نویسنده: جیکب لَسنر
مترجم: امیر مازیار

 
نامی که اغلب مفسران اسلامی به ملکه‌ی بی‌نام سرزمین سبا در قرآن داده‌اند. بلقیس حاکم قدرتمند و هوشمندی است که دیدار مشهورش از قصر سلیمان نبی در آیات 20-44 نمل ذکر شده است. ریشه‌ی این نام نامشخص است. این دیدگاه که «بلقیس» برگرفته است از پیلِگِش (زن دوم) عبری یا نوکالیس، نام یونانی‌اند که فلاویوس یوسفوس به این ملکه داده است، به هیچ‌وجه متقاعد کننده نیست (نک. Ullendorff, Bilkis). عالمان مسلمان به این ملکه نام بَلعَمة هم داده‌اند (نک. ثعلبی، قصص، 312 و منابع دیگر با قرائت‌های مختلف)، یعنی بلعم مؤنث. روایت بلعمه تبارشناسی گسترده‌ای دارد، با نقل‌هایی دارای اختلاف اندک، که اجداد ملکه را به قحطان، جد بزرگ اعراب جنوبی، می‌رساند (از جمله ثعلبی، قصص، 313).
داستان این ملکه در قرآن (Lassner, Demonizing the queen, 36-48)، در عین اینکه فاقد روایتی منسجم است، پیام روشنی دارد. حاکم سبا، زنی که غیرخدا را می‌پرستید، باید به دست سلیمان تسلیم می‌شد. سلیمان از طریق هدهد، پرنده‌ای میان لشکرش که ملکه و پادشاهی‌اش را در یمن کشف کرد، از کُفر ملکه آگاه شد. سلیمان نبی نامه‌ای تهدیدآمیز به ملکه می‌فرستد و او را به تسلیم فرا می‌خواند. ملکه که از واکنش سلیمان به دعوتش هشداری یافته است، برای دیدار او به قصرش سفر می‌کند، و در آنجا دو بار امتحان می‌شود. او اولین امتحان را می‌گذراند، اما هنگامی که وارد سرسرای قصر می‌شود گمان می‌کند که آبگیری آنجاست و دامن خود را بالا می‌کشد و مچ پایش را آشکار می‌کند. این امر او را وامی‌دارد اذعان کند که- البته بی‌آنکه دلیلی داده شود- با خود بد کرده و از طریق سلیمان تسلیم پروردگار عالمیان می‌شود.
شرح‌ها و تفسیرهای بعدی این آیات قرآنی (Lassner, Demonizing the queen, 47-86) شکاف‌های این متن پیچیده را پر می‌کنند. نویسندگان مسلمان بعدی، با فراهم آوردن روایتی طولانی و مستحکم، بُعد دیگری به شرح دیدار ملکه می‌افزایند. از منظر ایشان ملکه باید هدایت شود، نه تنها به این دلیل که معترف به خدا نیست، بلکه به علت آنکه نظام عالم را که تدبیر خداوند است، برهم زده است. به عبارت دیگر، ملکه که نیمه جن و از این‌رو مخلوقی غیرطبیعی است، برنامه‌ای برای ایفای نقش‌های محترم شمرده‌ی آن زمان برای زنان، یعنی فرزندآوری و مراقبت ایشان، ندارد؛ بلکه حق قانونی حکومت را به معیوب‌ترین شکل از آن خود می‌سازد. او ازدواج می‌کند تا پادشاهی قسمت شده را متحد سازد، اما تنها برای آنکه شوهرش را در شب ازدواج به قتل برساند (ثعلبی، قصص، 312-313؛ دینوری، اخبار، 22-25؛ یعقوبی، تاریخ، 222/2؛ طبری، تاریخ، 684/1؛ مسعودی، مروج، 173/3؛ و دیگران).
ملکه، در مواجهه با دعوت سلیمان برای تسلیم و رد هدایای سیاستمدارانه‌ی ابتدای او به قصد تطمیع سلیمان، به قصر سلیمان سفر می‌کند تا او را بیازماید. اگر سلیمان در آزمون شکست می‌خورد، ملکه سلطنتش را حفظ می‌کرد و بدین وسیله آن نظام طبیعی که خدا به دقت تنظیم کرده است محقق نمی‌شد (Lassner, Demonizing the queen, 57-61). اما سلیمان با کمکی از جانب جبرئیل بر نقشه‌های ماهرانه‌ی ملکه پیروز می‌شود و در پایان، ملکه که ناتوان از تشخیص آبگیر طبیعی- تدبیر خداوند برای طبیعت- از آبگیر ساخته شده از شیشه- نمایانگر میل غیرطبیعی او به حکومت- است، تسلیم می‌شود. این مضامین در اطلاعات یهودی مربوط به سلیمان و ملکه‌ی سبا هم ظاهر می‌شود. مجموعه‌ای از روایات است که این اطلاعات، با متن مقدس مسلمانان و تفسیر آن ظاهراً کم و بیش مرتبط است. (Lassner, Demonizing the queen, 88-132). نیز نک. اسطوره‌ها و قصه‌ها.
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمه‌ی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.