوه، شخص خفته بی‌آنکه بداند، توسط نیروی کیهانی که حافظ هرگونه هستی است سشاداب و سرشار می‌گردد. [اگر هر شب برای انسان‌ها آیین یوگا برگزار می‌شود، پس چرا آثاری که می‌گویند و برمی‌شمارند دیده نمی‌شود؟ و اگر هر شب انسان‌ها یوگا انجام می‌دهند پس چه نیازی به یوگای روزانه؟]
یوگی راستین که اندیشه‌ها و اراده و احساس‌هایش را از هرگونه همسانی کاذب با آرزوها و خواسته‌های جسمانی برحذر نگاه می‌دارد و ذهنش را به نیروهای آگاهی برتر موجود در مراکز عصبی ستون فقراتش پیوند می‌دهد، در عالم مشیت الهی زندگی می‌کند. در نتیجه، نه تحت‌ تأثیر اعمال گذشته‌اش قرار می‌گیرد، نه هیچ انگیزه‌ی تازه بشری او را برمی‌انگیزاند. از آنجا که آرزوی متعالی‌اش برآورده می‌شود، مشعوف در بهجتِ جاودانِ جان به سر می‌برد. به همین دلیل کریشنا در گفتار ششم بهاگاوادگیتا به شاگردش آرجونا می‌گوید:
پس‌ای آرجونا! یوگا پیشه کن
که یوگی از زاهد برتر است
و از عارف و حکیم برتر است
و از عابد پارسای برتر است. (5)
یوگاناندا در مورد نقش کریا یوگا در امور اخلاقی اظهار می‌دارد که انسان معمولاً در برابر سلطه‌ی شهواتِ پلید ناتوان است. اما هنگامی که از طریق تمرین مستمر کریا یوگا آگاهی برتر و سروری پایدار بیدار می‌شود، این‌گونه گرایش‌ها سست می‌شوند و انسان تمایلی نسبت به آنها احساس نمی‌کند. در اینجا کاهش امیال فروتر با افزایش سعادتی جاودان هم‌زمان است. بدون تمرین کریا یوگا و تجربه‌ی عملی ثمرات آن هرگونه اندرز اخلاقی و امر و نهی بی‌حاصل است.

تحلیل و بررسی

به نظر می‌رسد انحصار به یوگا آن هم شاخه‌ای از یوگا یعنی کریایوگا روا نیست؛ زیرا از یک سو امروزه مکتب‌های فراوانی در حوزه‌ی اخلاق وجود دارند که همه مدعی انحصارند و طبعاً ادعای آنها با ادعای یوگاناندا سر ستیز دارد. از سوی دیگر حصرگرایی اخلاقی با ادعا ثابت نمی‌شود بلکه باید برای آن دلیل و منطق معتبر ارائه کرد. به بیان دیگر انحصارگرایی اخلاقی باید مستدل و همراه با ملاک باشد و سخن یوگاناندا از استدلال منطق هم خالی است. اما دین اسلام نظام اخلاقی به جهان عرضه داشته است که حاوی مضامین و ابعاد متنوع و متعددی است. این دین مدعی است که فقط نظام اخلاقی قرآن و اسلام حقیقت داشته می‌تواند نجات‌بخش بشریت باشد. اسلام بر این مدعا دلایل متعددی ارائه کرده است و ملاک‌ها و معیارهای مختلف نشان داده که صحت این مدعا را ثابت می‌کند. (6)
در پس همه‌ی تجلیات، اقیانوسی از اقتدار لایتناهی الهی نهفته است. اشتیاق‌مان برای فعالیت‌های دنیوی، حس هیبت معنوی را در وجودمان می‌کُشد. از آنجا که علم امروز به ما می‌گوید. چگونه قدرت‌های طبیعت را به کار گیریم، در ادارک حیات عظیمی که در پس همه‌ی نام‌ها و صورت‌ها نهان است، ناتوان می‌مانیم. آشنایی با طبیعت نیز موجب شده اسرار غایی آن را به سخره گیریم. رابطه‌مان با طبیعت مانند سایر کارهای روزمره‌مان شده است. به تعبیر دیگر، سر به سرش می‌گذاریم و می‌خواهیم راه‌هایی بیابیم تا وادارش کنیم بیشتر در خدمت اهداف ما باشد. نیروهایش را به هر شکلی که می‌خواهیم، به کار می‌گیریم، اگرچه منشأ آن ناشناخته به جا می‌ماند. در علم نیز رابطه‌مان با طبیعت مانند رفتار کارفرمایی خودپرست با خادمی زیردست است: او را می‌آزماییم، به مبارزه می‌طلبیم، اعتبارش را با معیارهایی بشری می‌سنجیم که قادر به سنجش ارزش‌های نهفته‌ی آن نیست، حال آنکه وقتی ضمیر انسان به اقتداری برتر متصل باشد، طبیعت خودبه‌خود و بی‌هیچ تنش و فشار از اراده‌ی آدمی اطاعت می‌کند. شخص مادی‌گرا که قادر به ادارک چنین امری نیست، این سلطه‌ی بی‌تلاش را «اعجاز» می‌خواند.
اخلاق عرفانی اسلام قانون جاودانی است، مانند ریاضیات که دارای قواعد ساده جمع و تفریق است، از این رو، نمی‌توان آن را از میان برد. اگر تمام کتاب‌های ریاضی سوزانده شود، اهل منطق دیگر بار قوانین آن را کشف خواهند کرد. اگر همه‌ی کتاب‌های موجود نیز نابود گردند، هرگاه سرسپرده، پاکی سرشار از معرفت خالصانه پیدا شود، دیگر بار اصول عرفانی را کشف خواهد کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Kriya Yoga.
2. Raja.
3. پاراهامسا یوگاناندا، او کجاست؟، ص 220.
4. منظور کتاب سرگذشت یک یوگی است.
5. پاراهامسا یوگاناندا، سرگذشت یک یوگی، ص 323-330.
6. بنگرید به: مرتضی مطهری، فلسفه‌ی اخلاق.

منبع مقاله :
فعّالی، محمدتقی؛ (1388)، نگرشی بر آراء و اندیشه‌های یوگاناندا، تهران: انتشارات عابد، چاپ اول.