از مرده صدا نيايد
روباه و ميموني، همچنان که با هم به سفر ميرفتند، از اصل و نسب و دودمان دور و دراز خود حرف ميزدند. ميمون در ميانهي راه ايستاد، به محلي در کنار جادّه خيره شد و نالهاي سر داد. روباه دليل نالهي او را جويا شد.
نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
روباه و ميموني، همچنان که با هم به سفر ميرفتند، از اصل و نسب و دودمان دور و دراز خود حرف ميزدند. ميمون در ميانهي راه ايستاد، به محلي در کنار جادّه خيره شد و نالهاي سر داد. روباه دليل نالهي او را جويا شد.
ميمون به سنگ گورهاي کنار جادّه اشاره کرد و گفت: «چهطور انتظار داري با ديدن گور بردهها و آنهايي که بهدست نياکان من آزاد شدهاند، ناله و زاري نکنم؟»
روباه به او گفت: «نداي قلبت را نشنيده بگير، هيچيک از اين مردهها براي مخالفت با تو و تکذيب حرفهايت از جا برنخواهد خاست!»
آدمهاي شيّاد و دورو هم همين طورند. اين آدمها وقتي ميبينند کسي نيست تا مچشان را باز کند، بيش از پيش لاف ميزنند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
ميمون به سنگ گورهاي کنار جادّه اشاره کرد و گفت: «چهطور انتظار داري با ديدن گور بردهها و آنهايي که بهدست نياکان من آزاد شدهاند، ناله و زاري نکنم؟»
روباه به او گفت: «نداي قلبت را نشنيده بگير، هيچيک از اين مردهها براي مخالفت با تو و تکذيب حرفهايت از جا برنخواهد خاست!»
آدمهاي شيّاد و دورو هم همين طورند. اين آدمها وقتي ميبينند کسي نيست تا مچشان را باز کند، بيش از پيش لاف ميزنند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}