درسي براي ساده لوحان
کلاغي روي شاخهي درختي نشسته بود و تکه گوشتي را که دزديده بود، به منقار داشت. روباهي او را ديد و تصميم گرفت گوشت را از چنگ او درآورد. روباه زير درخت ايستاد و شروع به تعريف زيبايي و بزرگي کلاغ کرد.
نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
کلاغي روي شاخهي درختي نشسته بود و تکه گوشتي را که دزديده بود، به منقار داشت. روباهي او را ديد و تصميم گرفت گوشت را از چنگ او درآورد. روباه زير درخت ايستاد و شروع به تعريف زيبايي و بزرگي کلاغ کرد.
او به کلاغ ميگفت که برازندهي پادشاهي پرندگان است و اگر صداي دلنشيني هم داشته باشد، بدون ترديد بايد به اين مقام برسد.
کلاغ چنان مشتاق اثبات صداي دلکش خود بود که گوشت را رها کرد و با تمام نيرو شروع به قارقار کرد. روباه از جا جست، گوشت را در هوا قاپيد و به او گفت: «اگر به محاسن ديگرت، عقل را هم اضافه ميکردي، پادشاه بينظيري ميشدي!»
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
او به کلاغ ميگفت که برازندهي پادشاهي پرندگان است و اگر صداي دلنشيني هم داشته باشد، بدون ترديد بايد به اين مقام برسد.
کلاغ چنان مشتاق اثبات صداي دلکش خود بود که گوشت را رها کرد و با تمام نيرو شروع به قارقار کرد. روباه از جا جست، گوشت را در هوا قاپيد و به او گفت: «اگر به محاسن ديگرت، عقل را هم اضافه ميکردي، پادشاه بينظيري ميشدي!»
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}