وقف پشتوانه نهادهای علمی و آموزشی در اصفهان عصر صفوی

چگونه وقف در عصر صفوی پشتوانه مالی برای نهادهای علمی و آموزشی، و مؤسسات علمی و فرهنگی در اصفهان بوده است؟
دوشنبه، 4 تير 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقف پشتوانه نهادهای علمی و آموزشی در اصفهان عصر صفوی
مقدمه
مطلب حاضر، برگرفته از آموزش‏ها و نهادهای آموزشی اصفهان عهد صفوی، اثر نگارنده مقاله است. تألیف مذکور در ده بخش تدوین شده و در تابستان 1373هـ.ش به پایان رسیده است.

بخش هشتم آن اختصاص دارد به موضوع وقف و پشتوانه ‏های مالی در نهادهای آموزشی و مؤسسات علمی و فرهنگی اصفهان عصر صفوی. امید می‏رود این تحقیق با اضافات و الحاقات لازم به چاپ برسد.

درعهد صفویه با توجه به ایجاد تأسیسات متعدد آموزشی ـ عبادی، موقوفات بسیاری به عنوان پشتوانه مادی این مؤسسات منظور گردیده است. به شهادت کتاب‏های معتبری چون عالم‏آرای عباسی، قصص خاقانی و خلد برین،

این موقوفات در دوران صفویه ارزش مادی بسیاری داشته و عواید آن مبالغ شگفت‏آوری را شامل می‏شده است.

وقف پشتوانه نهادهای علمی و آموزشی در اصفهان عصر صفوی
وقف‏نامه موقوفات سلطنتی را شیخ بهاءالدین عاملی در زمان شاه‏عباس اول نوشته است و رسیدگی به کار اوقاف را اشخاصی مانند میر محمدباقر داماد، ملامحسن فیض کاشانی، ملاعبداللّه‏ شوشتری، شیخ لطف‏اللّه‏ میسی عاملی و میرزا رضی، وزیر شاه‏عباس، عهده‏دار بوده‏اند.(1)

اهمیت وقف در عصر صفویه بویژه در زمان شاه‏عباس اول به نحوی بوده است که شاه به اعتمادالسلطنه حاتم‏بیک و میرزارضی صدر در اصفهان دستور داده بود

که چهارده مُهر به نام چهارده معصوم تهیه کنند و آن مُهرها را به میرزارضی صدر وزیر خود سپرد تا کلیه داد و ستدهای اوقافی با آن مُهرها ممهور شود و آن پادشاه صفوی مخصوصا اصرار داشت که هیچ‏یک از املاک و اراضی و خانه‏ها و سایر مایملک او از وقف خارج نماند؛ وی گفته است:

جمیع اشیاء سرکار من و آنچه اطلاق مالکیت بر آن توان کرد، حتی این دو انگشتری که در دست دارم، وقف است، لیکن مشروط بر آن است که به هر مصرفی که رای صواب‏نمای اشرف که متولی آنهاست، اقتضا نماید. (2)

اگرچه شاه‏عباس به گفته خود، همه اموال و دارایی‏های خود را وقف نموده و بدین‏ترتیب بناهای بسیاری در اصفهان و سایر شهرهای ایران به وجود آمده است که برخی از این ابنیه و آثار هنوز بر جای مانده و بسیاری از آنها نیز با گذشت زمان و بر اثر مصایب و سوانح از بین رفته است،

لیکن در سرتاسر حیات این سلسله، مساجد، مدارس و بسیاری از اماکن عام‏المنفعه پشتوانه‏های بسیاری داشته است که در بیان نکات مربوط به مدارس و نهادهای آموزشی آن دوره به پاره‏ای از این وقفیات اشاره خواهیم کرد.

از جمله این نهادهای آموزشی می‏توان از مدارسی مانند چهارباغ (امام صادق علیه‏السلام)، کاسه‏گران، نیم‏آورد و غیره نام برد که میزان قابل توجهی از املاک و مستغلاّت وقفی، باعث رونق آنها و فراهم آمدن امکانات، چه برای محصل یا طلبه و یا مدرّس و استاد شده است.

در وقف‏نامه‏های این دوره مکرر به مواردی برخورد می‏کنیم که وقف‏کنندگان منتهای دقت خویش را به کار بسته‏اند تا از حیف و میل شدن عواید موقوفات و به مصرف صحیح نرسیدن آن جلوگیری کنند و بخصوص در اواخر وقف‏نامه با ذکر برخی آیات و روایات کوشیده‏اند موجبات تنبّه متولیان را فراهم سازند، و در بعضی از آنها مکرر توصیه کرده‏اند که بعد از واقف، تولیت با اصلحِ اولاد اوست،

مانند آنچه در کتیبه مدرسه ملاعبداللّه‏ در بازار اصفهان موجود است. در این وقف‏نامه‏ها رعایت حال طلاب و کمک‏های مادی و معنوی به آنها به شرط دارا بودن تقوا و داشتن فعالیت‏های علمی توصیه شده، و این موضوع حتی در کتیبه مدرسه شفیعیه دردشت آمده است،

و نیز در پایان هر وقف‏نامه، فرد متجاوز را به لعنت خداوند و نفرین رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) تهدید کرده‏اند و مخصوصا تأکید کرده و تذکر داده‏اند که موقوفات باید به همان مصارفی برسد که وقف‏کننده نیّت آن را داشته و معین کرده است.

در تعدادی از سفرنامه‏های سیاحان اروپایی که در عصر صفوی به ایران آمده‏اند در مورد مدارس آن دوره بخصوص امور مربوط به پشتوانه‏های مالی وقفیات آن، مطالبی دیده می‏شود.

کمپفر (Kaempfer) که در دوران شاه‏سلیمان صفوی (1077ـ 1105هـ.ق) در اصفهان به سر می‏برده با اشاره به رقابت بین شاه، دربار و رجال کشور در ساختن تأسیسات عام‏المنفعه و قرار دادن موقوفات برای آن، آورده است:

شناختن درست وضع دربار ایران بدون وقوف به تأسیساتی که قسمت قابل توجهی از عواید دربار صرف آنها می‏شود، یعنی مساجد، گرمابه‏ها، قنوات، راه‏های عبور و مرور و پل‏ها و بیش از همه مدارس دینی و همچنین نمایندگان علوم و هنر امکان‏پذیر نیست.

بدین‏ترتیب شاه با پیروی از نیاکان خود می‏خواهد پس از خود نام نیکی به یادگار بگذارد و بزرگان و اعیان نیز در گرفتن سرمشق از پادشاهان به چشم و هم‏چشمی با یکدیگر برمی‏خیزند.

و وسایل مادی لازم را برای تأسیس و نگاه‏داری انواع ساختمان‏ها و بویژه موقوفه‏های دینی در اختیار می‏گذارند، به این دلیل اغلب شهرهای ایران مملو است از مدارس دینی و موقوفات آنها؛ تنها در اصفهان که پایتخت است .

و شهری باشکوه و بزرگ به شمار می‏رود، در حدود یکصد موقوفه قابل ملاحظه وجود دارد، و این بجز موقوفات جزئی و متفرقه است(3)

ژان ـ باتیست تاورنیه (Tavernier) نیز که در همین زمان از اصفهان دیدن کرده است، تأمین بخش عمده مایحتاج مدارس و طلاب آن را بسته به میزان وقفیات آن نهادهای آموزشی دانسته و در این مورد به تأمین معیشت .و برخی لوازم حجره‏های مدارس از قبیل فرش و رخت‏خواب از ایـن طریق اشـاره کرده است(4)

ژان‏شاردن (Chardin) هم کـه در دوران شاه‏عبـاس دوم (1052ـ1077هـ.ق) بـه اصفهان آمده است، در باب ساختن مدارس و قرار دادن املاک و اموالی به عنوان وقف جهت مدارس، نوشته است:

هر مدرسه‏ای که بنا می‏شود، مواردی از املاک و مستغلاّت را وقف آن می‏نمایند و خود بانیان مدارس معمولاً حافظان و متصدیان عایدات موقوفات آن هم به شمار می‏روند که معمولاً ایرانیان به آنها «متولی» می‏گویند(5)

وی متولی وقف را دارای اختیاراتی از جمله تعیین مدیر، اساتید و همچنین یکی از متصدیان عمده پذیرش و قبول طالبان علم در مدرسه دانسته است.

در اواخر دوران صفویه و عصر حکومت شاه سلطان‏حسین (1105ـ 1135هـ.ق)، کلیه اراضی و املاکی که شرعا ممکن بود وقف شود، جزو موقوفات قرار گرفته بود، و این باعث شد که جهت پشتوانه مالی برای مدارس و مساجد اصفهان حتی در شهرهای دیگر،

مانند کاشان و یزد و... زمین و یا سایر مستغلاّت را خریداری کنند و آنها را جزو موقوفات آن اماکن قرار دهند که تاکنون نیز در آن حدود موقوفاتی به نام مساجد و مدارس صفویه موجود است (6)؛

لیکن تهاجم افغان و سیطره آنان بر مرکز دولت صفوی وضع را دگرگون ساخت، مفتی گروه مهاجم، یعنی ملازعفران و سایر علمای افغان، مردم اصفهان را رافضی و مشرک خواندند و این شهر را مفتـوح‏العنـوه قلمداد کردند (7)

جماعت یاغی افغان تا هر کجا که می‏توانستند و فرصت داشتند، املاک و اراضی وقف را جزو خالصه و تحت تصرف خود درآوردند و طومارها و وقف‏نامه‏ها را از بین بردند، بسیاری از آن املاک را نیز به اراضی موات تبدیل نموده و قنات‏ها را پر کردند.

و سایر آثار دیگر، اعم از دکان‏ها، کاروانسراها و سایر مستغلاّت را خراب کردند؛ در حقیقت آنچه در عصر صفوی بخصوص از زمان شاه‏عباس اول تا آن زمان به عنوان موقوفات و تشکیلات اوقاف بر اساس نظم و تدبیر حاصل شده بود، یکباره با هجوم افغانان (1135ـ 1145هـ.ق) و محاصره شهر و ویرانگری‏های این گروه مهاجم از هم گسیخته شد (8)، به‏طوری که نوشته‏اند:

در این زمان رقبات دفتری صفویه را که تشخیص قرا را از دولتی و موقوفه ملی به‏درستی ربط می‏داد و در عمارت چهل‏ستون ثبت و ضبط بوده است، به وسیله افغان‏ها به رودخانه زاینده‏رود افکنده شد و بدین‏صورت، اسناد و آثار بسیاری که مربوط به اوقاف عصر صفوی بود از این طریق نابود شده است (9)

با آمدن نادرشاه افشار (1148ـ1160هـ.ق) و غلبه او بر افاغنه در سال 1145هـ.ق، این طایفه از اصفهان و سایر بلاد ایران متواری و اخراج گردیدند، لیکن نادر با همه رشادت‏هـایی که در ابتـدای کار خود نشان داد .

در اواخر دچار جنون شد، و در این زمان برای موقوفات اصفهان بلیه‏ای تازه پیش آمد که آن هم بعد از حمله افغان لطمه دیگری بود که وضع املاک موقوفه مربوط به عصر صفویه را دگرگون ساخت، به‏طوری که استملاک موقوفات در اواخر دوره نادر بسیار معمول شده بود (10)

این آشفتگی‏ها در وضع موقوفات عصر صفویه بعدها نیز ادامه داشته است؛ در مصایب و بلاهایی که بعدا دامنگیر اصفهان شد بخصوص قحطی معروف سال 1288هـ.ق شهر یک مرتبه از سکنه خالی گردید.

و هیچ سر و سامانی هم در امور اوقاف وجود نداشت. شواهد نشان می‏دهد که از ابتدا تا انتهای حکومت قاجاریه (1193ـ1344هـ.ق) بسیاری از آثار تاریخی ارزشمند مربوط به صفویه در اصفهان نابود شده است،

از این میان می‏توان از عمارت آیینه‏خانه، هفت‏دست، نمکدان، کشکول و کاخ‏های باغ سعادت‏آباد نام برد (11)

این ویرانگری آثار عهد صفوی و تصرف اراضی موقوفه بخصوص در دوران حاکمیت ظل‏السلطان (1291ـ 1325هـ.ق) آن‏طور بود که وقتی سیدجمال‏الدین اسدآبادی (1254ـ1314هـ.ق) به این شهر وارد شد به او خبر رسید.

که ساختمان‏های تاریخی صفویه را خراب می‏کنند، وی از این موضوع بسیار متأثر شد و عاملین این کار را مورد مؤاخذه قرار داد (12) و در اواخر همین دوره مدارس بسیاری، بالغ بر بیست مدرسه از عهد صفویه، در اصفهان خراب شد که تنها چهارده مدرسه آن در محلات خواجو و عباس‏آباد واقع شده بود(13)

برای آشنایی با پاره‏ای از مسائل مربوط به وقف در مدارس اصفهان دوره صفوی به نکاتی درباره برخی از آنها اشاره می‏شود
 

مدرسه الماسیه

در گوشه جنوب شرقی میدان امام خمینی (نقش جهان) اصفهان، بازاری قرار دارد معروف به «بازار مقصودبیک» که به آن «چهارسو مقصود» هم می‏گویند. این بازار که از جنوب شرق میدان آغاز می‏شودو

و تا بازار حسن‏آباد امتداد می‏یابد، به دست آقامقصود، یکی از خواجگان شاه‏عباس اول، بنا گردیده است. در انتهای چهارسوی مذکور، مدرسه‏ای به نام الماسیه وجود دارد و

که به وسیله حاجی‏الماس نامی، از غلامان دربار شاه‏سلیمان صفوی (1077ـ 1105هـ.ق) جهت آموزش علوم و معارف مذهب شیعه اثناعشری بنا گردیده است (14)

در تسمیه این مدرسه وجهی دیگر نیز ذکر کرده‏اند، و آن اینکه، چون مدرّس آن، شیخ محمدتقی الماسی (متوفای 1159هـ.ق) داماد مجلسی دوم بوده به این نام معروف گشته است (15)

وقف‏نامه‏ای از این مدرسه به تاریخ 1104هـ.ق باقی مانده است؛ به‏طوری که مؤلف تاریخ انساب خاندان‏های نایین آورده است، مدرسه دارای وقفیاتی از جمله دکاکین بوده است.

با این حال، میرزا هاشم کلباسی از علمای بزرگ اصفهان در اواخر دوره قاجاریه از عواید حمام جارچی، پول روشنایی طلاب مدرسه الماسیه را می‏داده است(16)

در حال حاضر تنها، قسمتی از مدرسه سابق باقی مانده که مربوط به تعمیراتی است که در سال 1360هـ.ق انجام شده است. این مکان فعلاً محل رفت و آمد کاسبان محل و مغازه‏داران بازارچه چهارسو مقصود برای طهارت و انجام فریضه نماز است.

البته دو تا سه حجره مخصوص اهل علم و طلاب نیز در آن وجود دارد که گاهی مورد استفاده قرار می‏گیرد.

مدرسه جده بزرگ

این مدرسه در بازار بزرگ اصفهـان واقع شـده است. در این بـازار دو مدرسه طلبه‏نشین از زمان شاه‏عباس دوم (1052ـ1077هـ.ق) وجود دارد که یکی از آنها را مدرسه جده بزرگ و دیگری را مدرسه جده کوچک می‏نامند.

این دو مدرسه از لحاظ وسعت یکسان نیستند. مدرسه‏ای را که از حیث وسعت بزرگ‏تر است، جده کوچک شاه بنا نموده، اما امروز اطلاق کلمه بزرگ و کوچک از طرف عموم مردم بر حسب وسعت بناست؛ به این ترتیب که مدرسه بزرگ‏تر را مدرسه جده بزرگ و مدرسه کوچک‏تر را مدرسه جده کوچک می‏نامند (17)

در دوران صفوی این نهاد آموزشی مورد توجه علما و دانشمندان، و محل تعلیم و تعلم و آموزش علوم شیعی بخصوص فقه و اصول بوده است؛ به‏طوری که میرزاطاهر نصرآبادی (متوفای 1100هـ.ق) از آقاحسین خوانساری نام برده که در این مدرسه به درجات عالی علمی رسیده و در مورد او نوشته است:

در اوان شباب جهت تحصیل به اصفهان، که صدف گوهر فضلا می‏باشد، آمده و در اندک زمانی به موجب فطرت عالی و درخشش استعداد، گوی سبقت را از اقران بلکه از فحول علمای سلف ربود، و حال در اصفهان تشریف دارند .

و تدریس و تولیت مدرسه جده صاحب‏قرانی شاه‏عباس ثانی با ایشان است و عمده فضلا در حاشیه درسِ آن قبله عرفا حاضر شده و استفاده می‏نمایند(18)
 

مدرسه جده کوچک

این مدرسه در قسمتی از بازار بزرگ اصفهان موسوم به قهوه‏کاشی‏ها واقع شده است. سنگ مرمری به خط ثلث سفید بر دیوار یکی از غرفه‏های شمالی این مدرسه نصب شده است که حاوی تاریخ اتمام این نهاد آموزشی به سال 1057هـ.ق است.

این مدرسه نیز در دوره شاه‏عباس دوم به واسطه دلارام‏خانم، جده یا مادربزرگ شاه، ساخته شده است (19) مدرسه جده کوچک دارای دو طبقه است. این نهاد آموزشی سی و پنج حجره دارد که شانزده حجره در طبقه همکف و نوزده حجره آن در طبقه فوقانی قرار دارد.

کتیبه سردر مدرسه و پشت و بغل‏های اطراف عمارت دوطبقه آن تزیینات کاشی‏کاری دارد که به خط ثلث سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردی‏رنگ به قلم محمدرضا امامی و به تاریخ 1056هـ.ق است.

در کتیبه سردر مدرسه بجز تجلیل از شاه‏عباس دوم و ذکر نام بانی، به وقف این مدرسه جهت طلاب شیعه اثناعشری اشاره شده است. این مدرسه موقوفاتی هم دارد که از جمله آنها سه دانگ از یک باب سرای تجاری و سی و سه باب دکان واقع در بازار اصفهان است (20)
 

موقوفات مدرسه چهارباغ و موضوعات وقف‏ نامه آن مدرسه چهارباغ دارای موقوفات زیادی بوده است که پس از استیلای افغان بر اصفهان و ظهور نادر، چگونگی بسیاری از آن موقوفات نامعلوم مانده است (21)
 

وقفیاتی که در عصر سلطان‏حسین بر این مدرسه قرار داده شده بود، بسیار زیاد بوده است، به‏طوری که شامل تمامیت برخی از روستاها، مزارع، باغ‏ها، املاک، دکاکین، کاروانسراها و سایر مستغَلاّت می‏شده است.

در گوشه و کنار اصفهان و مناطق اطراف آن و حتی نواحی دیگری مانند قم، کاشان، چهارمحال و کهکیلویه و... کم و بیش وقفیاتی به نام این مدرسه وجود داشته است که عواید آنها صرف بازسازی مدرسه و تأسیسات آن و امور مربوط به طلاب و مدرّسان این نهاد آموزشی می‏شده است.

متأسفانه نسخه اصلی وقف‏نامه در دسترس نیست و تنها رونوشتی منسوب به این وقف‏نامه نزد آقای مصطفی سیدالعراقین، متولی مدرسه در نیم قرن پیش، موجود بوده است (22)

غیر از کاروانسرای مادرشاه که در حال حاضر «مهمانسرای بزرگ عباسی» است و نیز بازارچه بلند که هر دو از جانب مادرشاه سلطان‏حسین صفوی وقف مدرسه بوده است،

برخی از موقوفات دیگر این مدرسه هنوز باقی است که خرج مدرسه می‏شود که از آن جمله می‏توان از مزرعه باغ ملک در چهارمحال و مزرعه‏ای در احمدآباد کاشان نام برد (23)
از میان مواردی ک
ه در رونوشت وقف‏نامه مدرسه چهارباغ به چشم می‏خورد، یکی در باب وظایف مدرّسان و طلاب مدرسه است، از جمله اینکه طلاب مدرسه باید به علوم شرعی مانند احادیث اهل‏بیت (ع)، تفسیر، فقه و اصول و همچنین فراگیری مقدمات آن مانند صرف و نحو اشتغال داشته باشند.

و نیز هر یک از طلاب باید به قدر متعارف و معهود به این درس‏ها مشغول باشند و حداقل یک درس طلاب باید یکی از کتاب‏های مشهور احادیث اهل‏بیت، علیهم‏السلام، باشد (24)

همچنین با توجه به مخالفت با برخی از علوم عقلی در سالهای انحطاط عصر صفوی در حوزه‏های علمیه و مدارس آن زمان، در وقف‏نامه این نهاد آموزشی هم این نکته تصریح شده است؛

در قسمتی از این وقف‏نامه آمده است که طلاب باید از مباحثه درباره کتاب‏های حکمت و آثار مربوط به تصوف در مدرسه احتراز نمایند (25)

بجز رونوشت وقف‏نامه مدرسه چهارباغ، تنها منبع مربوط به وقفیات این مدرسه همان کتاب وقایعُ‏السِّنین والأعوام است که در اشاره به مسائل مربوط به سال 1123هـ.ق از برخی موقوفاتی که جهت مدرسه به وسیله سلطان‏حسین فراهم آمده بود، آورده است:

سلطان‏حسین قریه مهیار را بر مدرسه جدید سلطانی وقف نمود و این زمانی بود که شاه از طریق شرعی مالک آن قریه گردید.

و نیز در همین تاریخ قریه‏های مور و ملک، سررود و نعیم‏آباد و غیر از آن هم خریده و بر مدرسه وقف نموده است. قریه دیگری به نام طهرانچی را شاه از ورثه شخصی به نام للّه‏بیک به 440 تومان خریده و وقف مدرسه نموده است (26)

با عنایت به این مطالب و نیز میزان وقفیات و عواید آن و همچنین نظارت شخص شاه و حضور مستمر وی در این مدرسه و عزل و نصب متصدیان و مدرّسان این نهاد آموزشی از ناحیه او، به فراوانیِ امکانات این مدرسه به عنوان یک نهاد آموزشی در اواخر عصر صفوی می‏توان پی برد، به‏طوری که نوشته‏اند:

اهل مدرسه را تنعم بسیار بوده و نفوذ کلمه آنان بی‏قیاس و از جهت مادی هیچ‏گونه مشکلی نداشته‏اند، به‏گونه‏ای که آشپزخانه مدرسه از جهت تأمین مایحتاج خوراک طلاب و مدرسین در زمان شاه صفوی همواره برقرار بوده است (27)

هرچند که باید گفت این یک استثنا بوده و چه‏بسا در همیـن مدارس علـوم دینی عصر صفوی و در این شهر، یعنی اصفهان، طلاب بسیاری از نظر معیشت در تنگنا و سختی بوده‏اند؛

برای نمونه با مراجعه به احوال برخی از طلاب علوم دینی عصر صفوی مانند سید نعمت‏اللّه‏ جزایری (متوفای 1112هـ.ق) می‏توان به این موضوع پی برد (28)
 

مدرسه شفیعیه دردشت

از جمله مدارس عهد صفـوی، مدرسـه شفیعیه است که در محله کهن‏سال دردشت واقع شده است.

این نهاد آموزشی به همت محمدشفیع بن جمال‏الدین محمد خوزانی و در دوره شاه‏عباس دوم به سال 1067هـ.ق برای طلاب علوم دینی بنا گردیده است. به علت شباهت زیادی که قسمتی از ساختمان مدرسه به مسجد دارد، به نام «مسجد شفیعیه» نیز مشهور است (29)

در راهرو ایوان بزرگ جنوبی مدرسه، دو لوح بزرگ سنگی بر دیوارهای دو طرف ایوان نصب شده است که در آن فهرست رَقَبات موقوفات این مدرسه نقش گردیده است؛

ولی در حال حاضر نیمی از نوشته‏های هر یک از این لوحه‏های از بین رفته است. با از میان رفتن قسمتی از لوحه‏ها، صورت بیشتر موقوفات نیز از این لوحه‏ها سترده شده است و در واقع سابقا که اوقاف سر و صورتی داشته است، آزمندان برای تصرف مقداری از رقبات موقوفه به این عمل زشت مبادرت کرده‏اند (30)
 

مدرسه کاسه ‏گران (حکیمیه)

مدرسه مذکور در بازار بزرگ اصفهان در قسمتی از این بازار موسوم به «بازار ریسمان»، در نزدیکی مسجد جامع شهر، قرار دارد.

این مدرسه به دست امیر محمدمهدی معروف به حکیم‏الملک اردستانی ساخته شده و بنای آن در آخرین سال سلطنت شاه‏سلیمان صفوی (1077ـ 1105هـ.ق) به اتمام رسیده است (31) بنا به نوشته مؤلف تاریخ اردستان، حکیم‏الملک از سادات حسنی اردستان بوده است (32)

جابری راجع به حکیم‏الملک اردستانی و همسرش و بنای دو مدرسه کاسه‏گران و نیم‏آورد، آورده است:

حکیم‏الملک در هند مطبی نزدیک قصر اورنگ زیب، پادشاه هندوستان، گرفته بود و اتفاقا دختر شاه مریض شد؛ اطبای هند از معالجه او عاجز می‏شوند تا اینکه حکیم‏الملک موفق به معالجه او می‏گرددو

و پادشاه هند به خاطر قدردانی از حکیم‏الملک، جواهر بسیاری به او می‏بخشد. حکیم‏الملک در مراجعت به اصفهان این مدرسه را بنا نهاده است (33)

این مدرسه، وقفیات بسیاری داشته است که شامل املاک، باغ‏ها، مزارع و زمین‏های ساده‏ای بوده است.

که در اصفهان و نواحی اطراف آن مانند اردستان قرار داشته؛ از جمله آنها تعدادی از دکان‏های اطراف مسجد جامع اصفهان بوده است که هنوز هم جزو موقوفات مربوط به این مدرسه به شمار می‏رود(34) مدرسه کاسه‏گران اکنون نیز طلبه‏نشین است.
 

مدرسه ملا عبدالله‏ شوشتری

مدرسه ملاعبداللّه‏ در طرف شرق قیصریه واقع در میدان امام‏خمینی (نقش جهان) مقابل بازار قنادها و در ابتدای بازار بزرگ شهر اصفهان در زیر چهارسویی واقع شده است. این مدرسه از جمله نهادهای آموزشی مهم زمانِ صفویه بوده که در زمان شاه‏عباس اول ساخته شده است.

آندره گُدار (A.Godard) از قول شاردن آن را بزرگ‏ترین و غنی‏ترین مدرسه اصفهان در زمان صفویه دانسته است (35) به‏طوری که عبداللّه‏ افندی در ریاض‏العلماء نقل کرده‏این ملاعبداللّه‏ غیر از آن ملاعبداللّه‏ شوشتری مقتول در بخاراست (36)

بر اساس تذکره‏ها و تواریخ مربوط به عصر صفوی و زمان شاه‏عباس اول، آنکه در بخارا شهید شده، مولاناعبداللّه‏ است، و مدرّس مدرسه مزبور دراصفهان ملاعبداللّه‏ شوشتری نام دارد.

وفات ملاعبداللّه‏ در سال 1021هـ.ق رخ داده، و بعد از او تولیت مدرسه به فرزند او، یعنی ملاحسن علی، واگذار شده، به‏گونه‏ای که می‏گویند: شاه‏عباس مدرسه را به این شرط وقف کرده است که تدریس آن تعلق به اولاد ملاعبداللّه‏ شوشتری داشته باشد(37) ؛

با این حال در زمان صدارت خلیفه سلطان به مناسبتی از وی منتزع و به ملا محمدباقر سبزواری محول گردید و مدت‏ها نیز تولیت آنجا در خاندان شیخ‏الاسلام سبزواری باقی بوده است (38) این مدرسه از ابتدای تأسیس تا به حال متعلق به آموزش طلاب شیعه امامیه بوده است.
 

مدرسه میرزا حسین

این نهاد آموزشی اگرچه از نظر مساحت و زیربنا کوچک است، اما از بناهای زیبا و مجللی است که در عصر شاه‏سلیمان صفوی (1077ـ 1105هـ.ق) در اصفهان ایجاد شده و در بازار محله بیدآباد و در مجاورت مسجد سید واقع شده است.

با استنباط از مندرجات وقف‏نامه این مدرسه، بانی و واقف آن زنی بوده است به نام عزت‏نسا خانم، دختر میرزاخانا، تاجر قمی، که شوهر خود را میرزامهدی معرفی نموده است. تولیت مدرسه ابتدا به عهده آقاحسین خوانساری (متوفای 1099هـ.ق) بوده است و

که در هنگام ساختمان مدرسه درگذشته و امر تولیت آن به پسرش، آقا جمال‏الدین محمد (متوفای 1125هـ.ق)، رسیده است. میرزاحسین ظاهرا از اولاد یا احفاد میرزامهدی و عزت‏نسا خانم بوده است

که پس از فتنه افغان، متصدی تعمیر مدرسه و ساکن نمودن طلاب در آن می‏گردد و به این صورت نهاد آموزشی مذکور کم‏کم به نام او شهرت یافته است (39)
 

مدرسه نوریه

مدرسه نوریه در بازار بزرگ اصفهان، در آن قسمتـی که به بـازار عربـان معروف اسـت، در نزدیکی مسجد جامع اصفهان، تقریبا مُحاذی با بازار ریسمان واقع شده است. این مدرسه را خواجه جلال‏الدین جابر ساخته است،

لیکن چون میرزانورالدین محمدجابر انصاری آن را تجدید عمارت نموده و وقف‏نامه آن را تازه کرده است، از این‏رو به «مدرسه نوریه» شهرت یافته است (40)

میزان موقوفات مدرسه نوریه، که در وقف‏نامه آن هم ذکر شده، بسیار و قابل توجه است، و آنها عبارتند از مزارع، باغ‏ها و مستغَلاّت متعددی که در اصفهان و اطراف آن از جمله روستای کبوترآباد، زیار، فَریدَن و برخی مزارع اطراف بروجن و سمیرم، و نیز تیمچه و دکان‏هایی در بازار اصفهان که متعلق به این مدرسه است.

برخی از علمای معروف آن زمان، حواشی وقف‏نامه مدرسه نوریه را مُهر کرده‏اند، که از جمله آنان، ملا محمدتقی مجلسی، ملا محمدصالح مازندرانی و آقاحسین خوانساری بوده‏اند (41)
 

مدرسه نیم‏آورد (نیم‏آور)

مدرسه نیم‏آورد از مدارس مشهور اصفهان و مربوط به اواخر عهد صفویه است که در محله‏ای به همین نام در یکی از فرعی‏های بازار بزرگ اصفهان واقع شده است.

شاردَن فرانسوی، که در عهد شاه‏سلیمان صفوی در اصفهان به سر می‏برده است، این محله را یکی از پر جمعیت‏ترین و معروف‏ترین محلات اصفهان دانسته است (42)

مدرسه نیم‏آورد به همت زینب‏بیگم، همسر حکیم‏الملک اردستانی، بانی مدرسه کاسه‏گران، احداث شده است. هزینه ساختمان و بنای این مدرسه بزرگ و زیبا را ناشی از بخشش‏های اورنگ زیب، پادشاه هند، به زینب‏بیگم و شوهرش حکیم‏الملک اردستانی می‏دانند.

زمان بنای مدرسه نیم‏آورد در خود بنا ذکر نشده است، ولی بعضی آن را از بناهای دوره شاه‏سلیمان صفوی دانسته‏اند (43) لیکن مؤلف تاریخ اصفهان و ری، تأسیس آن را مربوط به دوران شاه سلطان‏حسین صفوی و به سال 1117هـ.ق می‏داند (44)

در هر حال مدرک تاریخ یادشده معلوم نیست؛ مؤلف آثار ملی اصفهان به نقل از یکی از متولیان پیشین این مدرسه، تاریخ وقف‏نامه مدرسه را در سال 1111هـ.ق دانسته و نوشته است: «آقاجمال خوانساری مجری صیغه وقف و ناظر امور مدرسه بوده است (45)

تولیت این نهاد آموزشی در زمان تأسیس به عهده فردی به نام میرزارشید بوده و زینب‏بیگم، بانی مدرسه، پس از اتمام بنای آن به میرزارشید سفارش می‏دهد رَقَباتی را در اصفهان و اردستان جهت مدرسه خریداری نماید.

و آن را وقف بر مدرسه و طلاب آن نماید. در همان سال این املاک و مستغَلاّت وقف بر مدرسه می‏شود که برخی از آنها در محلاتی از اردستان و چند مغازه نیز در بازار نیم‏آورد اصفهان بوده است (46)
 

پی نوشت ها:

1-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص ب.
2-عالم‏آرای عباسی، ج2، ص761.
3-سفرنامه کمپفر، ص140.
4-سفرنامه تاورنیه، ص590.
5-سیاحت‏نامه شاردَن، ج5، ص45.
6-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص339.
7-تاریخ اصفهان و ری، ص310.
8-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص339.
9-تاریخ اصفهان و ری، ص35 و 38.
10-مرحوم محمدحسن‏خان جابری انصاری در کتاب تاریخ اصفهان و ری، ص36ـ40، مواردی در این باب نقل کرده است.
11-آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ص6.
12-سیدجمال، پایه‏گذار نهضت‏های اسلامی، ص29.
13-تاریخ اصفهان و ری، ص297.
14-نشریه اوقاف اصفهان، ش1، ص113.
15-تاریخ فرهنگ اصفهان، ص110.
16-آثار ملی اصفهان، ص46.
17-گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص553.
18-تذکره نصرآبادی، ص152.
19-آثار ملی اصفهان، ص443؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص555.
20-تاریخ نایین، ص122.
21-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص119.
22-رک: ضمیمه شماره 1.
23-تاریخ فرهنگ اصفهان، ص136.
24-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص144.
25-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص144.
26-وَقایِعُ السِّنینَ وَالأعوام، ص563.
27-تاریخ اصفهان و ری، ص300.
28-قصص‏العلماء، ص436.
29-نشریه اوقاف اصفهان، ش1، ص95.
30-آثار ملی اصفهان، ص475.
31-گنجینه آثار اصفهان، ص652.
32-تاریخ اردستان، ج1، ص64.
33-تاریخ اصفهان و ری، ص306.
34-آثار ملی اصفهان، ص490.
35-آثار ایران، ج4، ص302.
36-ریاض‏العلماء، ج3، ص195.
37-علامه مجلسی، بزرگ مرد علم و دین، ص83.
38-همان.
39-بخشی از گنجینه آثار ملی، ص123.
40-تاریخ نایین، ص124.
41-رک: ضمیمه شماره 2.
42-سفرنامه شاردَن (قسمت اصفهان)، ص21.
43-گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص679.
44-تاریخ اصفهان و ری، ص307.
45-آثار ملی اصفهان، ص504.
46-همان، ص506.
 

منبع:
میراث جاویدان (شماره 19-20)

نویسنده:محمد حسین ریاحی
این مقاله در تاریخ  1403/4/04 بروز رسانی شده است:


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط