غريزهي تقليد
ميموني روي شاخهي درختي بلند نشسته بود و ماهيگيراني را که در رودخانه تور ميانداختند، تماشا ميکرد. وقتي ماهيگيرها دست از کار کشيدند و براي خوردن غذا کمي از تورشان فاصله گرفتند، ميمون از درخت پايين
نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
ميموني روي شاخهي درختي بلند نشسته بود و ماهيگيراني را که در رودخانه تور ميانداختند، تماشا ميکرد. وقتي ماهيگيرها دست از کار کشيدند و براي خوردن غذا کمي از تورشان فاصله گرفتند، ميمون از درخت پايين آمد و سعي کرد از آنها تقليد کند. امّا همينکه تور را برداشت، درون شبکههاي آن گير افتاد و احساس کرد چيزي به غرق شدنش نمانده است. در اين هنگام ميمون با خود فکر کرد: «وقتي ماهيگيري ياد نگرفته به ماهيگيري ميروم، بايد انتظار چنين عاقبتي را داشته باشم.»
اگر در کاري که به شما ربطي ندارد، دخالت کنيد، سواي هر اتّفاقي که بيفتد، از کاري که کردهايد، پشيمان خواهيد شد.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
اگر در کاري که به شما ربطي ندارد، دخالت کنيد، سواي هر اتّفاقي که بيفتد، از کاري که کردهايد، پشيمان خواهيد شد.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}