چه کين است با من فلک را به دل؟

شاعر : مسعود سعد سلمان

که هر روز يک غم کند بيستم چه کين است با من فلک را به دل؟
هوايي همي بيهده زيستم از اين زيستن هيچ سودم نبود
چه گويم از اين عمر بر چيستم؟ اگر مهرباني بپرسد مرا
بخندد بر من چو بگريستم از آن طيره گشتم که بخت بدم
نداند حقيقت که من کيستم بدان حمل کردم که گردون همي