نويسنده: عليرضا قائمي‌نيا

 

گاهي گناهان به امري تبديل مي‌شوند که به آدمي احاطه پيدا مي‌کنند؛ به عبارت ديگر، به امري تبديل مي‌شوند که وجود آدمي را به محاصره‌ي خود درمي‌آورد.
بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (1)
آري، کسي که بدي به دست آورد، و گناهش او را در ميان گيرد، پس چنين کساني اهل آتشند، و در آن ماندگار خواهند بود.
در آيه، عمل احاطه به صورت فعل ماضي مفهوم‌سازي شده است. اين عمل در زماني از گذشته رخ داده است. عمل احاطه با مقدماتي تدريجي آغاز مي‌شود؛ فرد به تدريج گناهاني را انجام مي‌دهد تا در نهايت گناهان به او احاطه پيدا مي‌کنند؛ بنابراين، احاطه به طور ضمني نوعي حرکت را دربردارد. در اين مثال، حرکت خيالي «ورود مسيرها» مشاهده مي‌شود (مقايسه کنيد با: «درختان نخل دور آبادي حلقه زده‌اند»). گناهان اعمال خاصي هستند که آدمي انجام مي‌دهد؛ اما در تعبير فوق، گناهان به صورت اموري در نظر گرفته مي‌شوند که آدمي را احاطه مي‌کنند.
تعبير «احاط/ احاطت» در قرآن در چند مورد ديگر نيز به کار رفته است:

1.در مورد علم خدا:

پيش‌تر برخي از مفهوم‌سازي‌هاي قرآن راجع به علم به خدا را بررسي کرديم. يکي از آنها تعبير احاطه بود. همچنين، خدا به مردم و به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد:
وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا (2)
و به راستي دانش وي هر چيزي را دربرگرفته است.
اين مورد را به صورت مستقل بررسي خواهيم کرد.

2. در مورد رابطه‌ي نار با ظالمان:

آتش به ظالمان احاطه دارد.
إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا (3)
... که ما براي ستمگران آتشي آماده کرده‌ايم که سراپرده‌هايش آنان را در بر مي‌گيرد...
مي‌بينيم که قرآن در اين موارد با نوعي حرکت خيالي، موقعيت موردنظر خود را بيان مي‌کند. خدا به همه‌ي موجودات و آدميان و رفتارهاي آنها احاطه دارد. اگر گناهان به آدميان احاطه پيدا کند، آتش نيز به آنها احاطه مي‌يابد. همچنين، اگر آنها ظلم و ستم پيشه کنند، زبانه‌هاي آتش به آنها احاطه پيدا مي‌کند.
ظلم نوعي گناه است. عمل آدمي وقتي ظلم مي‌شود؛ زبانه‌هاي آتش نصيبش مي‌شود؛ اما در حرکت خيالي فوق، ظلم موجب مي‌شود که زبانه‌ي آتش شخص را به احاطه‌ي خود درآورد. از آنجا که اعمال آدمي تدريجاً شکل مي‌گيرد و به عنوان مثال، ظالم به تدريج به خود و ديگران ظلم مي‌کند، همراه با گسترش تدريجي ظلم، آتش هم به او احاطه مي‌يابد. به همين دليل، حرکت خيالي آتش تناسب فوق‌العاده‌اي با موقعيت فرد ظالم دارد.

پي‌نوشت‌ها:

1.بقره: 81.
2.طلاق: 12.
3.کهف: 29.

منبع مقاله :
قائمي‌نيا، عليرضا؛ (1390)، معناشناسي شناختي قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشکده فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول