فرهنگ سازی قرآنی
این تحقیق به بررسی چالشها و ارائه راهکار مناسب در فرهنگسازی قرآنی پرداخته و پس از کندوکاو در این موضوع به این نتیجه رسیده که عدم تنوع و رنگ باختن آموزشهای قرآنی در جوامع اسلامی، عدم هزینه لازم برای ترویج دین مبین اسلام، عدم قهرمانسازی در افکار عمومی و رسانهها، نبود پیوند فکری و مفهومی در بین نسلهای مختلف همگی موجب نفوذ بیش از حد فرهنگ غرب بر جوامع اسلامی تلقی میشود.
تعداد کلمات 2481/ تخمین زمان مطالعه 12 دقیقه
مقدمه
فرهنگ، مجموعهای کیفی شامل ارزشها، فرآوردههای هنری، مذهبی، فلسفی، تجلیات فکری، ذوقی و عاطفی است که با ویژگی مهم آفرینندگی، حیات جوامع انسانی و تمدن بشری را ضمانت میکند. بُعد توحیدی و معنوی فرهنگ، وجه غالب آن است؛ به همین دلیل میتوان ادیان الهی را مهمترین خاستگاه فرهنگهای خلاق و مولد به شمار آورد. (اخوان کاظمی، ۱۳۸۹)در قرن بیستم و آغار قرن بیستویکم، نظریهپردازی و تحلیل انتقادی درباره فرآیندها و فرآوردههای فرهنگی در جوامع معاصر، منظرها و حجم و مطالعات گستردهای به خود اختصاص داده است؛ البته عوامل متعددی در این موضوع مؤثر بوده است؛ همچنان که مهاجرتهای گسترده و افزایش بیسابقه تماسها و ارتباطات فرهنگی باعث توجه فزاینده به تفاوتهای موجود میان فرهنگها گشته است. همچنین در کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی دوم به دلایلی، نوعی آمیختگی میان تجارت و صنعت فرهنگ مختلف، صحنه فرهنگی کاملاً دگرگون شد و فرهنگ به وجود آورد. گسترش شبکههای ارتباطی در سطح جهان موجب شد تا رسانهها نقش عمدهای در اشاعه و گسترش فرهنگ مدرن ایفا کنند. افزون بر این، فرآیند جهانی شدن، فرهنگ واکنشهای مقاومتآمیزی را برانگیخته است. (بشیریه، ۱۳۷۹)
تمییزگذاری در نگاه راهبردی از این جهت اهمیت دارد که امروزه افول و عقب افتادگی جهان اسلامی عموماً در حوزه تمدن اسلامی است، نه فرهنگ اسلامی. درحال حاضر فرهنگ اسلامی از همه فرهنگها برتر است و این همان معنای «حدیث اعتلا» از پیامبر است که: «اسلام برتری میگیرد و چیزی برآن علو و برتری نمییابد؛ این برتری به دلیل شامخیت مقام فرهنگ اسلامی است، درحالی که تمدن و پیشرفت آن از یکسو به کوشش و تلاش خود افراد جوامع بستگی دارد و از سوی دیگر به اوضاع و احوال و حوادث دوران مربوط میشود. (اخوان کاظمی، ۱۳۸۹)
خیلی از مشکلات جامعه با فرهنگسازی حل میشود و عمده قوای دشمنان در جبهه فرهنگی به کار گرفته شده است. فرهنگ سالم را با هوای سالم و قابل استنشاق میتوان مقایسه کرد. فرهنگ کشور با سرمایهگذاری وقت و امکانات لازم، باید دارای تحرک و جهتگیری ارزشی شود. (پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، ۱۳۸9)
قرآن، متنی سرشار از پیچیدگیهای زبانی و معنایی است که در زمانی مشخص و در بستر فرهنگی - تاریخی خاصی نازل شده است؛ اما بنا به اعتقاد رایج حوزه مباحث تفسیری، نوع بیانش، زمانمند و مکانمند نیست؛ و به همین دلیل، در چارچوبهای حاکم بر فضای نزول خود، محدود نشده و زیر چتر هیچ فرهنگ یا قومیتی نرفته، اما آنها را نیز در بیان خویش لحاظ کرده است. (حسینی و مطیع، ۱۳۹۲)
لازم است که برای فهم معنای چنین متنی که در بستر زمانی، بومی و فرهنگی خاصی نازل شده است، اما نه چنانکه محدود به آن فضا شده باشد و از سویی احکام معنایی دارد، که در فضای پیوستگی و یکپارچگی، معنای خود را انتظام بخشیده و بعد در لباس زبان ظهور کرده است، بیآنکه تجافی داشته باشد، بلکه حضور معنایش را در مراتب نازله خویش، حفظ کرده است، باید روشی را برگزید که با توجه به این زیرساختهای برای مطالعات قرآنی کارآمد باشد. (مطیع، 33:1387)
در قرآن مفاهیم ارزندهای وجود دارد که هر کدام از مفاهیم میتواند اشاعهدهنده فرهنگی غنی و حسابشده باشد. اگر جامعه به سوی جریانی برود که در آن ارزشگذاری جامعه منطبق با مفاهیم و آموزههای قرآنی و اسلامی باشد، بیشک جامعهای سرشار از عدل، پاکی، قداست، همکاری، نبوغ، رشد و... خواهیم داشت. لذا بر رسانهها و دستاندرکاران واجب است که به فرهنگسازی دینی، اسلامی و قرآنی توجه بیشتری داشته باشند. در این تحقیق بر آن هستیم که به بررسی چالشها و ارائه راهکار مناسب در فرهنگسازی قرآنی بپردازیم.
اهمیت فرهنگسازی قرآنی
هیچیک از تمدنهای بزرگ بشری از جمله یونانی، مصری، هندی، چینی، ایرانی و غربی همچون اسلام و تمدن اسلامی عمیقاً بر مدار و محور یک کتاب ( البته مقدس و آسمانی و وحیانی) سامان نیافته و تا این حد به فرهنگهای پیوسته با تمدنش، این چنین روایتهای چندگانه و چندگونه پربار، ژرف و شگرف نبخشیده است؛ بیآنکه اهمیت، فرآورد و دستاورد فرهنگهای دیگر، بهویژه تمدن غربی را دست کم بگیریم که به مدد علم و فناوریای که بخش مهمی از آن را از سایر تمدنها و فرهنگها (از جمله تمدن یونانی، اسلامی و ایرانی- اسلامی) گرفته و امروزه تمدن و فرهنگ غربی از پنج قرن پیش تاکنون گرایش عرفی و صورت دنیوی (سکولار) یافته است؛ اما روایتهای چندگانه پربار فرهنگ اسلامی، بیش از یک قرن نیست که بعضی گرایشهای عرفی را، آن هم عمدتاً از فرهنگ غرب یا تحت تأثیر الگوهای فرهنگی غربی، اقتباس کردهاند. (خرمشاهی،۱۳۹۰)در قرآن مفاهیم ارزندهای وجود دارد که هر کدام از مفاهیم میتواند اشاعهدهنده فرهنگی غنی و حسابشده باشد. اگر جامعه به سوی جریانی برود که در آن ارزشگذاری جامعه منطبق با مفاهیم و آموزههای قرآنی و اسلامی باشد، بیشک جامعهای سرشار از عدل، پاکی، قداست، همکاری، نبوغ، رشد و... خواهیم داشت. لذا بر رسانهها و دستاندرکاران واجب است که به فرهنگسازی دینی، اسلامی و قرآنی توجه بیشتری داشته باشند. در این تحقیق بر آن هستیم که به بررسی چالشها و ارائه راهکار مناسب در فرهنگسازی قرآنی بپردازیم.جامعه، نیازمند مؤسسات و مراکزی است که امکان قرآنآموزی (فراگیری روخوانی، و روانخوانی، تجوید، صوت و لحن، ترجمه و مفاهیم، تفسیر و حفظ قرآن) را در اختیار همگان قرار دهد. در صدا و سیما و سایر رسانهها، باید شبکهها و ستونهایی برای قرآن طراحی شود تا همگان و بهویژه اهل قرآن از آن استفاده کنند. ایجاد و گسترش رشتههای تحصیلی قرآن و تفسیر در حوزهها و دانشگاهها لازم است تا در کنار اساتید و کارشناسان سایر شاخههای دینی، اساتید و پژوهشگران قرآنی تربیت شوند و در مؤسسات آموزشی، پژوهشی و فرهنگی قرآن خدمت کنند. باید کتابهای آموزش قرآن در مدارس و دانشگاهها تدریس شود تا دانشآموزان و دانشجویان، افزون بر دروس طبیعی خود، با قرآن هم آشنا باشند. درودیوار جامعه باید با آیات قرآن مزیّن شود تا چشم رهگذران در کنار مشاهده انواع ظواهر دنیا، آیات قرآن را هم مشاهده کند. تشکیل معاونتهای قرآنی در نهادهای مختلف فرهنگی، پدیدهای قابل توجه است تا با نظارت و حمایت ایشان، برنامههای قرآنی در سطح نهادها و زیر مجموعه تحت پوشش آنها پیاده شود. قرائت قرآن در مساجد، ابتدای مجالس، محافل انس، جلسات بزرگداشت اموات و قبرستانها و همینطور قرائت قرآن در ماه مبارک رمضان و ایام اعتکاف نیز سنتهایی نیکو است که حتماً باید با رونق بیشتری ادامه یابد و... . فرهنگ قرآنی امری ضروری است که باید زیربنای همه شئون زندگی فردی و اجتماعی باشد. باید روح حاکم بر جامعه انسانی و همه لوازم مادی و معنوی آن باشد. در این نگاه، قرآن نه به عنوان یکی از امور مورد نیاز انسان و جامعه، بلکه به عنوان اصل حاکم بر همه امور مربوط با انسان و انسانیت و برپادارنده مصالح اجتماع بشری مورد توجه است: «... یلوا صفا مطهرة فیها قیمة...» (بینه، ۲ و۳)؛ ...صحیفههای پاک قرآنی را بر آنها تلاوت میکند؛ در آن صحیفهها، نوشتههایی است که احکام و معارف الهی را که برپادارنده امور جامعه انسانی است بیان میکند. (صفوی،598:1385)
همه مسلمانان به عظمت و قداست قرآن کریم اعتقاد دارند و این باور همگانی از بیانات نورانی خدای عزوجل و رسول گرامیش و اهلبیت معصوم او سرچشمه گرفته است. تمام اندیشمندان آگاه و متعهد، قرآن را زیربنای رشد افراد، خانوادهها و جوامع و قانون اساسی حکومت جاودانه الهی، به گستره همه هستی میدانند. این گزاره بدین معنی است که در حیطه نظری، مانع مهمی بر سر راه حاکمیت قرآن در جامعه اسلامی وجود ندارد؛ هرچند به موازات بینش قرآنمدار امت اسلامی، سؤالات و شبهاتی، ذهن جستجوگران حقیقت را به خود مشغول کرده و گاه، قلم برخی از نویسندگان را از راه روشن منطق و استدلال، به بیراهه تردید و انکار لغزانده است. البته به برکت وجود دانشمندان ربانی، بازار پاسخ به کجاندیشیها، همواره پررونق بوده است. موج قرآنگرایی، پس از فراز و نشیب بسیار، اینک به سمت اوج بیبدیل خود در حال حرکت است و به اعتراف کاوشگران عرصه قرآن، جهان اسلام درحال جهشی کمنظیر در وادی قرآن است و حتی میتوان گفت که سیر تطور اندیشه و عمل در میان غیر مسلمانان نیز، از این واقعیت بینصیب نمانده است. به تناسب افزایش ظرفیت اعتنا و ابتنای به قرآن کریم در عرصه جهانی، سیل شبهات و حتی حملات ناجوانمردانه به ساحت قرآن، خروشانتر از گذشته در مسیر تخطئه باور قرآنی، درحال طغیان است. به نظر میرسد که زمان تحول در چگونگی دفاع از حریم قرآن کریم فرا رسیده و باید میدان پاسخ به شبهات فراوان مربوط به قرآن را تغییر داد. واقعیت آن است که شبهات و پاسخها، تازگی ندارد و چیزی جز حجم شبهه و پاسخ و ادبیات شبههافکنی و پاسخگویی عوض نشده است. (قرشی، ۱۳۷۱)
بیشتر بخوانید: ضرورت فرهنگسازی قرآن
کمتوجهی به انسجام هدایتی قرآن کریم، تنها کمرونقی یک فعالیت قرآنی غیر لازم نیست، بلکه محرومیت از نقشآفرینی ویژه کلام وحی در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان است. بر این اساس، تدبر که فهم روشمند و هماهنگ ظاهر قرآن است، به عنوان راه فهم منسجم کتاب آسمانی، ضرورتی گریزناپذیر برای ترویج و گسترش فرهنگ قرآنی است. بدون نگاه تدبری، به هیچوجه از حاکمیت قرآن، خبری نخواهد بود؛ هرچند حضور پررنگ قرآن کریم در عرصههای مختلف، بدون جریان در متن زندگی، یعنی همان مهجوریت مدرن منتفی نخواهد بود. (صفوی، ۱۳۸۵)
قرآن انسان را از تقلیدهای کورکورانه و به دور از عقلانیت و مشروعیت باز میدارد. همان گونه که انسان نیازمند آموزش و تربیت است، نیازمند الگوسازی مناسب و سالم نیز میباشد. تقلیدگرایی بشر موجب میشود تا خود الگویابی کند و در جستو÷جوی الگوی زندگی برآید. اگر در این میان، الگوسازی مناسب و درستی انجام نشود، این ظرفیت و توانمندی بشر، یا هرز میرود و یا آن که عامل بازدارنده و عقبافتادگی شخص و یا جامعه میشود. خداوند بر اساس پاسخگویی به این نیاز بشر و جامعه است که برخی از پیامبران را به عنوان الگوهای مناسب معرفی میکند و پیامبر اکرم را به عنوان الگوی کامل و تمامعیار به تمامی جوامع بشری معرفی مینماید و برای جوامع بشری نیز امت عصر پیامبر را به عنوان شاهد و الگوی قابل پیروی جوامع مطرح میسازد. انسانها برای اینکه به شخصیت درست و سالم دست یابند و در مسیر کمالی و رشد حرکت کنند، باید الگوهای مناسبی را دارا باشند. اینجاست که فرهنگسازی از راه الگوسازی میتواند نقش خود را به خوبی ایفا نماید. این مسئله میتواند مفاهیم مهم و ویژه را برای انسان یادآوری کند و با تمسک جستن به قرآن کریم میتوان از ورود به بیراهههای زندگی اجتماعی جلوگیری نمود.
ورود به جامعهای که در آن زندگی بر پایه قرآن و اسلام بنا شده است، میتواند مشکلات را حل کند؛ چرا که مبنا مشخص است و در صورت بروز مسئلهای حلنشدنی با ورود به مفاهیم قرآنی میتوان معضل را حل نمود و عدالت را برقرار نمود.
فرهنگسازی و رسانهها
بر کسی پوشیده نیست که رسانهها یکی از عوامل مهم فرهنگسازی و البته تجلی فرهنگ در جامعه هستند و اصلاً فعالیت رسانهای خود یک کنش فرهنگی محسوب میشود که چهبسا تأثیرگذاری و ظرفیتهای تأثیرپذیری آن بیش از نهادهایی است که نام فرهنگ به خود گرفتهاند و ماهیت و کارکرد آنها در حوزه فرهنگ است. واقعت تأثیر برنامههای رادیو و تلویزیون در بسط یک رفتار فرهنگی با انتقال میراث فرهنگی به نسلهای بعدی، کمتر از مأموریتها و عملکرد نهادهایی مثل آموزش و پرورش یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست؛ به ویژه در جهان امروز که به عصر رسانهها و شبکهای شدن ساختار اجتماعی شهره است، نمیتوان تردیدی در نقش رسانهها به ویژه تلویزیون در فرهنگسازی، فرهنگپذیری و فرهنگنمایی داشت. (گیوریان و ذاکری، ۱۳۹۲)غربیها همواره در پی عوض کردن آرزوها، نگرشها و اهداف جوانان جوامع مسلمان هستند. آنها با ظاهری زیبا و سخنانی پسندیده، قصد دارند مفاهیم اصیل و غنی فرهنگ اسلامی را از بین ببرند. پوشش، گفتار و سبک زندگی غیر اسلامی در جایی که ارتش سایبری بیگانه در جنگ بر علیه اسلام و قرآن است، جای ارزشهای اسلامی را میگیرد. عذاب از آنجایی شروع میشود که رسانهها و نهادهای فرهنگی ایران نیز در مقابله با این حملهها و مشکلات از خود عکسالعمل مناسب و قدرتمندی نشان نمیدهند و فضا کاملاً باز و آزاد در جهت تغییر به سوی فرهنگی غربی میباشد. عدم تنوع و رنگباختی آموزشهای قرآنی در جوامع اسلامی، عدم هزینه لازم برای ترویج دین مبین اسلام، عدم قهرمانسازی در افکار عمومی و رسانهها، نبود پیوند فکری و مفهومی در بین نسلهای مختلف و مواردی بسیار همگی تهدیدآمیز و نگرانکننده به نظر میرسند.شرایط جدید جهانی، اوضاع خاصی برای فرهنگ و اجتماع پدید آورده است. میتوان گفت به طور کلی تغییرات و تعاملات فرهنگی در فضایی متفاوت از گذشته صورت میپذیرد. رسانهها بیش از پیش در زندگی ما حضور دارند و در مواردی بدون آنکه متوجه باشیم، ساعتها مخاطب رادیو و تلویزیون و... میشویم. رسانهها در جهان جدید، یک جهان مجازی میسازند که در این جهان مجازی، هر فردی برای برقراری ارتباط از امکانهای متعددی برخوردار است و لذا «رسانهای شدن فرهنگ و جامعه» شخصیت فرد از طریق مجموعه ارتباطات او ساخته میشود و در اینجا است که از آن سخن گفته میشود. ( باهنر، 45:1385)
واقعیت آن است که قسمت عمده نقش رسانهها در دنیای کنونی، اطلاعات و ارتباطات چنین فرهنگسازی ایدئولوژیکی است؛ به گونهای که رسانهها ارزشهای اجتماعی را بر اساس تبلیغات منظم به مخاطبان دیکته میکنند. بر اساس نظریه بازتولید،[2] رسانهها به توجیه و دلیلتراشی برای وارونهنمایی واقعیتهای اجتماعی و مشروع جلوه دادن سلطه نظامهای قدرت مبادرت میورزند. در این نظریه، رسانهها عمدتاً به خبررسانی و گزارشدهی در چارچوب مفروضات ایدئولوژیک و گفتمانی حاکم میپردازند. (دهشیری،20-19 :1381)
رسانهها به دلیل تعامل و ارتباط گسترده با مردم، از توان شناسایی نیازها و خلاهای فرهنگی جامعه برخوردارند و در عین حال با توجه به امکانات عمده برای ترویج فرهنگ و سرعت انتقال اطلاعات میتوانند همگام با سیاستگذاران فرهنگی، بیشترین نقش را در عرضه فرهنگسازی و مهندسی فرهنگی ایفا کنند و در عین حال با ارتقای انگیزههای اجتماعی و شکوفایی استعدادهای جامعه، کار ویژه تعلیمی خود را در نظام آموزشی و در فرآیند جامعهپذیری ارزشی تحقق بخشند. ( اوبرین،[3] 65:1984)
در فرهنگ، شش لایه وجود دارد؛ سه لایه نخست، هسته فرهنگ و سه لایه بعد پوسته آن را تشکیل میدهند. لایه نخست (باورها) به معنای نظام جهانبینی و اعتقادات و نوع نگرش به خدا، انسان و جهان است. لایه دوم (ارزشها) به معنای بایدها و نبایدهاست. لایه سوم (هنجارها) به معنای الگوهای رفتاری برآمده از ارزشهاست. لایه چهارم (نمادها و اسطورهها) شامل سرود، پرچم، مشاهیر و شخصیتهای علمی و فرهنگی یک کشور است. لایه پنجم (آیینها و آداب و رسوم) رفتارهای اجتماعی را شکل داده و منجر به جامعهپذیری و درونی کردن عادات و علائق اجتماعی میشود. لایه ششم را فناوریها مهارتها و نوآوریها تشکیل میدهند و ناظر بر محیط و فضای نوینی هستند که فرهنگ عمومی در بستر آن شکل میگیرد و مظهر تعامل و تبادل کنشهای اجتماعی و الگوهای ارتباطی به شمار میآید. (دهشیری، ۱۳۸۸)
رسانههای ملی میتوانند مفاهیم قرآنی را در شکلی زیبا و با احترام جلوه دهند و باعث ایجاد عشقورزی ملت مسلمان ایران به ریشه خود شوند. رسانههای ملی میتوانند با نمایش الگویی مناسب از افراد مسلمان باعث ترغیب نسل جوان به دین اسلام و مفاهیم قرآنی شوند. نهادهای فرهنگی میتوانند با آگاهسازی و ایجاد فضایی علمی و پژوهشی، خوب و بد را به کودکان، نوجوانان و جوانان بیاموزند.
نتیجهگیری
چالش پیش رو، فعالیتهای بیرحمانه و شبانهروزی غرب در جهت از بین بردن نگرش اسلامی و قرآنی است. غربیها همواره در پی عوض کردن آرزوها، نگرشها و اهداف جوانان جوامع مسلمان هستند. آنها با ظاهری زیبا و سخنانی پسندیده، قصد دارند مفاهیم اصیل و غنی فرهنگ اسلامی را از بین ببرند. پوشش، گفتار و سبک زندگی غیر اسلامی در جایی که ارتش سایبری بیگانه در جنگ بر علیه اسلام و قرآن است، جای ارزشهای اسلامی را میگیرد. عذاب از آنجایی شروع میشود که رسانهها و نهادهای فرهنگی ایران نیز در مقابله با این حملهها و مشکلات از خود عکسالعمل مناسب و قدرتمندی نشان نمیدهند و فضا کاملاً باز و آزاد در جهت تغییر به سوی فرهنگی غربی میباشد. عدم تنوع و رنگباختی آموزشهای قرآنی در جوامع اسلامی، عدم هزینه لازم برای ترویج دین مبین اسلام، عدم قهرمانسازی در افکار عمومی و رسانهها، نبود پیوند فکری و مفهومی در بین نسلهای مختلف و مواردی بسیار همگی تهدیدآمیز و نگرانکننده به نظر میرسند.نمایش پی نوشت ها:
[1]. مدرس آموزشکده فنیوحرفهای سما، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اسلامآباد غرب، ایران.
[2]. Reproduction Theory
[3].O,Bricn
منابع:
- باهنر، ناصر، رسانه و دین، انتشارات مرکز تحقیقات صدا و سیما، ۱۳۸۵.
- گیوریان، حسن و ذاکری، معصومه، نقش رسانهها بر فرهنگسازی، مطالعات رسانهای، سال هشتم، شماره بیستم، ۱۳۹۲.
- اخوان کاظمی، بهرام، تبیین نقش راهبردی فرهنگ در زمینهسازی ظهور، فصلنامه علمی پژوهشی مشرق موعود، سال چهارم، شماره ۱۳، بهار ۱۳۸۹.
- بشیریه، حسین، نظریههای فرهنگ در قرن بیستم، تهران، مؤسسه فرهنگی اینده پویان، ۱۳۷۹.
- خامنهای، سیدعلی، پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، 4/6/1386.
- حسینی، اعظمالسادات و مطیع، مهدی، پیشنهاد الگویی بر متناسبسازی روشهای معناشناسی در مطالعات قرآنی، کاوشی در پژوهشهای زبانشناختی قرآن کریم، سال دوم، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۲.
- مطیع، مهدی، معنای زیبایی در قرآن کریم، تهران: دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)، ۱۳۸۷.
- خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن در زندگی و فرهنگ عامه، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۹۰.
- صفوی، سیدمحمدرضا، ترجمه قرآن بر اساس المیزان، قم: دفتر نشر معارف، چاپ اول، ۱۳۸۵.
- قرشی، سیدعلیاکبر، قاموس قرآن، تهران: دارالکتب الإسلامیة، چاپ ششم،1371.
- دهشیری، محمدرضا، رسانه و فرهنگسازی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره دوم، شماره ۸، ۱۳۸۸.
- دهشیری، محمدرضا، نقش رسانهها در عرصهی سیاست خارجی در عصر جهانی شدن، جهانی شدن و رسانهها: مجموعه مقالات ارائهشده در سمینار رسانهای ایران و آلمان، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، ۱۳۸۱.
.o'Brien, R. (۱۹۸۴) Mass Media, education et transmission des valeurs ",
in: Series: Media Education, Paris: Unesco Publications.
منبع: کتاب گفتارها و نوشتارها؛ ارائهشده در همایش هماندیشی نخبگان، فرهیختگان و پیشکسوتان قرآنی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد، تابستان 1396.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}