هوای تو






مي روم و نمي رود از سر من هواي تو
هواي تو....
داده فلك سزاي من تا چه بود سزاي تو
سزاي تو.....
مي روم و نمي رود نام تو از زبان من
ده كه نمي پرسي از كسي نام من و نشان من

ديگر به لب نيا رم حديث آشنايي
شكسته در گلويم نواي بي نوايي
نواي بي نوايي .....
فتاده هستي من به كام نا مرادي ي ي...
ز چهره ام تو گويي پريده رنگ شادي ي ي....
ميروم و نميرود از سر من
از سر من......

مي روم و نمي رود از سر من هواي تو
هواي تو....
داده فلك سزاي من تا چه بود سزاي تو
سزاي تو.....
مي روم و نمي رود نام تو از زبان من
ده كه نمي پرسي از كسي نام من و نشان من

كنون كه مي فريبد مرا سراب هستي
دووم عنان دل را دهم به عشق و مستي
دهم به عشق و مستي.....
اين كه شد از عشق و وفا زير و زبر هستي من
هستي من ....
راز دل زار مرا كرده عيان مستي من