عرفان اسلامی (11) خوف از پيش آمدن خطر
عرفان اسلامی (11) خوف از پيش آمدن خطر
عرفان اسلامی (11) خوف از پيش آمدن خطر
نویسنده : استاد حسین انصاریان
شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة
اين خوف كه برخاسته از دلسوزى آنان نسبت به هم نوعان است ، آنان را وادار مى كند كه با تمام وجود براى سعادت دنيا و آخرت مردم قيام كنند و آنان را از قرار گرفتن در وادى گمراهى حفط نمايند .
قرآن كريم درباره ى ترس حضرت نوح از گمراهى قومش مى فرمايد :
( لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَالَكُمْ مِنْ إِله غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم عَظِيم ) .
« نوح را به سوى قومش فرستاديم ، به آن مردم گفت خدا را بندگى كنيد ، غير او كسى لايق پرستش نيست . من بر شما از عذاب روز بزرگ مى ترسم » .
و نيز مى فرمايد :
( وَلَقَدْ أَرْسْلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَن لاَ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ
إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم أَلِيم ) .
« نوح را به سوى قومش فرستاديم ، به آنان گفت : من براى شما ترساننده آشكارم ، جز خدا را فرمان نبريد و به غير او كسى را نپرستيد ، من از عذاب دردناك روز قيامت بر شما مى ترسم » .
قرآن مجيد درباره ى ترس حضرت شعيب از آينده ى قومش و خطراتى كه آنان را تهديد مى كرد مى فرمايد :
( وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِله غَيْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْر وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم مُحِيط ) .
« شعيب را به سوى برادرانش در مدين فرستادم به آنان گفت : خدا را عبادت كنيد ، كسى جز او لايق پرستش نيست ، از اجناس وزنى و كيلى كم نكنيد ، چون خيانت به مردم است ، من آنچه خير شماست به شما مى نمايانم و بدون شك از عذاب روز فراگيرنده بر همه ى شما مى ترسم » .
و درباره ى حضرت هود ، خطاب به قومش چنين مى گويد :
( إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم عَظِيم ) .
« من بر شما از عذاب روز بزرگ مى ترسم » .
از پيامبر بزرگ اسلام نسبت به ترسى كه از آينده ى امّت و قوم خود داشتند چنين نقل شده است :
إِنَّ أَخْوَفُ ما أَخافُ عَلى أُمَّتي اَلْهَوى وَطُولُ الأَمَلِ ، أَمّا الْهَوى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الحَقِّ وَأَمّا طُولُ الأَمَلِ فَيُنْسى الآخِرَةَ وَهذِهِ الدُّنْيا قَد ارْتَحَلَتْ مُدْبَرَةً وَهذِهِ الآخِرَةُ قَد ارْتَحَلَتْ مُقْبَلَةً وَلِكُلٍّ واحِدَةٌ مِنْهُما بَنُونٌ فَإِنْ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا مِنْ أَبْناءِ الآخِرَةِ وَلا تَكُونُوا مِنْ أَبْناءِ الدُّنْيا فَافْعَلُوا فَإِنَّكُمْ الْيَوْمَ في دارِ عَمَل وَلا حِسابَ وَأَنْتُمْ غَداً في دارِ حِساب وَلا عَمَلَ .
« ترسناك ترين چيزى كه از آن بر امتّم مى ترسم دو چيز است : هواى نفس و آرزوى دراز ، امّا هواى نفس شما را از قرار گرفتن در مدار حق بازمى دارد . و اما آرزوهاى طولانى شما را از آباد كردن خانه آخرت بازمى دارد . اين دنيا در حال گذشتن و آخرت در حال آمدن است و براى هريك از اين دو ، فرزندانى است و اگر مى خواهيد فرزند آخرت باشيد واز ضربه هاى دنيا مصون بمانيد ، به دستورات خداوند عمل كنيد ، زيرا امروز در خانه ى عمل هستيد و حسابى بر شما نيست ، ولى فردا در خانه ى حساب هستيد و قدرتى بر انجام يك عمل در آن روز براى شما نيست » .
از امير مؤمنان (عليه السلام) نيز نقل شده است :
وَإِنَّ أَخْوَفُ ما أَخافُ عَلَيْكُم اتّباعُ الهَوى وَطُولُ الأَمَلِ فَتَزَوَّدُوا في الدُّنْيا مِنَ الدُّنْيا ما تَحْرَزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَد .
« ترسناك ترين چيزى كه مرا نسبت به شما ترسانده ، پيروى از هواى نفس و آرزوهاى طولانى است ، از دنيا براى رهايى از عذاب فردا توشه برگيريد ، وقت خود را در دنيا به ايمان و عمل صالح تمام كنيد » .
پيامبر بزرگ اسلام از سه برنامه ى خطر آفرين براى امّت ، چنين اعلام وحشت مى كند :
إِنَّما أَخافُ عَلى أُمَّتي ثَلاثاً : شُحّاً مُطاعاً ، وَهَوىً مُتَّبَعاً وَإِماماً ضال .
« از سه چيز بر امّتم مى ترسم : بخلى كه بر آنان غلبه كند و نگذارد از مال خويش در راه خدا بهره گيرند ، و هواى نفسى كه آنان را آلوده به لذّت گرايى نمايد و پيشواى گمراهى كه بر آنان سلطه يابد و باعث جدايى امّت از فرهنگ الهى گردد » .
از حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) درباره ى پرسش از كسانى كه مسئوليت هاى خود را در برابر خدا و رسول الهى و خلق مظلوم و مستضعف انجام نمى دهند ، چنين نقل شده است :
« اى كسانى كه آرزوى هر نوع لطف و عنايت از خدا داريد ، من بر شما مى ترسم كه دچار انتقام سختى از جانب خدا شويد و بلايى از بلاهاى الهى شما را فرا گيرد ، شما به مقامى از كرامت خدا رسيده ايد كه نسبت به ديگران بر اثر اين كرامت برترى يافته ايد » .
خداى بزرگ بندگان مؤمنِ زيادى دارد كه ناشناخته اند و به همين خاطر در بين مردم از احترام آن چنانى برخوردار نيستند . امّا به خاطر اينكه شما را وابسته به خدا مى دانند سخت احترام مى كنند ، ولى در برابر اين لطف حق ، شما به رعايت حقوق الهى برنخاسته ايد ; زيرا مشاهده مى كنيد كه در جامعه پيمانها بر باد رفته و شما نه هراسى داريد و نه فرياد برمى كشيد با آنكه در برابر يك پيمان شكنى پدران خود به جزع و فزع مى افتيد و در نظر شما پيمان خدا به اندازه پيمان پدرانتان قيمت ندارد !
اى واى بر شما كه تعهّدهاى رسول خدا در بين مردم بى مقدار شده و كورها و كرها و زمين گيرها در همه ى شهرها دچار بدبختى گشته و بى سرپرست مانده اند و كسى به آنان رحم نمى كند .
شما به اندازه مقام خود و در خور تكليف و مسئوليّت خويش عمل نمى كنيد و در برابر انسانهاى والايى كه اداى مسئوليت مى نمايند تواضع نداريد ، با مسامحه وسازش با ظالمان ، خويش را آسوده مى داريد .
اينها برنامه هاى عالى آسمانى است كه پروردگار عالم شما را به آن فرمان داده و مسائل خطرناكى است كه همه ى شما را از آن نهى كرده است ; امّا شما از معروف و منكر معرّفى شده غافليد .
آن هنگام كه دست انتقام حق به سوى شما دراز شود ، بدبختى و بيچارگى شما از همه بيشتر است ; زيرا شما منزلت علم و علما را در جامعه حفظ نكرديد و اگر در اين راه از كوشش و جهاد دريغ نمىورزيديد ، هرآينه ستمگران اين جايگاه بلند الهى كه ضامن حفظ حقوق مردم است را اشغال نمى كردند » .
امير مؤمنان (عليه السلام) به فرزندش محمّد حنفيّه مى فرمايد :
يا بُنَيّ إِنّي أَخافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ في الدِّينِ مُدْهِشَةٌ لِلْعَقْلِ ، داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ .
« پسرم بر تو از ندارى و فقر مى ترسم ، از پيش آمدن اين مصيبت به خداى بزرگ پناه ببر ; زيرا تنگدستى علّت كم شدن دين انسان است و بر اثر آن انسان از آلوده شدن به گناهانى چون دروغ ، خيانت ، دزدى و ساير اعمال ناروا مصون نخواهد بود ، و نيز آدم ندار از نظر تعقّل و تفكّر حيران و سرگردان است ، و در معرض دشمنى مردم است » .
همچنين از آن حضرت نقل شده است كه فرمود :
فَإِنَّهُ لا سِواءٌ إِمامُ الْهُدى وَإِمامُ الرَّدى وَوَلِيُّ النَّبِيّ وَعَدُوُّ النَّبِيِّ وَلَقَدْ قَالَ لي رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : إِنّي لا أَخافُ عَلى أُمّتي مُؤمِناً وَلا مُشْرِكاً أَمّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللهُ بِإِيمانِهِ ، وَأَمّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللهُ بِشِرْكِهِ وَلكِنّي أَخافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ يَقُولُ ما تَعْرِفُونَ وَيَفْعَلُ ما تُنْكِرُونَ .
« پيشواى هدايت ورهبر ضلالت وتبهكارى، دوست و دشمن رسول اكرم مساوى نيستند، من بر امّتم از مؤمن ومشرك نمى ترسم ، زيرا مؤمن را خداوند با كمك ايمانش از تعدّى و جور حفظ مى كند و مشرك را به خاطر شركش قلع وقمع مى نمايد ; اما ترس و وحشت من از مردم منافق و انسانهاى دو چهره است كه دل آنان با ظاهرشان يكى نيست، آنچه را شما مى پسنديد به زبان جارى مى كنند ، آنچه را به ضرر شماست از انجامش خوددارى نمى كنند » .
و نيز در نهج البلاغه از قول آن حضرت آمده است :
أَخافُ عَلَيْكُمْ مِنْ عِقابِهِ .
« من بر شما از عقاب خدا به خاطر اين همه تبهكارى و گناه مى ترسم » .
منبع: http://erfan.ir
/خ
1 ـ خوف از پيش آمدن خطر
اين خوف كه برخاسته از دلسوزى آنان نسبت به هم نوعان است ، آنان را وادار مى كند كه با تمام وجود براى سعادت دنيا و آخرت مردم قيام كنند و آنان را از قرار گرفتن در وادى گمراهى حفط نمايند .
قرآن كريم درباره ى ترس حضرت نوح از گمراهى قومش مى فرمايد :
( لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَالَكُمْ مِنْ إِله غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم عَظِيم ) .
« نوح را به سوى قومش فرستاديم ، به آن مردم گفت خدا را بندگى كنيد ، غير او كسى لايق پرستش نيست . من بر شما از عذاب روز بزرگ مى ترسم » .
و نيز مى فرمايد :
( وَلَقَدْ أَرْسْلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَن لاَ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ
إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم أَلِيم ) .
« نوح را به سوى قومش فرستاديم ، به آنان گفت : من براى شما ترساننده آشكارم ، جز خدا را فرمان نبريد و به غير او كسى را نپرستيد ، من از عذاب دردناك روز قيامت بر شما مى ترسم » .
قرآن مجيد درباره ى ترس حضرت شعيب از آينده ى قومش و خطراتى كه آنان را تهديد مى كرد مى فرمايد :
( وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِله غَيْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْر وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم مُحِيط ) .
« شعيب را به سوى برادرانش در مدين فرستادم به آنان گفت : خدا را عبادت كنيد ، كسى جز او لايق پرستش نيست ، از اجناس وزنى و كيلى كم نكنيد ، چون خيانت به مردم است ، من آنچه خير شماست به شما مى نمايانم و بدون شك از عذاب روز فراگيرنده بر همه ى شما مى ترسم » .
و درباره ى حضرت هود ، خطاب به قومش چنين مى گويد :
( إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم عَظِيم ) .
« من بر شما از عذاب روز بزرگ مى ترسم » .
از پيامبر بزرگ اسلام نسبت به ترسى كه از آينده ى امّت و قوم خود داشتند چنين نقل شده است :
إِنَّ أَخْوَفُ ما أَخافُ عَلى أُمَّتي اَلْهَوى وَطُولُ الأَمَلِ ، أَمّا الْهَوى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الحَقِّ وَأَمّا طُولُ الأَمَلِ فَيُنْسى الآخِرَةَ وَهذِهِ الدُّنْيا قَد ارْتَحَلَتْ مُدْبَرَةً وَهذِهِ الآخِرَةُ قَد ارْتَحَلَتْ مُقْبَلَةً وَلِكُلٍّ واحِدَةٌ مِنْهُما بَنُونٌ فَإِنْ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا مِنْ أَبْناءِ الآخِرَةِ وَلا تَكُونُوا مِنْ أَبْناءِ الدُّنْيا فَافْعَلُوا فَإِنَّكُمْ الْيَوْمَ في دارِ عَمَل وَلا حِسابَ وَأَنْتُمْ غَداً في دارِ حِساب وَلا عَمَلَ .
« ترسناك ترين چيزى كه از آن بر امتّم مى ترسم دو چيز است : هواى نفس و آرزوى دراز ، امّا هواى نفس شما را از قرار گرفتن در مدار حق بازمى دارد . و اما آرزوهاى طولانى شما را از آباد كردن خانه آخرت بازمى دارد . اين دنيا در حال گذشتن و آخرت در حال آمدن است و براى هريك از اين دو ، فرزندانى است و اگر مى خواهيد فرزند آخرت باشيد واز ضربه هاى دنيا مصون بمانيد ، به دستورات خداوند عمل كنيد ، زيرا امروز در خانه ى عمل هستيد و حسابى بر شما نيست ، ولى فردا در خانه ى حساب هستيد و قدرتى بر انجام يك عمل در آن روز براى شما نيست » .
از امير مؤمنان (عليه السلام) نيز نقل شده است :
وَإِنَّ أَخْوَفُ ما أَخافُ عَلَيْكُم اتّباعُ الهَوى وَطُولُ الأَمَلِ فَتَزَوَّدُوا في الدُّنْيا مِنَ الدُّنْيا ما تَحْرَزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَد .
« ترسناك ترين چيزى كه مرا نسبت به شما ترسانده ، پيروى از هواى نفس و آرزوهاى طولانى است ، از دنيا براى رهايى از عذاب فردا توشه برگيريد ، وقت خود را در دنيا به ايمان و عمل صالح تمام كنيد » .
پيامبر بزرگ اسلام از سه برنامه ى خطر آفرين براى امّت ، چنين اعلام وحشت مى كند :
إِنَّما أَخافُ عَلى أُمَّتي ثَلاثاً : شُحّاً مُطاعاً ، وَهَوىً مُتَّبَعاً وَإِماماً ضال .
« از سه چيز بر امّتم مى ترسم : بخلى كه بر آنان غلبه كند و نگذارد از مال خويش در راه خدا بهره گيرند ، و هواى نفسى كه آنان را آلوده به لذّت گرايى نمايد و پيشواى گمراهى كه بر آنان سلطه يابد و باعث جدايى امّت از فرهنگ الهى گردد » .
از حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) درباره ى پرسش از كسانى كه مسئوليت هاى خود را در برابر خدا و رسول الهى و خلق مظلوم و مستضعف انجام نمى دهند ، چنين نقل شده است :
« اى كسانى كه آرزوى هر نوع لطف و عنايت از خدا داريد ، من بر شما مى ترسم كه دچار انتقام سختى از جانب خدا شويد و بلايى از بلاهاى الهى شما را فرا گيرد ، شما به مقامى از كرامت خدا رسيده ايد كه نسبت به ديگران بر اثر اين كرامت برترى يافته ايد » .
خداى بزرگ بندگان مؤمنِ زيادى دارد كه ناشناخته اند و به همين خاطر در بين مردم از احترام آن چنانى برخوردار نيستند . امّا به خاطر اينكه شما را وابسته به خدا مى دانند سخت احترام مى كنند ، ولى در برابر اين لطف حق ، شما به رعايت حقوق الهى برنخاسته ايد ; زيرا مشاهده مى كنيد كه در جامعه پيمانها بر باد رفته و شما نه هراسى داريد و نه فرياد برمى كشيد با آنكه در برابر يك پيمان شكنى پدران خود به جزع و فزع مى افتيد و در نظر شما پيمان خدا به اندازه پيمان پدرانتان قيمت ندارد !
اى واى بر شما كه تعهّدهاى رسول خدا در بين مردم بى مقدار شده و كورها و كرها و زمين گيرها در همه ى شهرها دچار بدبختى گشته و بى سرپرست مانده اند و كسى به آنان رحم نمى كند .
شما به اندازه مقام خود و در خور تكليف و مسئوليّت خويش عمل نمى كنيد و در برابر انسانهاى والايى كه اداى مسئوليت مى نمايند تواضع نداريد ، با مسامحه وسازش با ظالمان ، خويش را آسوده مى داريد .
اينها برنامه هاى عالى آسمانى است كه پروردگار عالم شما را به آن فرمان داده و مسائل خطرناكى است كه همه ى شما را از آن نهى كرده است ; امّا شما از معروف و منكر معرّفى شده غافليد .
آن هنگام كه دست انتقام حق به سوى شما دراز شود ، بدبختى و بيچارگى شما از همه بيشتر است ; زيرا شما منزلت علم و علما را در جامعه حفظ نكرديد و اگر در اين راه از كوشش و جهاد دريغ نمىورزيديد ، هرآينه ستمگران اين جايگاه بلند الهى كه ضامن حفظ حقوق مردم است را اشغال نمى كردند » .
امير مؤمنان (عليه السلام) به فرزندش محمّد حنفيّه مى فرمايد :
يا بُنَيّ إِنّي أَخافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ في الدِّينِ مُدْهِشَةٌ لِلْعَقْلِ ، داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ .
« پسرم بر تو از ندارى و فقر مى ترسم ، از پيش آمدن اين مصيبت به خداى بزرگ پناه ببر ; زيرا تنگدستى علّت كم شدن دين انسان است و بر اثر آن انسان از آلوده شدن به گناهانى چون دروغ ، خيانت ، دزدى و ساير اعمال ناروا مصون نخواهد بود ، و نيز آدم ندار از نظر تعقّل و تفكّر حيران و سرگردان است ، و در معرض دشمنى مردم است » .
همچنين از آن حضرت نقل شده است كه فرمود :
فَإِنَّهُ لا سِواءٌ إِمامُ الْهُدى وَإِمامُ الرَّدى وَوَلِيُّ النَّبِيّ وَعَدُوُّ النَّبِيِّ وَلَقَدْ قَالَ لي رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : إِنّي لا أَخافُ عَلى أُمّتي مُؤمِناً وَلا مُشْرِكاً أَمّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللهُ بِإِيمانِهِ ، وَأَمّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللهُ بِشِرْكِهِ وَلكِنّي أَخافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ يَقُولُ ما تَعْرِفُونَ وَيَفْعَلُ ما تُنْكِرُونَ .
« پيشواى هدايت ورهبر ضلالت وتبهكارى، دوست و دشمن رسول اكرم مساوى نيستند، من بر امّتم از مؤمن ومشرك نمى ترسم ، زيرا مؤمن را خداوند با كمك ايمانش از تعدّى و جور حفظ مى كند و مشرك را به خاطر شركش قلع وقمع مى نمايد ; اما ترس و وحشت من از مردم منافق و انسانهاى دو چهره است كه دل آنان با ظاهرشان يكى نيست، آنچه را شما مى پسنديد به زبان جارى مى كنند ، آنچه را به ضرر شماست از انجامش خوددارى نمى كنند » .
و نيز در نهج البلاغه از قول آن حضرت آمده است :
أَخافُ عَلَيْكُمْ مِنْ عِقابِهِ .
« من بر شما از عقاب خدا به خاطر اين همه تبهكارى و گناه مى ترسم » .
منبع: http://erfan.ir
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}