همسرایان Chorus
همسرا (هم + سرا) در لغت به معنی سراینده است. واژهی یونانی chorus در اصل نام دستهای نغمه ساز و آوازه خوان بوده است که در جشنوارههای مذهبی یونان باستان صورتک میپوشیدند و با حالتی شبیه به رقص به اجرای
نویسنده: سیما داد
همسرا (هم + سرا) در لغت به معنی سراینده است. واژهی یونانی chorus در اصل نام دستهای نغمه ساز و آوازه خوان بوده است که در جشنوارههای مذهبی یونان باستان صورتک میپوشیدند و با حالتی شبیه به رقص به اجرای ترانه میپرداختند. بعدها در تراژدیهای یونان، همسرایان همین نقش را ایفا کردند. در تراژدیهای اشیل و سوفوکل همسرایان بیشتر به تبیین و تفسیر اعمالی میپرداختند که به نحوی دیدگاههای اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی آن زمان را در برداشت. اما یوریپید نقش همسرایان را در حدّ نقش غنائی کاهش داد. چکامههای یونانی نیز که بعدها با پیندار رونق گرفت، به وسیلهی همسرایان اجرا میشده است.
نمایشنامه نویسان رومی از جمله سِنِکا استفاده از همسرایان را از یونانیان اقتباس کردند، و در انگلستان نمایشنامه نویسانی چون ساکویل و نورتون در گوربوداک به تأسّی از سنّت رومیان، از وجود همسرایان بهره گرفتند. اما بجز این موارد و نمایشنامهی سامسون آگونیستس اثر جان میلتون، استفاده از همسرایان هیچوقت در نمایشنامههای انگلیسی قبول عام نیافت. در نمایش معاصر، تی. اس. الیوت بار دیگر در نمایشنامهی منظوم قتل در کلیسا از همسرایان با مفهوم کلاسیک آن بهره گرفت.
واژهی chorusهمچنین در نمایشنامههای انگلیسی دوران الیزابت به شخصیتی اطلاق میشد که در ابتدا و در پایان نمایشنامه (وگاه) در ابتدای هر پردهی نمایشی ظاهر میشد. وظیفهی این شخص معمولاً آن بود که به تبیین و تفسیر آراء و نظرات نویسنده، روشن کردن موضوع نمایشنامه برای تماشاگران، و گزارش صحنهها و حوادثی که در بیرون از صحنهی نمایش رخ میداد، بپردازد. در این مورد برای نمونه میتوان از نمایشنامههای دکتر فاوست / مارلو، و هنری پنجم / شکسپیر نام برد. از نمونههای معاصر کاربرد chorus به این معنی، نمایشنامهی شهر ما نوشتهی ئورنتون وایلدر شایان ذکر است.
امروزه محققین، واژهی choral character را که از chorus مشتق است برای شخصیتی در نمایشنامه به کار میبرند که از حوادث نمایشنامه برکنار میماند ولی نسبت به اشخاص و حوادث نمایش به تماشاگران دیدگاهی خاص (غالباً آیرونیک) القاء میکند مثل «احمق» در شاه لیر و سِت بِک ویث در نمایشنامهی الکترا به سوک مینشیند اثر یوجین اونیل. در رمان و نمایشنامه گاه از وجود چنین شخصی برای ارائهی دیدگاهی عمومی و کلّی استفاده میشود مثلاً نقش روستائیان در داستانهای توماسهاردی، و پیرزنان سیاهپوست در داستانهای ویلیام فاکنر.
منبع مقاله :
داد، سیما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید، چاپ چهارم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}