نویسنده : حسن انصارى
 
شیخ کلینی هم در عصر خود ، چه در موطنش ری و چه در بغداد و نیز در دوره های بعد به واسطه تألیف کتاب الکافی از جایگاه بلند مرتبه ای در میان علمای شیعه برخوردار بوده است. نجاشی، دانشمند بلند مرتبه رجالی شیعه وی را به عنوان شیخ و چهره برجسته امامیه شهر ری در زمان خودش ( شیخ أصحابنا فی وقته بالری و وجههم) توصیف کرده است. نجاشی همچنین درباره او می نویسد که کلینی موثق ترین و با دقت‌ترین محدثان از لحاظ ضبط حدیث بوده است ( وکان أوثق الناس فی الحدیث وأثبتهم ) . این داوری نجاشی طبعا می بایست به دلیل تحلیل درون متنی کتاب الکافی و دیگر کتابهای کلینی ارائه شده باشد . شیخ طوسی نیز ضمن تاکید بر جلالت قدر و توثیق او ، کلینی را دانشمند و آشنا به اخبار دانسته است ( ثقة عارف بالاخبار / جلیل القدر عالم بالاخبار ). دانشمندان و محدثان دیگر امامیه هم با تعابیری نزدیک به همین مضامین ، همچون "الشیخ الصدوق "، یا "الشیخ المتفق علی ثقته وامانته" ، دانش کلینی در علم حدیث ، موثوقیت و جایگاه او را در میان علمای امامیه ستوده اند : علی ابن طاووس که بی تردید گرایش حدیث گرا دارد، بالاترین ستایشها را از کلینی ارائه داده است[1] . محقق علی کرکی، شیخ الاسلام نامدار شاه طهماسب صفوی ، کلینی را "جامع أحادیث أهل البیت" می نامد[2] . شهید ثانی هم او را "شیخ الطائفة " و " رئیس المذهب "خوانده است [3] . شیخ حسین بن عبدالصمد او را عارفترین محدثان به حدیث و نقادترین در دانش حدیث می داند[4] . فرزندش شیخ بهاء الدین محمد العاملی ، معروف به شیخ بهایی هم وی را " ثقة الاسلام " خوانده است [5] . محمد تقی مجلسی ، پدر علامه مجلسی چنان به مقام کلینی و بی مانندی وی معتقد است که می نویسد وی مؤید از سوی خداوند بوده است [6]. علامه محمد باقر مجلسی نیز کلینی را مقبول همگان و ستایش شده از ناحیه خاص و عام خوانده است [7]. میرزا عبد الله أفندی در ریاض العلماء می گوید که کلینی در میان خاصه ( یعنی شیعیان ) و عامه ( یعنی سنیان ) نظیری نداشته است [8]. در این میان طبیعی است که اخباریان از وی ستایش بسیار کنند[9] ، و کما اینکه می دانیم ، او را " رئیس المحدثین" خوانده اند[10] . ملاصدرا ، فیلسوف نامدار عصر صفوی هم از او ستایش بسیار کرده است [11]. در دوره های متأخر نیز همچنان ستایش از کلینی و کتابش الکافی به صورت قوی تری تداوم داشته است[12] . در برخی از منابع امامی ، وی با عنوان مروج مذهب شیعه امامی در عصر غیبت امام غایب معرفی شده است[13] . او را به " الحافظ " نیز ستوده اند [14] . جایگاه بلند وی در میان امامیه مورد تأکید منابع سنی هم قرار گرفته است . این منابع گاه برای او تعبیر فقیه هم به کار برده اند [15] .

مجدد دین

با توجه به سنت تعیین و تشخیص " مجددین دین" که برخاسته از یک اعتقاد سنی مبتنی بر یک حدیث نبوی است[16] ، شماری از علما و فقیهان که در فاصله زمانی گذار از قرنی به قرنی دیگر بوده اند و جزء بزرگترین و عموما پر تأثیر ترین دانشمندان دینی قرار می گرفته اند ، به عنوان مجددان دین و مصادیق آن حدیث نبوی معرفی شده اند . در فهرستی که نویسنده ی سنی ، ابن اثیر ( درگذشته 606 ق ) مولف جامع الاصول ارائه داده [17] ، وی در میان مجددان شیعی ، کلینی را به عنوان مجدد دین در سال 300 قمری معرفی کرده ؛ این در حالی است که برای سال های 100 و 200 ق به ترتیب امامان باقر ( درگذشته 114 ق ) و علی بن موسی الرضا ( درگذشته 203 ق ) و برای سال 400 ، شریف مرتضی ( درگذشته 436 ق ) ، دانشمند و متکلم بلند مرتبه امامی را پیشنهاد کرده است [18]. احتمالا منبع ابن اثیر در این مورد کتابی از یکی از علمای امامیه بوده است.

لقب ثقة الاسلام

برای کلینی القاب ستایش آمیزی توسط عالمان امامی بکار رفته است [19]؛ اما مهمترین این القاب , لقب ثقة الاسلام است . ثقة [20] الاسلام , عنوانی است که ظاهرا تنها در مورد دانشیان دینی امامیه بکار می رود و ظاهرا برای اولین بار توسط شیخ بهایی [21] برای شیخ کلینی[22] و برای نشان دادن موقعیت برجسته او نزد امامیه و به دلیل جایگاه وی در فقه و حدیث امامی , بکار رفته است .[23] این لقب نشان از مرتبه بلند دینی وی نزد علما و فقیهان امامی داشته و تا امروزه نیز شهرت خود را برای کلینی حفظ کرده است [24] . البته این عنوان توسط برخی نویسندگان برای عالمان دیگری نیز مانند شیخ طوسی یا حتی طَبرسی به کار رفته که شهرت آن ابدا به پایه کلینی نرسید[25] . لقب ثقة الاسلام یادآور لقب شیخ الاسلام نزد سنیان است که در دوره پیش از صفوی معمولا برای علمای شیعه بکار نمی رفت و در سده های نخستین اسلامی فی المثل در خراسان برای عالمانی سنی به کار برده می شد که از موقعیت اجتماعی و دینی مهمی برخوردار بودند؛ گرچه بعدها عنوان شیخ الاسلام در عصرعثمانی برای بالاترین منصب رسمی دینی به کار گرفته شد.
در مورد ابن بابویه صدوق ، نویسنده دیگری از کتب اربعه معمولا تعبیر "رئیس المحدثین" بکار رفته است و برای شیخ طوسی ، نویسنده دو کتاب از کتب اربعه و به دلیل سهم و جایگاهش در استوار کردن مبانی فقه شیعی , تعبیر "شیخ الطائفه" نزد شیعیان امامی بکار می رود .

پی نوشت ها :

[1] مانند : " الشیخ المتفق على ثقته وأمامته محمد بن یعقوب الکلینی ". و یا " محمد بن یعقوب أبلغ فیما یرویه، وأصدق فی الدرایة " ، نک : ابن طاووس ، کشف المحجه، ص 158؛ همو ، فرج المهموم، ص 9.
[2] نک : مجلسی ، بحار ، 108 / 47 ، 62 ، 75 – 76 ، 96 ، 110 / 18 .
[3] مجلسی ، 108 / 141 ، 109 / 7 ، 91 ، 104 ، 159 .
[4] نیز نک : نوری ، مستدرک الوسائل ، 3 / 532.
[5]مجلسی ، 109 / 147 .
[6] نک : مجلسی ، روضة المتقین ، 14 / 260 ؛ نیز نک : مجلسی ، 110 / 70 ، 82 .
[7] نک : مجلسی ، مرآة العقول: 1 / 3، نیز نک : بحار، 110 / 152
[8] برای ستایشهای دیگر علمای شیعه ، نک : مجلسی ، 110 / 34 ، 40 ، 90 ، 100 ، 133 .
[9] نک : حر عاملی ، وسائل الشیعة ، 20 / 36 ؛ نیز نک : خوانساری ، روضات الجنات: ص 553 از کتاب " منیة المرتاد فی ذکر نفاة الاجتهاد " .
[10] نک : مجلسی ، 109 / 159 ، 110 /36 ؛ نیز مقایسه کنید با : قاضی نورالله شوشتری ، مجالس المؤمنین: 1 / 452 .
[11] نک : صدر الدین شیرازی ، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی ، 1 / 215
[12] نک : اسدالله شوشتری ، مقابس الانوار ، ص 6 ؛ خوانساری ، روضات الجنات، ص 552 ؛ نوری ، مستدرک الوسائل ، 3 / 532 ؛ قمی ، الکنى والالقاب ، 3 /98؛ محمد طه نجف ، اتقان المقال فی أحوال الرجال ، نجف ، 1340 ق ، ص 134.
[13] نک : ابن طاووس ، کشف المحجة ، ص 185 ؛ شیخ بهایی ، الوجیزة ، ص 1 ؛ مجلسی ، مرآة العقول ، 1 /3 ؛ بحرالعلوم ، الفوائد الرجالیة ، 3 / 325 ؛ عبدالنبی الکاظمی ، تکملة الرجال ، 2 / 486 ؛ کنتوری ، کشف الحجب والاستار ، ص 418 ؛ خوانساری ، روضات الجنات ، 6 / 112 .
[14]مجلسی ، 108 / 33 ، 67 .
[15] نک : ابن اثیر ، الکامل ، 8 / 364 ؛ ابن ماکولا ، الاکمال ، 4 / 575 ؛ صفدی ، الوافی بالوفیات ، 5 / 226 ؛ ابن حجر عسقلانی ، لسان المیزان ، 5 / 433؛ فیروزآبادی ، القاموس المحیط ، ماده کلان ، 4 / 263 ؛ زبیدی ، تاج العروس ، ماده کلان ، 9 / 322 ؛ در مورد منابع متأخر ، نک : زرکلی ، الاعلام ، 8 / 17
[16] حدیث نبوی به روایت ابوهریره از این قرار است که : "ان الله تعالی یبعث لهذه الامه علی رأس کل مائة سنة من یجدد لها دینها "، نک : ابوداود سجستانی ، السنن ، 4 / 480 ؛ حاکم نیشابوری ، المستدرک ، 4 / 22 ؛ سیوطی ، الخصائص الکبری ، 3 / 23 ؛ نیز نک : عبدالمتعال الصعیدی ، المجددون فی الاسلام ، ص 8 – 9 ؛ نیز نک : علی الحسینی المیبدی ، شرح حدیث رأس مئة ، به کوشش صادق الحسینی ، کرمانشاه ( ایران ) ، 1425 ق .
[17] نک : ابن اثیر ، جامع الاصول ، 12 / 220
[18] نیز نک : شیخ بهائی , الوجیزه , ص 184 ؛ ابوعلی الحائری , منتهی المقال , ص 298 ؛ وحید بهبهانی , التعلیقه , ص 329 ؛ بحرانی , لولوه البحرین , ص 237 , خوانساری , روضات الجنات , ص 524 .
[19] برای القاب ستایش آمیز کلینی که نویسندگان شیعی برای تجلیل از او بکار برده اند ، نک : مجلسی ، 108 / 75 ؛ بحرانی ، کشکول ، 2 / 201 ؛ بحرالعلوم ، الفوائد ، 3 / 325 ؛ کنتوری ، کشف الحجب ، ص 418 ؛ خوانساری ، روضات الجنات ، 6 / 116 ؛ نوری ، مستدرک ، 3 / 527 ؛ قمی ، الفوائد الرضویة ، ص 657 ؛ همو ، سفینة البحار ، 2 / 494 ؛ صدر ، تأسیس الشیعة ، ص 288 ؛ امین ، اعیان الشیعة ، 47 / 153 .
[20] لفظ ثقه در دانشهای حدیث و رجال بر راوی و محدثی به کار می رود که در نقل و روایت حدیث و دقت در نقل آن راستگو و معتبر قلمداد می شود ؛ نک : شهید ثانی , الرعایه فی علم الدرایه , به کوشش عبدالحسین محمد علی بقال , قم , 1408 ق , ص 203-204 .
[21] نک : شیخ بهایی , مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین , با تعلیقات محمد اسماعیل خواجویی , به کوشش مهدی رجایی , مشهد , 1372 ش , ص 98 , 102 ؛ همو , الوجیزه فی الدرایه , به کوشش ماجد غرباوی , مجله تراثنا , سال 8 , ش 3و4 , رجب – ذیحجه 1413 ق , ص 436 .
[22] همچنین بعدا وسیله این منابع برای کلینی به کار رفته است: حر عاملی , تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه , قم , 1409 -1412 ق , 30 / 153 ؛ مجلسی , بحار الانوار , بیروت , 1403 ق , 31/33 , 55/ 363 ؛ فاضل هندی , کشف اللثام , چاپ سنگی تهران , 1271-1274 , افست قم , 1405 ق , 1/195 ؛ بحرالعلوم ، الفوائد ، 3/ 325 ؛ نراقی , عوائد الایام , قم , 1408 ق ص 98 , 111 , 220 ؛ برای موارد استعمال به صورت مطلق برای نام بردن از کلینی , نک : بحرانی , الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره , قم , 1363 – 1367 ش , 21/134 , 205 , 22/639 ؛ نوری , خاتمه مستدرک الوسائل , قم , 1415 – 1420 ق , 3/479 , 483 .
[23] برای تفسیری از به کار رفتن این عنوان برای کلینی , نک : عباس قمی , فوائد الرضویه : زندگی علمای مذهب شیعه , تهران , 1327 ش , 2/658 .
[24] نک : مدرس تبریزی , ریحانه الادب , تهران , 1369 ش , 5/ 79 .
[25] نک : مجلسی , بحار الانوار , 105/48 ؛ مازندرانی , شرح اصول الکافی , با تعلیقات ابوالحسن شعرانی , به کوشش علی عاشور , بیروت , 1421/2000 , 9/359 ؛ برای موارد بکار گیری نسبتا معاصر آن در مورد برخی از عالمان دیگر , نک : عباس قمی , الکنی والالقاب , صیدا , 1357- 1358 ق , افست قم , 2/ 404 , 3/198 . نمونه ثقه الاسلام تبریزی ( مقتول به سال 1330 ق ) , روحانی دوره مشروطه را باید در این میان نام برد. در دوره های اخیر این عنوان جایگاه خود را از دست داده و تنها برای طلاب جوان علوم دینی و یا روحانیونی که از سطح علمی مهمی در علوم دینی برخوردار نیستند , به کار می رود ؛ نک : جلال متینی , " بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما در مذهب شیعه " , ایران نامه , سال 1 , ش 4 , تابستان 1362 ش , ص 580- 601 . برای این اطلاعات نیز نک: مدخل ثقة الاسلام نوشته دوست مرحوممان آقای مولوی عربشاهی در دانشنامه جهان اسلام.

منبع:http://ansari.kateban.com