وقف پشتوانه نهادهای علمی و آموزشی در اصفهان عصر صفوی
بخش هشتم آن اختصاص دارد به موضوع وقف و پشتوانه های مالی در نهادهای آموزشی و مؤسسات علمی و فرهنگی اصفهان عصر صفوی. امید میرود این تحقیق با اضافات و الحاقات لازم به چاپ برسد.
درعهد صفویه با توجه به ایجاد تأسیسات متعدد آموزشی ـ عبادی، موقوفات بسیاری به عنوان پشتوانه مادی این مؤسسات منظور گردیده است. به شهادت کتابهای معتبری چون عالمآرای عباسی، قصص خاقانی و خلد برین،
این موقوفات در دوران صفویه ارزش مادی بسیاری داشته و عواید آن مبالغ شگفتآوری را شامل میشده است.
وقف پشتوانه نهادهای علمی و آموزشی در اصفهان عصر صفوی
وقفنامه موقوفات سلطنتی را شیخ بهاءالدین عاملی در زمان شاهعباس اول نوشته است و رسیدگی به کار اوقاف را اشخاصی مانند میر محمدباقر داماد، ملامحسن فیض کاشانی، ملاعبداللّه شوشتری، شیخ لطفاللّه میسی عاملی و میرزا رضی، وزیر شاهعباس، عهدهدار بودهاند.(1)
اهمیت وقف در عصر صفویه بویژه در زمان شاهعباس اول به نحوی بوده است که شاه به اعتمادالسلطنه حاتمبیک و میرزارضی صدر در اصفهان دستور داده بود
که چهارده مُهر به نام چهارده معصوم تهیه کنند و آن مُهرها را به میرزارضی صدر وزیر خود سپرد تا کلیه داد و ستدهای اوقافی با آن مُهرها ممهور شود و آن پادشاه صفوی مخصوصا اصرار داشت که هیچیک از املاک و اراضی و خانهها و سایر مایملک او از وقف خارج نماند؛ وی گفته است:
جمیع اشیاء سرکار من و آنچه اطلاق مالکیت بر آن توان کرد، حتی این دو انگشتری که در دست دارم، وقف است، لیکن مشروط بر آن است که به هر مصرفی که رای صوابنمای اشرف که متولی آنهاست، اقتضا نماید. (2)
اگرچه شاهعباس به گفته خود، همه اموال و داراییهای خود را وقف نموده و بدینترتیب بناهای بسیاری در اصفهان و سایر شهرهای ایران به وجود آمده است که برخی از این ابنیه و آثار هنوز بر جای مانده و بسیاری از آنها نیز با گذشت زمان و بر اثر مصایب و سوانح از بین رفته است،
لیکن در سرتاسر حیات این سلسله، مساجد، مدارس و بسیاری از اماکن عامالمنفعه پشتوانههای بسیاری داشته است که در بیان نکات مربوط به مدارس و نهادهای آموزشی آن دوره به پارهای از این وقفیات اشاره خواهیم کرد.
از جمله این نهادهای آموزشی میتوان از مدارسی مانند چهارباغ (امام صادق علیهالسلام)، کاسهگران، نیمآورد و غیره نام برد که میزان قابل توجهی از املاک و مستغلاّت وقفی، باعث رونق آنها و فراهم آمدن امکانات، چه برای محصل یا طلبه و یا مدرّس و استاد شده است.
در وقفنامههای این دوره مکرر به مواردی برخورد میکنیم که وقفکنندگان منتهای دقت خویش را به کار بستهاند تا از حیف و میل شدن عواید موقوفات و به مصرف صحیح نرسیدن آن جلوگیری کنند و بخصوص در اواخر وقفنامه با ذکر برخی آیات و روایات کوشیدهاند موجبات تنبّه متولیان را فراهم سازند، و در بعضی از آنها مکرر توصیه کردهاند که بعد از واقف، تولیت با اصلحِ اولاد اوست،
مانند آنچه در کتیبه مدرسه ملاعبداللّه در بازار اصفهان موجود است. در این وقفنامهها رعایت حال طلاب و کمکهای مادی و معنوی به آنها به شرط دارا بودن تقوا و داشتن فعالیتهای علمی توصیه شده، و این موضوع حتی در کتیبه مدرسه شفیعیه دردشت آمده است،
و نیز در پایان هر وقفنامه، فرد متجاوز را به لعنت خداوند و نفرین رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) تهدید کردهاند و مخصوصا تأکید کرده و تذکر دادهاند که موقوفات باید به همان مصارفی برسد که وقفکننده نیّت آن را داشته و معین کرده است.
در تعدادی از سفرنامههای سیاحان اروپایی که در عصر صفوی به ایران آمدهاند در مورد مدارس آن دوره بخصوص امور مربوط به پشتوانههای مالی وقفیات آن، مطالبی دیده میشود.
کمپفر (Kaempfer) که در دوران شاهسلیمان صفوی (1077ـ 1105هـ.ق) در اصفهان به سر میبرده با اشاره به رقابت بین شاه، دربار و رجال کشور در ساختن تأسیسات عامالمنفعه و قرار دادن موقوفات برای آن، آورده است:
شناختن درست وضع دربار ایران بدون وقوف به تأسیساتی که قسمت قابل توجهی از عواید دربار صرف آنها میشود، یعنی مساجد، گرمابهها، قنوات، راههای عبور و مرور و پلها و بیش از همه مدارس دینی و همچنین نمایندگان علوم و هنر امکانپذیر نیست.
بدینترتیب شاه با پیروی از نیاکان خود میخواهد پس از خود نام نیکی به یادگار بگذارد و بزرگان و اعیان نیز در گرفتن سرمشق از پادشاهان به چشم و همچشمی با یکدیگر برمیخیزند.
و وسایل مادی لازم را برای تأسیس و نگاهداری انواع ساختمانها و بویژه موقوفههای دینی در اختیار میگذارند، به این دلیل اغلب شهرهای ایران مملو است از مدارس دینی و موقوفات آنها؛ تنها در اصفهان که پایتخت است .
و شهری باشکوه و بزرگ به شمار میرود، در حدود یکصد موقوفه قابل ملاحظه وجود دارد، و این بجز موقوفات جزئی و متفرقه است(3)
ژان ـ باتیست تاورنیه (Tavernier) نیز که در همین زمان از اصفهان دیدن کرده است، تأمین بخش عمده مایحتاج مدارس و طلاب آن را بسته به میزان وقفیات آن نهادهای آموزشی دانسته و در این مورد به تأمین معیشت .و برخی لوازم حجرههای مدارس از قبیل فرش و رختخواب از ایـن طریق اشـاره کرده است(4)
ژانشاردن (Chardin) هم کـه در دوران شاهعبـاس دوم (1052ـ1077هـ.ق) بـه اصفهان آمده است، در باب ساختن مدارس و قرار دادن املاک و اموالی به عنوان وقف جهت مدارس، نوشته است:
هر مدرسهای که بنا میشود، مواردی از املاک و مستغلاّت را وقف آن مینمایند و خود بانیان مدارس معمولاً حافظان و متصدیان عایدات موقوفات آن هم به شمار میروند که معمولاً ایرانیان به آنها «متولی» میگویند(5)
وی متولی وقف را دارای اختیاراتی از جمله تعیین مدیر، اساتید و همچنین یکی از متصدیان عمده پذیرش و قبول طالبان علم در مدرسه دانسته است.
در اواخر دوران صفویه و عصر حکومت شاه سلطانحسین (1105ـ 1135هـ.ق)، کلیه اراضی و املاکی که شرعا ممکن بود وقف شود، جزو موقوفات قرار گرفته بود، و این باعث شد که جهت پشتوانه مالی برای مدارس و مساجد اصفهان حتی در شهرهای دیگر،
مانند کاشان و یزد و... زمین و یا سایر مستغلاّت را خریداری کنند و آنها را جزو موقوفات آن اماکن قرار دهند که تاکنون نیز در آن حدود موقوفاتی به نام مساجد و مدارس صفویه موجود است (6)؛
لیکن تهاجم افغان و سیطره آنان بر مرکز دولت صفوی وضع را دگرگون ساخت، مفتی گروه مهاجم، یعنی ملازعفران و سایر علمای افغان، مردم اصفهان را رافضی و مشرک خواندند و این شهر را مفتـوحالعنـوه قلمداد کردند (7)
جماعت یاغی افغان تا هر کجا که میتوانستند و فرصت داشتند، املاک و اراضی وقف را جزو خالصه و تحت تصرف خود درآوردند و طومارها و وقفنامهها را از بین بردند، بسیاری از آن املاک را نیز به اراضی موات تبدیل نموده و قناتها را پر کردند.
و سایر آثار دیگر، اعم از دکانها، کاروانسراها و سایر مستغلاّت را خراب کردند؛ در حقیقت آنچه در عصر صفوی بخصوص از زمان شاهعباس اول تا آن زمان به عنوان موقوفات و تشکیلات اوقاف بر اساس نظم و تدبیر حاصل شده بود، یکباره با هجوم افغانان (1135ـ 1145هـ.ق) و محاصره شهر و ویرانگریهای این گروه مهاجم از هم گسیخته شد (8)، بهطوری که نوشتهاند:
در این زمان رقبات دفتری صفویه را که تشخیص قرا را از دولتی و موقوفه ملی بهدرستی ربط میداد و در عمارت چهلستون ثبت و ضبط بوده است، به وسیله افغانها به رودخانه زایندهرود افکنده شد و بدینصورت، اسناد و آثار بسیاری که مربوط به اوقاف عصر صفوی بود از این طریق نابود شده است (9)
با آمدن نادرشاه افشار (1148ـ1160هـ.ق) و غلبه او بر افاغنه در سال 1145هـ.ق، این طایفه از اصفهان و سایر بلاد ایران متواری و اخراج گردیدند، لیکن نادر با همه رشادتهـایی که در ابتـدای کار خود نشان داد .
در اواخر دچار جنون شد، و در این زمان برای موقوفات اصفهان بلیهای تازه پیش آمد که آن هم بعد از حمله افغان لطمه دیگری بود که وضع املاک موقوفه مربوط به عصر صفویه را دگرگون ساخت، بهطوری که استملاک موقوفات در اواخر دوره نادر بسیار معمول شده بود (10)
این آشفتگیها در وضع موقوفات عصر صفویه بعدها نیز ادامه داشته است؛ در مصایب و بلاهایی که بعدا دامنگیر اصفهان شد بخصوص قحطی معروف سال 1288هـ.ق شهر یک مرتبه از سکنه خالی گردید.
و هیچ سر و سامانی هم در امور اوقاف وجود نداشت. شواهد نشان میدهد که از ابتدا تا انتهای حکومت قاجاریه (1193ـ1344هـ.ق) بسیاری از آثار تاریخی ارزشمند مربوط به صفویه در اصفهان نابود شده است،
از این میان میتوان از عمارت آیینهخانه، هفتدست، نمکدان، کشکول و کاخهای باغ سعادتآباد نام برد (11)
این ویرانگری آثار عهد صفوی و تصرف اراضی موقوفه بخصوص در دوران حاکمیت ظلالسلطان (1291ـ 1325هـ.ق) آنطور بود که وقتی سیدجمالالدین اسدآبادی (1254ـ1314هـ.ق) به این شهر وارد شد به او خبر رسید.
که ساختمانهای تاریخی صفویه را خراب میکنند، وی از این موضوع بسیار متأثر شد و عاملین این کار را مورد مؤاخذه قرار داد (12) و در اواخر همین دوره مدارس بسیاری، بالغ بر بیست مدرسه از عهد صفویه، در اصفهان خراب شد که تنها چهارده مدرسه آن در محلات خواجو و عباسآباد واقع شده بود(13)
برای آشنایی با پارهای از مسائل مربوط به وقف در مدارس اصفهان دوره صفوی به نکاتی درباره برخی از آنها اشاره میشود
مدرسه الماسیه
در گوشه جنوب شرقی میدان امام خمینی (نقش جهان) اصفهان، بازاری قرار دارد معروف به «بازار مقصودبیک» که به آن «چهارسو مقصود» هم میگویند. این بازار که از جنوب شرق میدان آغاز میشودوو تا بازار حسنآباد امتداد مییابد، به دست آقامقصود، یکی از خواجگان شاهعباس اول، بنا گردیده است. در انتهای چهارسوی مذکور، مدرسهای به نام الماسیه وجود دارد و
که به وسیله حاجیالماس نامی، از غلامان دربار شاهسلیمان صفوی (1077ـ 1105هـ.ق) جهت آموزش علوم و معارف مذهب شیعه اثناعشری بنا گردیده است (14)
در تسمیه این مدرسه وجهی دیگر نیز ذکر کردهاند، و آن اینکه، چون مدرّس آن، شیخ محمدتقی الماسی (متوفای 1159هـ.ق) داماد مجلسی دوم بوده به این نام معروف گشته است (15)
وقفنامهای از این مدرسه به تاریخ 1104هـ.ق باقی مانده است؛ بهطوری که مؤلف تاریخ انساب خاندانهای نایین آورده است، مدرسه دارای وقفیاتی از جمله دکاکین بوده است.
با این حال، میرزا هاشم کلباسی از علمای بزرگ اصفهان در اواخر دوره قاجاریه از عواید حمام جارچی، پول روشنایی طلاب مدرسه الماسیه را میداده است(16)
در حال حاضر تنها، قسمتی از مدرسه سابق باقی مانده که مربوط به تعمیراتی است که در سال 1360هـ.ق انجام شده است. این مکان فعلاً محل رفت و آمد کاسبان محل و مغازهداران بازارچه چهارسو مقصود برای طهارت و انجام فریضه نماز است.
البته دو تا سه حجره مخصوص اهل علم و طلاب نیز در آن وجود دارد که گاهی مورد استفاده قرار میگیرد.
مدرسه جده بزرگ
این مدرسه در بازار بزرگ اصفهـان واقع شـده است. در این بـازار دو مدرسه طلبهنشین از زمان شاهعباس دوم (1052ـ1077هـ.ق) وجود دارد که یکی از آنها را مدرسه جده بزرگ و دیگری را مدرسه جده کوچک مینامند.این دو مدرسه از لحاظ وسعت یکسان نیستند. مدرسهای را که از حیث وسعت بزرگتر است، جده کوچک شاه بنا نموده، اما امروز اطلاق کلمه بزرگ و کوچک از طرف عموم مردم بر حسب وسعت بناست؛ به این ترتیب که مدرسه بزرگتر را مدرسه جده بزرگ و مدرسه کوچکتر را مدرسه جده کوچک مینامند (17)
در دوران صفوی این نهاد آموزشی مورد توجه علما و دانشمندان، و محل تعلیم و تعلم و آموزش علوم شیعی بخصوص فقه و اصول بوده است؛ بهطوری که میرزاطاهر نصرآبادی (متوفای 1100هـ.ق) از آقاحسین خوانساری نام برده که در این مدرسه به درجات عالی علمی رسیده و در مورد او نوشته است:
در اوان شباب جهت تحصیل به اصفهان، که صدف گوهر فضلا میباشد، آمده و در اندک زمانی به موجب فطرت عالی و درخشش استعداد، گوی سبقت را از اقران بلکه از فحول علمای سلف ربود، و حال در اصفهان تشریف دارند .
و تدریس و تولیت مدرسه جده صاحبقرانی شاهعباس ثانی با ایشان است و عمده فضلا در حاشیه درسِ آن قبله عرفا حاضر شده و استفاده مینمایند(18)
مدرسه جده کوچک
این مدرسه در قسمتی از بازار بزرگ اصفهان موسوم به قهوهکاشیها واقع شده است. سنگ مرمری به خط ثلث سفید بر دیوار یکی از غرفههای شمالی این مدرسه نصب شده است که حاوی تاریخ اتمام این نهاد آموزشی به سال 1057هـ.ق است.این مدرسه نیز در دوره شاهعباس دوم به واسطه دلارامخانم، جده یا مادربزرگ شاه، ساخته شده است (19) مدرسه جده کوچک دارای دو طبقه است. این نهاد آموزشی سی و پنج حجره دارد که شانزده حجره در طبقه همکف و نوزده حجره آن در طبقه فوقانی قرار دارد.
کتیبه سردر مدرسه و پشت و بغلهای اطراف عمارت دوطبقه آن تزیینات کاشیکاری دارد که به خط ثلث سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردیرنگ به قلم محمدرضا امامی و به تاریخ 1056هـ.ق است.
در کتیبه سردر مدرسه بجز تجلیل از شاهعباس دوم و ذکر نام بانی، به وقف این مدرسه جهت طلاب شیعه اثناعشری اشاره شده است. این مدرسه موقوفاتی هم دارد که از جمله آنها سه دانگ از یک باب سرای تجاری و سی و سه باب دکان واقع در بازار اصفهان است (20)
موقوفات مدرسه چهارباغ و موضوعات وقف نامه آن مدرسه چهارباغ دارای موقوفات زیادی بوده است که پس از استیلای افغان بر اصفهان و ظهور نادر، چگونگی بسیاری از آن موقوفات نامعلوم مانده است (21)
در گوشه و کنار اصفهان و مناطق اطراف آن و حتی نواحی دیگری مانند قم، کاشان، چهارمحال و کهکیلویه و... کم و بیش وقفیاتی به نام این مدرسه وجود داشته است که عواید آنها صرف بازسازی مدرسه و تأسیسات آن و امور مربوط به طلاب و مدرّسان این نهاد آموزشی میشده است.
متأسفانه نسخه اصلی وقفنامه در دسترس نیست و تنها رونوشتی منسوب به این وقفنامه نزد آقای مصطفی سیدالعراقین، متولی مدرسه در نیم قرن پیش، موجود بوده است (22)
غیر از کاروانسرای مادرشاه که در حال حاضر «مهمانسرای بزرگ عباسی» است و نیز بازارچه بلند که هر دو از جانب مادرشاه سلطانحسین صفوی وقف مدرسه بوده است،
برخی از موقوفات دیگر این مدرسه هنوز باقی است که خرج مدرسه میشود که از آن جمله میتوان از مزرعه باغ ملک در چهارمحال و مزرعهای در احمدآباد کاشان نام برد (23)
از میان مواردی ک
ه در رونوشت وقفنامه مدرسه چهارباغ به چشم میخورد، یکی در باب وظایف مدرّسان و طلاب مدرسه است، از جمله اینکه طلاب مدرسه باید به علوم شرعی مانند احادیث اهلبیت (ع)، تفسیر، فقه و اصول و همچنین فراگیری مقدمات آن مانند صرف و نحو اشتغال داشته باشند.
و نیز هر یک از طلاب باید به قدر متعارف و معهود به این درسها مشغول باشند و حداقل یک درس طلاب باید یکی از کتابهای مشهور احادیث اهلبیت، علیهمالسلام، باشد (24)
همچنین با توجه به مخالفت با برخی از علوم عقلی در سالهای انحطاط عصر صفوی در حوزههای علمیه و مدارس آن زمان، در وقفنامه این نهاد آموزشی هم این نکته تصریح شده است؛
در قسمتی از این وقفنامه آمده است که طلاب باید از مباحثه درباره کتابهای حکمت و آثار مربوط به تصوف در مدرسه احتراز نمایند (25)
بجز رونوشت وقفنامه مدرسه چهارباغ، تنها منبع مربوط به وقفیات این مدرسه همان کتاب وقایعُالسِّنین والأعوام است که در اشاره به مسائل مربوط به سال 1123هـ.ق از برخی موقوفاتی که جهت مدرسه به وسیله سلطانحسین فراهم آمده بود، آورده است:
سلطانحسین قریه مهیار را بر مدرسه جدید سلطانی وقف نمود و این زمانی بود که شاه از طریق شرعی مالک آن قریه گردید.
و نیز در همین تاریخ قریههای مور و ملک، سررود و نعیمآباد و غیر از آن هم خریده و بر مدرسه وقف نموده است. قریه دیگری به نام طهرانچی را شاه از ورثه شخصی به نام للّهبیک به 440 تومان خریده و وقف مدرسه نموده است (26)
با عنایت به این مطالب و نیز میزان وقفیات و عواید آن و همچنین نظارت شخص شاه و حضور مستمر وی در این مدرسه و عزل و نصب متصدیان و مدرّسان این نهاد آموزشی از ناحیه او، به فراوانیِ امکانات این مدرسه به عنوان یک نهاد آموزشی در اواخر عصر صفوی میتوان پی برد، بهطوری که نوشتهاند:
اهل مدرسه را تنعم بسیار بوده و نفوذ کلمه آنان بیقیاس و از جهت مادی هیچگونه مشکلی نداشتهاند، بهگونهای که آشپزخانه مدرسه از جهت تأمین مایحتاج خوراک طلاب و مدرسین در زمان شاه صفوی همواره برقرار بوده است (27)
هرچند که باید گفت این یک استثنا بوده و چهبسا در همیـن مدارس علـوم دینی عصر صفوی و در این شهر، یعنی اصفهان، طلاب بسیاری از نظر معیشت در تنگنا و سختی بودهاند؛
برای نمونه با مراجعه به احوال برخی از طلاب علوم دینی عصر صفوی مانند سید نعمتاللّه جزایری (متوفای 1112هـ.ق) میتوان به این موضوع پی برد (28)
مدرسه شفیعیه دردشت
از جمله مدارس عهد صفـوی، مدرسـه شفیعیه است که در محله کهنسال دردشت واقع شده است.این نهاد آموزشی به همت محمدشفیع بن جمالالدین محمد خوزانی و در دوره شاهعباس دوم به سال 1067هـ.ق برای طلاب علوم دینی بنا گردیده است. به علت شباهت زیادی که قسمتی از ساختمان مدرسه به مسجد دارد، به نام «مسجد شفیعیه» نیز مشهور است (29)
در راهرو ایوان بزرگ جنوبی مدرسه، دو لوح بزرگ سنگی بر دیوارهای دو طرف ایوان نصب شده است که در آن فهرست رَقَبات موقوفات این مدرسه نقش گردیده است؛
ولی در حال حاضر نیمی از نوشتههای هر یک از این لوحههای از بین رفته است. با از میان رفتن قسمتی از لوحهها، صورت بیشتر موقوفات نیز از این لوحهها سترده شده است و در واقع سابقا که اوقاف سر و صورتی داشته است، آزمندان برای تصرف مقداری از رقبات موقوفه به این عمل زشت مبادرت کردهاند (30)
مدرسه کاسه گران (حکیمیه)
مدرسه مذکور در بازار بزرگ اصفهان در قسمتی از این بازار موسوم به «بازار ریسمان»، در نزدیکی مسجد جامع شهر، قرار دارد.این مدرسه به دست امیر محمدمهدی معروف به حکیمالملک اردستانی ساخته شده و بنای آن در آخرین سال سلطنت شاهسلیمان صفوی (1077ـ 1105هـ.ق) به اتمام رسیده است (31) بنا به نوشته مؤلف تاریخ اردستان، حکیمالملک از سادات حسنی اردستان بوده است (32)
جابری راجع به حکیمالملک اردستانی و همسرش و بنای دو مدرسه کاسهگران و نیمآورد، آورده است:
حکیمالملک در هند مطبی نزدیک قصر اورنگ زیب، پادشاه هندوستان، گرفته بود و اتفاقا دختر شاه مریض شد؛ اطبای هند از معالجه او عاجز میشوند تا اینکه حکیمالملک موفق به معالجه او میگرددو
و پادشاه هند به خاطر قدردانی از حکیمالملک، جواهر بسیاری به او میبخشد. حکیمالملک در مراجعت به اصفهان این مدرسه را بنا نهاده است (33)
این مدرسه، وقفیات بسیاری داشته است که شامل املاک، باغها، مزارع و زمینهای سادهای بوده است.
که در اصفهان و نواحی اطراف آن مانند اردستان قرار داشته؛ از جمله آنها تعدادی از دکانهای اطراف مسجد جامع اصفهان بوده است که هنوز هم جزو موقوفات مربوط به این مدرسه به شمار میرود(34) مدرسه کاسهگران اکنون نیز طلبهنشین است.
مدرسه ملا عبدالله شوشتری
مدرسه ملاعبداللّه در طرف شرق قیصریه واقع در میدان امامخمینی (نقش جهان) مقابل بازار قنادها و در ابتدای بازار بزرگ شهر اصفهان در زیر چهارسویی واقع شده است. این مدرسه از جمله نهادهای آموزشی مهم زمانِ صفویه بوده که در زمان شاهعباس اول ساخته شده است.آندره گُدار (A.Godard) از قول شاردن آن را بزرگترین و غنیترین مدرسه اصفهان در زمان صفویه دانسته است (35) بهطوری که عبداللّه افندی در ریاضالعلماء نقل کردهاین ملاعبداللّه غیر از آن ملاعبداللّه شوشتری مقتول در بخاراست (36)
بر اساس تذکرهها و تواریخ مربوط به عصر صفوی و زمان شاهعباس اول، آنکه در بخارا شهید شده، مولاناعبداللّه است، و مدرّس مدرسه مزبور دراصفهان ملاعبداللّه شوشتری نام دارد.
وفات ملاعبداللّه در سال 1021هـ.ق رخ داده، و بعد از او تولیت مدرسه به فرزند او، یعنی ملاحسن علی، واگذار شده، بهگونهای که میگویند: شاهعباس مدرسه را به این شرط وقف کرده است که تدریس آن تعلق به اولاد ملاعبداللّه شوشتری داشته باشد(37) ؛
با این حال در زمان صدارت خلیفه سلطان به مناسبتی از وی منتزع و به ملا محمدباقر سبزواری محول گردید و مدتها نیز تولیت آنجا در خاندان شیخالاسلام سبزواری باقی بوده است (38) این مدرسه از ابتدای تأسیس تا به حال متعلق به آموزش طلاب شیعه امامیه بوده است.
مدرسه میرزا حسین
این نهاد آموزشی اگرچه از نظر مساحت و زیربنا کوچک است، اما از بناهای زیبا و مجللی است که در عصر شاهسلیمان صفوی (1077ـ 1105هـ.ق) در اصفهان ایجاد شده و در بازار محله بیدآباد و در مجاورت مسجد سید واقع شده است.با استنباط از مندرجات وقفنامه این مدرسه، بانی و واقف آن زنی بوده است به نام عزتنسا خانم، دختر میرزاخانا، تاجر قمی، که شوهر خود را میرزامهدی معرفی نموده است. تولیت مدرسه ابتدا به عهده آقاحسین خوانساری (متوفای 1099هـ.ق) بوده است و
که در هنگام ساختمان مدرسه درگذشته و امر تولیت آن به پسرش، آقا جمالالدین محمد (متوفای 1125هـ.ق)، رسیده است. میرزاحسین ظاهرا از اولاد یا احفاد میرزامهدی و عزتنسا خانم بوده است
که پس از فتنه افغان، متصدی تعمیر مدرسه و ساکن نمودن طلاب در آن میگردد و به این صورت نهاد آموزشی مذکور کمکم به نام او شهرت یافته است (39)
مدرسه نوریه
مدرسه نوریه در بازار بزرگ اصفهان، در آن قسمتـی که به بـازار عربـان معروف اسـت، در نزدیکی مسجد جامع اصفهان، تقریبا مُحاذی با بازار ریسمان واقع شده است. این مدرسه را خواجه جلالالدین جابر ساخته است،لیکن چون میرزانورالدین محمدجابر انصاری آن را تجدید عمارت نموده و وقفنامه آن را تازه کرده است، از اینرو به «مدرسه نوریه» شهرت یافته است (40)
میزان موقوفات مدرسه نوریه، که در وقفنامه آن هم ذکر شده، بسیار و قابل توجه است، و آنها عبارتند از مزارع، باغها و مستغَلاّت متعددی که در اصفهان و اطراف آن از جمله روستای کبوترآباد، زیار، فَریدَن و برخی مزارع اطراف بروجن و سمیرم، و نیز تیمچه و دکانهایی در بازار اصفهان که متعلق به این مدرسه است.
برخی از علمای معروف آن زمان، حواشی وقفنامه مدرسه نوریه را مُهر کردهاند، که از جمله آنان، ملا محمدتقی مجلسی، ملا محمدصالح مازندرانی و آقاحسین خوانساری بودهاند (41)
مدرسه نیمآورد (نیمآور)
مدرسه نیمآورد از مدارس مشهور اصفهان و مربوط به اواخر عهد صفویه است که در محلهای به همین نام در یکی از فرعیهای بازار بزرگ اصفهان واقع شده است.شاردَن فرانسوی، که در عهد شاهسلیمان صفوی در اصفهان به سر میبرده است، این محله را یکی از پر جمعیتترین و معروفترین محلات اصفهان دانسته است (42)
مدرسه نیمآورد به همت زینببیگم، همسر حکیمالملک اردستانی، بانی مدرسه کاسهگران، احداث شده است. هزینه ساختمان و بنای این مدرسه بزرگ و زیبا را ناشی از بخششهای اورنگ زیب، پادشاه هند، به زینببیگم و شوهرش حکیمالملک اردستانی میدانند.
زمان بنای مدرسه نیمآورد در خود بنا ذکر نشده است، ولی بعضی آن را از بناهای دوره شاهسلیمان صفوی دانستهاند (43) لیکن مؤلف تاریخ اصفهان و ری، تأسیس آن را مربوط به دوران شاه سلطانحسین صفوی و به سال 1117هـ.ق میداند (44)
در هر حال مدرک تاریخ یادشده معلوم نیست؛ مؤلف آثار ملی اصفهان به نقل از یکی از متولیان پیشین این مدرسه، تاریخ وقفنامه مدرسه را در سال 1111هـ.ق دانسته و نوشته است: «آقاجمال خوانساری مجری صیغه وقف و ناظر امور مدرسه بوده است (45)
تولیت این نهاد آموزشی در زمان تأسیس به عهده فردی به نام میرزارشید بوده و زینببیگم، بانی مدرسه، پس از اتمام بنای آن به میرزارشید سفارش میدهد رَقَباتی را در اصفهان و اردستان جهت مدرسه خریداری نماید.
و آن را وقف بر مدرسه و طلاب آن نماید. در همان سال این املاک و مستغَلاّت وقف بر مدرسه میشود که برخی از آنها در محلاتی از اردستان و چند مغازه نیز در بازار نیمآورد اصفهان بوده است (46)
پی نوشت ها:
1-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص ب.
2-عالمآرای عباسی، ج2، ص761.
3-سفرنامه کمپفر، ص140.
4-سفرنامه تاورنیه، ص590.
5-سیاحتنامه شاردَن، ج5، ص45.
6-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص339.
7-تاریخ اصفهان و ری، ص310.
8-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص339.
9-تاریخ اصفهان و ری، ص35 و 38.
10-مرحوم محمدحسنخان جابری انصاری در کتاب تاریخ اصفهان و ری، ص36ـ40، مواردی در این باب نقل کرده است.
11-آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ص6.
12-سیدجمال، پایهگذار نهضتهای اسلامی، ص29.
13-تاریخ اصفهان و ری، ص297.
14-نشریه اوقاف اصفهان، ش1، ص113.
15-تاریخ فرهنگ اصفهان، ص110.
16-آثار ملی اصفهان، ص46.
17-گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص553.
18-تذکره نصرآبادی، ص152.
19-آثار ملی اصفهان، ص443؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص555.
20-تاریخ نایین، ص122.
21-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص119.
22-رک: ضمیمه شماره 1.
23-تاریخ فرهنگ اصفهان، ص136.
24-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص144.
25-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص144.
26-وَقایِعُ السِّنینَ وَالأعوام، ص563.
27-تاریخ اصفهان و ری، ص300.
28-قصصالعلماء، ص436.
29-نشریه اوقاف اصفهان، ش1، ص95.
30-آثار ملی اصفهان، ص475.
31-گنجینه آثار اصفهان، ص652.
32-تاریخ اردستان، ج1، ص64.
33-تاریخ اصفهان و ری، ص306.
34-آثار ملی اصفهان، ص490.
35-آثار ایران، ج4، ص302.
36-ریاضالعلماء، ج3، ص195.
37-علامه مجلسی، بزرگ مرد علم و دین، ص83.
38-همان.
39-بخشی از گنجینه آثار ملی، ص123.
40-تاریخ نایین، ص124.
41-رک: ضمیمه شماره 2.
42-سفرنامه شاردَن (قسمت اصفهان)، ص21.
43-گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص679.
44-تاریخ اصفهان و ری، ص307.
45-آثار ملی اصفهان، ص504.
46-همان، ص506.
میراث جاویدان (شماره 19-20)
نویسنده:محمد حسین ریاحی
این مقاله در تاریخ 1403/4/04 بروز رسانی شده است:
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}