نويسنده: اصغر طاهرزاده

 

اگر بخواهيم بدون مقدمه به يکي از مسئله‌هاي قرون معاصر تحت عنوان فمينيسم يا «نهضت احياء حقوق زنان» نگاهي بيندازيم، بايد ابتدا متوجه اهميت اين موضوع باشيم که امروزه مسئله مهمي نسبت به تعريف زن در دنيا مطرح شده است. حدود هفتاد سال پيش در راستاي توجه به حقوق زن، مکتبي به صحنه آمده که اگر درست بررسي نشود شاهد حضور نگاه فرهنگ غرب به زن در ذهن و فکر نظام اجتماعي خود خواهيم شد و بر سر خانواده‌هاي ما هماني خواهد آمد که بر سر خانواده در دنياي غرب آمد. مسئله روز زن به همان اندازه که مي‌تواند يک بازخواني صحيح از نقش و موقعيت زن در دوران جديد باشد، خطر فرو افتادن در نگاهي که فرهنگ غرب براي زن تعريف کرده است را نيز به همراه دارد. نگاهي که بيش از همه خودِ زنان از آن آسيب مي‌بينند و عامل فروافتادن آن‌ها در بستري خواهد شد که سرمايه‌داران غربي جهت ادامه حيات خود آن را مديريت کنند.
سرمايه‌دار غربي در حدود70 سال پيش متوجه شد که در غرب نهضتي توسط زنان براي نجات خود از دست نظام سرمايه‌داري در حال شکل‌گيري است، زيرا اساساً انقلاب صنعتي با انگيزه استثمار کارگران به خصوص کارگران زن صورت گرفت، به اين صورت که نظام سرمايه‌داري حساب کرد اگر بخواهد کارخانه‌هاي بزرگ داشته باشد بايد کارگراني که طالب دست‌مزد بسيار کمي ‌باشند در اختيار بگيرد و زنان جهت اين امر بيشتر مورد هدف بودند و بر اساس همين نقشه شعار آزادي زنان را سر دادند، ولي قصد آن‌ها آزادي زنان از نظام خانواده بود تا آزاد از امر و نهي شوهرانشان بتوانند در اختيار برنامه سرمايه‌داران قرار گيرند.
پس از دويست سال ظلم و استثمار، همان فرهنگ سرمايه‌داري متوجه يک نحوه خود آگاهي در زنان غربي شد که بنا دارند خود را از بند سرمايه‌داران آزاد کنند. اصل قضيه چيز بدي نبود زيرا زنان غربي مي‌خواستند براي نجات خودشان از استثمار بسيار کشنده‌اي که سرمايه‌داران غربي بر آن‌ها تحميل کرده بودند، نجات پيدا کنند. ولي از آن جايي که سياستمداران غربي سال‌هاي سال در جايگزيني هر جريان باطلي به جاي جريان حق مهارت پيدا کرده بودند در اين موضوع هم بيکار ننشستند.
فرهنگ سرمايه‌داري غربي جايگزيني را در بسياري امور انجام داده است‌، مثلاً در مورد پديده‌ي روزنامه، حدود صد سال پيش در غرب عده‌اي با انگيزه‌ي خدمت به مردم تلاش کردند با به صحنه آمدن صنعت چاپ حرف‌هايشان را بزنند، و از طريق روزنامه نکات اجتماعي سياسي مربوط به جامعه را در اختيار مردم بگذارند، ولي سرمايه‌داران با به‌دست‌گرفتن عنان روزنامه‌هاي بزرگ به شدت حرف‌هاي خود را جايگزين حرف‌هايي کردند که روشنفکران قصد گفتن آن را داشتند. اين است که شما امروز يک روزنامه از روزنامه‌هاي مهم دنيا را نمي‌شناسيد که در دست سرمايه‌داران نباشد، در صورتي که اصل کار اين نبود. روزنامه يعني وسيله‌اي که مردم بتوانند از طريق آن حرف روز خود را بزنند و بشنوند و صداي اعتراضشان را از آن طريق اعلام کنند ولي سرمايه‌داران آمدند و جهت‌گيري آن‌ها را به‌دست گرفتند به طوري که در حال حاضر اکثر روزنامه‌هاي مهم دنيا دست سرمايه‌داران مهم دنيا است و خبر آن چيزي است که آن‌ها تشخيص دهند.
وقتي متوجه شديم سرمايه‌داري غربي در بسياري از موارد گاه به‌جاي سرکوب نهضت‌ها، در عين همراهي ظاهري، آرام‌آرام اهداف ديگري را جايگزين اهداف اصلي آن جريان‌ها مي‌کنند و از اين طريق حيات خود را حفظ مي‌‌نمايند، مي‌توانيم بسياري از جريان‌هاي معاصر را درست تحليل کنيم. به عنوان مثال کارگران در اروپا، اتحاديه‌اي تشکيل مي‌دهند تا اجازه ندهند نظام سرمايه‌داري حقوق آن‌ها را تضييع کند، ولي نظام سرمايه‌داري حساب مي‌کند اگر جريان اعتراض کارگران ادامه پيدا کند چيزي براي ادامه‌ي حيات آن‌ها نمي‌ماند، حاضر مي‌شود ابتدا امتيازهايي به آن‌ها بدهد ولي با نفوذ در اتحاديه‌هاي کارگري شعارهايي را جايگزين شعارهاي اصلي مي‌کند که عملاً اهداف اصلي اتحاديه‌هاي کارگري گم مي‌شود. اتحاد کارگري در ابتدا نفي سرمايه‌داري را شعار مي‌دهد ولي در ادامه، شعارشان رفاه بيشتر براي کارگران مي‌شود و در شعار دوم استثمار کارگران ادامه مي‌يابد، منتها چانه‌زني بين کارگر و کارفرما شروع مي‌شود که اين حالت براي نظام سرمايه‌داري خطرناک نيست چون هميشه سرمايه‌دار سوار است و همه‌ي نهادهاي تصميم‌گيري در اختيار اوست.

جايگزيني شعارهاي انحرافي

در مسئله نهضت زنان نيز همين روش به کار برده شد. ديدند زنان دارند بحث احقاق حقوق و احياء حق زن را سر مي‌دهند، واقعا هم حق زنان، از همه جهت لگدمال شده بود به‌خصوص که موضوع عدم رعايت حقوق زنان در غرب داراي پيشينه‌ي تاريخي است به طوري که مثلاً تازه در سال 1918 پارلمان فرانسه حق رأي به زنان مي‌دهد و اين در حالي است که آمريکا و ديگر نظام‌هاي سرمايه‌داري از طريق بيگاري‌کشيدن از زنان پايه خود را محکم کرده‌اند. اگر از قبل، بحثِ حق رأي زنان مطرح بود نظام صنعتي نمي‌توانست پايه‌‌هاي خود را محکم کند، حالا که از يک طرف پايه‌هاي نظام سرمايه‌داري محکم شده و از طرف ديگر جامعه زنان به خود آمده‌اند و در حال بيداري هستند، قبل از آن که حرکتي همه جانبه انجام گيرد و کار از دست نظام حاکم در رود، فرهنگ سرمايه‌داري پيش‌قدم مي‌شود و با جايگزيني شعارهاي دلخواهش جريان را به نفع خود مصادره مي‌کند و چنانچه عرض کردم اين هنرِ هميشگي نظام سرمايه‌داري غرب است و راز ماندگاري آن نيز در همين روش است. مي‌خواهم نتيجه بگيرم که ابتدا جريان مثبت احقاق حق زنان در غرب مطرح شد، ولي بعداً يک جريان منفي در دل آن نهضت با همان شعارِ احقاق حق زنان جلو آمد و جاي آن را گرفت و از اين به‌بعد به اسم آزادي زنان، ميدان بي‌بند و باري جنسي را براي زنان فراهم کردند و شعارها افتاد دست زنان معترضي که مي‌گفتند مثلاً : چرا مردان مي‌توانند رفيقه داشته باشند ولي زنان نمي‌توانند علاوه بر شوهرانشان، رفيق‌هاي ديگري هم داشته باشند! و از اين طريق فرهنگ سرمايه‌داري توانست شعار احقاق حقوق زنان را از دست انقلابي‌‌هاي اصلي بربايد، و لذا با طرح شعارهاي انحرافي، انسان‌هاي متعهد نيز کنار کشيدند.
به اسم «احياء حقوق زنان» فرهنگ خطرناک شهوت‌زد‌گي نهادينه شد، به طوري که امروزه شعار آزادي زنان مساوي با آزادي زنان در بي‌بند و باري است. البته امروزه هنوز هم زناني در دنيا هستند که در رابطه با احياء حقوق زنان فعاليت مي‌کنند ولي در حال حاضر فرهنگِ جهت‌دادن به شعار احقاق حقوق زنان با طرح شعارهاي انحرافي در دست سرمايه‌داران است. در دنيا بزرگ‌ترين سمينارها را به اسم احقاق حقوق زن برگزار مي‌کنند و شعارهاي ارزش‌مندي هم سر مي‌دهند ولي بعد که سر حساب مي‌شوي مي‌بيني کل جريان از ابتدا تا انتها و حتي در صدور قطع‌نامه، توسط جريان سرمايه‌داري اداره مي‌شود و با شعار‌هاي جايگزين، روح موضوع ذبح مي‌گردد.
پس از روشن‌شدن موضوع فوق حال سؤال اين است که ما در رابطه با موضوعِ احياء حقوق زنان چه بايد بکنيم؟
بنده نمي‌خواهم بحث مفصلي در موضوع جايگاه زن داشته باشم ولي اين را بدانيد که در حال حاضر مسئله زن مسئله‌اي است که اگر ما و به خصوص خود زنان به صحنه نيايند و در شرايط جديد با موضوع درست برخورد نکنند، به اسم احقاق حقوق زن، قرباني‌ مي‌شوند و آسيب زيادي متوجه آن‌ها خواهد شد. من در حدّ ظرفيت اين بحث طرح موضوع مي‌کنم تا عمق مسئله شناخته شود و روشن شود خطر از کجا ما را تهديد مي‌کند تا بهتر بتوان راه حل‌ها را بررسي کرد. ابتدا بايد روشن شود از طريق نهضتِ به اصطلاح احقاق حقوق زنان، و بر اساس شعارهايي که داده مي‌شود شديداً خانواده‌هاي ما مورد تهديد قرار مي‌گيرند. و اين در حالي است که بقاي اسلام در جامعه‌‌ي اسلامي به حفظ خانواده است، به آن روشي که اسلام مطرح کرده و لذا اگر خانواده‌هاي ما به روش‌هاي غربي روي آوردند حتماً اسلام از نظام اجتماعي ما رخت برمي‌بندد، زيرا که اسلام در يک جامعه با خانواده‌ي اسلامي مي‌آيد و با خانواده‌ حفظ مي‌شود.
منبع مقاله :
طاهرزاده، اصغر، (1388) زن آن‌گونه که بايد باشد، اصفهان: لُب‌الميزان، چاپ اول