نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
خواننده‌اي که ته صدايي بيش‌تر نداشت، تمام روز در خانه‌اي چنگ مي‌نواخت و آواز مي‌خواند. در و ديوار گچ‌اندود خانه صداي او را چنان تقويت مي‌کرد که مرد خود را خواننده‌اي تمام و کمال مي‌پنداشت. اين تصوّر باطل او را به فکر انداخت تا روي صحنه رفته براي همگان برنامه اجرا کند. امّا همين‌که روي صحنه ظاهر شد و مردم صداي ناهنجار او را شنيدند با پرتاب سنگ فراري‌اش دادند.
به همين ترتيب بسياري از افراد تا در مدرسه هستند و تمرين سخنوري مي‌کنند به نظر مي‌رسد در آينده سخنوراني توانا خواهند بود، امّا همين‌که به ميان مردم مي‌روند، کوچک‌ترين موفّقيتي به‌دست نمي‌آورند.
منبع مقاله:
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.