نگاهی به جایگاه تدبر و سبقت گرفتن جایگاه حفظ و قرائت از آن
 
چکیده
اغلب فعالیت‌های قرآنی که در کشور صورت می‌گیرد، ظاهرگرایانه هستند. نویسندگان محبوب ما به عنوان چهره قرآنی به ذهن نمی‌رسند. به نظر می‌رسد این ذائقه با مدیریت فرهنگی کشور بی‌مناسبت نباشد. واقعیت این است که عمده فعالیت‌های قرآنی کشور به سمت حفظ و قرائت می‌رود.

تعداد کلمات 1708/ تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
نویسنده: رضا کریمی[1]


مقدمه

در گذشته در یکی از ادوار نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم از بازدیدکنندگان خواسته شد تا از بین ۶۰ چهره معروف قرآنی کشورمان، محبوب‌ترین چهره خود را انتخاب کنند. در این نظرسنجی تاکنون حجت‌الاسلام «محسن قرائتی» درصدر محبوب‌ترین چهره‌های قرآنی قرار دارد.
پس از وی «کریم منصوری» قاری و حافظ بین‌المللی و «شهریار پرهیزگار» قاری و حافظ بین‌المللی کشورمان در رده‌های دوم و سوم قرار دارند. هم‌چنین، آقایان «علی امینی»، نونهال حافظ کل قرآن کریم؛ «حامد شاکرنژاد»، قاری بین‌المللی کشورمان؛ «سیدمحمدحسین طباطبایی»، حافظ کل قرآن کریم؛ «جواد فروغی»، مبلغ قرآن کریم و قاری نوجوان دهه ۷۰ کشور؛ «عباس سلیمی»، قاری بین‌المللی و «احمد دباغ»، حافظ کل قرآن کریم، درحال رقابت باهم هستند و رتبه‌های آن‌ها هر لحظه در حال جابه‌جایی با یکدیگر است.
هرچند رتبه اول از آن یک مفسر است و این جای شکر دارد، اما به عنوان یک پژوهش‌گر قرآنی ترجیح می‌دادم مفسرین، بیشتر از قاریان محبوب باشند؛ گویا ذائقه عامه بیشتر ظاهر را می‌پسندد.
واقعیت این است که اغلب فعالیت‌های قرآنی ظاهرگرایانه هستند؛ برای مثال، جای علامه طباطبایی در بالای جدول خالیست! اصلاً چرا نویسندگان محبوب ما به عنوان چهره قرآنی به ذهن نمی‌رسند؟! دور از واقعیت نیست که آرزو کنیم یک سیاست‌مدار با هنرمند، روزی چهره قرآنی باشد؛ مگر قرآن دوای همه دردهای ما و «تبیاناً لکُل شیء» نیست؟
به نظر می‌رسد این ذائقه با مدیریت فرهنگی کشور بی‌مناسبت نباشد. واقعیت این است که عمده فعالیت‌های قرآنی کشور به سمت حفظ و قرائت می‌رود.

 

یک نمونه سیر تحول واژه ترتیل از گذشته تا کنون

تغییر در معانی واژگان یکی از نشانه‌های تغییر در رویکردها و نگرش‌هاست؛ مثال مهم در این زمینه تغییر معنایی واژه ترتیل است. ترتیل در گذشته بیشتر در معنای فهم قرآن بود و اکنون در معنای قرائت قرآن به کار می‌رود.
از آیات می‌فهمیم که قرآن باید با ترتیل قرائت شود:«کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَکَ  وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا» (فرقان/ ۳۲) و «ورتِّلِ القُرءانَ تَرتِیلاً»(مزمل/۴). ترتیل یعنی «حفظ الوقوف واداء الحروف.» این معنای کاملی است که بعضی تنها با قواعد تجویدی امروزی آن را معنا می‌کنند، در حالی که ترتیل یعنی وقف کردن ( تمرکز بر بخش‌های معناداری و ادای حروف (سرعت ندادن به قرائت).) وقف در قرآن بسیار مهم است و آن را باید فراتر از یک قاعده تجویدی در نظر گرفت. ترتیل در کلام معصوم به خوبی تعریف شده است؛ یعنی:
«وَ رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِیلاً قَالَ قَالَ أَمِیرُاَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ بَیِّنْهُ تِبْیَاناً وَ لاَ تَهُذَّهُ هَذَّ اَلشِّعْرِ وَ لاَ تَنْثُرْهُ نَثْرَ اَلرَّمْلِ وَ لَکِنْ أَفْزِعُوا قُلُوبَکُمُ اَلْقَاسِیَةَ وَ لاَ یَکُنْ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَ اَلسُّورَةِ.»؛ قرآن را به طور کامل تبیین (روشن) کن، نه مثل شعر با شتاب و نه مثل نثر پراکنده باشد، بلکه باید قلب‌های سخت را از آن هراسان کرد و هم قاری به آخر رساندن سوره نباشد. ( کلینی۱۴۰۷، ج۲، ص۶۱۴، ح۱)
قاری با ترتیل در زمان حال و در آیه اکنون است و پیام فعلی را به بهانه فهم سریع و رسیدن به پیام بعدی قرآن ضایع نمی‌کند. قرآن کتابی است که بی‌شک برای متقین، هدایت‌کننده است. در خطبه متقین نهج‌البلاغه آمده که آنان قرآن را به ترتیل می‌خوانند. ترتیل‌خوان، اجزای قرآن را تلاوت و پیگیری می‌کند و نفس را محزون می‌کند و دوای دردهایش را با آن می‌یابد. وقتی به آیه تشویق می‌رسد، با طمع به آن دل می‌بندد و شوقش طلوع می‌کند و آن را نصب‌العین قرار می‌دهد. وقتی به آیه تخویف می‌رسد، گوش‌های قلب را به آن میل می‌دهد و صدای جهنم را در گوشش می‌بیند. (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۳ معروف به خطبه متقین)
اکنون آیا می‌توان گفت ترتیل به عنوان یک روش قرائت که در مجالس و مسابقات مرسوم است، همان معنایی را دارد که در دین و روایات ما آمده است؟

 

ارزش‌گذاری یکسان میان فعالیت‌های پژوهشی و تبلیغی و تلاوت و حفظ

واقعیت این است که درحال حاضر آن‌گونه که به برنامه‌های تلاوت و حفظ ارزش و اهمیت داده می‌شود، برنامه‌های فکری و پژوهشی مورد اهمیت نیستند؛ برای مثال در سی‌و‌دومین مسابقات بین‌اللملی قرآن کریم، جوایز نفرات اول تا پنجم به ترتیب ۶۰۰ میلیون ریال،۵۰۰ میلیون ریال،۴۰۰ میلیون ریال، ۳۵۰ میلیون ریال و ۳۰۰ میلیون ریال بود.[2] درحالی که در همان مراسم نفر اول پژوهش قرآنی ۱۲۰ میلیون ریال جایزه گرفت!
 

بیشتر بخوانید: فرهنگ سازی تدبر در قرآن


سیر مطالعاتی هماهنگی برای مطالعات قرآنی وجود ندارد

اکنون تفسیرهای متفاوتی در کشور منتشر شده‌اند؛ برخی تفاسیر عامه‌پسند هستند و تفسیر نمونه و برخی تفاسیر دیگر ، ویژه افراد اهل تدبر و پژوهش.
 
تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی
تفسیر المیزان علامه طباطبایی
تفسیرنور حجت‌الاسلام محسن قرائتی
تفسیر جامع ابراهیم بروجردی
تفسیر البرهان علامه سیدهاشم بحرانی
دوره تفسیر تسنیم آیت‌الله جوادی آملی
تفسیر مجمع‌البیان فضل‌بن‌حسن طبرسی
تفسیر موضوعی آیت‌الله جوادی آملی
نسیم حیات بهرام‌پور

 آیا سیر مشخصی متناسب با افراد برای این تفاسیر مشخص شده است؟ آیا نظام دانشگاهی ما در این خصوص پاسخی دارد؟ واقعیت این است که علاوه بر بانک مطالعات قرآنی، که کیفیت و نحوه تحقق آن محل تأمل است، برنامه مطالعاتی در کشور باید دارای سیر باشد. علاوه بر این‌ها، برخی در مورد برخی اساتید نگارش‌های تازه‌ای از قبیل خلاصه‌نویسی (در مورد آثار آیت الله جوادی آملی) و استخراج‌های موضوعی (در مورد تفسیر المیزان) منتشر شده‌اند. این فعالیت‌های پژوهشی باید قدر دانسته شوند، اما هدفمندی و مؤثر بودن آن‌ها ذیل همراهی اساتید علوم قرآن و حدیث موجب اثرات و برکات دوسویه میان نظام دانشگاهی و فعالان فرهنگی می‌شود.
علاوه بر تفاسیر، یکی از مهم‌ترین پرسش‌های علاقه‌مندان به قرآن، پرسش از ترجمه است. برخی ترجمه‌ها فنی و ادبی و برخی ساده و تحت‌اللفظی هستند. برای کسانی که درصدد شروع انس با قران هستند، چه کتابی را باید توصیه کنیم؟ کدام مؤسسه و کدام کتاب و کدام رسانه پاسخ این سوال را می‌دهد؟ برای مثال، اکنون رایج‌ترین ترجمه قرآن مربوط به مرحوم مهدی الهی قمشه‌ای است، اما آیا می‌توان نام ترجمه را بر این اثر نهاد؟ یا اینکه شرح مختصر و حاشیه‌نویسی عنوان شایسته‌تری است؟ آیا این ترجمه شایستگی معرفی به افرادی که با زبان عربی اندکی آشنا هستند را دارد؟ آیا برای کسانی که درصدد ارتباط مستقیم و از ورای حجاب‌های تفسیری هستند، راه دیگری وجود ندارد؟


ناهماهنگی با نظام دانشگاهی در رشته‌های الهیات

اساتید و دانشجویان علوم قرآن و حدیث به علت نوع منابع درسی کمتر می‌توانند در محافل عمومی حضور پیدا کنند؛ برای مثال در شبکه قرآن و معارف سیما چند نفر از اساتید مدعو از اساتید این رشته هستند؟ فارغ‌التحصیلان رشته‌های مرتبط با قرآن مانند گرایش‌های علوم قرآن و حدیث، معارف قرآن چقدر در فعالیت‌های قرآنی حضور دارند؟ یک دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، چقدر توانایی سخن‌رانی و ارائه بحث در یک محفل قرآنی را دارد؟
برخی فعالیت‌ها می‌بایست از طریق هماهنگی با وزارت علوم و ارائه بسته‌های پیشنهادی و برنامه‌های تشویقی به پژوهش‌گران پیگیری شود. به نظر می‌رسد نیاز به یک تعامل ویژه میان وزارت علوم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد و برای مثال پایان‌نامه‌ها می‌توانند به سمت نیازهای فعالیت‌های قرآنی پیش بروند.
اساساً می‌بایست در مورد رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه‌ها واقعیت‌هایی را پذیرفت:
    1. رشته علوم قرآن و حدیث در مدارس حوزه‌های علمیه به صورت رسمی تدریس نمی‌شود. حتی برخی از اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها برای تدریس دروس مرتبط با حدیث به حوزه‌ها دعوت می‌شوند.
    2. فرآیند آموزش و چینش واحدهای درسی طوری نیست که فارغ‌التحصیلان علوم قرآنی لزوماً توانایی معنی کردن همه آیات قرآن - چه برسد به احادیث - را در خود بیابند.
    3. این رشته به نوعی رشته‌ای مدرن است! نوع پرسش‌ها و طرح مسائل نزد اساتید و بالتبع دانشجویان نشان می‌دهد آن‌ها از منظر نیازها و سوالات بشر مدرن به قرآن و حدیث می‌نگرند. اولین مؤلفان برخی دروس مانند تاریخ قرآن مستشرقین بوده‌اند. گرچه بسیاری از اساتید برخی مباحث شرق‌شناسانه را شبهه دانسته و به آن‌ها پاسخ داده‌اند، اما تدوین و تألیف مباحث به شکل کنونی هم ‌روشی مدرن دارد.
    4. تحصیل در رشته علوم قرآن و حدیث، فرد را با انبوهی از سؤالات و چالش‌ها در مورد دین روبه‌رو می‌کند. تمسک به حقایقی خارج از این رشته نجات‌بخش است و در عین حال روبه‌رو شدن با دین بدون این سؤالات، نگاه عمیق را از انسان دور می‌کند؛ به ویژه آنکه بسیاری از این سؤالات در جامعه روشن‌فکری و رسانه‌ای، ظهور آشکار نداشته‌اند. علت این است که در مواد درسی بیشتر شکاکیت و نقد ترویج می‌شود تا محکمات. روال معمول پژوهش‌ها می‌بایست بر روی حل مسئله و تعارض‌ها و اشکالات باشد. اگر دغدغه نظام دانشگاهی ما تبلیغ قرآن باشد، پژوهش‌ها بومی‌تر می‌شوند.


ارزیابی‌های قرآنی

اگر سوالات آزمون سراسری کارشناسی ارشد و دکتری رشته‌های الهیاتی، به‌ویژه علوم قرآن و حدیث مورد بررسی قرار گیرند، متوجه می‌شویم اکثریت سؤالات بر جزئیات کم‌فایده و سؤالات سخت‌گیرانه از سلایق نویسندگان مفسران طرح شده است. شاید این نوع طراحی سوال به علت نیاز به گزینش سخت‌گیرانه از میان انبوه داوطلبان باشد؛ اما آیا راهی دیگر برای اصلاح نظام ارزیابی‌های هدفمند وجود ندارد؟ در ارزیابی یک عالم قرآنی باید طوری پیش رفت که درک او از اصول، مسائل اساسی و چالش‌های رایج میان اندیشمندان محک خورده شود. اما، گویا برخی سؤالات بیشتر به منظور سنجش هوش یا میزان محفوظات (و نه معلومات) است.
همین رویه در مسابقات قرآنی مفاهیم هم وجود دارد. نحوه طراحی سؤال به گونه‌ای است که به متن معرفی‌شده اصالت داده می‌شود و یا بیش از حد به سوالات کم‌فایده «چه کسی گفت؟» و «چه زمانی اتفاق افتاد؟» اهمیت داده می‌شود. اکنون مجال بررسی همه آفت‌ها نیست، اما اجمالاً این مسئله آشکار است که طراح سؤال در آغاز پرسش به انتهای کار خود کمتر می‌اندیشد؛ به آن‌جا که حفظ و نگه‌داری این معلومات در منظومه فکری فرد و جامعه به کار بیاید. به عبارت دیگر، اصلاح ارزیابی‌های قرآنی به نحوی که به رصد پیوند علم قرآنی و زندگی بینجامد و نه فقط دامن زدن به آفت حفظ مطالب به جای یادگیری در نظام آموزشی کشور.


جمع‌بندی

به طور کلی در خصوص ترویج فرهنگ تدبر و پژوهش قرآنی، چند نیاز در کشور باید مد نظر قرار گیرد:
     1. ارزش‌گذاری یکسان میان فعالیت‌های پژوهشی و تبلیغی و تلاوت و حفظ؛
     2. تلاش برای تدوین سیر مطالعاتی هماهنگ برای مطالعات قرآنی؛
     3. سیاست‌گذاری تعامل میان نظام دانشگاهی و بخش‌های فرهنگی قرآنی و اصلاح ارزیابی‌های قرآنی به نحوی که به رصد پیوند علم قرآنی و زندگی بینجامد.


پی نوشت:
[1]. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، پژوهش‌گر و عضو هیئت مؤسس و مدیر مؤسسه قرآن و عترت ۳۱۳ یار موعود.
[2]. http://irinn.ir/news/۱۰۲۴۸۷                                                   
منبع: کتاب گفتارها و نوشتارها؛ ارائه‌شده در همایش هم‌اندیشی نخبگان، فرهیختگان و پیش‌کسوتان قرآنی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد، تابستان 1396.