نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)

 
خري پوست شيري ار پوشيد و براي ترساندن جانوران وحشي راه افتاد. وقتي خر به روباهي رسيد، سعي کرد او را هم مثل جانوران ديگر بترساند، امّا روباه که تصادفاً صداي او را شنيده بود، به او گفت: «باور کن اگر صداي عرعرت را نشنيده بودم، من هم از تو مي‌ترسيدم.»
افراد ناداني که خود را به‌جاي ديگران جا مي‌زنند، چون نمي‌توانند جلو زبان‌شان را بگيرند، خود را لو مي‌دهند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.