نشانه شناسی در پژوهش تاریخی
ظهور نشانه شناسی و کاربرد آن در علوم دیگر، به ویژه علوم اجتماعی و انسانی، سبب شده که پیدایی این دانش اوج میان رشتهای شدن نظریهی مدرن قلمداد شود. در حوزهی علوم انسانی، تاریخ از جمله علومی است که پیوند آن با
نویسندگان:
زهرا علیزاده بیرجندی (1)
الهام ملک زاده (2)
زهرا علیزاده بیرجندی (1)
الهام ملک زاده (2)
چکیده:
ظهور نشانه شناسی و کاربرد آن در علوم دیگر، به ویژه علوم اجتماعی و انسانی، سبب شده که پیدایی این دانش اوج میان رشتهای شدن نظریهی مدرن قلمداد شود. در حوزهی علوم انسانی، تاریخ از جمله علومی است که پیوند آن با دانش نشانه شناسی تأثیر مهمی در غنا و پویایی تحلیل، تبیین و تفسیرهای معناکاوانهی تاریخی دارد. در مقالهی حاضر، ضمن تبیین کارکردهای نشانه شناسی در مطالعات تاریخی، با آوردن نمونههای موردی، کارآمدی پیوندهای میان رشتهای تاریخ و نشانه شناسی و تأثیرات ناشی از آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.مقدمه
نشانه شناسی با تلاشهای واضع آن فردینان دو سوسور و تحقیقات محققان و فیلسوفان پس از او رشد و گسترش بی سابقهای پیدا کرده و قلمرو آن از زبان شناسی فراتر رفته است. در دههی 1950میلادی، کلود لوی اشتراوس، با استفاده از نشانه شناسیِ سوسور، ساخت گرایی را در انسان شناسی بنیان نهاد. گسترش دامنهی مطالعات نشانه شناسی در حوزههای مختلف علوم انسانی از جمله مردم شناسی، نقد ادبی، هنر و رسانه و سایر حوزهها آن را به یک دانش میان رشتهای تبدیل کرد. کارکرد میان رشتهای نشانه شناسی با آرای سوسور دربارهی تعریف و ویژگیهای این علم ارتباط دارد.خلاصهای از آرای سوسور که زمینههای میان رشتهای شدن نشانه شناسی شد در ذیل آمده است:
- زبان نظامی نشانهای است و از این جهت با دیگر نظامات نشانهای قابل قیاس است؛
- نشانه شناسی دانشی است که نقش نشانهها را در جامعه بررسی می کند؛
- نشانه شناسی بخشی از روان شناسی اجتماعی است.
عقاید فوق بستر مناسبی را برای میان رشتهای شدن نشانه شناسی فراهم آورد.
آرای چارلز سندرز پیرس (1839-1914) نیز سهم مهمی در میان رشتهای شدن نشانه شناسی داشته است. وی با تقسیم نشانهها ظرفیت کارکردی نشانه شناسی را به عنوان مدلی تحلیلی افزایش داد.
با توجه به این مقدمات، در نوشتار حاضر تلاش شده تا ظرفیت نشانه شناسی به عنوان مدلی تحلیلی در مطالعات و پژوهشهای تاریخی مورد سنجش قرار گیرد.
در این راستا سؤال اصلی این مقاله این است:
- نشانه شناسی چه نقشی و جایگاهی در پژوهشهای تاریخی دارد؟
در مقالهی حاضر با اتکاء به آرای مطرح در نشانه شناسی و ارائهی نمونههای مختلف در حوزهی مطالعات تاریخی، به شیوهای تحلیلی، قابلیتهای نشانه شناسی در تحلیل دادههای (facts) تاریخی مورد سنجش و بررسی قرار گرفته است.
کاربرد نشانه شناسی به عنوان یک مدل تحلیلی در پژوهش تاریخی
فردیان دو سوسور، زبان شناس سوئیسی، و چارلز ساندرز پیرس، فیلسوف آمریکائی، بنیان گذاران اصلی نشانه شناسی هستند. سوسور با طرح مباحث دلالت، دال، مدلول، نشانه، نظام زبان، قراردادی بودن نشانههای زبانی و موضوعاتی از این دست، شالودههای اولیهی علم نشانه شناسی (3) را بنیان نهاد. از دیدگاه سوسور، نشانه از دو قسمت تشکیل شده است: یکی دال (تصور) و دیگری با مدلول، یعنی مفهومی که دال به آن دلالت میکند. رابطهی میان دال و مدلول را اصطلاحاً دلالت مینامند. سوسور بر پیوند دال و مدلول تأکید میورزد و پیوند آنها را همانند دو روی یک برگ کاغذ جدایی ناپذیر میداند (سجودی، 1387، ص18-19). رابطهی دال و مدلول فصل مشترک تمامی تعاریفی است که از نشانه شناسی ارائه شده است. زیرا کارکرد اصلی این علم تجزیه و تحلیل نشانهها و دلالتها است.واژهی نشانه شناسی ریشهای یونانی دارد و، از منظر پیشینههای تاریخی، بقراط را باید بنیان گذار اصطلاح «Semiotics »دانست، شاخهای از علم پزشکی که در آن علائم بیماریها بررسی میشود. بقراط مدعی بود که وظیفهی ابتدائی پزشک روشن ساختن چیزی است که علائم بدنی نشان میدهند (دانسی، 1387، ص58).
جان لاک، فیلسوف انگلیسی، نیز معتقد بود که مطالعهی نشانهها امکان فهم ارتباط متقابل بین بازنمایی و دانش را برای فیلسوفان فراهم میسازد. اما کار او، تا زمانی که عقاید سوسور و پیرس مورد توجه واقع شدند جلب توجه نکرد (همان، ص60).
سوسور تعریف نشانه شناسی را با بحث دربارهی ویژگیهای زبان آغاز میکند. وی زبان را دستگاهی از نشانههایی میداند که مبین افکارند و از این رو با خط، الفبای ناشنوایان، آئینهای نمادین، علائم نظامی و غیره سنجش پذیر است. سوسور از مباحث فوق به دانش نشانه شناسی دست مییابد، دانشی که به بررسی نقش نشانهها در زندگی اجتماعی میپردازد. این دانش بخشی از روان شناسی اجتماعی خواهد بود (سوسور، 1382، ص23-24).
سوسور نشانه شناسی را علم بررسی نشانههای منفرد نمیداند، بلکه آن را علم بررسی نظامهای نشانهای میداند که پدیدههایی اجتماعیاند (سجودی، 1383، ص 47). نشانهها در تمام حوزههای بشری حضور دارند و به نظامهای آشکار ارتباطی نظیر زبان یا علائم رانندگی محدود نمی شوند، بلکه تمام محصولات و فعالیتهای گوناگون بشری را همچون حرکات بدن، آئینهای اجتماعی، اشیائی که با آنها سروکار داریم، همه و همه را دربر میگیرد (داد، 1382، ص426).
اگرچه سوسور علم نشانه شناسی را به وجود آورد، اما بعدها به دست اندیشمندان رشتههای دیگر گسترش وسیعی یافت، و امروزه در حوزههای مختلفی از جمله رسانه، هنر، جامعه شناسی، روان شناسی و غیره کاربرد دارد. به دلیل همین گسترهی کارکردی است که برخی محققان ظهور نشانه شناسی را در دههی 1960 میلادی اوج میان رشتهای شدن نظریهی مدرن دانستهاند (کان و فینک، 1373، به نقل از بهرام پور، 1379، ص33). در زمینهی کارکرد میان رشتهای نشانه شناسی آرای پیرسن جایگاه ویژهای دارد. پیرس، در مقابل الگوی دو وجهی سوسور، الگویی سه وجهی از نشانه را معرفی کرد که این سه وجه از این قرارند:
الف) بازنمون (نمود): صورتی که نشانه به خود میگیرد؛
ب) تفسیر: معنایی که از نشانه حاصل میشود؛
ج) موضوع: که نشانه را به آن ارجاع می دهد (نجومیان، 1386، ص2006).
پیرس نشانه را این گونه تعریف میکند:
«نشانه چیزی است که از جهتی یا بر حسب ظرفیت خود به جای چیز دیگری مینشیند، کسی را مخاطب قرار میدهد، یعنی در ذهن آن شخص نشانهای برابر با بسط یافتهتر به وجود میآورد. آن نشانهای را که نمود در ذهن مخاطب میآفریند من تفسیر نشانهی نخست نامیدهام. ... نشانه و نه همهی جهات، بلکه در ارجاع به نوعی ایده که من گاهی زمینهی نشانه نامیدهام جانشین موضوع میشود» (پیرس، 1381، ص52، به نقل از سجودی، 1383، ص61).
پیرس تعامل بین بازنمون، موضوع و تفسیر را فرایند نشانگی مینامد. بر اساس الگوی پیرسی از نشانه، چراغ قرمز راهنمایی که سر چهارراه قرار دارد بازنمون است؛ توقف خودروها موضوع آن است؛ و این فکر که چراغ قرمز به معنای توقف خودروهاست تفسیر آن است (چندلر، 1386، ص27) از دیدگاه پیرس، تفسیر نشانهها پایانی ندارد و تفسیری که در ذهن مخاطب شکل میگیرد خود دوباره نشانهای است پس میتواند دوباره در چرخهی نشانگی قرار گیرد. از این ویژگی با عنوان «نشانگی نامحدود» یاد شده است، و همین ویژگی مهم ترین خدمت پیرس به نشانه شناسی محسوب میشود. فرایند نشانگی در تحلیلهای تاریخی، به ویژه در تفسیر افعال فاعلان و کنشگران رخدادهای تاریخی و همچنین تفسیر متون تاریخی، کارآمدی دارد.
تشابه عمیقی میان تفسیر افعال آدمیان و تفسیر متون برقرار است. در هر دو مورد، مفسر با مجموعهای از عناصر و اجزاء معنی دار روبه روست. تلاش مفسر معطوف به کشف پیوندهای معنی دار میان عناصر و فهم پذیر ساختن فعل و رفتار است (لیتل، 1373، ص116-117). نشانه شناسی به فهم معنای عناصر کمک کرده فرایند فهم پذیری آنها را تسهیل میکند.
بحث دیگر پیرس طبقه بندی نشانههاست که در تحلیلهای تاریخی می توان از آن بهره برد. وی نشانه را به ده نوع تقسیم کرد که از میان آنها سه نوع شمایل، نمایه و نماد اهمیت بیشتری دارند:
الف) نشانههای شمایلی: نشانههایی هستند مبنی بر شباهت صوری میان دال و مدلول، نشانهی شمایلی موضوع را به کمک کیفیت خود موضوع و آزاد از هرگونه قرارداد بیان می کند. در نشانههای شمایلی، همانندی شکل با معنی نه از راه شکل، بلکه از راه تأویل درک میشود (احمدی، 1372، ص25-26).
ب) نشانههای نمایهای: این نوع نشانهها دلبخواهی نیستند، بلکه نوعی رابطهی علّی و معلولی بین آنها برقرار است؛ این رابطه را می توان مشاهده یا استنتاج کرد، مانند دود آتش.
ج) نشانههای نمادی: در نمادها نشانه مشابه موضوعش نیست، بلکه بر اساس رابطهی دلبخواهی یا کاملاً قراردادی به موضوع دلالت میکند، و این رابطه را باید یاد گرفت، برای نمونه چراغ راهنمایی، پرچمهای ملی و غیره (سجودی، 1383، ص31). با توجه به رابطهی انتسابی یا غیر علّی نمود با موضوعش، هیچ نمادی را نمیتوان نماد دانست، مگر آنکه تفسیر پذیر باشد. به همین دلیل نماد و تفسیر جدایی ناپذیرند (لچت، 1378، ص 203-204).
با توجه به این تعاریف، نشانه شناسی در تبیین و تفسیر حوادت تاریخی، به ویژه در زنجیرهی شناخت، نقش مهمی ایفا می کند. در تاریخ، زنجیرهی شناخت با حادثه (fact) آغاز میگردد و پس از آن بحث دلالت مطرح میشود و از همین مرحله پای فاعل شناسا به میان میآید. پس از بررسی دال و مدلولها حادثه تفسیر میشود. مراحل مذکور در شکل ذیل نشان داده شده است:
زنجیرهی شناخت: حادثه ← دلالت ← تفسیر ← تأویل
تأویل که در آخرین مرحلهی زنجیرهی شناخت واقع شده به معنای بازگشت به شکل اولیهی حادثه یا همان عینیت است. مورخ در حادثه نقشی ندارد، اما از مرحلهی دلالت به بعد در مقام فاعل شناسا نقش آفرینی میکند (ولوی، درسهای روش تحقیقی پیشرفته، 1383/8/20). در زنجیرهی شناخت، نظامهای نشانهای، که مورخ در مرحلهی دلالت با آن سروکار دارد، وی را به سمت تفسیر و تبیین (4) هدایت می کند. تحلیل نشانه شناسی ابژههای تاریخی افقهای جدیدی را در تفسیر رخدادها و تبیین آنها فراروی مورخ قرار داده و ضمن بازتعریف دال ها و مدلولها از مطالعات سنتی معمول در این حوزه فراتر میرود.
برای نمونه، در بررسی زندگی سلاطین و فرمانروایان، بدن سلطان میتواند یک «دال» خاص را، از دستاوردهای تفسیری (معنی کاوانه) و تبیین (علت یابی) در حوزهی قدرت سیاسی و اجتماعی، در اختیار مورخ قرار دهد. از دیدگاه نشانه شناسی، بدن سلطان یک نشانهی بزرگ است که مدلول خاصی ندارد، و هر آن که به درون این نشانهی تهی راه پیدا کند می تواند از شئون سلطنت و قدرت برخوردار گردد. به همین دلیل، میگویند «شاه هرگز نمیمیرد.» سلطان، بر خلاف تودهی مردم، دارای یک بدن جسمانی و یک کالبد سیاسی است. بدن جسمانی را پس از مرگ شاه باید با شکوه به خاک بسپارند و برای کالبد سیاسیاش جانشین پیدا کنند.
ناصرالدین شاه هنگامی کشته شد که هنوز بر مسند قدرت بود. اما رضاشاه هم، با وجود اینکه از قدرت خلع شد، به دلیل اینکه کالبد سیاسیاش در بدن جانشین او به حیات خود ادامه داد، بدن جسمیاش بعد از مرگ مورد احترام قرار گرفت (اخوت، 1387، ص103-105). حتی در مراسم خاک سپاری رضاشاه، هنگام قرار دادن او در قبر، تلقین دهنده- ذبیحی- به جای آن که او را با اسم کوچکش (رضا) خطاب کند، عبارت «اعلی حضرت همایونی» را در مورد او به کار میبرد (همان، ص105-106).
جستجوی روابط نشانههای- دلالتی در تاریخ فقط. به شاهان محدود نمیشود. در سایر شاخههای مطالعاتی تاریخ از جمله تاریخ ادیان نیز قابل پی جویی است. برای نمونه، میتوان به توتم پرستی و نشانههای دلالتی آن در میان اقوام و ملل اشاره کرد. اعتقاد به توتم پرستی بر علائم ملی بعضی از اقوام و نیز بر نام بعضی از شهرها اثر گذاشته است. مثلاً شهر برن (5) پایتخت سوئیس به معنای خرس است که زمانی آن حیوان توتم آن قوم بوده است. نقش پرچم بعضی کشورها چون نقش «عقاب» در آلمان، «فیل» در تایلند، «شیر» در سیلان و یا «درخت سدر» در لبنان دلالت بر توتم پرستی قدیم این اقوام دارد (مشکور، 1369، ص24).
نشانهها تنها در خدمت ارتباط گیری و انتقال محتوا نیستند، بلکه ابزاری هستند که به وسیلهی آن محتوا و اندیشهها بسط و گسترش پیدا می کنند. در این بسط و گسترش، خلاقیت ذهن مورخ نقش مهمی ایفا می کند. مورخ یا محقق تاریخ ادیان، پس از کشف نشانهها و پیوند آنها با مفاهیم، میتواند با مقایسهی نشانهها و درک ویژگیهای آنها بر غنا و پویایی تحلیل و تفسیر خود بیفزاید.
در مثال فوق، مقایسهی نشانهها به ما نشان میدهد که منشاً اختیار حیوانی خاص در بعضی از اقوام ابتدایی ترس از آن حیوان و یا علاقه و محبت به آن حیوان بوده است. اینجاست که نقاط تمایز میان نشانهها و یا تفاوت میان شیر، مار، طاووس، کانگورو و عقاب (به عنوان توتم) مشخص میگردد.
در میان مباحث گوناگون تاریخی و شاخههای آن، تحلیل نشانه شناسی در حوزهی تاریخ هنر کاربرد بیشتر و عینیتری دارد. در تحلیل آثار هنری و شناخت ادوار تاریخ هنر و به ویژه در رویکردهای معنی کاوانه، نشانه شناسی نقش مؤثری ایفا می کند. از این منظر، اثر هنری مجموعهای از دلالتهای معنایی و یا نظامی از نشانهها در نظر گرفته میشود که این نشانهها با ارجاع به زمینهی فرهنگی و اجتماعی آن معنی مییابد. این ویژگی کاربردی نشانه شناسی در تحلیل آثار معماری اسلامی و نمادهای آن رهگشاست. معماری اسلامی به دلیل غنای محتوایی و تجلیات حکمت معنوی و مبانی عرفانی آن از قابلیت بالایی در تحلیل معنی واکانه (از طریق نشانه شناسی) برخوردار است.
برای نمونه، مناره به عنوان یکی از عناصر معماری اسلامی، عنصر مسلط بر کالبد شهر و نمادی از عروج، نور و هدایت است. در واقع، هم نمادی بصری، هم متذکری شنیداری و هم نماد نخستین و اساسی ترین حالت نمازگزار (قیام) به شمار میآید (نقی زاده، 1378، ص132). تحلیل نشانه شناختی معماری اسلامی و جستجوی معنی کاوانهی عناصر ساختاری و تزئینی در این هنر شاخصههای معماری اسلامی و وجوه تمایز آن با سایر فرهنگها را، که مربوط به منابع الهام آن است، آشکار میسازد (علیزاده بیرجندی، 1390، ص 157).
افزون بر حوزهی تاریخ هنر، نشانه شناسی مطبوعات نیز از عرصههایی است که ظرفیتها تحلیل نشانه شناختی را در بررسیهای تاریخی آشکار میسازد. روابط نشانهای- دلالتی- در متن مقالات جراید (سبک نثر، کاربرد صفات و استعارات و غیره) همچنین نمادهای تصویری (آرم مجله، تصاویر و ...) زمینهی فهم گرایشهای فکری و خط مشی سیاسی نویسندگان آنها و درک فضای فکری جامعه را فراهم میسازد. برای نمونه، تحلیل نشانه شناختی عناصر متنی و نمادهای روزنامهی کاوه و مجلهی ایرانشهر دالهای روشنی برای پی بردن به سیطرهی گفتمان ناسیونالیستی و باستان گرایی در اندیشههای نویسندگان آن دوره به شمار میآیند (پور قیومی، 1390، ص142-143).
نتیجه
گسترهی تحلیلهای نشانه شناسی در حوزهی مطالعات تاریخی بسیار فراتر از موارد و نمونههایی است که شرح آن گذشت. با توجه به مباحثی یاد شده میتوان به اهمیت و نقش مهم تحلیل نشانه شناسی در پویایی و غنای تحقیقات تاریخی پی برد. با وجود این، نکتهی مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که برای آنکه نمادها و نشانهها دارای انسجام و تغییرپذیر باشند باید نظمی بر آن حاکم باشد. برقراری این نظم موکول به آگاهی از دانشهای پایهای و مفاهیم بنیادی در علم تاریخ و در نظر داشتن منطق تفکر علمی است. از آنجایی که آگاهی به نشانه نخستین مرحله و نخستین جلوهی عینیت است، توجه به نشانهها، کشف نظام نشانهای- دلالتی و گسترش دامنهی نشانگی در قلمرو مطالعات تاریخی امکانات بیشتری برای مطالعه علمی- عینی تاریخ فراهم خواهد آورد.پینوشتها:
1. استادیار تاریخ دانشگاه بیرجند zalizadebirjandi@yahoo.com.
2. استادیار تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی malekzadeh.slham092@gmail.com.
3. Semiology.
4. تبیین: وقتی شرایط ضرورت بخش یا احتمال بخش حادثهای را معین کنیم، آن را تبیین کردهایم (لیتل، 1373، ص121).
5. Beme.
- احمدی، بابک (1372). ساختار و تأویل متن (نشانه شناسی و ساختارگرایی)، ج1، تهران: مرکز.
- اخوت، احمد (1387). دو بدن شاه (تأملی دربارهی نشانه شناسی بدن و قدرت)، تهران، خجسته.
- بهرام پور، شعبانعلی (1379)، «درآمدی، در تحلیل گفتمان»، گفتمان و تحلیل گفتمانی، به اهتمام محمدرضا تاجیک، تهران: فرهنگ گفتمان.
- چلندر، دانیل (1386). مبانی نشانه شناسی، ترجمهی مهدی پارسا، زیر نظر فرزان سجودی، تهران: سوره مهر.
- داد، سیما (1382). فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید.
- دانسی، مارسل (1387). نشانه شناسی رسانهها، ترجمهی گودرز میرانی و بهزاد دوران، تهران: چاپا- آنیسه نما.
- سجودی، فرزان (1387). نشانه شناسی کاربردی، تهران: علم.
- سوسور، فردیناند (1382). دورهی زبان شناسی عمومی، ترجمهی کورش صفوی، تهران: هرمس.
- لچت، جان (1378). پنجاه متفکر بزرگ معاصر از ساختارگرایی تا پسامدرنیه، ترجمهی محسن حکیمی، تهران: خجسته.
- لیتل، دانیل (1373). تبیین در علوم اجتماعی (درآمدی به فلسفهی علم الاجتماع)، ترجمهی عبدالکریم سروش، تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.
- مشکور، محمدجواد (1369). خلاصة الادیان در تاریخ دینهای بزرگ، تهران: شرق.
- نجومیان، امیرعلی (1386). مجموعهی مقالات هم اندیشی بارت و دریدا، تهران: فرهنگستان هنر.
- نقی زاده، محمد (1378). «مسجد کالبد مسلط بر مجتمع اسلامی»، مجموعه مقالات همایش مسجد: گذشته، حال، آینده، تهران: دانشگاه هنر.
- علیزاده بیرجندی، زهرا (1390). «تحلیل نشانه شناسی صورت و معنی در معماری مساجد»، ادبیات و هنر دینی، ش2.
- پورقیومی، الهام (1390). تحلیلی نشانه شناختی روزنامهی کاوه و مجلهی ایرانشهر، پایان نامه کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه بیرجند.
منبع مقاله :
به کوشش داریوش رحمانیان؛ (1392)، مجموعه مقالات همایش تاریخ و همکاریهای میان رشتهای، تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}