نویسنده: گروه نویسندگان

 

معناشناسی

1. اَنیه

«إناء» واحد «آنیة» و جمع «آنیة»، «أوانی» است (1) و أوانی از «أنی» (همزه، نون و یاء) (2) گرفته شده است. برخی اهل لغت آن را ظرفی دانسته‌اند که در آن طعام و غیر طعام قرار داده می‌شود (3) و بعضی آن را ظرف آب (4) یا مطلق ظرف (5) معنا کرده‌اند.

2. اِبریق

«ابریق» مفرد «اباریق» و فارسی مُعرّب (6) است. ابریق از «برق» (باء، راء و قاف) گفته شده است. برق دو معنای اصلی دارد: الف) درخشندگی؛ ب) اجتماع رنگ سیاه و سپید در یک شیء. (7) اهل لغت «ابریق» را به ظرف دارای لوله و خرطوم، (8) ظرف دارای دستگیره، (9) ظرف درخشنده، (10) آبریز و آفتابه (11) معنا کرده‌اند.

3. جِفان

«جفان» جمع«جِفنه» از «جَفن» (جیم، فاء و نون) به معنای احاطه چیزی بر چیزی است. (12) اهل لغت «جِفنة» را به کاسه و ظرف غذاخوری، (13) ظرف ده نفری (14) و بزرگ ترین کاسه (15) معنا کرده‌اند.

4. سِقایه

«سقایه» از «سقی» (سین، قاف و یاء) به معنای آب دادن و نوشانیدن آب یا غیر آن است. (16) برخی اهل لغت آن را بر محلی که در موسم‌های خاص از آنجا نوشیدنی برداشته می‌شود و همچنین بر (صاع) و پیمانه پادشاه اطلاق کرده‌اند. (17)

5. صِحاف

«صِحاف» جمع «صَحفه» (18) یا «صَحیفه» (19) از «صَحف» (صاد، حاء و فاء) به معنای وسعت و انبساط در یک شیء گرفته شده. (20) «صحیفه» کاسه یا بشقاب بزرگ (21) و ظرفی همانند سینی است. (22)

6. صُواع

«صاع» و «صواع» از «صوع» (صاء، و او و عین) و از معانی آن اِناء و ظرف است. (23) اهل لغت آن را به معنای ظرف شرب (که وسیله کیل نیز بوده است)، (24) ظرف شرب پادشاه (25) یا ظرف شرب (26) دانسته‌اند.

7. قُدور

«قدور» جمع «قِدر» (27) از «قَدر» (قاف، دال وراء) را گرفته شده است. (28) اهل لغت «قدر» را دیگ یا ظرفی خاص برای پختن گوشت (29) دانسته‌اند.

8. کَأس

«کَأس» را بر ظرف مملو از شراب، (30) ظرفی که در آن شراب باشد (31) و ظرفی که از آن نوشیده شود، (32) اطلاق کرده‌اند. برخی از آنان مدعی شده‌اند بر ظرف بدون شراب،«کأس» اطلاق نمی شود. (33)

9. کُوب

«کوب» (کاف، واو و باء) مُفرد «اکواب» (34) است. (35) اهل لغت «کُوب» را کوزه و تُنگ بدون وزن دستگیره (36) یا بدون لوله و دستگیره، (37) آفتابه بدون دستگیره (38) یا بدون دستگیره لوله (39) قدح بدون لوله (40) دانسته‌اند.

10. وعاء

«وعاء» از «وعی» (واو، عین و یاء) به معنای ضمیمه کردن چیزی، (41) حفظ حدیث و مانند آن، (42) حفظ حدیث و
تدبر در آن، (43) حفظ علم (44) و ظرف یک شیء آمده است. (45)

معناشناسی تفسیری

1. آنیه

مفسران در ذیل آیه «... بِآنِیةٍ مِّن فِضَّة...» (46) «آنیه» را به ظرف مخصوص آب، (47) هرگونه شراب و نوشیدنی، (48) مطلق ظرف (49) و ظرف طعام (50) معنا کرده‌اند. ابن عاشور ظروف مخزن را «آنیه» نمی‌داند. (51) بر اساس گفته راغب هرآنچه در آن چیزی نهاده شود، «آنیه» است. (52)

2. ابریق

مفسران در ذیل آیه «بِأَکوابٍ وَ أَبَارِیقَ...» (53) «اِبریق» را به معنای ظرف دسته دار، (54) ظرف دارای لوله و خرطوم، (55) ظرف دسته دار و دارای لوله و خرطوم (56) دانسته‌اند.
ابوحیان «ابریق» را از ظروف شرابخوری عرب شمرده (57) و راغب گفته است: «ابریق» ظرفی است که شفافیت و درخشندگی داخل آن آشکار باشد. (58)

3. جِفان

مفسران «جِفان» را در آیه «... و جِفَانٍ کالجَوَابِ...» (59) به کاسه بزرگ، (60) جام غذاخوری (61) و کاسه بزرگ جمع آوری آب (62) معنا کرده‌اند. گفته‌اند «جفان» ظرفی غذاخوری با حجم بالا بوده است که هزار نفر از لشکریان سلیمان (علیه السلام) از آن غذا می‌خورده‌اند (63) و تشبیه آن به «جَواب» (حوض) (64) گویای این نکته است.

4. سِقایه

مفسران «سقایه» را در آیه «... جَعَلَ السِّقَایةَ فِی رَحلِ أَخِیهِ...» (65) به معنای ظرف بزرگ برای نوشیدن آب یا خمر (66)، ظرف شرب پادشاه، اشخاص و حیوانات، (67) ظرف مخصوص غذای یوسف (علیه السلام) (68) دانسته و در خصوص آیه فوق، آن را وسیله کیل و پیمانه نیز شمرده‌اند. (69) ابن عاشور مدعی است لفظ «سقایه» - که بر آن «صُواع» نیز اطلاق شده است - به دلیل پیمانه شراب بودن وضع شده است. (70) راغب می‌گوید: سقایه جام شاهی بود که از آن هم در آبدهی و هم در پیمانه و کیل استفاده می‌شده است؛ لذا به آن «صواع» نیز گفته می‌شد. (71)

5. صِحاف

مفسران «صحاف» را در آیه «یَطافُ عَلَیهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ...» (72) به معنای جام‌هایی برای غذاهای گوناگون (73) و ظرف وسیع و مدور برای خوردن غذا (74) دانسته‌اند و سدی صحاف را قصاع (بشقاب یا کاسه بزرگ) دانسته است. (75)

6. صُواع

مفسران «صُواع» را در آیه «... صُوَاعَ المَلِک...» (76) بدین معانی دانسته‌اند: ظرفی برای وزن کردن کالا و آشامیدن خمر، (77) قدحی از جنس زبرجد یا مس نقره کاری شده و آراسته با جواهر، (78) ظرفی که در نوشیدن یا وزن کردن و پیمانه به کار گرفته می‌شده است (79) و ظرف مخصوص ‌اندازه گرفتن. (80) قرطبی می‌گوید: «صُواع» سقایه و ظرف واحد و دارای دو سر است که از یک طرف پادشاه می‌نوشیده است و با طرف دیگر وزن می‌کرده‌اند. (81)

7. قُدور

مفسران «قدور» را در آیه «... وَ قُدُورٍ رَّاسِیاتٍ...» (82) ظرف پختن گوشت، (83) ظرف بزرگ (دیگ) برای پختن غذا که امکان حرکت و انتقال از جای خود نداشته است، (84) ظرف ساخته و جاگرفته در گل، (85) ظرف ساخته شده از سنگ، (86) ظرف ساخته شده از سفال و غیره (87) و دیگ‌های عظیم دانسته‌اند که هر یک برای پختن غذای هزار نفر کافی بوده است. (88) ابن جریج می‌گوید: این گونه دیگ‌ها ساخت یمن بوده و بعضی از آنها باقی مانده است تا نشانه قدرت الهی برای عبرت دیگران باشد. (89)

8. کَأس

مفسران «کأس» را در آیه «یُطَافُ عَلَیهِم بِکأسٍ مِن مَعینٍ» (90) و دیگر آیات به خمر (91) و ظرف هر نوع نوشیدنی (92) معنا کرده‌اند. برخی «کأس» را به ظرفی که در آن خمر باشد، تفسیر کرده‌اند (93) و از نظر برخی، ظرف بدون نوشیدنی را «کأس» نمی گویند. (94) برخی محققان گفته‌اند: شواهد موجود در آیات مانند «معین»، (95) «مزاج»، (96) «شرب»، (97)«سقی» (98) و «دهاق» (99) مؤید این معناست که «کأس» ظرفی برای انواع نوشیدنی‌ها بوده است. (100) برخی صاحبان تفسیر اظهار داشته‌اند: «کاس» ظرف بدون دستگیره و لوله با دهانه باریک و ساخته شده از طلا و نقره یا شیشه و سفال (101) یا ظرف چینی (102) بوده است.

9. کُوب

مفسران در ذیل آیه «یُطَافُ عَلَیهِم بِصِحَافٍ مِن ذَهَبٍ وَ أَکوَابٍ...» (103) «کوب» را ظرفی شبیه افتابه بدون دسته و لوله (104) و با دهانه ای دایره ای، (105) وسیع و ساخته شده از طلا یا نقره با ظاهری جذاب و لذت آفرین (106) دانسته‌اند. راغب «کوب» را قدح بدون دستگیره (107) دانسته است. ابن عاشور یک بار «کوب» را ظرف مخصوص نوشیدن، اعم از نوشیدن خمر یا غیر آن گرفته (108) و در جای دیگر ظرف مخصوص نوشیدن خمر دانسته است. (109)

10. وعاء

مفسران «وعاء» را در آیه «فبداً باوعیتهم قبل وعاء اخیه...» (110) به معنای ظرفی که در آن چیزی نگهداری و محافظت می‌شود، (111) ظرف (112) و ظرفی که بر چیزی احاطه داشته باشد، (113) دانسته‌اند؛ همچنین در ذیل آیه «...وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ» (114) گوش را ظرف برای محافظت و نگهداری تذکرهای الهی (115) شمرده‌اند. به نظر برخی از اهل تحقیق، «وعاء»
به معنای ظرف برای چیزی است؛ اعم از اینکه مادی باشد یا معنوی. (116)

جمع بندی و تحلیل نهایی

با توجه به معانی ای که علمای لغت و تفسیر برای واژگان یادشده بیان کرده‌اند، می‌توان تنیجه گرفت همه آنها در ظرف بودن مشترک هستند؛ ولی متفاوت‌هایی هم دارند؛ زیرا هرکدام دارای شکل،‌ اندازه و جنس خاص بوده و کاربرد خاصی داشته است؛ از جمله:
1. آنیه ظرف خاص برای خوردن و نوشیدن است و شامل ظروفی مانند صندوق، مخزن، حوض و... نمی شود؛ (117) یا ظرفی بهشتی است که همیشه در اختیار بهشتیان قرار دارد. (118)
2. ابریق آبریز یا آفتابه یا ظرف مخصوص آب و دارای دستگیره و لوله و بسیار درخشنده است. (119)
3. جِفان کاسه‌ها یا ظرف‌های بزرگ غذاخوری است. (120)
4. سِقایه ظرف آب یا شرابخواری بوده است و به آن پیمانه آب یا شراب نیز می‌گفته‌اند. (121)
5. صِحاف ظرفی پهن شبیه سینی و بشقاب (122) برای استفاده جمعی در خوردن و نوشیدن است. (123)
6. صُواع ظرف مخصوص برای وزن کردن یا شرب آب و ... است که پادشاه از آن استفاده می‌کرده است. (124)
7. قُدور دیگ بزرگ سنگی، فلزی و سفالین برای پختن گوشت (125) یا غذا (126) بوده است.
8. کَأس کاسه یا جام بلورین و مخصوص شرابخواری است (127) اگر در آن شراب نباشد؛ «إناء» و «ظرف» می‌نامند.
9. کوب ظرف مخصوص نوشیدن، شبیه کوزه و دارای گردنی کشیده و بدون دستگیره و لوله است.
10. وعاء ظرف برای محافظت و نگهداری یک شیء است؛ مادی باشد یا معنوی. (128)

پی‌نوشت‌ها:

1. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج1، ص112. ابومنصور محمدبن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج15، ص555. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج6، ص2274. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج1، ص143.
2. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج1، ص141.
3. ابن درید؛ جمهرة اللغه؛ ج1، ص83.
4. ابوالفتح ناصربن عبدالسیدّ مطرزی؛ المُغرّب فی ترتیب المُعرّب؛ ص30.
5. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص96. احمدبن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص28. مجمع اللغة العربیه؛ معجم الفاظ القرآن الکریم؛ ج1، ص65.
6. ابن درید؛ الاشتقاق؛ ص446. همو، جمهرة اللغه؛ ج1، ص125. ابومنصور موهوب بن احمد جوالیقی؛ المعرّب من الکلام الاعجمی؛ ص18. حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج 1، ص 256. گفتنی است: فارسی «ابریق» آبریز یا آفتابه بوده است (محمد معین؛ فرهنگ فارسی؛ ذیل «ابریق»). و معرّب (عرب شده) کلمه ای است که از زبانی دیگر وارد زبان عربی شده و در آن تصرفی به عمل آمده است؛ (همان، ذیل «معرَّب»).
7. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج1، ص221.
8. ابوالفتح ناصر بن عبدالسیدّ مطرزی؛ المُغرّب فی ترتیب المُعرّب؛ ص 41.
9. ابوزکریا فرّاء؛ معانی القرآن؛ ج3، ص123.
10. ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج 9، ص 133. اسماعیل حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و العربیه؛ ج 4. ص1448 -1449.
11. محمد معین؛ فرهنگ فارسی؛ ج 1، ص125.
12. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه، ج 1، ص 465.
13. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 1، ص 301. ابومنصور محمدبن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 103.
14. ابومنصور ثعالبی؛ فقه اللغه، ص 236.
15. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج 2، ص 310.
16. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 3، ص 84.
17. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 2، ص 835. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج3، ص 84-85، ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج 9، ص 228. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 281.
18. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 2، ص 971. ابن درید؛ جمهرة اللغه ج2، ص 342.
19.ابن درید؛ جمهرة اللغه؛ ج2، ص342.
20. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج3، ص 334.
21. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 2، ص 971. ابن درید؛ جمهرة اللغه؛ج 2، ص 342. ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج4، ص254. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 3، ص 334. أبوالقاسم محمودبن عمر زمخشری؛ اساس البلاغه؛ ص 249، احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 334.
22. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 2، ص 971. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 3، ص 334. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 334.
23. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج3، ص 321.
24. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 2، ص 1019. ابن درید؛ جمهرةاللغه؛ ج 2، ص 389- 390. ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج 3، ص 82. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج 3، ص1247. ابن فارس؛ معجم مقایس اللغه؛ ج 3، ص 321. ابوالقاسم محمودبن عمر زمخشری؛ اساس البلاغه؛ ص 262.
25. ابوزکریا فرّاء؛ معانی القرآن؛ ج 2، ص 51.
26. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 2، ص 1019.
27. ابن درید؛ جمهرةاللغه؛ ج 3، ص 99.
28. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج5، ص 62.
29. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 3، ص 1448. ابن درید؛ جمهرة اللغه؛ ج 3، ص 99. ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج 9، ص 23. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 5، ص 63. ابوالقاسم محمودبن عمر زمخشری؛ اساس البلاغه؛ ص 357. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 492.
30. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 544. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج3، ص969.
31. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج3، ص 1547. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج5، ص 147. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج 3، ص969. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن: ص729. ابومنصور ثعالبی؛ فقه اللغه؛ ص 35.
32. مجدالدین فیروزآبادی؛ القاموس المحیط؛ ج 1، ص 779.
33. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج3، ص969. احمدبن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص544.
34. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج3، ص1603. اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج1، ص215. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج5، ص145. ابومنصور ثعالبی؛ فقه اللغه؛ صص35 و 73.
35. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج5، ص145.
36. ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج 10، ص 400. ابومنصور ثعالبی؛ فقه اللغه؛ ص 73. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 543. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج 1، ص 729.
37. مجدالدین فیروزآبادی؛ القاموس المحیط؛ ج 1، ص223.
38. ابن درید؛ جمهرة اللغه؛ ج3، ص 253.
39. ابوبکر سجستانی؛ غریب القرآن؛ ص 77.
40. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 543.
41. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 6، ص 124.
42. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج3، ص 1967. ابومنصور محمدبن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج 3، ص 259.
43. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 666.
44. ابن درید؛ جمهرةاللغه؛ ج 3، ص 601. ابوالقاسم محمودبن عمر زمخشری؛ اساس البلاغه؛ ص 504.
45. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج 3، ص 1986. ابن درید؛ جمهرةاللغه؛ ج 3، ص 601. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 666.
46. انسان: 15. واژه «آنیه» به معنای ظرف فقط یک بار در قرآن آمده است.
47. ابوالبرکات عبدالله نسفی؛ تفسیر نسفی؛ ج4، ص 318.
48. ابن عاشور؛ التحریر و التنویر؛ ج 29، ص 363. احمد مصطفی مراغی؛ تفسیر مراعی؛ ج 29، ص 167.
49. ابوالفضل شهاب الدین آلوسی؛ روح المعانی؛ ج 29، ص 273. ابن عاشور؛ التحریر و التنویر؛ ج 29، ص 363. محمد حسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 20، ص 129. اسماعیل حقی بروسوی؛ روح البیان؛ ج 10، ص 320.
50. ابن کثیر؛ تفسیر القرآن العظیم؛ ج4، ص 486.
51. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج 29، ص 363.
52. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 96.
53. واقعه: 18. این واژه فقط یک بار در قرآن آمده است.
54. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان؛ ج 27، ص 227.
55. محمودبن عمر زمخشری؛ الکشاف؛ ج4، ص 460. سیدی عبدالرحمن ثعالبى الجواهر الحسان؛ ج5، ص363.
56. محمدبن حسن طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج 9، ص 493. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج9-10، ص 327. ناصرالدین بیضاوی؛ انوار التنزیل و اسرارالتأویل؛ ج 4. ص232. ابن کثیر؛ تفسیرالقرآن العظیم؛ ج4، ص 307.
57. محمد بن یوسف ابوحیان غرناطی؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ ج 10، ص74.
58. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 119.
60. سبأ: 13. این واژه فقط یک بار در قرآن آمده است.
61. محمدبن حسن طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج 8، ص 383. محمد بن علی شوکانی؛ فتح القدیر؛ ج 4، ص317. اسماعیل حقی بروسوی؛ روح البیان؛ ج7، ص 325.
61. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص197. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج7-8، ص101.
62. ابن عاشور؛ التحریر و التنویر؛ ج22، ص 31.
63. محمد بن عمر فخرالدین رازی؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)؛ ج 25، ص 215، ابوالفضل شهاب الدین آلوسی؛ روح المعانی؛ ج 22، ص 174.
64. ابوزکریا فراء؛ معانی القرآن؛ ج 2، ص 356.
65. یوسف: 70. این واژه در آیه 19 سوره توبه به معنای آب دادن آمده است.
66. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج 12، ص 96.
67. ابومحمد بن عاشور ثعلبی؛ الکشف والبیان؛ ج5، ص 239. محمودبن عمر زمخشری؛ الکشاف؛ ص 489-490. نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری؛ تفسیر غرائب القرآن؛ ج4، ص 109. ابوالفضل شهاب الدین آلوسی؛ روح المعانی؛ ج13، ص 34.
68. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج6، ص 169.
69. همان. ابن جوزی؛ زادالمسیر؛ ج4، ص 257. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ج 11، ص223.
70. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج 12، ص 96.
71. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 416.
72. زخرف: 71. واژه «صحاف» یک بار در قرآن آمده است.
73. محمد بن حسن طوسی؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 9، ص215.
74. اسماعیل حقی بروسوی؛ روح البیان؛ ج 8، ص 523-524. ابوالفضل شهاب الدین آلوسی؛ روح المعانی؛ ج 25،
ص 151-152. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج 25، ص 289.
75. محمد بن حسن طوسی؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 9، ص 216.
76. یوسف: 72. واژه «صواع» یک بار در قرآن آمده است.
77. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج 12، ص 96.
78. ابواسحاق زجاج؛ معانی القرآن و اعرابه؛ ج3، ص 120. ابن جوزی ؛ زادالمسیر؛ ج4، ص 258 و 259. ابوالفضل شهاب الدین آلوسی؛ روح المعانی؛ ج13، ص 34.
79. محمد بن حسن طوسی؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ ج6، ص 171. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 5-6، صص382 و 385. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 499. نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری؛ تفسیر غرائب القرآن؛ ج 4. ص 109 - 110. محمدبن یوسف ابوحیان غرناطی؛ البحر المحیط فى التفسیر؛ ج6، ص 302. محمد بن علی شوکانی؛ فتح القدیر؛ ج 3، ص 42.
80. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان بی تفسیر القرآن؛ ج 11، ص223.
81.أبوعبدالله محمد بن احمد قرطبی؛ الجامع لاحکام القرآن؛ ج 9، ص150.
82. سبأ: 13. واژه «قدور» یک بار در قران ذکر شده است
83. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 660.
84. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج7-8، ص600. محمود بن عمر زمخشری؛ الکشاف؛ ج 3، ص 573. محمد بن عمر فخرالدین رازی؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)؛ ج 25، ص 215. ابن عاشور؛ التحریر و التنویر؛ ج 22، ص 31- 32. محمد حسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 16، ص 363.
85. نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری؛ الوسیط فی تفسیر القرآن؛ ج3، ص 489. ابوالحسن علی بن محمد ماوردی ؛ النکت والعیون؛ ج4، ص 439. ابوعبدالله محمدبن احمد قرطبی؛ الجامع لاحکام القرآن؛ ج 14، ص177.
86. نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری؛ الوسیط فی تفسیر القرآن؛ ج3، ص 489.
87. محمد بن یوسف ابوحیان غرناطی؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ ج 8، ص 516.
88. ابن جوزی؛ زادالمسیر؛ ج6، ص 440.
89. ابوالحسن علی بن محمد ماوردی؛ النکت والعیود؛ ج 4، ص 439.
90. صافات: 45 واژه «کأس» در این آیه‌ها آمده است: طور:23. واقعه: 18. انسان: 5 و 17. نبأ: 34.
91. از اخفش و ضحاک نقل کرده‌اند مقصود قرآن از «کأس» خمر است. ر.ک: ضحاک؛ تفسیر الضحاک؛ ج 2، صص 705 و 831. ابوالحسن علی بن محمد ماوردی؛ النکت والعیون؛ ج5، ص 451 و ج6، ص 165. محمودبن عمر زمخشری؛ الکشاف؛ ج4، ص ص 42 و 411. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 7-8، ص 691. ناصرالدین بیضاوی؛ انوار التنزیل و اسرارالتاویل؛ ج3، ص 457. اسماعیل حقی بروسوی؛ روح البیان؛ ج 7، ص 539.
92. ابومحمد بن عاشور ثعلبی؛ الکشف والبیان؛ ج 8، ص 143.
93. ر.ک: ضخاک؛ تفسیر الضحاک؛ ج 2، صص 705 و 831. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 729. ناصرالدین بیضاوی؛ انوار التنزیل و اسرارالتاویل؛ ج3، ص 457. محمد بن محمد مشهدی؛ کنز الدقائق و بحرالغرائب؛ ج 11، ص 126.
94. ر.ک: ابومحمدبن عاشور ثعلبی؛ الکشف والبیان؛ ج 8، ص 142. محمدبن حسن طوسی؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 8، ص 495. ابوعبدالله محمد بن احمد قرطبی؛ الجامع لاحکام القرآن؛ ج 15، ص 53. محمد بن علی شوکانی؛ فتح القدیر؛ ج4، ص 393.
95. صافات: 45.
96. انسان: 5.
97. همان 5.
98. انسان : 17.
99. نبأ: 34.
100. حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج 10، ص 9.
101. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج 23، ص 31 و ج 27، صص 66 و 270.
102. محمد بن علی شوکانی؛ فتح القدیر؛ ج5، ص 346.
103. زخرف: 71، واژه «اکو اب» در این آیات (همگی درباره مجالس بهشتیان) هم آمده است: واقعه: 18. انسان: 15. الغاشیه: 14.
104. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج 9، صص 216 و 493 و ج 10، ص 214. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 9 - 10، ص 84-85، 327 و 727. ابوالحسن علی بن محمد ماوردی ؛ النکت والعیون؛ ج5، ص 451. محمدبن علی شوکانی؛ فتح القدیر؛ ج 4. ص 563 و ج5، ص 149- 350. اسماعیل حقی بروسوی؛ روح البیان؛ ج 8، ص 524 و ج 9، ص 381 و ج 10، ص 320.
105. ابوالحسن علی بن محمد ماوردی ؛ النکت والعیون؛ ج5، ص 451.
106. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 9 ـ 10، ص 727 (ذیل غاشیه : 14). اسماعیل حقی بروسوی؛ روح البیان؛ ج 9، ص 381 (ذیل واقعه:18).
107. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص728.
108. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج 25، ص 289.
109. همان، ج 30، ص 268.
110. یوسف: 76. یوسف (علیه السلام) ابتدا به جستجوی ظروف دیگر برادران قبل از ظرف بنیامین پرداخت.
111. ابوعبدالله محمد بن احمد قرطبی؛ الجامع لاحکام القرآن؛ ج 9، ص 154. محمد بن یوسف ابوحیان غرناطی؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ ج6، ص 300. ابوالفضل شهاب الدین آلوسی؛ روح المعانی؛ ج13، ص 41.
112. ابن عاشور؛ التحریر و التنویر؛ ج 12، ص 99. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 11، ص225.
113. نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری؛ تفسیر غرائب القرآن؛ ج4، ص 110. محمدبن عمر فخرالدین رازی؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)؛ ج 18، ص 145.
111. الحاقه: 12.
112. محمد بن حسن طوسی؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 10، ص 98. محمودبن عمر زمخشری؛ الکشـاف؛ ج2، ص 600. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 19، ص 394.
113. حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج13، ص 151.
117. ابوهلال عسگری؛ معجم الفروق اللغویه؛ ص 7. ابن عاشور؛ التحریر والتنویر؛ ج 29، ص 363.
118. حسن مصطفوی؛ التحقیق بی کلمات القرآن؛ ج 1، ص 167.
119. ابومنصور محمد بن احمد ازهری؛ تهذیب اللغه؛ ج 9، ص 133. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج 1، ص 222. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 119.
120. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص197. احمد بن محمد فیومی؛ المصباح المنیر؛ ص 103. حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج 2، ص 93.
121. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 416. حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج5، ص 156 -157.
122. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 476. ابوالقاسم محمودبن عمر زمخشری؛ اساس البلاغه، ص 249.
123. حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج6، ص 199.
124. ابوزکریا فزاء؛ معانی القرآن؛ ج 2، ص 51. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 499.
125. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 660.
126. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج3، ص 1448. ابوزکریا فراء؛ معانی القرآن؛ ج 2، ص 51. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 7-8، ص 600.
127. ابومنصور ثعالبی؛ فقه اللغه؛ ص 35، اسماعیل بن حمّاد جوهری؛ الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه؛ ج 3، ص 969.
128. خلیل بن احمد فراهیدی؛ العین؛ ج3، ص 1967. محمد بن یوسف ابوحیان غرناطی؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ ج6، ص 300. محمدبن حسن طوسی؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 10، ص98. محمودبن عمر زمخشری؛ الکشاف؛ ج4، ص 600.

منبع مقاله :
جمعی از محققان؛ (1394)، فرهنگ نامه تحلیل واژگان مشابه در قرآن جلد اوّل: اخر - احصاء، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)، چاپ اول.