غرور خرکی
خری که مجسّمهی یکی از خدایان را بارش کرده بودند، با خرکچی خود داخل شهر شدند. هنگام عبور خر از درون شهر، مردم با دیدن مجسّمه به حالت احترام میایستادند امّا خر تصوّر کرد که مردم دارند به او احترام
نویسنده: ازوپ
بازنویسی: اس. ای. هندفورد
برگردان: حسین ابراهیمی (الوند)
بازنویسی: اس. ای. هندفورد
برگردان: حسین ابراهیمی (الوند)
خری که مجسّمهی یکی از خدایان را بارش کرده بودند، با خرکچی خود داخل شهر شدند. هنگام عبور خر از درون شهر، مردم با دیدن مجسّمه به حالت احترام میایستادند امّا خر تصوّر کرد که مردم دارند به او احترام میگذارند. او چنان دچار غرور شد که از رفتن ایستاد و شروع کرد به عرعر. خرکچی که متوجّه ماجرا بود، همچنان که با چوب به جان خر افتاده بود، فریاد زد: «مرده شورت ببرد! مطمئن باش این آخرین باری است که آدمها به خر تعظیم میکنند.»
وقتی افراد به احترامی که درخور آنها نیست مغرور میشوند، خود را مضحکهی کسانی میکنند که آنها را میشناسند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِی و دیگران؛ (1392)، افسانههای مردم دنیا (جلدهای 9 تا 12)، ترجمهی حسین ابراهیمی (الوند) و دیگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
وقتی افراد به احترامی که درخور آنها نیست مغرور میشوند، خود را مضحکهی کسانی میکنند که آنها را میشناسند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِی و دیگران؛ (1392)، افسانههای مردم دنیا (جلدهای 9 تا 12)، ترجمهی حسین ابراهیمی (الوند) و دیگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}