مقدمه:
شناسه اصلی مقاله بدین شرح است:
Elizabeth Boris, Philanthropic Foundation in the United State, Council on Foundation. [توضیح اینکه کلیه ی پاورقی ها از مترجم می باشد].
از آن جا که بنیادها، نهادها و مؤسسه های خیریه جهان غرب در اهدافی چون خدمت عمومی به مردم و نیز دانش با نهاد وقف اسلامی تشابه داردن، و ساختار اداری این گونه نهادها مانند داشتن آیین نامه، هیأت امنا، هیأت مدیره و غیره نیز با نهادهای خیریه یا حتی موقوفات اسلامی مشابهت دارد،
شناخت آنها، و استفاده از مشکلات و تجربه هایشان، تا آن جا که با اصول فرهنگی و دینی اسلام تعرض نداشته باشد، مفید خواهد بود؛ خصوصا اگر بدانیم که دانش و تجربه نهادهای خیریه غرب اصولا از مشرق زمین و از موقوفات اسلامی گرفته شده است .
بنابراین از این شماره، فصل نامه وقف؛ میراث جاویدان کوشش میکند تجربه کشورهای دیگر را ارائه دهد تا در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد. در این شماره ساختار حقوقی و وضع نهادهای خیریه در آمریکا عرضه میشود.
نهادهای خیریه در امریکا
جهت اختصار منظور از واژه آمریکا فقط «ایالات متحده امریکا» است و شامل کشورهای دیگر قاره نیست.
مفهوم واژه Philanthropy
ریشه واژه Philanthropy یونانی بوده و به معنی «نوع دوستی» و «انسان دوستی» است (1) کاربردهای نوین این واژه شامل «کارهای نیکوکاری داوطلبانه افراد یا گروهها با هدف خدمت به عموم مردم و بالا بردن سطح زندگی آنان » است؛
در امریکا علاوه بر معنی قبلی شامل کمکها و پرداختهای اهدایی نقدی از طرف «نهادهای خیریه» [اشخاص] به «نهادهای مردمی» [غیر دولتی] و غیر انتفاعی است (2)
تفاوت نیکوکاری با مفهوم صدقه
آیا میان مفهوم نیکوکاری (philanthropy) و مفهوم صدقه (charity) تفاوتی وجود دارد ؟ پیشتر این دو مفهوم در یک کاربرد و هدف به کار گرفته میشد، ولی در امریکا مفهوم صدقه به کمکهای مالی با هدف رفع نیازها و آسیبهای اجتماعی اطلاق میشود،
در حالی که نیکوکاری دایرهای وسیع دارد که در برگیرنده کمکها و پرداختهای مالی به نهادهای خیریه و مردمی است که در زمینه مبارزه با عوامل فقر و مشکلات اجتماعی، یا با هدف بالا بردن سطح زندگی مردم فعالیت میکنند. (3)
مفهوم نیکوکاری یا امور خیریه کمک به زنجیرهای از فعالیتها در زمینهی آموزش، پژوهش و تحقیق، بهداشت، هنر و فرهنگ، بورس تحصیلی است که معمولا توسط جمعیتها و نهادهای خیریه اجرا میشود.
در امریکا و کشورهای دیگر به این گونه جمعیتها و نهادهای خیریه، که در برابر تقدیم خدمات گوناگون، از طرف افراد نیکوکار کمک مالی دریافت میکنند نهادهای «غیر دولتی» اطلاق میشود. به موجب قانون در امریکا، این گونه نهادهای غیر انتفاعی با نام «نهادهای خیریه عمومی» (public charities) شهرت دارند.
ماهیت و شرایط موسسه خیریه
«مؤسسه خیریه» نهادی است غیر تجاری، غیر انتفاعی و غیر دولتی که با هدف آماده ساختن و بالا بردن سطح افراد یا مؤسسات دیگر (مردمی و یا دولتی) کمکهای مالی را به نهادهای غیر انتفاعی دیگر (از جمله جمعیتهای خیریه) میرساند. نیز میتواند مستقیما خدمات عمومی ارائه کند، یا در زمینه انجام پژوهشها، تحقیقات، همایشها و انتشار گزارشها اقدام نماید.
«مرکز اتحادیه نهادهای خیریه» که وظیفه جمع آوری اطلاعات و انتشار راهنمای نهادهای خیریه در امریکا را به عهده دارد، در کتابچه راهنمای خود این گونه آورده است:
مؤسسه خیریه مؤسسهای است غیر انتفاعی و غیر دولتی که دارای صندوق وقفی (Endowment funds) و منبع مالی [موقوفات با عواید] مخصوص به خود است.
به گونهای که میتواند هزینه فعالیتهای آموزشی، مذهبی، خیریه یا هر خدمت عمومی دیگری را تأمین کند، به خصوص از راه کمک به نهادها و مؤسسات خیریه دیگر که با همان اهداف فعالیت می
کنند.
مؤسسه خیریه، نهادی است سازمان یافته جهت ساماندهی کمکها و هدایای داوطلبانه و خیر خواهانه از طرف نیکوکارانی که خواهان رساندن کمکهای مالی خود به جهتی یا خدمتی مشخص و تعیین شده میباشند (4)
بسیاری از نهادها در امریکا نام مؤسسه خیریه به خود اطلاق میکنند، ولی فقط نهادهایی که این شرایط را داشته باشند، در مجموعه مؤسسات خیریه قرار می گیرند:
1 - به انجام فعالیتهای خیریه بپردازد، مانند کمکهای مالی به نهادهای خیریه دیگر یا به افراد نیازمند، یا داشتن توانایی اجرای طرحهای تحقیقاتی و اجرایی برای یک نهاد علمی، پژوهشی، موزه یا هر مؤسسه خیریه دیگر؛
2 - در زمینه فعالیتهای خود توسط یک فرد یا افرادی، و یا مؤسسهای تجاری، تأسیس شود.
3 - زیر نظر هیأت مدیره یا هیأت امنا اداره شود.
4 - کمکها یا هدایای نقدی، مستغلات، اوراق بهادار مالی را از نیکوکاران دریافت کند، یا درصدی از «مالیات بر درآمد» اشخاص را در چارچوب قانون کسر کند (اگر شخص در قید حیات باشد)، و یا اگر شخص فوت کرده و وصیت کرده بود حق دریافت کمکهایی از درصدی از «مالیات بر ترکه» (Estate Taxes) را داشته باشد.
5 - میتواند اموال موقوفه (Endowments) را تبدیل به «اوراق بهادار»ی مانند سهام و اوراق قرضه و غیره نموده، سپس سودها و عواید حاصله را، علاوه بر اهداییهای نقدی، به نفع مردم هزینه کند. بعضی از مؤسسات خیریه اموال دریافتی را مستقیما در خدمات هزینه میکنند و صندوق وقفی ایجاد نمیکنند.
6 - از دولت مستقل بوده و به دور از اشراف مستقیم دولت فعالیت کند.
7 - به دنبال سود و منافع نباشد، چون غیر انتفاعی است (5)
8 - چنین مؤسسهای در طبقه بندی جزو مؤسسات معاف از مالیات یعنی معاف از «مالیات بر درآمد» است. ولی مشمول «مالیات بر تولید» (Excies Taxes)، به نسبت 1 % یا 2 % از درآمد ناشی از فعالیتهای سرمایه گذاری و تولید میباشد (6)
طبقه بندی مؤسسات خیریه
در امریکا مؤسسات خیریه به دو گونه طبقه بندی میشوند:
مؤسسات خیریه خاص (private foundation)
شامل مؤسسات خیریه تأسیس شده توسط افراد مستقل یا مؤسسات خیریه وابسته به شرکتهای تجاری یا مؤسسات خیریه فعال و عملیاتی.
چنین مؤسسهای توسط نیکوکاران یا نمایندگان آنها تأسیس میشود. مؤسسان، اعضای هیأت مدیره (Bord of Directors) یا اعضای هیأت امنا را تعیین میکنند و نیز سیاست توزیع عواید و اموال مؤسسه را به موجب قانون در چارچوب اهداف مؤسسه، مشخص میکنند.
این گونه مؤسسات را براساس قوانینی خاص و به موجب «قانون مالیات امریکا» که مؤسسات را به هزینه کردن اموال خود برای اهداف جامعه و نه منافع شخصی، ملزم میکند میتوان سه گونه تقسیم نمود:
الف - مؤسسه خیریه خاص و مستقل (Endepedent foundation)، که توسط یک شخص یا یک خانواده یا مجموعهای از اشخاص که متعهد به کمک مالی اهدایی برای کارهای خیریه می شوند.
مدیریت [یا تولیت] این گونه مؤسسات توسط خود شخص یا خانواده او یا بانک و یا هر نهادی که اهدا کننده باشد تعیین میشود. «هیأت مدیره» یا «هیأت امنا»ی منتخب، که معمولا توسط خود اهدا کننده یا اعضای خانواده وی یا افراد مورد اعتماد آنان تعیین می شود، مسؤول تصمیم گیریها و مدیریت آن مؤسسه است.
اگر چنین مؤسسهای توسط خود شخص یا یکی از اعضای خانواده وی اداره شود، به آن «مؤسسه خیریه خانوادگی» (Family Foundation) اطلاق میشود. امروزه بسیاری از این گونه مؤسسات، مدیریت شخص مؤسس یا یکی از افراد خانواده او را به افراد متخصص و دارای سابقه در کارهای خیریه واگذار می کنند.
ب - مؤسسه خیریه وابسته به شرکتها (corporate foundation) که معمولا توسط همان شرکتهای تجاری تأسیس میشوند، و بیشتر فعالیت آنها کمکهای مالی به طرحهای خیریه و خدمات عمومی است. معمولا شرکتها مبلغی را سالیانه به آن مؤسه اهدا میکنند، یا این که صندوقی وقفی و دارای عواید مالی، برای آن تأسیس میکنن
د تا در سالهای رکورد اقتصادی یا کمبود سود، بتوانند به کمکهای مالی ادامه دهند. معمولا اعضای «هیأت مدیره مؤسسه خیریه» از اعضای شرکت هستند اما گاهی هم خارج از کادر اداری آن میباشند . گاهی شرکتها، به یک طرح خاص و خیریه کمکهای مالی اهدا میکنند، ولی در قالب مؤسسه خیریه نیستند.
پ - گونه سوم، مؤسسات خیریه فعال یا اجرایی (operating foundations) میباشند، که توسط عدهای از افراد یا خانواده تأسیس می شوند.
هدف این مؤسسات اجرای یک طرح خدماتی، یا ارائه خدمات به طور مستقیم (و نه مالی) مانند کمک عملی به یک موزه خاص یا انجام یک طرح تحقیقاتی، یا واگذاری مکانی برای کهنسالان است. این گونه مؤسسات جز و آمارهای اعلام شده در پژوهش می باشند.
مؤسسات خیریه عمومی
گروه دوم با نام «مؤسسات خیریه عام» (community foundation) و دارای قوانین خاصی خود میباشند. در این گونهی مؤسسات اعضای هیأت مدیره یا امنا باید دارای حقوق مساوی باشند، و تابع مقررات گروه اول یعنی مؤسسه خیریه خاص نیستند،
زیرا قوانین حاکم بر گروه دوم با آزادی عمل بیشتر، و از معافیتهای مالیاتی بیشتری برخوردار است. این گونه مؤسسات توسط گروهی از اشخاص با هدف خدمت به بخشی از جامعه یا محله ی خود تأسیس می شوند.
معمولا صندوقی (وقفی) از اموال اهدایی نیکوکاران تأسیس و به نهادهای خیریه، افراد، یا نهادهای دولتی برای انجام اهداف معینی و با هدف بالا بردن سطح زندگی در منطقه کمکهای مالی میکنند.
گاهی این مؤسسات صندوق های مستقلی (با هدف خدمت مشخص) دارند که توسط یک نیکوکار یا مجموعهای از افراد یا یک شرکت تجاری اهدا میشود، تشکیل میدهند. اهدا کننده (یا واقف) میتواند نام خاصی را برای آن صندوق تعیین کند و مدیریت آن توسط «هیأت مدیره» انجام میشود، و کمکها توسط کارمندان و اعضا به مستحقان میرسد.
چون مؤسسه خیریه عام است، اعضای هیأت مدیره (یا اعضای هیأت امنا یا اعضای کمیتهها) از قشرهای مردمی و دولتی انتخاب میشوند. این گونه مؤسسات باید آمار کمکها و اهدایی مالی عموم مردم به مؤسسه را در بیلان مالی سالیانه اعلام کنند. این شرط با نام «آزمون کمکهای مردمی» (public support test) شهرت دارد.
گونههای دیگری از مؤسسات خیریه عام وجود دارند که کلیه درآمد آنها از کمکهای مردمی است، و آن اموال در جهت خدمات معینی هزینه میشود. برای نمونه در دهه هفتاد میلادی تعداد فراوانی از مؤسسات خیریه عام توسط خانوادههای ثروتمند تأسیس شدند و کلیه بودجه آن را سالیانه تأمین میکردند تا به اهداف و طرحهای اجتماعی کمک کنند.
در دهه هشتاد میلادی، گروهی از بانوان در شهرهای امریکا «صندوقهای زنان» با هدف کمک به نیازهای زنان و دختران تأسیس کردند.
هم چنین گروههایی از اقلیتها (دینی یا ملی) به تأسیس مؤسسات خیریه عام برای جمع آوری اموال نقدی جهت خدمت به اقلیتها اقدام کردند. امروزه این گونه مؤسسات بخشی از گسترهی کارهای خیریه در ایالتهای امریکا را تشکیل میدهند، که جزو آمارهای ارایه شده در این پژوهش قرار نمی گیرند.
آمار نهادها و مؤسسات خیریه
آخرین آمارها (7) نشان میدهد که در امریکا تا سال 1989 م براساس طبقه بندیای که شرح داده شد حدود 32000 مؤسسه خیریه به این شرح وجود دارد:
28669 مؤسسه خیریه خاص مستقل (5 / 89 %)؛
1587 مؤسسه خیریه وابسته به شرکتهای تجاری (5 %)؛
1452 مؤسسه خیریه فعال و اجرایی (5 / 4 %)؛
292 مؤسسه خیریه عمومی (1 %)؛
وضعیت مالی
از نظر مالی این گونه مؤسسات نقش مهمی در اقتصاد امریکا بازی میکنند. برای نمونه در سال 1989م، دارایی ثابت (fixed assets) این مؤسسات براساس آمار «مرکز مؤسسات خیریه» حدود 138 میلیارد دلار. مبالغ اهدا شده و کمکهای مالی آنها به مؤسسات دیگر 9 / 7 میلیارد دلار بود. و حدود 5/5 میلیارد دلار کمک مالی دریافت کردند.
معمولا مؤسسات خیریه مستقل (خاص، خانوادگی و شرکتها) حدود 85 % داراییهای ثابت نهادهای خیریه را دارا هستند، و 75 % کمکهای مالی را اهدا میکنند. (نتیجه میگیریم که مؤسسات خیریه عام 15 % دارایی ثابت نهادهای خیریه، و 25 % مجموع کمکهای مالی را تشکیل میدهند.)
اصولا تعداد مؤسسات خیریه بزرگ در امریکا محدود بوده و اکثر آنها کوچک میباشند. زیرا دارایی ثابت اکثر مؤسسات خیریه (یعنی 24442 مؤسسه که 76 % از مجموع آمارهاست) میان 100 هزار تا یک میلیون دلار می باشد.
تعداد مؤسسات خیریهای که دارایی ثابت آنها از یک میلیون دلار به بالا است فقط 7500 مؤسسه می باشد ولی 87 % کمکهای مالی را در دست دارند. این آمار نشان میدهد که تنها یکصد مؤسسه خیریه بیش از نصف دارایی ثابت نهادها را در دست دارند.
چه کسی مجاز به دریافت کمک مالی است؟
مؤسسات خیریه طبق قانون امریکا، مجازند کمکهایهای خود را تا زمانی که هدف آنها نیکوکاری باشد، به هر نهاد یا شخصی تقدیم کنند.
پس همه اشخاص، مؤسسات غیر انتفاعی، جمعیتها و نهادهای دولتی (محلی یا بین المللی) مجاز به دریافت اهدایی و کمک مالی خیریه (Endowment) هستند.
ولی دیده میشود که بیشترین اهداییهای مالی از طرف مؤسسات خیریه به نهادهای غیر انتفای در مریکا، به آنهایی پردات میشود که به موجب قانون (سازمانها105 - 3c) در چارچوب نهادهای دارای حق دریافت کسر مالیات هستند یعنی نهادهایی که در زمینه اهداف دینی، خیریه یا علمی فعالیت می کنند.
اگر مؤسسه دریافت کننده، جزو نهادهای غیر انتفاعیای باشد که حق دریافت کسر مالیات را ندارد، مؤسسه پرداخت کننده باید بر مصرف آن اموال نظارت کرده باشد، و گزارش دقیق هزینهها را به ادارات دولتی امریکا تقدیم کند. این گونه نظارت «مسؤولیت هزینه» (Expenditure Responsibilty) نامیده میشود،
و بنابر آن نهاد دریافت کننده باید گزارشی از هزینهها به مؤسسه پرداخت کننده ارائه دهد. اما نسبت به کمکهای مالی به بورس تحصیلی و مطالعات علمی و پژوهشی برای اطمینان از بی طرفی و صحت پرداختیها، آیین نامهها، مؤسسات را ملزم به نظارت و موافقت مسؤولان دولتی می کند.
در مورد کمکهای مالی به نهادهای خیریه خارج از امریکا، مؤسسات خیریهی پرداخت کننده ملزم هستند صلاحیت نهادهای دریافت کننده را، طبق قانون امریکا، به حکومت فدرال ثابت کنند.
هم چنین وکیل حقوقی گزارشهای مالی پرداختها را باید کاملا کنترل کرده و کلیه اسناد، تعهدات و توافقها را بررسی کند و نظر خود را نسبت به این نهاد دریافت کننده منطبق با معیارهای نهادهای خیریه در امریکا میباشد یا خیر، اعلام دارد .
برای نمونه طبق آمار «مرکز مؤسسات خیریه» مؤسسات خیریه امریکا در سال 1989 م مبلغ 127 میلیون دلار به عنوان کمکهای مالی به فعالیتهای خیریه و انسانی در جهان، پرداخت کرده است.
انواع کمکها و فعالیتها
مؤسسات خیریه کمکهای مالی بسیاری به اهداف متنوع و فعالیتهای گوناگون و متعدد، از مراکز آموزشی و پزشکی گرفته تا تعاونیها و نهادهای توسعه محلی و سازمانهای حقوق بشر می کند.
البته اکثر کمکها به دانشگاهها و مراکز آموزشی بوده و مقدار کمتری به نهادهای دینی و مذهبی اختصاص دارد. با این وجود باز هم حدود 4 / 2 % کمکها از راه بورس تحصیلی به اشخاص پرداخت می شود.
درصد کمکهای مالی براساس موضوع فعالیت
آموزش 2 / 22 %
بهداشت 3 / 17 %
خدمات انسانی 2 / 15 %
فرهنگ و هنر 14 %
علوم 11 %
خدمات اجتماعی 10 %
محیط زیست 9 / 4%
امور بین المللی 9 / 3 %
امور مذهبی 5 / 1 %
جمع 100 %
آمار کمک مالی به نهادها
تعداد نهادهای خیریه فعال در امریکا که بیشتر خدمات عملی تقدیم میکنند تا کمک مالی، بیش از یک میلیون است. این نهادها دو منبع مالی دارند: یک منبع «مؤسسات خیریه» هستند.
که مقدار کمتری از کمکهای مالی را به این گونه نهادها می پردازند، و منبع دیگر یعنی «اشخاص» مستقل که بیشترین پرادختی های آنها به امور مذهبی و کلیساها می رسد.
آمار ذیل نشاندهنده تفکیک این کمکها و منابع مالی نهادهای خیریه است:
1 - از مؤسسات خیریه وابسته به شرکتها 9 / 5 میلیارد دلار 8 / 4 %؛
2 - از مؤسسات خیریه عام 1 / 7 میلیارد دلار 7 / 5% ؛
3- از اموال ارث و ترکه وصیت 8 / 7 میلیارد دلار 4 / 6 %؛
4 - از اشخاص مستقل 8 / 101 میلیارد دلار 1 / 83 %؛
منابع مالی دیگر نهادها
تنها منابع مالی نهادهای خیریه داخلی در امریکا مؤسسات خیریه یا اشخاص نمیباشند بلکه منابع دیگر مالی نیز وجود دارد که به نوع فعالیت آن نهاد وابسته است. هزینهی این منابع از طریق موارد زیر تأمین می شود:
1 - دریافت درصدی بابت خدمات ارایه شده توسط مؤسسات؛
2 - فروش مواد تولیدی نهادها؛
3 - کمکهای حکومت محلی یا فدرال بابت خدمات آنها؛
4 - کمکهای مالی حکومت بابت اجرای طرحی مشخص؛
5 - سود و عواید سهام و اموال سرمایه گذاری شده در صندوقها؛
6 - عواید ناشی از مستغلات و املاک وقف شده؛
7 - منابع دیگر مالی؛
8 - عواید اهداییهای خاص که به امور خیریه تعلق ندارد و مشمول مالیات نیز میباشد (این گونه منابع امروزه بسیار ناچیز است).
عوامل پیدایش مؤسسات خیریه
ایجاد مؤسسات خیریه در امریکا از نظر تاریخی به چند عامل بر می گردد:
به عنوان منبع مهم مالی
در واقع مؤسسات خیریه منبع مهم مالی هستند که میتوانند با روشهای نوین به حل مشکلات اجتماعی جامعه، مستقل از نهادهای حکومتی یا بخش خصوصی، کمک کنند.
گاهی در تعریف این مؤسسات میگویند: «سرمایه ی مردمی که در معرض ریسک و مخاطره است.» این تعریف به این علت است که این منبع مالی، در محدوده خود از قبیل کمک به طرحه ای آزمایشگاهی، پژوهشها، طرحهای فرهنگی و یا حل مشکلات جامعه، در امور مالی آزادی عمل دارد.
ریشههای دینی و فرهنگی جامعه
چرا فعالیتهای خیریه و غیر انتفاعی، جزیی از فرهنگ ملی مردم امریکاست ؟ در جواب باید گفت که انجام کارهای خیریه ریشه در فرهنگ مالی امریکا دارد.
زیرا نیکوکاری دارای ریشه های عمیق دینی در تاریخ این سرزمین دارد، تاریخ جامعه سرشار از همیاری مردمی، اعتقاد به اصول مشارکت و دموکراسی ملی، و ضرورت همکاری اجتماعی در حل مشکلات، علاوه بر اعتقاد به استقلال و حکومت محدود (به قانون) می باشد .
تاریخ مردم این سرزمین نشان میدهد مهاجرین اولیه هنگام ورود دارای حکومتی ضعیف بوده و دور از منطقه خود با مشکلات زیاد مواجه بودند.
پس مردم به ناچار با هم یاری و مشارکت، حکومت محلی را تقویت نموده و مشکلات خود را از فعالیتهای مردمی، مانند ساختن مدارس، کلیساها، اطفاء حریق و غیره حل میکردند. از راه همین تجربهها روحیه نیکوکاری، فعالیت داوطلبانه و خیریه برای رفاه حال مردم گسترش یافت.
سپس مهاجرین جدید از آسیا، امریکای جنوبی و کشورهای دیگر آمدند. آنان نیز به کمکافراد جامعه خود از راه اماکن مذهبی، یا کمک به فقرا یا تشکیل جمعیتهای خیریه برای کمک به مهاجرین دیگر، اقدام کردند. در واقع مهاجرین اروپایی و آفریقایی نیز در نیکوکاری و کمکهای مالی دارای ریشههای عمیق هستند.
پشتیبان قانونی
علاوه بر آن بسیاری از مهاجرین اولیه به خصوص اروپاییها که کشورهای خود را به علل فشارهای دینی ترک کرده و به امریکا آمدند، قدرت حکومت را محدود ساختند، و حقوق افراد را در تشکیل نهادها و جمعیتها با اهداف دینی، و نیز حق مشارکت در رأی دادن، انتقاد و دست یافتن به منافع عمومی بدون دخالت دولت، تضمین کردند.
این حق از جمله مبانی گسترش نهادهای غیر دولتی است که قانون اساسی امریکا در اولین تغییر خود، آن را تضمین کرده است.
ریشه دینی کارهای خیریه
بی شک، باورهای دینی ریشهدار، نقش اساسی در پیدایش فعالیتهای نیکوکاری و خیریه در جامعه امریکا دارد، زیرا کمکهای مالی به نیازمندان در مناطق خود یا مناطق دور دست، یا کمک به آسیب دیدگان حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و یا کمک به کلیساها، نمایانگر تعهد و مسؤولیت دینی بسیاری از مردم است.
و این گرایش در کمک به امور خیریه توسط رهبران مذهبی، یا فعالیت کلیساها مورد تأیید قرار گرفته است.
نیز اعتقاد به مفهوم دینی وکالت یا «وصی بودن» (Stewardship) (8) باعث شد که کمکها و فعالیتهای نیکوکاری میان ثروتمندان افزایش یابد. مردم دیندار باور داشتند که ثروت از طرف خدا به انسان میرسد.
و بشر امانت دار و وصی خداست، پس باید این اموال را به دیگران برسانند. مفهوم «وصی بودن» بعد گستردهتری پیدا کرد به گونهای که ثروتمندان، بالا بردن سطح رفاه جامعه از راه کمکها و رهبری مردم را جزو مسؤولیتهای خود دانستند.
در تاریخ مردم امریکا میخوانیم که بسیار از آنان از مظاهر ثروت اندوزی بیزار بودند، و گاهی معتقد بودند که ثروت زیاد برای فرزندان باعث انحراف و مفسده آنها خواهد بود، و چه بسا ثروت زیاد برای انسان هنگام مرگ عار است و نه افتخار. این اعتقاد هنوز میان مردم طرفدارانی دارد، و باعث گسترش کمکها و فعالیتهای خیریه است.
فعالیتهای خیریه با انگیرهه ای انسانی
بنجامین فرانکلین (9) سیاستمدار و مورخ معروف دورهی استعمار انگلیسی در امریکا، یکی از نیکوکاران و افراد خیر خواهی بود که فعالیتهای وی با انگیزه نوع دوستی و بدون انگیزه دینی بوده است. وی زندگی خود را برای رفاه جامعه و بالا بردن سطح زندگی آنها وقف کرده بود. او نهادهای ملی خیر خواهانه مانند «جمعیت داوطلبانه ضد حریق» (Volunteer fire company)، بیمارستان پنسیلوانیا، دانشگاه پنسیلوانیا و کتابخانه عمومی فیلادلفیا را تأسیس نمود.
در قرن هجدهم میلادی، روند نهادهای خیریه و مدنی در امریکا بالا گرفته بود. آلکسی توکویل نویسنده فرانسوی کتاب دموکراسی در امریکا (که در سال 1835م چاپ شد (10) (معتقد است که نهادهای داوطلبانه مردم امریکا به عنوان ابزاری مهم در حکومت خود مختار محلی نقش دارند.
وی اضافه میکند که این نهادها نقشی در تحکیم دموکراسی و محدودیت قدرت دولت داشته است.در واقع مردم نتوانستند نهادهای خیریه را در مشکلات واقعی، و اجرای پژوهشها و تحقیقات علمی به کار گیرند مگر در اوایل قرن بیستم.
آندرو کارنیگی (11) ثروتمند امریکایی، یکی از پیشروان کارهای خیریه نوین میباشد. وی در اواخر نوزدهم میلادی تفسیر جدیدی از مفهوم دینی وکیل یا «وصی بودن» (Stewardship) ارائه داد.
وی معتقد بود که ثروت از راه «رقابت طبیعی» انسانها به دست میآید و نه از راه «اختیار الهی»، آن گونه که آن روزها جزو باور مردم امریکا بوده است. وی معتقد بود ثروت انسان وسیلهای است.
برای گسترش نیکوکاری و کارهای خیریه، و در نتیجه تقویت و گسترش تمدن بشری. او این افکار را در برابر افکار انقلابی و اصلاح طلبانه رادیکال مطرح کرده بود. کارنیگی اهداف و افکار خود را از راه تأسیس کتابخانههای عمومی و مؤسسات خیریه دیگر ادامه داد و معتقد بود که این نهادها نردبانی است برای کسانی که به دنبال تحقق اهداف خود می باشند.
آغاز پیدایش مؤسسات خیریه
در آغاز قرن بیستم عدهای از پیشتازان فعالیتهای مدنی و نیکوکاری در امریکا مانند کارنیگی و روکفلر، ساختار جدیدی مشابه مدیریت شرکتهای تازه تأسیس یافتهی آن دوران، برای مدیریت مؤسسات خیریه به وجود آوردند.
این نوع مدیریت به آنان آزادی عمل بهتری نسبت به «نهادهای وقفی» دینی و نیکوکاری که از فرهنگ حقوقی انگلستان برای آنها باقی مانده بود داد، پس مؤسسات جدید به جای «هیأت امنا» دارای «هیأت مدیره» و «مدیر» برای نظارت و اشراف بر کارهای خیریه شدند.
در همان زمان فردریک گوف، در شهر کلیولند در ایالت اوهایو اولین «مؤسسه خیریه عمومی»، را تأسیس میکند. هدف این گونه مؤسسات خیریه (چه خاص و چه عام) دادن کمک مالی یا خدمات به طور مستقیم به مردم نبود.
بلکه هدف آنها ایجاد بستر مناسب و یا ابزاری به نام «نهادهای خیریه علمی» (Scientific charity) در راه اصلاح جامعه، و حل مشکلات از راه مبارزه با ریشههای فقر و مرض و عقب ماندگی بود.
پس میتوان نتیجه گرفت که اندیشه ایجاد مؤسسات خیریه علمی، زاییده دورهای از امید و ایمان به نقش علم و اندیشه برای حل مشکلات بشری است، و این اندیشهای اساسی بود که موجب آن بقیه مؤسسات خیریه در امریکا تأسیس یافتند.
پس از آن مرحله بود که مؤسسات خیریه خاص، توسط افراد یا شرکتها و نیز مؤسسات خیریه عام به وجود آمدند. به خصوص پس از این که قانون امریکا در سال 1953 به دنبال افزایش این گونه مؤسسات خیریه در دهه چهل میلادی و پس از افزایش درآمدها و مالیاتها، مفهوم «کمک شرکتها» در امور خیریه را روشن ساخت.
نقش معافیت مالیات در گسترش امور خیریه
اگر مسایل دینی و مذهبی را که از عوامل مهم نیکوکاری است، در نظر نگیریم، بعضی از مردم نیکوکاری را با انگیزه جاودانه کردن نام فردی یا خانوادهای انجام میدهند، و عدهای هم برای استفاده از کسر مالیات (12)
زیرا مؤسسات خیریه اجازه دارند، کمکهای مالی کسر شده از مالیات افراد را دریافت نموده، و به بهره وران در داخل یا خارج از امریکا ارسال نمایند، و یا در قالب بورس تحصیلی آن را پرداخت کنند. به خصوص این که خود افراد شخصا نمیتوانند از این کسر مالیاتی استفاده کنند، و باید از راه مؤسسات خیریه باشد.
بدون شک امکان کسر درصدی از مالیات بر درآمد افراد و اختصاص آن به کارهای خیریه نقش و انگیزه مهمی در افراد ایجاد میکند، ولی این مسأله نقش کمتری در تأسیس مؤسسات خیریه دارد، زیرا مؤسسات خیریه اصلی و مهم قبل از صدور قانون مالیات بر درآمد تأسیس شده بود.
روند نهادیهای خیریه در دو دهه گذشته
در دهه هفتاد میلادی، روند تأسیس مؤسسات خیریه رو به کاهش نهاد. آمارها نشان میدهد در آن دهه فقط 839 مؤسسه به ثبت رسیده است، ولی در دهه هشتاد رو به افزایش بود.
در آمار آمده که تا سال 1987 م حدود 1600 مؤسسه خیریه جدید،یعنی دو برابر دهه هفتاد، به ثبت رسیده است. شاید علت آن بهبود اقتصاد و افزایش درآمدهای شخصی افراد است، به خصوص اینکه مشکلات و نیازهای اجتماعی ریشه داری در این سالها نمایان شد. این دو عامل (اقتصادی و اجتماعی) باعث افزایش نهادهای خیریه شدند.
ساختار اداری و اجرای مؤسسات خیریه
هیات مدیره یا امنا
در رأس ساختار اداری مؤسسات خیریه، نهادی شورایی به نام «هیأت امنا» یا «هیأت مدیره» از افراد با صلاحیت و دارای اختیارات قانونی وجود دارد که بر کلیه امور اداری و مالی این مؤسسات نظارت و اشراف دارد.
این هیأت مسؤولیت پی گیری و تحقق اهداف مؤسسه خیریه، بر حسب نیات و اهداف نیکوکاران و پرداخت کنندگان عطایای مالی، و یا بر حسب تصمیمات و برنامههای تصویب شده «هیأت امنا» را دارد.
اکثر مؤسسات اختیارات کلی و عام در زمینه فعالیتهای خیریه و انسانی برای رفاه جامعه دارند، و هیأت مدیره چگونگی هزینه اموال را تعیین می کند؛ ولی بعضی از مؤسسات اهدافی خاص و تعیین شده مانند خدمات پزشکی، یا کمک به سرطانیها یا مانند آنها دارند.
پس ناچار هیأت مدیره در آن حوزه عمل میکند، و در هر دوره بیلان درآمدها و هزینهها را بررسی و ارزیابی می کند و شاید پس از مدتی زمینه فعالیت خود را گسترش داده، یا آن را تغییر دهد.
کادر اداری پیش از 2000 مؤسسه خیریه بزرک در امریکا بهترین برنامهها و کادرهای اداری لازم را زیر نظر سیستم «هیأت مدیره» اداره میکنند. این مؤسسات بیش از 10000 کارمند زن و مرد را استخدام کرده اند.
نمونهه ای خوب این مؤسسات دارای مدیر عامل در رأس نهاد خود، مسؤولی برای طرحها و اعانهها و منشی برای مکاتبات و امور اداری می باشند.
بعضی از مؤسسات دارای تعداد زیادی از کارمندان و ساختار اداری منظم و پیچیده میباشند مانند «بنیاد خیریه فورد» که 500 کارمند ثابت و دفاتر و حتی شعبی در کشورهای دیگر دارد (13)
ولی اکثر مؤسسات خیریه در امریکا (برای صرفهجویی در هزینه) کارمند ثابت استخدام نمیکنند، بلکه مدیریت آن توسط داوطلبان و یا نیکوکاران اهدا کننده یا خانواده نیکوکار و یا هیأت مدیره انجام می شود.
گاهی این مؤسسات از مشاوران یا کارمندان پاره وقت برای کارهای محدود مانند حساب داری یا امور حقوقی بهره میبرند . اما مؤسسات خیریه کوچک معمولا توسط یک وکیل حقوقی، یا حساب داری بانکها اداره میشوند.
کمکهای مالی چگونه توزیع می شود؟
پرداخت کمک مالی به نهادهای خیریه بسته به مقدار بودجه اختصاصی، نوع فعالیت آن نهاد، منطقه جغرافیایی فعالیت (محلی، مالی، بین المللی)، و اختیارات هیأت مدیره می باشد.
مراحل کار از این قرار است: نخست نهاد خیریه که به کمک مالی نیاز دارد، خواسته خود را در یک درخواست کتبی به هیأت مدیره «مؤسسه خیریه ارائه میدهد. در این درخواست نوع فعالیت، بودجه لازم، طرح تفصیلی، و وضعیت مالی شرح داده می شود.
هیأت مدیره درخواست را از این جهت بررسی میکند که آیا مشمول کمکهای مالی در چارچوب اهداف خود قرار دارد یا خیر ؟ و آیا نهاد درخواست کننده، شرایط مطلوب دریافت کمک مالی را دارد یا خیر ؟
اگر آن نهاد شرایط مطلوب را نداشت، یا خارج از اهداف مؤسسه یا خارج از محدوده جغرافیایی آن بود، به درخواست و به درخواست کننده جواب منفی ابلاغ میشود. ولی اگر شرایط لازم را داشت اصل طرح یا مسؤولان آن درخواست مورد بررسی قرار می گیرد .
و سپس بودجه درخواستی ارزیابی میشود. گاهی اطلاعات بیشتری در مورد طرح یا مسؤولان آن درخواست میشود، و یا با مؤسسات خیریه دیگری که قبلا به درخواست کننده کمک نموده بودند مکاتبه کرده و اطلاعات بیشتری را جمع آوری می کنند.
شاید هم نماینده یا بازرس جهت بازدید یا جهت مصاحبه با درخواست کننده بفرستند.در اکثر مؤسسات خیریه کوچک یا متوسط، این درخواست و اطلاعات جمعآوری به طور خلاصه گزارش شده و به اولین جلسه «هیأت مدیره» جهت پذیرفتن یا رد آن عرضه به نتیجه میرسد.
ولی در مؤسسات بزرگ که معمولا کمکهای مالی آنها فراوان است، این درخواست به یکی از اعضای هیأت مدیره داده میشود؛ وی اطلاعات لازم را جمع آوری کرده، سپس نظر منفی یا مثبت خود را اعلام می کند.
برای این نظر یا با رییس هیأت مدیره صحبت میشود یا در اولین جسله هیأت، تصمیم گیری می شود. در این جلسه لیستی از درخواستهای مالی نهادهای خیریه مطرح میشود و وظیفه هیأت مدیره نظارت کلی بر روند کمکهاست تا از چارچوب اهداف خارج نشود.
اگر درخواست کمک، مورد موافقت قرار گرفت، نخست جواب مثبت با شرطها ارسال میشود. پس از موافقت درخواست کننده با آن شرطها، چکی به همان مبلغ برای وی ارسال می شود.
در شرطها گاهی نوشته میشود که اموال تقدیمی باید بر حسب طرح ارایه شده هزینه شود، و یا در چارچوب قانون امریکا باشد، و یا ضرورت ارسال گزارشهای مرحلهای از هزینهها، و یا گزارش دورهای از پیشرفت کار، گنجانده می شود.
گاهی مؤسسات برای پرداخت کمک مالی شرطها و یا لایحه اجرایی مخصوصی مانند مشورت با مؤسسات دیگر که در همان زمینه فعالیت میکنند دارند، تا تصمیم گیری آنها براساس اطلاعات دقیق باشد.
یا این که برای پذیرش بورس تحصیلی افراد، شرایط گزینش مشخصی که از طرف دولت مورد پذیرش قرار گرفته، وضع میگردد. بعضی از مؤسسات خیریه کمکهای بورس تحصیلی را مستقیما به دانشگاهها میدهند، تا آنها طبق آیین نامهها و شرایط پذیرش خود، به افراد بدهند.
فعالیتهای دیگر مؤسسات
بعضی از مؤسسات خیریه برای اجرای طرحها وام میدهند، و یا در طرحهای خیریه سرمایه گذاری میکنند. گاهی همایشهایی جهت بررسی مشکلات جدید اجتماعی یا مسایل به وجود آمده تشکیل می شود.
این مؤسسات در مواردی به نهادهای خیریه کمک اداری میکنند یا به نیروی انسانی جهت بهبود عملکرد آنها آموزش می دهند.
رابطه مؤسسات خیریه با دولت
با این که مؤسسات خیریه در امریکا با دولت هیچ گونه ارتباط سازمان یافتهای ندارند، ولی در زمینههای مختلف رابطه مستقیم یا غیر مستقیم دارند. مثلا این گونه مؤسسات دولت را، از طرحهای پژوهشی وعلمی خود در دانشگاهها، آگاه میسازند. گاهی از این گونه پژوهشها در طرحها و لوایح قانونی استفاده میکنند تا به آنها کمک شود و وضعیت مؤسسات خیریه بهتر شود.
بعضی از مؤسسات خیریه طرح کوچکی را به مرحله اجرا میگذارند و پس از موفقیت از دستگاههای اجرایی دولت میخواهند که آن را گسترش داده و ادامه دهد، تا به قشرهای بیشتری از جامعه سود برسد. دولت هم گاهی در اجرای طرحهای خود از مؤسسات خیریه یاری جسته، و هزینه اجرای آن را پرداخت می کند.
بعضی از مؤسسات خیریه بودجه ارزیابی طرحهای خدماتی دولت را پرداخت میکنند، تا عملکرد دولت بهبود یابد.
نهادهای خیریه و فعالیت سیاسی
معمولا مؤسسات خیریه در فعالیتهای سیاسی چه مستقیم و چه غیر مستقیم دخالت نمی کنند، ولی از روشهای تأثیر غیر مستقیم مؤسسات خیریه بر سازمانهای دولتی آن است که به نهادهای غیر انتفاعی و مدنی که در زمینه مراقبت و نقد دولت در زمینههای بهداشت، آموزش، محیط زیست و غیره فعالیت می کنند، کمک نموده، تا بر روند قانون گذاری کشور و تصمیمهای سیاسی دولت تأثیر گذارند.
تنها در یک زمینه، مؤسسات خیریه به طور مستقیم وارد فعالیت سیاسی میشوند و آن ایجاد افکار عمومی مؤثر در زمینهی تصویب قوانینی است که با عملکرد مؤسسات خصوصا امور خیریه، رابطه مستقیم داشته باشد.
آیین نامه اداری و نقش نظارت مردمی
چه قانون و ادارهای مسؤول نهادهای خیریه است؟
در امریکا هیچ اداره دولتی رسمی مخصوص و مسؤول نهادهای خیریه نیست، در حکومتهای محلی ایالت ها، فقط قانون مالیات بر کار آنها نظارت میکند، زیرا فقط قانون درآمدهای داخلی، بر فعالیتهای نهادهای خیریه و سازمانهای غیر انتفاعی، نظارت میکند (14)
مهمترین قوانین در رابطه با فعالیتهای خیریه «قانون اصلاحات مالیاتی سال 1969 و ملحقات آن» است؛ چون نهاد خیریه در صورت ارتکاب تخلف ملزم به پرداخت مجازاتهای مالی هستند، و در صورت تشدید تخلف و یا تجاوز قانون، امتیاز معافیت مالیاتی را از دست میدهد، و منجر به پرداخت مالیات بر درآمدها و مالیات بر هدایای مالی از طرف نیکوکاران می شود.
آنچه بر نهادهای خیریه ممنوع است
نهادهای خیریه گاهی نمیتوانند در بعضی از فعالیتها دخالت کنند، و یا حتی پشتیبانی مالی کنند (به جز دریافت حق اجرت خدمات ارائه شده در آن زمینه). نیز نمیتوانند با اموال نیکوکاران در سرمایه گذاریهای مخاطره آمیز (با ریسک خسارت) مشارکت کنند .
مگر اینکه بخشی از آن نخست در زمینه فعالیت خیریه هزینه شود (مثلا مؤسسات خیریه ملزم به پرداخت حداقل 5 % از عواید خود به کمک های مالی و هزینههای جاری آن هستند.).
هم چنین نمیتوانند در فعالیتهای انتخابات سیاسی یا فعالیتهای متعلق به قانون گذاری کمک کنند؛ ولی میتوانند در آن زمینه یا در زمینه مناظرههای سیاسی، به پژوهشها و تحلیلها مالی نمایند.
انتقادات بر نهادهای خیریه
برای مشارکت سامان یافته در حل مشکلات عام اجتماعی، نهادهای خیریه در یک دوره وارد کارزار سیاسی شدند، و این کار باعث جر و بحث سیاسی شد. در آن زمان، منتقدان سخنانی در زمینه انگیزههای آنان در این دخالت، و حق مردم در نظارت بر عملکرد و بازخواست آنها مطرح کردند
. از طرفی بنیان گذاران اولیه افرادی بودند دارای ثروت، و مؤسسات خود را بدون تفویض اختیار از طرف مردم بنیان نهاده بودند؛ از طرف دیگر منتقدین ادعا میکردند که این ثروت از راه استثمار کارگران و مشتریان به دست آمده، و کارهای خیریه آنها چیزی جز ادای دین، و پاک کردن گناهان خود نیست.
گاهی هم به نیکوکاران این اتهام وارد میشد که آنان این کار را برای تسلط بر جامعه، و یا فرار از پرداخت مالیات انجام می دهند.در حقیقت انتقادها به نهادهای خیریه، که خواست گاه مردمی داشته، ناظر به مواردی از فساد و سوء استفاده مالی یا فعالیتهای سیاسی نهادها در یک دوره خاص بوده، که پس از انجام تحقیقات جنایی در سالهای اخیر مطرح شد .
بازپرسیها و تحقیقات در سالهای شصت میلادی در مورد این نهادها، و کشف تعدادی از سوء استفادههای مالی، منجر به ظهور «قوانین اصلاحات مالیاتی سال 1969 م» شد. این قوانین باعث شد که عملکرد نهادهای خیریه بهتر و انتقادات کمتر شود و مردم به آنها اعتماد بیشتری داشته باشند.
چگونه دولت بر نهادها نظارت میکند؟
حکومت فدرال، گزارشهای مالی و عملکرد نهادهای خیریه را سالیانه با انتخاب نمونههایی از آنها به طور دقیق بررسی مینماید. گاهی یکی از مقامات رسمی از دفتر مؤسسه خیریه بازدید به عمل آورده و دفاتر عواید مالی و پرداختیها را وارسی میکند. همچنین «دادستان کل ایالت» به گزارشها مراجعه کرده و آن را با قوانین حاکم بر فعالیتهای خیریه تطبیق می دهد.
چگونه اعتماد مردم جلب می شود؟
در جامعه نوین امریکا میبینیم که دو مفهوم دینی، یکی عطایا و مصارف خیریه (وقف) ( Endowment)، و دیگری مفهوم امانت و سرپرستی (وصایت) (Stewarship) بر انگیزههای فعالیتهای خیریه نفوذ کرده، و این نهادها دارای آزادی عمل میباشند.
بنابراین اعتماد مردم را باید از راه امانت داری و التزام به مصرف اموال در راه خدمت مردم جلب کنند. نهادهای خیریه افتخار میکنند که مورد اعتماد مردم هستند، زیرا به قوانین و آیین نامهها عمل کرده و کارهایشان رسمی و علنی است.
شفافیت در اطلاعات مالی
شفافیت و اعلام گزارشهای مالی به عموم، یکی از مهمترین عوامل اعتماد مردم به نهادهای خیریه و غیر انتفاعی در امریکاست.
این گزارشهای علنی هم به نهادهای رسمی و هم به مردم، ثابت میکند که کار آنها قانونی و شرعی است؛ هم چنین به پژوهشگران اجازه میدهد که پژوهشهای دقیقتری از نهادها به عمل آورند . علاوه بر آن، اعتماد مردم را به فعالیتها و نهادهای خیریه افزایش می دهد.
مؤسسات خیریه از نظر قانونی ملزم هستند که سالیانه بیلان مالی خود را به مقامات دولتی ارایه دهند. این بیلان باید شامل منابع مالی، هزینهها، حقوق کارمندان، سرمایه گذاریها، وامها، دریافتیها، اهداییهای مالی، خدمات در مقابل اجرت و هر گونه اطلاعات مالی دیگر باشد.
آنها هم چنین موظف هستند لیستی از کمکهای مالی به مؤسسات دیگر، بورسهای تحصیلی و شرایط پرداختها را اعلام کنند چرا که این گونه اطلاعات جزو اسناد عمومی هستند که مردم حق دارند از آن اطلاع یابند (15)
مسوولیت نهادهای خیریه در برابر مردم
مؤسسات به طور داوطلبانه اطلاعات مالی خود را از راه رسانهها یا اتحادیه مؤسات خیریه و یا مراکز آمار به درخواست کنندگان اطلاعات و کمکها یا عموم مردم عرضه می کنند
فعالیت رسانهای
اکثر نهادها گزارشهای سالیانه از عملکرد و وضع مالی خود را برای اطلاع عموم مردم چاپ و منتشر میکنند. این گزارش هیچ اجبار قانونی ندارد، ولی مردم از آنها توقع چنین گزارشی را دارند.
هم چنین بعضی از نهادها جزوههای تعریف، خبرنامه، مصاحبههای مطبوعاتی یا رسانهای، کتاب، فیلم و اخیرا وب سایت آماده می کنند تا با مردم در ارتباط باشند.
گاهی آنان توضیح میدهند که چگونه به دیگران کمک مالی میکنند و به ارائه گزارشی نتایج آن کمکها میپردازند. این گزارشها نقش مهمی در تفکیک این که «این نهاد آیا به مردم خدمت میکند یا به افراد با نفوذ ؟» دارد.
شورای مؤسسات غیر دولتی
در اواخر قرن بیستم اتحادیههای مؤسسات خیریه در امریکا تأسیس شد که از آن جمله شورای مؤسسات غیر دولتی (Council On Foundation) یا (C.O.F) و سازمان کارهای خیریه است.
این گونه اتحادیهها از راه برنامههای آموزشی و رسانهای و پژوهشها، عملکرد نهادهای خیریه و سطح کارکنان آنها را بالا برده و پلی میان نهادهای خیریه و حکومت می باشند.
در سال 1980 م، و پس از مذاکرات طولانی و ملاقات با اعضای نهادهای خیریه، شورای مؤسسات غیر دولتی (O FO. C) طرحی را به تصویب رساند که به موجب آن اعضای هیأت مدیره مؤسسات خیریه اصول و آیین نامه پرداختها و کمکهای مالی را رعایت کنند.
در این آیین نامه شرح مفصلی از مراحل تصویب کمکهای مالی گنجانده شده، که به موجب آن کار مؤسسات خیریه در چارچوب قانونی و شرعی خواهد بود. هم چنین در بعضی ایالتها، اتحادیههای محلی برای نهادهای خیریه وجود دارد که نقشی در هماهنگی و بالا بردن سطح کیفی کار آنها را به عهده دارد.
مرکز مؤسسات خیریه
این مرکز یکی از نهادهای مهم جمع آوری اطلاعات مربوط به مؤسسات خیریه میباشد. این مرکز منابع مالی را معرفی نموده، و به درخواست کنندگان کمکهای مالی اطلاعات لازم را میدهد؛ هم چنین اطلاعات عرضه شده از طرف دولت را به مردم و نهادها میرساند. هزینه این خدمات توسط کمکهای مالی نهادهای خیریه پرداخت می شود.
آموزش کادرها
شوراهای مؤسسات غیر دولتی و اتحادیه کمک دهندگان مالی محلی، جزو مؤسسات آموزشی کادرهای فعال در زمینه امور خیریه میباشند، زیرا کمک دهندگان مالی گاهی در یک گروه زمینه مانند بهداشت، محیط زیست یا هنر فعالیت میکنند.
لذا اطلاعات لازم را برای آنها تهیه میکنند. هم چنین مدیران و اعضای هیأت مدیره «مرکز مؤسسات خیریه» نقش کار سازی در تأسیس اتحادیههای محلی برای نهادهای خیریه امور زنان، سیاه پوستان، آسیاییها، مهاجرین جزایر پاسفیک، سرخ پوستان امریکا و غیره داشتهاند. آنها اطلاعات لازم و طرحهای مورد نیاز نهادهای خیریه را در اختیارشان قرار می دهند.
آینده مؤسسات خیریه
آینده مؤسسات خیریه امیدوار کننده است، زیرا برای تغییر قوانین دست و پا گیر این گونه نهادها، همایشها و فعالیتهایی بر پا شده، و امروزه هر تجمع و گروهی از ساکنان و مهاجرین و هر مؤسسه جهانی میتواند نهاد خیریه تأسیس کند.
هم چنین آمار مؤسسات خیریه عام، و کمکهای مالی پرداخت شده افزایش یافته است؛ گسترش این گونه مؤسسات و فعالیتها، در واقع پشتوانهای برای خدمات دولت، و نمایانگر قدرت امور خیریه، و ریشه دار بودن سنتهای دینی و مدنی مردم است.
مردم امریکا از راه فعالیت در این گونه مؤسسات، منابع مالی فراوانی در تولید نا خالص ملی و تهیه منابع مالی غیر دولتی جهت بالا بردن سطح رفاه مردم ایجاد می کنند.
پی نوشت :
1- در ترجمه فارسی این واژه علاوه بر مفهوم نوع دوستی، بشر دوستی و انسان دوستی، به نیکوکاری، احسان و امور خیریه نیز ترجمه شده است.
2- همان نهادهای Non Government Organisation یا N.G.O. .
3- در فرهنگ اسلامی نیز میان «صدقه» به معنی کمک مالی به مستمندان و «صدقه جاریه» یا «وقف» به معنی کمک برای رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی به تمام اقشار جامعه، تفاوت اساسی وجود دارد. .
4- در وقف اسلامی نیز، هر موقوفه برای جهتی مخصوص به نام موقوف علیه یا موقوف علیهم یا خدمتی تعیین شده، طبق اهداف و نیات واقف میباشد. .
5- منظور از عدم دریافت سود این که خدمات تقدیمی آن بلا عوض و سود آور نمیباشد، ولی اگر آن مؤسسه صندوقی برای اموال ثابت [وقفی] خود دارد، آن اموال در چارچوب طرحهای اقتصادی و فعالیتهای تجاری سود و عواید دارد، سودها و عواید هزینه اهداف خیریه میشود. .
6- Excies Taxes مالیات تولید، فروش یا مصرف کالا. این واژه در سالهای اخیر شامل اکثر مالیاتها غیر از «مالیات بر درآمد» میشود. .
7- تا آخر دهه هشتاد میلادی است، و شامل دو دهه اخیر نیست.
8- Steward در لغت به معنی وکیل و مسؤول و یا شخصی که مسؤولیت یک خانه بزرگ و زمین را داراست، ولی واژه Stewardship یک مفهوم دینی و به معنی سرپرستی، ولایت و یا وصی و وکیل بودن انسان نسبت به ثروت و نعمتهای خدا دادی است. امروزه بسیاری از فعالیتهای داوطلبانه، عطایای مالی و کمک به کلیساها با مفهوم Stewardship انجام میگیرد.
9- بنجامین فرانکلین (1790 - 1706 م) دانشمند، نویسنده و سیاست مدار امریکایی، مخترع برقگیر و عدسی دو کانونی، طراح اتحاد مهاجر نشینهای امریکا که بعدها به پیدایش کشور ایالتهای متحد انجامید.
10- دموکراسی در امریکا La Democratie in Amerique اثری تاریخی، سیاسی از آلکسی دو توکویل (1859 - 1805) نویسنده فرانسوی که بعد از مراجعت وی از مأموریتی در امریکا، در فاصله سالهای 1840 - 1835 انتشار یافت [فرهنگ آثار، ج 1965،3، سروش، تهران 1385].
11- آندرو کارنیگی (1919 - 1835م) از رجال صنعت فولاد امریکا، اسکاتلندی الاصل و یکی از ثروتمندترین افراد عصر خود بود که اموال خود را در خدمت مؤسسات خیریه و نهادهای فرهنگی، آموزشی و علمی قرار داد. پس از بازنشستگی زندگی خود را وقف نویسندگی و کارهای خیریه نمود و در سال 1889 در مقالهای به نام «ثروت» افکار خود را در ضرورت به کارگیری ثروت در راه خدمت به جامعه منتشر ساخت. کتابهای دیگر وی: دموکراسی پیروز (1886)، امپراتوری کارها (1902)، مشکلات روز (1908)، زندگینامه کارنیگی (1920) میباشد. وی معتقد بود که مردم برای بالا بردن سطح زندگی خود باید زحمت بکشند، و ثروت مندان باید ثروت خود را در راه رفاه جامعه به کار گیرند؛ با کمکهای مالی به نام «صدقه» مخالف، ولی با کمکهای مالی جهت ایجاد بستر مناسب برای بالا رفتن سطح افراد جامعه، موافق بود. وی نصف ثروت خود را برای نهادهای خیریه از جمله تأسیس 2500 کتابخانه عمومی در جهان، و تأسیس مؤسسه علمی کارنیگی در واشنگتن به کار گرفت.
[World Book Encyclopedia].
12- کسر مالیات به معنای معافیت از مالیات نیست بلکه افراد میتوانند با پرداخت کمک به مؤسسات خیریه و ارائه رسید به سازمان مالیاتی، به همان میزان که به کار خیر کمک کردهاند، از مالیات آنها کسر خواهد شد.
13- مؤسسه و بنیاد خیریه فورد توسط شرکت اتومبیل فورد و رییس آن هنری فورد (1947 - 1863م) تأسیس یافت. این بنیاد خیریه نخست دو موزه فیلگ و هنری فورد را در میشیگان تأسیس و سپس در زمینه انجام تحقیقات علمی و دادن بورس تحصیلی فعالیت کرد. این بنیاد در سال 1950 جزو بنیادهای ملی امریکا طبقهبندی شد.
14- البته حکومت فدرال، گزارشهای مالی و عملکرد سالیانه مؤسسات خیریه را بررسی میکند.
15- متأسفانه در کشور ما شفافیت در گزارشات مالی به خوبی اجرا نمیشود؛ هنوز بعضی از نهادهای خیریه و وقفی هیچ گونه آماری را ارائه نمیدهند و قانون هم آنها را ملزم به چنین کاری نمیکند.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: الیزابت بوریس و صادق عبادی
*این مقاله در تاریخ 1401/2/14 بروز رسانی شده است.
شناسه اصلی مقاله بدین شرح است:
Elizabeth Boris, Philanthropic Foundation in the United State, Council on Foundation. [توضیح اینکه کلیه ی پاورقی ها از مترجم می باشد].
از آن جا که بنیادها، نهادها و مؤسسه های خیریه جهان غرب در اهدافی چون خدمت عمومی به مردم و نیز دانش با نهاد وقف اسلامی تشابه داردن، و ساختار اداری این گونه نهادها مانند داشتن آیین نامه، هیأت امنا، هیأت مدیره و غیره نیز با نهادهای خیریه یا حتی موقوفات اسلامی مشابهت دارد،
شناخت آنها، و استفاده از مشکلات و تجربه هایشان، تا آن جا که با اصول فرهنگی و دینی اسلام تعرض نداشته باشد، مفید خواهد بود؛ خصوصا اگر بدانیم که دانش و تجربه نهادهای خیریه غرب اصولا از مشرق زمین و از موقوفات اسلامی گرفته شده است .
بنابراین از این شماره، فصل نامه وقف؛ میراث جاویدان کوشش میکند تجربه کشورهای دیگر را ارائه دهد تا در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد. در این شماره ساختار حقوقی و وضع نهادهای خیریه در آمریکا عرضه میشود.
نهادهای خیریه در امریکا
جهت اختصار منظور از واژه آمریکا فقط «ایالات متحده امریکا» است و شامل کشورهای دیگر قاره نیست.
مفهوم واژه Philanthropy
ریشه واژه Philanthropy یونانی بوده و به معنی «نوع دوستی» و «انسان دوستی» است (1) کاربردهای نوین این واژه شامل «کارهای نیکوکاری داوطلبانه افراد یا گروهها با هدف خدمت به عموم مردم و بالا بردن سطح زندگی آنان » است؛
در امریکا علاوه بر معنی قبلی شامل کمکها و پرداختهای اهدایی نقدی از طرف «نهادهای خیریه» [اشخاص] به «نهادهای مردمی» [غیر دولتی] و غیر انتفاعی است (2)
تفاوت نیکوکاری با مفهوم صدقه
آیا میان مفهوم نیکوکاری (philanthropy) و مفهوم صدقه (charity) تفاوتی وجود دارد ؟ پیشتر این دو مفهوم در یک کاربرد و هدف به کار گرفته میشد، ولی در امریکا مفهوم صدقه به کمکهای مالی با هدف رفع نیازها و آسیبهای اجتماعی اطلاق میشود،
در حالی که نیکوکاری دایرهای وسیع دارد که در برگیرنده کمکها و پرداختهای مالی به نهادهای خیریه و مردمی است که در زمینه مبارزه با عوامل فقر و مشکلات اجتماعی، یا با هدف بالا بردن سطح زندگی مردم فعالیت میکنند. (3)
مفهوم نیکوکاری یا امور خیریه کمک به زنجیرهای از فعالیتها در زمینهی آموزش، پژوهش و تحقیق، بهداشت، هنر و فرهنگ، بورس تحصیلی است که معمولا توسط جمعیتها و نهادهای خیریه اجرا میشود.
در امریکا و کشورهای دیگر به این گونه جمعیتها و نهادهای خیریه، که در برابر تقدیم خدمات گوناگون، از طرف افراد نیکوکار کمک مالی دریافت میکنند نهادهای «غیر دولتی» اطلاق میشود. به موجب قانون در امریکا، این گونه نهادهای غیر انتفاعی با نام «نهادهای خیریه عمومی» (public charities) شهرت دارند.
ماهیت و شرایط موسسه خیریه
«مؤسسه خیریه» نهادی است غیر تجاری، غیر انتفاعی و غیر دولتی که با هدف آماده ساختن و بالا بردن سطح افراد یا مؤسسات دیگر (مردمی و یا دولتی) کمکهای مالی را به نهادهای غیر انتفاعی دیگر (از جمله جمعیتهای خیریه) میرساند. نیز میتواند مستقیما خدمات عمومی ارائه کند، یا در زمینه انجام پژوهشها، تحقیقات، همایشها و انتشار گزارشها اقدام نماید.
«مرکز اتحادیه نهادهای خیریه» که وظیفه جمع آوری اطلاعات و انتشار راهنمای نهادهای خیریه در امریکا را به عهده دارد، در کتابچه راهنمای خود این گونه آورده است:
مؤسسه خیریه مؤسسهای است غیر انتفاعی و غیر دولتی که دارای صندوق وقفی (Endowment funds) و منبع مالی [موقوفات با عواید] مخصوص به خود است.
به گونهای که میتواند هزینه فعالیتهای آموزشی، مذهبی، خیریه یا هر خدمت عمومی دیگری را تأمین کند، به خصوص از راه کمک به نهادها و مؤسسات خیریه دیگر که با همان اهداف فعالیت می
کنند.
مؤسسه خیریه، نهادی است سازمان یافته جهت ساماندهی کمکها و هدایای داوطلبانه و خیر خواهانه از طرف نیکوکارانی که خواهان رساندن کمکهای مالی خود به جهتی یا خدمتی مشخص و تعیین شده میباشند (4)
بسیاری از نهادها در امریکا نام مؤسسه خیریه به خود اطلاق میکنند، ولی فقط نهادهایی که این شرایط را داشته باشند، در مجموعه مؤسسات خیریه قرار می گیرند:
1 - به انجام فعالیتهای خیریه بپردازد، مانند کمکهای مالی به نهادهای خیریه دیگر یا به افراد نیازمند، یا داشتن توانایی اجرای طرحهای تحقیقاتی و اجرایی برای یک نهاد علمی، پژوهشی، موزه یا هر مؤسسه خیریه دیگر؛
2 - در زمینه فعالیتهای خود توسط یک فرد یا افرادی، و یا مؤسسهای تجاری، تأسیس شود.
3 - زیر نظر هیأت مدیره یا هیأت امنا اداره شود.
4 - کمکها یا هدایای نقدی، مستغلات، اوراق بهادار مالی را از نیکوکاران دریافت کند، یا درصدی از «مالیات بر درآمد» اشخاص را در چارچوب قانون کسر کند (اگر شخص در قید حیات باشد)، و یا اگر شخص فوت کرده و وصیت کرده بود حق دریافت کمکهایی از درصدی از «مالیات بر ترکه» (Estate Taxes) را داشته باشد.
5 - میتواند اموال موقوفه (Endowments) را تبدیل به «اوراق بهادار»ی مانند سهام و اوراق قرضه و غیره نموده، سپس سودها و عواید حاصله را، علاوه بر اهداییهای نقدی، به نفع مردم هزینه کند. بعضی از مؤسسات خیریه اموال دریافتی را مستقیما در خدمات هزینه میکنند و صندوق وقفی ایجاد نمیکنند.
6 - از دولت مستقل بوده و به دور از اشراف مستقیم دولت فعالیت کند.
7 - به دنبال سود و منافع نباشد، چون غیر انتفاعی است (5)
8 - چنین مؤسسهای در طبقه بندی جزو مؤسسات معاف از مالیات یعنی معاف از «مالیات بر درآمد» است. ولی مشمول «مالیات بر تولید» (Excies Taxes)، به نسبت 1 % یا 2 % از درآمد ناشی از فعالیتهای سرمایه گذاری و تولید میباشد (6)
طبقه بندی مؤسسات خیریه
در امریکا مؤسسات خیریه به دو گونه طبقه بندی میشوند:
مؤسسات خیریه خاص (private foundation)
شامل مؤسسات خیریه تأسیس شده توسط افراد مستقل یا مؤسسات خیریه وابسته به شرکتهای تجاری یا مؤسسات خیریه فعال و عملیاتی.
چنین مؤسسهای توسط نیکوکاران یا نمایندگان آنها تأسیس میشود. مؤسسان، اعضای هیأت مدیره (Bord of Directors) یا اعضای هیأت امنا را تعیین میکنند و نیز سیاست توزیع عواید و اموال مؤسسه را به موجب قانون در چارچوب اهداف مؤسسه، مشخص میکنند.
این گونه مؤسسات را براساس قوانینی خاص و به موجب «قانون مالیات امریکا» که مؤسسات را به هزینه کردن اموال خود برای اهداف جامعه و نه منافع شخصی، ملزم میکند میتوان سه گونه تقسیم نمود:
الف - مؤسسه خیریه خاص و مستقل (Endepedent foundation)، که توسط یک شخص یا یک خانواده یا مجموعهای از اشخاص که متعهد به کمک مالی اهدایی برای کارهای خیریه می شوند.
مدیریت [یا تولیت] این گونه مؤسسات توسط خود شخص یا خانواده او یا بانک و یا هر نهادی که اهدا کننده باشد تعیین میشود. «هیأت مدیره» یا «هیأت امنا»ی منتخب، که معمولا توسط خود اهدا کننده یا اعضای خانواده وی یا افراد مورد اعتماد آنان تعیین می شود، مسؤول تصمیم گیریها و مدیریت آن مؤسسه است.
اگر چنین مؤسسهای توسط خود شخص یا یکی از اعضای خانواده وی اداره شود، به آن «مؤسسه خیریه خانوادگی» (Family Foundation) اطلاق میشود. امروزه بسیاری از این گونه مؤسسات، مدیریت شخص مؤسس یا یکی از افراد خانواده او را به افراد متخصص و دارای سابقه در کارهای خیریه واگذار می کنند.
ب - مؤسسه خیریه وابسته به شرکتها (corporate foundation) که معمولا توسط همان شرکتهای تجاری تأسیس میشوند، و بیشتر فعالیت آنها کمکهای مالی به طرحهای خیریه و خدمات عمومی است. معمولا شرکتها مبلغی را سالیانه به آن مؤسه اهدا میکنند، یا این که صندوقی وقفی و دارای عواید مالی، برای آن تأسیس میکنن
د تا در سالهای رکورد اقتصادی یا کمبود سود، بتوانند به کمکهای مالی ادامه دهند. معمولا اعضای «هیأت مدیره مؤسسه خیریه» از اعضای شرکت هستند اما گاهی هم خارج از کادر اداری آن میباشند . گاهی شرکتها، به یک طرح خاص و خیریه کمکهای مالی اهدا میکنند، ولی در قالب مؤسسه خیریه نیستند.
پ - گونه سوم، مؤسسات خیریه فعال یا اجرایی (operating foundations) میباشند، که توسط عدهای از افراد یا خانواده تأسیس می شوند.
هدف این مؤسسات اجرای یک طرح خدماتی، یا ارائه خدمات به طور مستقیم (و نه مالی) مانند کمک عملی به یک موزه خاص یا انجام یک طرح تحقیقاتی، یا واگذاری مکانی برای کهنسالان است. این گونه مؤسسات جز و آمارهای اعلام شده در پژوهش می باشند.
مؤسسات خیریه عمومی
گروه دوم با نام «مؤسسات خیریه عام» (community foundation) و دارای قوانین خاصی خود میباشند. در این گونهی مؤسسات اعضای هیأت مدیره یا امنا باید دارای حقوق مساوی باشند، و تابع مقررات گروه اول یعنی مؤسسه خیریه خاص نیستند،
زیرا قوانین حاکم بر گروه دوم با آزادی عمل بیشتر، و از معافیتهای مالیاتی بیشتری برخوردار است. این گونه مؤسسات توسط گروهی از اشخاص با هدف خدمت به بخشی از جامعه یا محله ی خود تأسیس می شوند.
معمولا صندوقی (وقفی) از اموال اهدایی نیکوکاران تأسیس و به نهادهای خیریه، افراد، یا نهادهای دولتی برای انجام اهداف معینی و با هدف بالا بردن سطح زندگی در منطقه کمکهای مالی میکنند.
گاهی این مؤسسات صندوق های مستقلی (با هدف خدمت مشخص) دارند که توسط یک نیکوکار یا مجموعهای از افراد یا یک شرکت تجاری اهدا میشود، تشکیل میدهند. اهدا کننده (یا واقف) میتواند نام خاصی را برای آن صندوق تعیین کند و مدیریت آن توسط «هیأت مدیره» انجام میشود، و کمکها توسط کارمندان و اعضا به مستحقان میرسد.
چون مؤسسه خیریه عام است، اعضای هیأت مدیره (یا اعضای هیأت امنا یا اعضای کمیتهها) از قشرهای مردمی و دولتی انتخاب میشوند. این گونه مؤسسات باید آمار کمکها و اهدایی مالی عموم مردم به مؤسسه را در بیلان مالی سالیانه اعلام کنند. این شرط با نام «آزمون کمکهای مردمی» (public support test) شهرت دارد.
گونههای دیگری از مؤسسات خیریه عام وجود دارند که کلیه درآمد آنها از کمکهای مردمی است، و آن اموال در جهت خدمات معینی هزینه میشود. برای نمونه در دهه هفتاد میلادی تعداد فراوانی از مؤسسات خیریه عام توسط خانوادههای ثروتمند تأسیس شدند و کلیه بودجه آن را سالیانه تأمین میکردند تا به اهداف و طرحهای اجتماعی کمک کنند.
در دهه هشتاد میلادی، گروهی از بانوان در شهرهای امریکا «صندوقهای زنان» با هدف کمک به نیازهای زنان و دختران تأسیس کردند.
هم چنین گروههایی از اقلیتها (دینی یا ملی) به تأسیس مؤسسات خیریه عام برای جمع آوری اموال نقدی جهت خدمت به اقلیتها اقدام کردند. امروزه این گونه مؤسسات بخشی از گسترهی کارهای خیریه در ایالتهای امریکا را تشکیل میدهند، که جزو آمارهای ارایه شده در این پژوهش قرار نمی گیرند.
آمار نهادها و مؤسسات خیریه
آخرین آمارها (7) نشان میدهد که در امریکا تا سال 1989 م براساس طبقه بندیای که شرح داده شد حدود 32000 مؤسسه خیریه به این شرح وجود دارد:
28669 مؤسسه خیریه خاص مستقل (5 / 89 %)؛
1587 مؤسسه خیریه وابسته به شرکتهای تجاری (5 %)؛
1452 مؤسسه خیریه فعال و اجرایی (5 / 4 %)؛
292 مؤسسه خیریه عمومی (1 %)؛
وضعیت مالی
از نظر مالی این گونه مؤسسات نقش مهمی در اقتصاد امریکا بازی میکنند. برای نمونه در سال 1989م، دارایی ثابت (fixed assets) این مؤسسات براساس آمار «مرکز مؤسسات خیریه» حدود 138 میلیارد دلار. مبالغ اهدا شده و کمکهای مالی آنها به مؤسسات دیگر 9 / 7 میلیارد دلار بود. و حدود 5/5 میلیارد دلار کمک مالی دریافت کردند.
معمولا مؤسسات خیریه مستقل (خاص، خانوادگی و شرکتها) حدود 85 % داراییهای ثابت نهادهای خیریه را دارا هستند، و 75 % کمکهای مالی را اهدا میکنند. (نتیجه میگیریم که مؤسسات خیریه عام 15 % دارایی ثابت نهادهای خیریه، و 25 % مجموع کمکهای مالی را تشکیل میدهند.)
اصولا تعداد مؤسسات خیریه بزرگ در امریکا محدود بوده و اکثر آنها کوچک میباشند. زیرا دارایی ثابت اکثر مؤسسات خیریه (یعنی 24442 مؤسسه که 76 % از مجموع آمارهاست) میان 100 هزار تا یک میلیون دلار می باشد.
تعداد مؤسسات خیریهای که دارایی ثابت آنها از یک میلیون دلار به بالا است فقط 7500 مؤسسه می باشد ولی 87 % کمکهای مالی را در دست دارند. این آمار نشان میدهد که تنها یکصد مؤسسه خیریه بیش از نصف دارایی ثابت نهادها را در دست دارند.
چه کسی مجاز به دریافت کمک مالی است؟
مؤسسات خیریه طبق قانون امریکا، مجازند کمکهایهای خود را تا زمانی که هدف آنها نیکوکاری باشد، به هر نهاد یا شخصی تقدیم کنند.
پس همه اشخاص، مؤسسات غیر انتفاعی، جمعیتها و نهادهای دولتی (محلی یا بین المللی) مجاز به دریافت اهدایی و کمک مالی خیریه (Endowment) هستند.
ولی دیده میشود که بیشترین اهداییهای مالی از طرف مؤسسات خیریه به نهادهای غیر انتفای در مریکا، به آنهایی پردات میشود که به موجب قانون (سازمانها105 - 3c) در چارچوب نهادهای دارای حق دریافت کسر مالیات هستند یعنی نهادهایی که در زمینه اهداف دینی، خیریه یا علمی فعالیت می کنند.
اگر مؤسسه دریافت کننده، جزو نهادهای غیر انتفاعیای باشد که حق دریافت کسر مالیات را ندارد، مؤسسه پرداخت کننده باید بر مصرف آن اموال نظارت کرده باشد، و گزارش دقیق هزینهها را به ادارات دولتی امریکا تقدیم کند. این گونه نظارت «مسؤولیت هزینه» (Expenditure Responsibilty) نامیده میشود،
و بنابر آن نهاد دریافت کننده باید گزارشی از هزینهها به مؤسسه پرداخت کننده ارائه دهد. اما نسبت به کمکهای مالی به بورس تحصیلی و مطالعات علمی و پژوهشی برای اطمینان از بی طرفی و صحت پرداختیها، آیین نامهها، مؤسسات را ملزم به نظارت و موافقت مسؤولان دولتی می کند.
در مورد کمکهای مالی به نهادهای خیریه خارج از امریکا، مؤسسات خیریهی پرداخت کننده ملزم هستند صلاحیت نهادهای دریافت کننده را، طبق قانون امریکا، به حکومت فدرال ثابت کنند.
هم چنین وکیل حقوقی گزارشهای مالی پرداختها را باید کاملا کنترل کرده و کلیه اسناد، تعهدات و توافقها را بررسی کند و نظر خود را نسبت به این نهاد دریافت کننده منطبق با معیارهای نهادهای خیریه در امریکا میباشد یا خیر، اعلام دارد .
برای نمونه طبق آمار «مرکز مؤسسات خیریه» مؤسسات خیریه امریکا در سال 1989 م مبلغ 127 میلیون دلار به عنوان کمکهای مالی به فعالیتهای خیریه و انسانی در جهان، پرداخت کرده است.
انواع کمکها و فعالیتها
مؤسسات خیریه کمکهای مالی بسیاری به اهداف متنوع و فعالیتهای گوناگون و متعدد، از مراکز آموزشی و پزشکی گرفته تا تعاونیها و نهادهای توسعه محلی و سازمانهای حقوق بشر می کند.
البته اکثر کمکها به دانشگاهها و مراکز آموزشی بوده و مقدار کمتری به نهادهای دینی و مذهبی اختصاص دارد. با این وجود باز هم حدود 4 / 2 % کمکها از راه بورس تحصیلی به اشخاص پرداخت می شود.
درصد کمکهای مالی براساس موضوع فعالیت
آموزش 2 / 22 %
بهداشت 3 / 17 %
خدمات انسانی 2 / 15 %
فرهنگ و هنر 14 %
علوم 11 %
خدمات اجتماعی 10 %
محیط زیست 9 / 4%
امور بین المللی 9 / 3 %
امور مذهبی 5 / 1 %
جمع 100 %
آمار کمک مالی به نهادها
تعداد نهادهای خیریه فعال در امریکا که بیشتر خدمات عملی تقدیم میکنند تا کمک مالی، بیش از یک میلیون است. این نهادها دو منبع مالی دارند: یک منبع «مؤسسات خیریه» هستند.
که مقدار کمتری از کمکهای مالی را به این گونه نهادها می پردازند، و منبع دیگر یعنی «اشخاص» مستقل که بیشترین پرادختی های آنها به امور مذهبی و کلیساها می رسد.
آمار ذیل نشاندهنده تفکیک این کمکها و منابع مالی نهادهای خیریه است:
1 - از مؤسسات خیریه وابسته به شرکتها 9 / 5 میلیارد دلار 8 / 4 %؛
2 - از مؤسسات خیریه عام 1 / 7 میلیارد دلار 7 / 5% ؛
3- از اموال ارث و ترکه وصیت 8 / 7 میلیارد دلار 4 / 6 %؛
4 - از اشخاص مستقل 8 / 101 میلیارد دلار 1 / 83 %؛
منابع مالی دیگر نهادها
تنها منابع مالی نهادهای خیریه داخلی در امریکا مؤسسات خیریه یا اشخاص نمیباشند بلکه منابع دیگر مالی نیز وجود دارد که به نوع فعالیت آن نهاد وابسته است. هزینهی این منابع از طریق موارد زیر تأمین می شود:
1 - دریافت درصدی بابت خدمات ارایه شده توسط مؤسسات؛
2 - فروش مواد تولیدی نهادها؛
3 - کمکهای حکومت محلی یا فدرال بابت خدمات آنها؛
4 - کمکهای مالی حکومت بابت اجرای طرحی مشخص؛
5 - سود و عواید سهام و اموال سرمایه گذاری شده در صندوقها؛
6 - عواید ناشی از مستغلات و املاک وقف شده؛
7 - منابع دیگر مالی؛
8 - عواید اهداییهای خاص که به امور خیریه تعلق ندارد و مشمول مالیات نیز میباشد (این گونه منابع امروزه بسیار ناچیز است).
عوامل پیدایش مؤسسات خیریه
ایجاد مؤسسات خیریه در امریکا از نظر تاریخی به چند عامل بر می گردد:
به عنوان منبع مهم مالی
در واقع مؤسسات خیریه منبع مهم مالی هستند که میتوانند با روشهای نوین به حل مشکلات اجتماعی جامعه، مستقل از نهادهای حکومتی یا بخش خصوصی، کمک کنند.
گاهی در تعریف این مؤسسات میگویند: «سرمایه ی مردمی که در معرض ریسک و مخاطره است.» این تعریف به این علت است که این منبع مالی، در محدوده خود از قبیل کمک به طرحه ای آزمایشگاهی، پژوهشها، طرحهای فرهنگی و یا حل مشکلات جامعه، در امور مالی آزادی عمل دارد.
ریشههای دینی و فرهنگی جامعه
چرا فعالیتهای خیریه و غیر انتفاعی، جزیی از فرهنگ ملی مردم امریکاست ؟ در جواب باید گفت که انجام کارهای خیریه ریشه در فرهنگ مالی امریکا دارد.
زیرا نیکوکاری دارای ریشه های عمیق دینی در تاریخ این سرزمین دارد، تاریخ جامعه سرشار از همیاری مردمی، اعتقاد به اصول مشارکت و دموکراسی ملی، و ضرورت همکاری اجتماعی در حل مشکلات، علاوه بر اعتقاد به استقلال و حکومت محدود (به قانون) می باشد .
تاریخ مردم این سرزمین نشان میدهد مهاجرین اولیه هنگام ورود دارای حکومتی ضعیف بوده و دور از منطقه خود با مشکلات زیاد مواجه بودند.
پس مردم به ناچار با هم یاری و مشارکت، حکومت محلی را تقویت نموده و مشکلات خود را از فعالیتهای مردمی، مانند ساختن مدارس، کلیساها، اطفاء حریق و غیره حل میکردند. از راه همین تجربهها روحیه نیکوکاری، فعالیت داوطلبانه و خیریه برای رفاه حال مردم گسترش یافت.
سپس مهاجرین جدید از آسیا، امریکای جنوبی و کشورهای دیگر آمدند. آنان نیز به کمکافراد جامعه خود از راه اماکن مذهبی، یا کمک به فقرا یا تشکیل جمعیتهای خیریه برای کمک به مهاجرین دیگر، اقدام کردند. در واقع مهاجرین اروپایی و آفریقایی نیز در نیکوکاری و کمکهای مالی دارای ریشههای عمیق هستند.
پشتیبان قانونی
علاوه بر آن بسیاری از مهاجرین اولیه به خصوص اروپاییها که کشورهای خود را به علل فشارهای دینی ترک کرده و به امریکا آمدند، قدرت حکومت را محدود ساختند، و حقوق افراد را در تشکیل نهادها و جمعیتها با اهداف دینی، و نیز حق مشارکت در رأی دادن، انتقاد و دست یافتن به منافع عمومی بدون دخالت دولت، تضمین کردند.
این حق از جمله مبانی گسترش نهادهای غیر دولتی است که قانون اساسی امریکا در اولین تغییر خود، آن را تضمین کرده است.
ریشه دینی کارهای خیریه
بی شک، باورهای دینی ریشهدار، نقش اساسی در پیدایش فعالیتهای نیکوکاری و خیریه در جامعه امریکا دارد، زیرا کمکهای مالی به نیازمندان در مناطق خود یا مناطق دور دست، یا کمک به آسیب دیدگان حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و یا کمک به کلیساها، نمایانگر تعهد و مسؤولیت دینی بسیاری از مردم است.
و این گرایش در کمک به امور خیریه توسط رهبران مذهبی، یا فعالیت کلیساها مورد تأیید قرار گرفته است.
نیز اعتقاد به مفهوم دینی وکالت یا «وصی بودن» (Stewardship) (8) باعث شد که کمکها و فعالیتهای نیکوکاری میان ثروتمندان افزایش یابد. مردم دیندار باور داشتند که ثروت از طرف خدا به انسان میرسد.
و بشر امانت دار و وصی خداست، پس باید این اموال را به دیگران برسانند. مفهوم «وصی بودن» بعد گستردهتری پیدا کرد به گونهای که ثروتمندان، بالا بردن سطح رفاه جامعه از راه کمکها و رهبری مردم را جزو مسؤولیتهای خود دانستند.
در تاریخ مردم امریکا میخوانیم که بسیار از آنان از مظاهر ثروت اندوزی بیزار بودند، و گاهی معتقد بودند که ثروت زیاد برای فرزندان باعث انحراف و مفسده آنها خواهد بود، و چه بسا ثروت زیاد برای انسان هنگام مرگ عار است و نه افتخار. این اعتقاد هنوز میان مردم طرفدارانی دارد، و باعث گسترش کمکها و فعالیتهای خیریه است.
فعالیتهای خیریه با انگیرهه ای انسانی
بنجامین فرانکلین (9) سیاستمدار و مورخ معروف دورهی استعمار انگلیسی در امریکا، یکی از نیکوکاران و افراد خیر خواهی بود که فعالیتهای وی با انگیزه نوع دوستی و بدون انگیزه دینی بوده است. وی زندگی خود را برای رفاه جامعه و بالا بردن سطح زندگی آنها وقف کرده بود. او نهادهای ملی خیر خواهانه مانند «جمعیت داوطلبانه ضد حریق» (Volunteer fire company)، بیمارستان پنسیلوانیا، دانشگاه پنسیلوانیا و کتابخانه عمومی فیلادلفیا را تأسیس نمود.
در قرن هجدهم میلادی، روند نهادهای خیریه و مدنی در امریکا بالا گرفته بود. آلکسی توکویل نویسنده فرانسوی کتاب دموکراسی در امریکا (که در سال 1835م چاپ شد (10) (معتقد است که نهادهای داوطلبانه مردم امریکا به عنوان ابزاری مهم در حکومت خود مختار محلی نقش دارند.
وی اضافه میکند که این نهادها نقشی در تحکیم دموکراسی و محدودیت قدرت دولت داشته است.در واقع مردم نتوانستند نهادهای خیریه را در مشکلات واقعی، و اجرای پژوهشها و تحقیقات علمی به کار گیرند مگر در اوایل قرن بیستم.
آندرو کارنیگی (11) ثروتمند امریکایی، یکی از پیشروان کارهای خیریه نوین میباشد. وی در اواخر نوزدهم میلادی تفسیر جدیدی از مفهوم دینی وکیل یا «وصی بودن» (Stewardship) ارائه داد.
وی معتقد بود که ثروت از راه «رقابت طبیعی» انسانها به دست میآید و نه از راه «اختیار الهی»، آن گونه که آن روزها جزو باور مردم امریکا بوده است. وی معتقد بود ثروت انسان وسیلهای است.
برای گسترش نیکوکاری و کارهای خیریه، و در نتیجه تقویت و گسترش تمدن بشری. او این افکار را در برابر افکار انقلابی و اصلاح طلبانه رادیکال مطرح کرده بود. کارنیگی اهداف و افکار خود را از راه تأسیس کتابخانههای عمومی و مؤسسات خیریه دیگر ادامه داد و معتقد بود که این نهادها نردبانی است برای کسانی که به دنبال تحقق اهداف خود می باشند.
آغاز پیدایش مؤسسات خیریه
در آغاز قرن بیستم عدهای از پیشتازان فعالیتهای مدنی و نیکوکاری در امریکا مانند کارنیگی و روکفلر، ساختار جدیدی مشابه مدیریت شرکتهای تازه تأسیس یافتهی آن دوران، برای مدیریت مؤسسات خیریه به وجود آوردند.
این نوع مدیریت به آنان آزادی عمل بهتری نسبت به «نهادهای وقفی» دینی و نیکوکاری که از فرهنگ حقوقی انگلستان برای آنها باقی مانده بود داد، پس مؤسسات جدید به جای «هیأت امنا» دارای «هیأت مدیره» و «مدیر» برای نظارت و اشراف بر کارهای خیریه شدند.
در همان زمان فردریک گوف، در شهر کلیولند در ایالت اوهایو اولین «مؤسسه خیریه عمومی»، را تأسیس میکند. هدف این گونه مؤسسات خیریه (چه خاص و چه عام) دادن کمک مالی یا خدمات به طور مستقیم به مردم نبود.
بلکه هدف آنها ایجاد بستر مناسب و یا ابزاری به نام «نهادهای خیریه علمی» (Scientific charity) در راه اصلاح جامعه، و حل مشکلات از راه مبارزه با ریشههای فقر و مرض و عقب ماندگی بود.
پس میتوان نتیجه گرفت که اندیشه ایجاد مؤسسات خیریه علمی، زاییده دورهای از امید و ایمان به نقش علم و اندیشه برای حل مشکلات بشری است، و این اندیشهای اساسی بود که موجب آن بقیه مؤسسات خیریه در امریکا تأسیس یافتند.
پس از آن مرحله بود که مؤسسات خیریه خاص، توسط افراد یا شرکتها و نیز مؤسسات خیریه عام به وجود آمدند. به خصوص پس از این که قانون امریکا در سال 1953 به دنبال افزایش این گونه مؤسسات خیریه در دهه چهل میلادی و پس از افزایش درآمدها و مالیاتها، مفهوم «کمک شرکتها» در امور خیریه را روشن ساخت.
نقش معافیت مالیات در گسترش امور خیریه
اگر مسایل دینی و مذهبی را که از عوامل مهم نیکوکاری است، در نظر نگیریم، بعضی از مردم نیکوکاری را با انگیزه جاودانه کردن نام فردی یا خانوادهای انجام میدهند، و عدهای هم برای استفاده از کسر مالیات (12)
زیرا مؤسسات خیریه اجازه دارند، کمکهای مالی کسر شده از مالیات افراد را دریافت نموده، و به بهره وران در داخل یا خارج از امریکا ارسال نمایند، و یا در قالب بورس تحصیلی آن را پرداخت کنند. به خصوص این که خود افراد شخصا نمیتوانند از این کسر مالیاتی استفاده کنند، و باید از راه مؤسسات خیریه باشد.
بدون شک امکان کسر درصدی از مالیات بر درآمد افراد و اختصاص آن به کارهای خیریه نقش و انگیزه مهمی در افراد ایجاد میکند، ولی این مسأله نقش کمتری در تأسیس مؤسسات خیریه دارد، زیرا مؤسسات خیریه اصلی و مهم قبل از صدور قانون مالیات بر درآمد تأسیس شده بود.
روند نهادیهای خیریه در دو دهه گذشته
در دهه هفتاد میلادی، روند تأسیس مؤسسات خیریه رو به کاهش نهاد. آمارها نشان میدهد در آن دهه فقط 839 مؤسسه به ثبت رسیده است، ولی در دهه هشتاد رو به افزایش بود.
در آمار آمده که تا سال 1987 م حدود 1600 مؤسسه خیریه جدید،یعنی دو برابر دهه هفتاد، به ثبت رسیده است. شاید علت آن بهبود اقتصاد و افزایش درآمدهای شخصی افراد است، به خصوص اینکه مشکلات و نیازهای اجتماعی ریشه داری در این سالها نمایان شد. این دو عامل (اقتصادی و اجتماعی) باعث افزایش نهادهای خیریه شدند.
ساختار اداری و اجرای مؤسسات خیریه
هیات مدیره یا امنا
در رأس ساختار اداری مؤسسات خیریه، نهادی شورایی به نام «هیأت امنا» یا «هیأت مدیره» از افراد با صلاحیت و دارای اختیارات قانونی وجود دارد که بر کلیه امور اداری و مالی این مؤسسات نظارت و اشراف دارد.
این هیأت مسؤولیت پی گیری و تحقق اهداف مؤسسه خیریه، بر حسب نیات و اهداف نیکوکاران و پرداخت کنندگان عطایای مالی، و یا بر حسب تصمیمات و برنامههای تصویب شده «هیأت امنا» را دارد.
اکثر مؤسسات اختیارات کلی و عام در زمینه فعالیتهای خیریه و انسانی برای رفاه جامعه دارند، و هیأت مدیره چگونگی هزینه اموال را تعیین می کند؛ ولی بعضی از مؤسسات اهدافی خاص و تعیین شده مانند خدمات پزشکی، یا کمک به سرطانیها یا مانند آنها دارند.
پس ناچار هیأت مدیره در آن حوزه عمل میکند، و در هر دوره بیلان درآمدها و هزینهها را بررسی و ارزیابی می کند و شاید پس از مدتی زمینه فعالیت خود را گسترش داده، یا آن را تغییر دهد.
کادر اداری پیش از 2000 مؤسسه خیریه بزرک در امریکا بهترین برنامهها و کادرهای اداری لازم را زیر نظر سیستم «هیأت مدیره» اداره میکنند. این مؤسسات بیش از 10000 کارمند زن و مرد را استخدام کرده اند.
نمونهه ای خوب این مؤسسات دارای مدیر عامل در رأس نهاد خود، مسؤولی برای طرحها و اعانهها و منشی برای مکاتبات و امور اداری می باشند.
بعضی از مؤسسات دارای تعداد زیادی از کارمندان و ساختار اداری منظم و پیچیده میباشند مانند «بنیاد خیریه فورد» که 500 کارمند ثابت و دفاتر و حتی شعبی در کشورهای دیگر دارد (13)
ولی اکثر مؤسسات خیریه در امریکا (برای صرفهجویی در هزینه) کارمند ثابت استخدام نمیکنند، بلکه مدیریت آن توسط داوطلبان و یا نیکوکاران اهدا کننده یا خانواده نیکوکار و یا هیأت مدیره انجام می شود.
گاهی این مؤسسات از مشاوران یا کارمندان پاره وقت برای کارهای محدود مانند حساب داری یا امور حقوقی بهره میبرند . اما مؤسسات خیریه کوچک معمولا توسط یک وکیل حقوقی، یا حساب داری بانکها اداره میشوند.
کمکهای مالی چگونه توزیع می شود؟
پرداخت کمک مالی به نهادهای خیریه بسته به مقدار بودجه اختصاصی، نوع فعالیت آن نهاد، منطقه جغرافیایی فعالیت (محلی، مالی، بین المللی)، و اختیارات هیأت مدیره می باشد.
مراحل کار از این قرار است: نخست نهاد خیریه که به کمک مالی نیاز دارد، خواسته خود را در یک درخواست کتبی به هیأت مدیره «مؤسسه خیریه ارائه میدهد. در این درخواست نوع فعالیت، بودجه لازم، طرح تفصیلی، و وضعیت مالی شرح داده می شود.
هیأت مدیره درخواست را از این جهت بررسی میکند که آیا مشمول کمکهای مالی در چارچوب اهداف خود قرار دارد یا خیر ؟ و آیا نهاد درخواست کننده، شرایط مطلوب دریافت کمک مالی را دارد یا خیر ؟
اگر آن نهاد شرایط مطلوب را نداشت، یا خارج از اهداف مؤسسه یا خارج از محدوده جغرافیایی آن بود، به درخواست و به درخواست کننده جواب منفی ابلاغ میشود. ولی اگر شرایط لازم را داشت اصل طرح یا مسؤولان آن درخواست مورد بررسی قرار می گیرد .
و سپس بودجه درخواستی ارزیابی میشود. گاهی اطلاعات بیشتری در مورد طرح یا مسؤولان آن درخواست میشود، و یا با مؤسسات خیریه دیگری که قبلا به درخواست کننده کمک نموده بودند مکاتبه کرده و اطلاعات بیشتری را جمع آوری می کنند.
شاید هم نماینده یا بازرس جهت بازدید یا جهت مصاحبه با درخواست کننده بفرستند.در اکثر مؤسسات خیریه کوچک یا متوسط، این درخواست و اطلاعات جمعآوری به طور خلاصه گزارش شده و به اولین جلسه «هیأت مدیره» جهت پذیرفتن یا رد آن عرضه به نتیجه میرسد.
ولی در مؤسسات بزرگ که معمولا کمکهای مالی آنها فراوان است، این درخواست به یکی از اعضای هیأت مدیره داده میشود؛ وی اطلاعات لازم را جمع آوری کرده، سپس نظر منفی یا مثبت خود را اعلام می کند.
برای این نظر یا با رییس هیأت مدیره صحبت میشود یا در اولین جسله هیأت، تصمیم گیری می شود. در این جلسه لیستی از درخواستهای مالی نهادهای خیریه مطرح میشود و وظیفه هیأت مدیره نظارت کلی بر روند کمکهاست تا از چارچوب اهداف خارج نشود.
اگر درخواست کمک، مورد موافقت قرار گرفت، نخست جواب مثبت با شرطها ارسال میشود. پس از موافقت درخواست کننده با آن شرطها، چکی به همان مبلغ برای وی ارسال می شود.
در شرطها گاهی نوشته میشود که اموال تقدیمی باید بر حسب طرح ارایه شده هزینه شود، و یا در چارچوب قانون امریکا باشد، و یا ضرورت ارسال گزارشهای مرحلهای از هزینهها، و یا گزارش دورهای از پیشرفت کار، گنجانده می شود.
گاهی مؤسسات برای پرداخت کمک مالی شرطها و یا لایحه اجرایی مخصوصی مانند مشورت با مؤسسات دیگر که در همان زمینه فعالیت میکنند دارند، تا تصمیم گیری آنها براساس اطلاعات دقیق باشد.
یا این که برای پذیرش بورس تحصیلی افراد، شرایط گزینش مشخصی که از طرف دولت مورد پذیرش قرار گرفته، وضع میگردد. بعضی از مؤسسات خیریه کمکهای بورس تحصیلی را مستقیما به دانشگاهها میدهند، تا آنها طبق آیین نامهها و شرایط پذیرش خود، به افراد بدهند.
فعالیتهای دیگر مؤسسات
بعضی از مؤسسات خیریه برای اجرای طرحها وام میدهند، و یا در طرحهای خیریه سرمایه گذاری میکنند. گاهی همایشهایی جهت بررسی مشکلات جدید اجتماعی یا مسایل به وجود آمده تشکیل می شود.
این مؤسسات در مواردی به نهادهای خیریه کمک اداری میکنند یا به نیروی انسانی جهت بهبود عملکرد آنها آموزش می دهند.
رابطه مؤسسات خیریه با دولت
با این که مؤسسات خیریه در امریکا با دولت هیچ گونه ارتباط سازمان یافتهای ندارند، ولی در زمینههای مختلف رابطه مستقیم یا غیر مستقیم دارند. مثلا این گونه مؤسسات دولت را، از طرحهای پژوهشی وعلمی خود در دانشگاهها، آگاه میسازند. گاهی از این گونه پژوهشها در طرحها و لوایح قانونی استفاده میکنند تا به آنها کمک شود و وضعیت مؤسسات خیریه بهتر شود.
بعضی از مؤسسات خیریه طرح کوچکی را به مرحله اجرا میگذارند و پس از موفقیت از دستگاههای اجرایی دولت میخواهند که آن را گسترش داده و ادامه دهد، تا به قشرهای بیشتری از جامعه سود برسد. دولت هم گاهی در اجرای طرحهای خود از مؤسسات خیریه یاری جسته، و هزینه اجرای آن را پرداخت می کند.
بعضی از مؤسسات خیریه بودجه ارزیابی طرحهای خدماتی دولت را پرداخت میکنند، تا عملکرد دولت بهبود یابد.
نهادهای خیریه و فعالیت سیاسی
معمولا مؤسسات خیریه در فعالیتهای سیاسی چه مستقیم و چه غیر مستقیم دخالت نمی کنند، ولی از روشهای تأثیر غیر مستقیم مؤسسات خیریه بر سازمانهای دولتی آن است که به نهادهای غیر انتفاعی و مدنی که در زمینه مراقبت و نقد دولت در زمینههای بهداشت، آموزش، محیط زیست و غیره فعالیت می کنند، کمک نموده، تا بر روند قانون گذاری کشور و تصمیمهای سیاسی دولت تأثیر گذارند.
تنها در یک زمینه، مؤسسات خیریه به طور مستقیم وارد فعالیت سیاسی میشوند و آن ایجاد افکار عمومی مؤثر در زمینهی تصویب قوانینی است که با عملکرد مؤسسات خصوصا امور خیریه، رابطه مستقیم داشته باشد.
آیین نامه اداری و نقش نظارت مردمی
چه قانون و ادارهای مسؤول نهادهای خیریه است؟
در امریکا هیچ اداره دولتی رسمی مخصوص و مسؤول نهادهای خیریه نیست، در حکومتهای محلی ایالت ها، فقط قانون مالیات بر کار آنها نظارت میکند، زیرا فقط قانون درآمدهای داخلی، بر فعالیتهای نهادهای خیریه و سازمانهای غیر انتفاعی، نظارت میکند (14)
مهمترین قوانین در رابطه با فعالیتهای خیریه «قانون اصلاحات مالیاتی سال 1969 و ملحقات آن» است؛ چون نهاد خیریه در صورت ارتکاب تخلف ملزم به پرداخت مجازاتهای مالی هستند، و در صورت تشدید تخلف و یا تجاوز قانون، امتیاز معافیت مالیاتی را از دست میدهد، و منجر به پرداخت مالیات بر درآمدها و مالیات بر هدایای مالی از طرف نیکوکاران می شود.
آنچه بر نهادهای خیریه ممنوع است
نهادهای خیریه گاهی نمیتوانند در بعضی از فعالیتها دخالت کنند، و یا حتی پشتیبانی مالی کنند (به جز دریافت حق اجرت خدمات ارائه شده در آن زمینه). نیز نمیتوانند با اموال نیکوکاران در سرمایه گذاریهای مخاطره آمیز (با ریسک خسارت) مشارکت کنند .
مگر اینکه بخشی از آن نخست در زمینه فعالیت خیریه هزینه شود (مثلا مؤسسات خیریه ملزم به پرداخت حداقل 5 % از عواید خود به کمک های مالی و هزینههای جاری آن هستند.).
هم چنین نمیتوانند در فعالیتهای انتخابات سیاسی یا فعالیتهای متعلق به قانون گذاری کمک کنند؛ ولی میتوانند در آن زمینه یا در زمینه مناظرههای سیاسی، به پژوهشها و تحلیلها مالی نمایند.
انتقادات بر نهادهای خیریه
برای مشارکت سامان یافته در حل مشکلات عام اجتماعی، نهادهای خیریه در یک دوره وارد کارزار سیاسی شدند، و این کار باعث جر و بحث سیاسی شد. در آن زمان، منتقدان سخنانی در زمینه انگیزههای آنان در این دخالت، و حق مردم در نظارت بر عملکرد و بازخواست آنها مطرح کردند
. از طرفی بنیان گذاران اولیه افرادی بودند دارای ثروت، و مؤسسات خود را بدون تفویض اختیار از طرف مردم بنیان نهاده بودند؛ از طرف دیگر منتقدین ادعا میکردند که این ثروت از راه استثمار کارگران و مشتریان به دست آمده، و کارهای خیریه آنها چیزی جز ادای دین، و پاک کردن گناهان خود نیست.
گاهی هم به نیکوکاران این اتهام وارد میشد که آنان این کار را برای تسلط بر جامعه، و یا فرار از پرداخت مالیات انجام می دهند.در حقیقت انتقادها به نهادهای خیریه، که خواست گاه مردمی داشته، ناظر به مواردی از فساد و سوء استفاده مالی یا فعالیتهای سیاسی نهادها در یک دوره خاص بوده، که پس از انجام تحقیقات جنایی در سالهای اخیر مطرح شد .
بازپرسیها و تحقیقات در سالهای شصت میلادی در مورد این نهادها، و کشف تعدادی از سوء استفادههای مالی، منجر به ظهور «قوانین اصلاحات مالیاتی سال 1969 م» شد. این قوانین باعث شد که عملکرد نهادهای خیریه بهتر و انتقادات کمتر شود و مردم به آنها اعتماد بیشتری داشته باشند.
چگونه دولت بر نهادها نظارت میکند؟
حکومت فدرال، گزارشهای مالی و عملکرد نهادهای خیریه را سالیانه با انتخاب نمونههایی از آنها به طور دقیق بررسی مینماید. گاهی یکی از مقامات رسمی از دفتر مؤسسه خیریه بازدید به عمل آورده و دفاتر عواید مالی و پرداختیها را وارسی میکند. همچنین «دادستان کل ایالت» به گزارشها مراجعه کرده و آن را با قوانین حاکم بر فعالیتهای خیریه تطبیق می دهد.
چگونه اعتماد مردم جلب می شود؟
در جامعه نوین امریکا میبینیم که دو مفهوم دینی، یکی عطایا و مصارف خیریه (وقف) ( Endowment)، و دیگری مفهوم امانت و سرپرستی (وصایت) (Stewarship) بر انگیزههای فعالیتهای خیریه نفوذ کرده، و این نهادها دارای آزادی عمل میباشند.
بنابراین اعتماد مردم را باید از راه امانت داری و التزام به مصرف اموال در راه خدمت مردم جلب کنند. نهادهای خیریه افتخار میکنند که مورد اعتماد مردم هستند، زیرا به قوانین و آیین نامهها عمل کرده و کارهایشان رسمی و علنی است.
شفافیت در اطلاعات مالی
شفافیت و اعلام گزارشهای مالی به عموم، یکی از مهمترین عوامل اعتماد مردم به نهادهای خیریه و غیر انتفاعی در امریکاست.
این گزارشهای علنی هم به نهادهای رسمی و هم به مردم، ثابت میکند که کار آنها قانونی و شرعی است؛ هم چنین به پژوهشگران اجازه میدهد که پژوهشهای دقیقتری از نهادها به عمل آورند . علاوه بر آن، اعتماد مردم را به فعالیتها و نهادهای خیریه افزایش می دهد.
مؤسسات خیریه از نظر قانونی ملزم هستند که سالیانه بیلان مالی خود را به مقامات دولتی ارایه دهند. این بیلان باید شامل منابع مالی، هزینهها، حقوق کارمندان، سرمایه گذاریها، وامها، دریافتیها، اهداییهای مالی، خدمات در مقابل اجرت و هر گونه اطلاعات مالی دیگر باشد.
آنها هم چنین موظف هستند لیستی از کمکهای مالی به مؤسسات دیگر، بورسهای تحصیلی و شرایط پرداختها را اعلام کنند چرا که این گونه اطلاعات جزو اسناد عمومی هستند که مردم حق دارند از آن اطلاع یابند (15)
مسوولیت نهادهای خیریه در برابر مردم
مؤسسات به طور داوطلبانه اطلاعات مالی خود را از راه رسانهها یا اتحادیه مؤسات خیریه و یا مراکز آمار به درخواست کنندگان اطلاعات و کمکها یا عموم مردم عرضه می کنند
فعالیت رسانهای
اکثر نهادها گزارشهای سالیانه از عملکرد و وضع مالی خود را برای اطلاع عموم مردم چاپ و منتشر میکنند. این گزارش هیچ اجبار قانونی ندارد، ولی مردم از آنها توقع چنین گزارشی را دارند.
هم چنین بعضی از نهادها جزوههای تعریف، خبرنامه، مصاحبههای مطبوعاتی یا رسانهای، کتاب، فیلم و اخیرا وب سایت آماده می کنند تا با مردم در ارتباط باشند.
گاهی آنان توضیح میدهند که چگونه به دیگران کمک مالی میکنند و به ارائه گزارشی نتایج آن کمکها میپردازند. این گزارشها نقش مهمی در تفکیک این که «این نهاد آیا به مردم خدمت میکند یا به افراد با نفوذ ؟» دارد.
شورای مؤسسات غیر دولتی
در اواخر قرن بیستم اتحادیههای مؤسسات خیریه در امریکا تأسیس شد که از آن جمله شورای مؤسسات غیر دولتی (Council On Foundation) یا (C.O.F) و سازمان کارهای خیریه است.
این گونه اتحادیهها از راه برنامههای آموزشی و رسانهای و پژوهشها، عملکرد نهادهای خیریه و سطح کارکنان آنها را بالا برده و پلی میان نهادهای خیریه و حکومت می باشند.
در سال 1980 م، و پس از مذاکرات طولانی و ملاقات با اعضای نهادهای خیریه، شورای مؤسسات غیر دولتی (O FO. C) طرحی را به تصویب رساند که به موجب آن اعضای هیأت مدیره مؤسسات خیریه اصول و آیین نامه پرداختها و کمکهای مالی را رعایت کنند.
در این آیین نامه شرح مفصلی از مراحل تصویب کمکهای مالی گنجانده شده، که به موجب آن کار مؤسسات خیریه در چارچوب قانونی و شرعی خواهد بود. هم چنین در بعضی ایالتها، اتحادیههای محلی برای نهادهای خیریه وجود دارد که نقشی در هماهنگی و بالا بردن سطح کیفی کار آنها را به عهده دارد.
مرکز مؤسسات خیریه
این مرکز یکی از نهادهای مهم جمع آوری اطلاعات مربوط به مؤسسات خیریه میباشد. این مرکز منابع مالی را معرفی نموده، و به درخواست کنندگان کمکهای مالی اطلاعات لازم را میدهد؛ هم چنین اطلاعات عرضه شده از طرف دولت را به مردم و نهادها میرساند. هزینه این خدمات توسط کمکهای مالی نهادهای خیریه پرداخت می شود.
آموزش کادرها
شوراهای مؤسسات غیر دولتی و اتحادیه کمک دهندگان مالی محلی، جزو مؤسسات آموزشی کادرهای فعال در زمینه امور خیریه میباشند، زیرا کمک دهندگان مالی گاهی در یک گروه زمینه مانند بهداشت، محیط زیست یا هنر فعالیت میکنند.
لذا اطلاعات لازم را برای آنها تهیه میکنند. هم چنین مدیران و اعضای هیأت مدیره «مرکز مؤسسات خیریه» نقش کار سازی در تأسیس اتحادیههای محلی برای نهادهای خیریه امور زنان، سیاه پوستان، آسیاییها، مهاجرین جزایر پاسفیک، سرخ پوستان امریکا و غیره داشتهاند. آنها اطلاعات لازم و طرحهای مورد نیاز نهادهای خیریه را در اختیارشان قرار می دهند.
آینده مؤسسات خیریه
آینده مؤسسات خیریه امیدوار کننده است، زیرا برای تغییر قوانین دست و پا گیر این گونه نهادها، همایشها و فعالیتهایی بر پا شده، و امروزه هر تجمع و گروهی از ساکنان و مهاجرین و هر مؤسسه جهانی میتواند نهاد خیریه تأسیس کند.
هم چنین آمار مؤسسات خیریه عام، و کمکهای مالی پرداخت شده افزایش یافته است؛ گسترش این گونه مؤسسات و فعالیتها، در واقع پشتوانهای برای خدمات دولت، و نمایانگر قدرت امور خیریه، و ریشه دار بودن سنتهای دینی و مدنی مردم است.
مردم امریکا از راه فعالیت در این گونه مؤسسات، منابع مالی فراوانی در تولید نا خالص ملی و تهیه منابع مالی غیر دولتی جهت بالا بردن سطح رفاه مردم ایجاد می کنند.
پی نوشت :
1- در ترجمه فارسی این واژه علاوه بر مفهوم نوع دوستی، بشر دوستی و انسان دوستی، به نیکوکاری، احسان و امور خیریه نیز ترجمه شده است.
2- همان نهادهای Non Government Organisation یا N.G.O. .
3- در فرهنگ اسلامی نیز میان «صدقه» به معنی کمک مالی به مستمندان و «صدقه جاریه» یا «وقف» به معنی کمک برای رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی به تمام اقشار جامعه، تفاوت اساسی وجود دارد. .
4- در وقف اسلامی نیز، هر موقوفه برای جهتی مخصوص به نام موقوف علیه یا موقوف علیهم یا خدمتی تعیین شده، طبق اهداف و نیات واقف میباشد. .
5- منظور از عدم دریافت سود این که خدمات تقدیمی آن بلا عوض و سود آور نمیباشد، ولی اگر آن مؤسسه صندوقی برای اموال ثابت [وقفی] خود دارد، آن اموال در چارچوب طرحهای اقتصادی و فعالیتهای تجاری سود و عواید دارد، سودها و عواید هزینه اهداف خیریه میشود. .
6- Excies Taxes مالیات تولید، فروش یا مصرف کالا. این واژه در سالهای اخیر شامل اکثر مالیاتها غیر از «مالیات بر درآمد» میشود. .
7- تا آخر دهه هشتاد میلادی است، و شامل دو دهه اخیر نیست.
8- Steward در لغت به معنی وکیل و مسؤول و یا شخصی که مسؤولیت یک خانه بزرگ و زمین را داراست، ولی واژه Stewardship یک مفهوم دینی و به معنی سرپرستی، ولایت و یا وصی و وکیل بودن انسان نسبت به ثروت و نعمتهای خدا دادی است. امروزه بسیاری از فعالیتهای داوطلبانه، عطایای مالی و کمک به کلیساها با مفهوم Stewardship انجام میگیرد.
9- بنجامین فرانکلین (1790 - 1706 م) دانشمند، نویسنده و سیاست مدار امریکایی، مخترع برقگیر و عدسی دو کانونی، طراح اتحاد مهاجر نشینهای امریکا که بعدها به پیدایش کشور ایالتهای متحد انجامید.
10- دموکراسی در امریکا La Democratie in Amerique اثری تاریخی، سیاسی از آلکسی دو توکویل (1859 - 1805) نویسنده فرانسوی که بعد از مراجعت وی از مأموریتی در امریکا، در فاصله سالهای 1840 - 1835 انتشار یافت [فرهنگ آثار، ج 1965،3، سروش، تهران 1385].
11- آندرو کارنیگی (1919 - 1835م) از رجال صنعت فولاد امریکا، اسکاتلندی الاصل و یکی از ثروتمندترین افراد عصر خود بود که اموال خود را در خدمت مؤسسات خیریه و نهادهای فرهنگی، آموزشی و علمی قرار داد. پس از بازنشستگی زندگی خود را وقف نویسندگی و کارهای خیریه نمود و در سال 1889 در مقالهای به نام «ثروت» افکار خود را در ضرورت به کارگیری ثروت در راه خدمت به جامعه منتشر ساخت. کتابهای دیگر وی: دموکراسی پیروز (1886)، امپراتوری کارها (1902)، مشکلات روز (1908)، زندگینامه کارنیگی (1920) میباشد. وی معتقد بود که مردم برای بالا بردن سطح زندگی خود باید زحمت بکشند، و ثروت مندان باید ثروت خود را در راه رفاه جامعه به کار گیرند؛ با کمکهای مالی به نام «صدقه» مخالف، ولی با کمکهای مالی جهت ایجاد بستر مناسب برای بالا رفتن سطح افراد جامعه، موافق بود. وی نصف ثروت خود را برای نهادهای خیریه از جمله تأسیس 2500 کتابخانه عمومی در جهان، و تأسیس مؤسسه علمی کارنیگی در واشنگتن به کار گرفت.
[World Book Encyclopedia].
12- کسر مالیات به معنای معافیت از مالیات نیست بلکه افراد میتوانند با پرداخت کمک به مؤسسات خیریه و ارائه رسید به سازمان مالیاتی، به همان میزان که به کار خیر کمک کردهاند، از مالیات آنها کسر خواهد شد.
13- مؤسسه و بنیاد خیریه فورد توسط شرکت اتومبیل فورد و رییس آن هنری فورد (1947 - 1863م) تأسیس یافت. این بنیاد خیریه نخست دو موزه فیلگ و هنری فورد را در میشیگان تأسیس و سپس در زمینه انجام تحقیقات علمی و دادن بورس تحصیلی فعالیت کرد. این بنیاد در سال 1950 جزو بنیادهای ملی امریکا طبقهبندی شد.
14- البته حکومت فدرال، گزارشهای مالی و عملکرد سالیانه مؤسسات خیریه را بررسی میکند.
15- متأسفانه در کشور ما شفافیت در گزارشات مالی به خوبی اجرا نمیشود؛ هنوز بعضی از نهادهای خیریه و وقفی هیچ گونه آماری را ارائه نمیدهند و قانون هم آنها را ملزم به چنین کاری نمیکند.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: الیزابت بوریس و صادق عبادی
*این مقاله در تاریخ 1401/2/14 بروز رسانی شده است.