خيام از ديد علامه جعفري
خيام از ديد علامه جعفري
غالب کساني که در عصر ما به بحث و پژوهش درباره خيام پرداختهاند، رباعيات او را در محور تحقيقات و داوريهاي خود قرار دادهاند و بدون توجه به آثار ديگر خيام که حاوي ديدگاههاي فلسفي و کلامي اوست، به تبيين محتوا و درونمايه رباعيات وي برخاستهاند، و به همين سبب افکاري را به وي نسبت دادهاند که با فحواي ديگر آثار بازمانده از وي سازگاري ندارد. در اين ميان زندهياد استاد علامه محمدتقي جعفري تنها پژوهشگري است که کوشيده است بر مبناي کتابها و رسالههاي فلسفي و کلامي خيام به بررسي و تحليل رباعيات منسوب به او بپردازد و تشابه و تضاد محتواي رباعيات او را با آثار ديگر وي باز نمايد. چنين شيوهاي در مطالعه و تحليل رباعيات خيام در نوع خود، شيوهاي است علمي و راهگشا که دستاوردهاي آن ميتواند در روشن ساختن ابهامات موجود درباره شعر و شخصيت خيام، سودمند و تاثيرگذار باشد. در حقيقت استاد جعفري بيشتر از طريق بررسي آراي فلسفي، کلامي و اشارات مذهبي موجود در کلام خيام به تحليل شخصيت وي و بازشناسي مضامين رباعيات او پرداختهاند، و به همين دليل به نتايج متفاوتي در خيامشناسي دست يافتهاند که در نوع خود تأملبرانگيز است. استاد جعفري بر اين عقيده است4 که نمي توان رباعيات خيام را بدون توجه به تفکرات فلسفي وديدگاههاي کلامي و اعتقادات مذهبي وي مورد بررسي قرار داد. اگر از منظر تاليفات فلسفي و کلامي وي به تامل در رباعيات او بپردازيم ناگزير تنها بخشي از رباعيات منسوب به او را با نظام اعتقادي و بينش فلسفي وي سازگار خواهيم يافت مگر اين که معتقد باشيم که خيام انسان چندشخصيتي بوده است.
بدين معني که در هستيشناسي، فيلسوفي بوده که به اصالت و عظمت حيات و آفرينش اعتقاد داشته و آن را وابسته به خداوند هستي آفرين ميدانسته، ولي از ديدگاه ادبي جهان را فاقد هدف و زندگي را بيهوده تلقي ميکرده است. او يا اين که بر اين عقيده باشيم که آن دسته از رباعيات وي که داراي مضامين پوچگرايانه و عشرت جويانه است به دورهاي از حيات وي تعلق داشته و آن گروه از رباعيات که محتواي آنها باديدگاه فلسفي و کلامي و مذهبي آثار ديگر وي هم سويي و هم خواني دارد متعلق به دوره کمال فکري و علمي او بوده است.
استاد جعفري در آغاز پژوهش خويش درباره شخصيت خيام ميکوشد تا رباعيات او را براساس درونمايه فلسفي و فکري آنها دستهبندي کند. از اين رو ايشان رباعيات منسوب به خيام را به چهار و دسته مهم تقسيم ميکند. دسته اول مشتمل بر رباعياتي است که محتواي آنها را بيوفايي دنيا، سرعت گذر ساليان عمر و منتهي شدن همه طراوتها و شادابيها به پژمردگي و افسردگي تشكيل ميدهد.
دسته دوم در برگيرنده آن گروه رباعيات است که مؤيد محدوديت معرفت بشري و ناتواني انسان از کشف اسرار هستي و نا محدود بودن رازهاي آفرينش است. دسته سوم آن دسته از رباعياتي را شامل ميشود که مبلغ لذتپرستي، دم غنيمتشماري و خوش باشي است و بالاخره، دسته چهارم، مشتمل بر رباعياتي است که متضمن مفاهيم پوچگرايانه و مروج بياساس و بيهدف بودن آفرينش است.
به اعتقاد استاد جعفري: با توجه به ديدگاههاي فلسفي و کلامي و هم با عنايت به القاب و عناويني که معاصران خيام درباره او به کار بردهاند، رباعيات گروه سوم و چهارم را به سبب تناقض فکري و شخصيت علمي و اعتقادات کلامي و مذهبي خيام نميتوان در شمار سرودههاي وي قلمداد کرد.
براي اثبات چنين مدعايي لازم است به اجمال، تفکرات فلسفي و کلامي خيام را براساس استنباط تفصيلي استاد جعفري از نظر بگذرانيم.
انديشههاي فلسفي و کلامي خيام
1- خيام در آثارش و به طور خاص از رسالهاي که در پاسخ قاضي ابو نصر نسوي نوشته و ضمن کتاب «الکون و التکوين» وي آمده است5 به صراحت بر اين اصل فلسفي تاکيد ميکند که: وجود خداوند احتياج به علت ندارد، بدين معني که اگر کسي که مفهوم واجبالوجود را به درستي دريابد، حکم قطعي به هستي او به دنبال آن مفهوم قطعيت خواهد يافت، و نيازي به اقامه برهان و آوردن علت نخواهد بود زيرا او ضروري الذات است.
2- خيام به گواهي آثار فلسفي خود بر اين عقيده است که همه خيرات عدل از فيض خداوندي بر موجودات،جاري ميگردد، چنان که هستي همة موجودات مستند به وجود آن ذات اقدس است. خيام در رساله «الکون و التکوين» به صراحت بدين نکته تاکيد ورزيده است، بر اساس آنچه در اين رساله آمده اين فيض عبارت است از: وجود حق محض کامل که هر ممکني فيض خود را از او ميگيرد، پس وجود و فيض الهي سبب به وجود آمدن اين موجودات است. اگر از ما پاسخ سئوال از علت وجود او مطالبه شود، ميگوييم: براي وجود او علتي نيست زيرا وجود از آن خداوند است چنان که ذات واجبالوجود علت ندارد، همچنان وجود جميع صفات خداوندي علتي ندارد. 6
3- خيام درآثار فلسفي خود نسبت شرّ را به خداوند دفع ميکندو هستي را سرشار از خيرات معرفي مي نمايد، وي منشا بروز شرّ را تضاد ميداند و بر اين عقيده است که اسناد تضاد به ذات خداوند منتفي است، حاصل قول خيام بر اساس استنباط استاد جعفري اين است که اولاً، روابط و اموري که از لوازم وجود مخلوقات است نسبت مستقيم به خداوند ندارد و تضاد و شرّ و عدم از اين قبيل امورند.
ثانياً، اگر هم نسبت غير مستقيم را مانند نسبت مستقيم بدانيم، اين پاسخ وجود دارد که نسبت شر به خير در عالم هستي، نسبت بسيار بسيار اندک به بسيار بسيار زياد است. خيام در ضمن اين پاسخ و سخن، مانند ديگر فلاسفه الهي به دفع اشکال شرّ ميکوشد و نسبت دادن آن را به خدا منتفي اعلام ميکند. گر چه پذيرش شرّ بسيار اندک از سوي او که به طور غير مستقيم و بدون ارتباط با ذات خداوندي در هستي وجود دارد ميتواند مورد تأمل ونقد قرارگيرد. اما آنچه هست تاکيد او بر نفي شرّ واعتقاد به خيرات کثير، قطعاً با مضامين آن دسته رباعيات منسوب به وي که جهان را سرشار از شرّ و بيهودگي ميداند در تعارض آشکار قرار ميگيرد.
4- خيام در همان رسالهاي که در پاسخ به سئوالات قاضي ابونصر نسوي نگاشته است، تکليف را دستوري صادر شده از طرف خداوند متعال براي تحريک انسانها در جهت کمال ميداند، و ميافزايد، تکليف انسانها را از ظلم و جور مانع ميآيد و از ارتکاب زشتيها و فرو رفتن در افراط و زياده روي در برخورداري از قواي بدني باز ميدارد.
او بدين ترتيب به ضرورت تکليف و مکلف بودن انسان دراجتناب انسان از زشتيها و ناشايستها تاکيد ميکند و آدمي را به فلاح و پرهيز از گناه فرا ميخواند. چنين تبيين نظري با آنچه از پارهاي از رباعيات منسوب به او دربارة عشرتطلبي بادهگساري و لذتجويي برميآيد به طور بنيادي ناسازگار و متعارض است.
5- آنچه نيز که خيام در رسالات خود درباره ضرورت بعثت انبياو منافع اوامر و نواهي الهي و نبوي بيان داشته است (رساله الکون و التکوين، ص 79، 80، 81) به وضوح او را متکلمي معتقد به مباني دين نشان مي دهد که ديدگاه کلامي و فلسفي وي مغاير با محتويات پارهاي از رباعيات منسوب به اوست.
6- استاد جعفري پس از بحث درباره تفکر فلسفي خيام نکته ديگري را نيز درباره وي مورد توجه قرار ميدهد که براي شناخت ابعاد شخصيت خيام شايسته اعتنا است و آن القاب و عناوين پرعظمتي است که معاصرانش درباره وي به کار بردهاند القابي نظير: امام، الامام الاجل، حجه الحق علي الخلق، فيلسوف و نظاير آنها است.
استفاده از اين القاب درباره حکيم عمر خيام مؤيد آن است که معاصرانش او را به عنوان فردي حکيم، وارسته و برخوردار از کلمات معنوي و مقامات ديني و احياناً عرفاني ميشناختند. اطلاق چنين القاب و عناويني به کسي که مبلغ پوچگرايي و معتقد به لذت پرستي و بيهودگي نظام آفرينش و منکر جهان ديگر باشد نه با موازين فرهنگ روزگار او سازگار است و نه ميتواند قابل توجيه باشد. 7
توجه به مشرب فلسفي، ديدگاه کلامي و ديني خيام و نيز تلقي معاصر از وي هر پژوهنده بيغرضي را ملزم ميکند تا رباعيات منسوب به او را در پرتو مباني فلسفي کلامي و ديني او مورد بررسي و تحليل قرار دهد.
از مجموع مباحث و پژوهشهاي استاد جعفري دربارهخيام که در فصول مختلف کتاب تحليل شخصيت خيام به تفصيل آمده است، ميتوان به جمع بندي زير دست يافت:
1- آن دسته از رباعيات خيام که متضمن مفاهيم پوچ گرايانه و مغاير با اعتقادات فلسفي و کلام اوست، در ادوار بعد به او نسبت داده شده است.
2- رباعياتي مروج عشرتطلبي و لذتجويي است به دليل مغايرت با مباني اعتقادي خيام به ويژه آنچه وي درباره «تکوين» و منافع اوامر و نواهي خداوند و هدف از بعثت پيامبران گفته،سازگاري ندارد نميتواند سرودة وي باشد.
3- رباعيات ياد شده، احتمالاً يا از آن خيامهاي ديگري است که به دليل تشابه اسمي و شهرت افزونتر حکيم عمر خيام به وي نسبت داده شده است و يا از آن شاعران ديگري است که بعدها به نام وي نوشته شده است. پژوهشهاي خيامشناسان نيز مؤيد آن است که تنها تعدادي از اين رباعيات که امروزه به نام وي اشتهار يافته در شمار سرودههاي او قرار دارد.
4- سرانجام تنها دوگروه از رباعيات را که بيانگر گذر عمر، بيوفايي دنيا و يا محدوديت معرفت بشري در شناخت حقايق هستي و حيرت انسان در برابر تنوع و عظمت واقعيات جهان آفرينش است، ميتوان از سرودههاي حکيم عمر خيام دانست.
کلام آخر اين که: هر شعري که با مباني فلسفي و اعتقادي خيام در تعارض نباشد ممکن است از جمله سرودههاي وي باشد، و هر آنچه با مسلمات فکري و بنيانهاي اعتقادي وي سازگار نيست، ازآن ديگران است و به وي نسبت داده شده است.
پينوشت ها:
1. نظامي عروضي سمرقندي، احمد بن عمر: چهار مقاله،تصحيح علامه محمد فرويني، به اهتمام دکتر محمد معين، انتشارات جام، چاپ اول 1372، ص 100 - 101
2. بيهقي، ابوالحسن علي بن زيد: تتمه صوان الحکمه ص 66 به بعد، به نقل از ذبيحالله صفا، تاريخ ادبيات، خلاصه ج 1و 2، انتشارات خوارزمي، چاپ سوم 1362، ص 294-295
3. رازي نجم الدين مرصاد العباد، تصحيح دکتر محمدامين رياحي، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم 1365، ص 31
4. جعفري، محمدتقي: تحليل شخصيت خيام، سازمان انتشارات کيهان، چاپ سوم، 1372، ديدگاههاي استاد جعفري در خلال اين مقاله از صفحات فصول مختلف اين کتاب اخذ شده است، ارجاع به يکايک آنها لازم به نظر نرسيد.
5. الکون و التکوين ص 74 - 75 به نقل از تحليل شخصيت خيام ص 59
6. براي ديدن متن کلام خيام، نک همان ماخذ ص 62
7. براي مطالعه تفصيل اين مطلب و اقوال مختلفي که بدانها استناد شده است، نک: تحليل شخصيت خيام، ص 32 تا 37
/الف
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}