مقابله با هیولای ترس

نويسنده: فاطمه حاجي حسيني خباز



ترس حالت عاطفي پيچيده و نيرومندي است كه با علائم اضطراب از جمله ضربان قلب، نبض، عدم‌تمركز انديشه و سردرد همراه است. انسان زماني دستخوش ترس مي‌شود كه دريابد خطري زندگي او را تهديد مي‌كند. همه افراد در زندگي به نوعي دچار ترس شده‌اند. ترس انواع مختلفي دارد مانند ترس از اظهار وجود، صحبت كردن در برابر جمع، تصميم گرفتن، تغيير شغل، تنهايي و... .مي‌توان براي ترس 3سطح را در نظر گرفت.
1- ترس‌هايي كه در باره ماجراهاي ظاهري و آشكار است، مثل ترس از پيري، تنهايي، ادامه تحصيل، تغيير شغل و... مثل شخصي كه در سن 32 سالگي از پيري وحشت دارد.
2 – ترس‌هايي كه به نفس ما مربوط مي‌شود. مثل ترس از موفقيت، شكست، طرد شدگي و... كه با حالات دروني شخص در ارتباطند.
مثل شخصي كه از پيدا كردن دوستان جديد مي‌ترسد و اين سبب مي‌شود از رفتن به ميهماني‌ها و داشتن رابطه‌هاي نزديك هراس داشته باشد.
3 – سومين سطح ترس كه زيربناي همه ترس‌هاست و ترسي كه ما را به درماندگي مي‌كشاند و دو نوع ترس قبلي را نيز تحت پوشش خود دارد. مثل ترس از آنكه نتوانيد از عهده مشكلات و حوادثي كه زندگي به همراه دارد برآييد.
در اينجا لازم به ذكر است كه برخي ترس‌ها مفيد هستند و انسان را در برابر مشكلات و خطرها هشيار نگاه مي‌دارند. اما ساير ترس‌ها آنهايي كه ما را از رشد فردي باز مي‌دارند مخرب و نابجا هستند.براي غلبه بر ترس بايد معضلات زندگي را بشناسيم و منشأ آن را دريابيم. ترس اساساً مشكل تربيتي است كه از كودكي در فرد ايجاد مي‌شود و با دو باره آموزش دادن ذهن مي‌توان آن را به‌عنوان يك واقعيت زندگي به جاي مانعي در برابر زندگي پذيرفت.
در واقع ترس است كه ما را در زندگي از حركت كردن به جلو باز مي‌دارد و بهتر است ترس را احساس كنيم و به هر تقدير دست به اقدام بزنيم زيرا در آن صورت است كه احساس خوبي خواهيم داشت و از شر ترس خلاص ‌مي‌شويم. عقب راندن ترس كمتر ترسناك است تا زندگي كردن با ترس نهفته‌اي كه ناشي از احساس درماندگي است.
براي اينكه بياموزيم چگونه از ترس خود بكاهيم يكي از ارزشمندترين درس‌ها در عبارت «به عالم هستي بله بگوييد» نهفته شده است. بله گفتن يعني اعتماد داشتن به توانايي‌‌هايمان؛ يعني اينكه ما مي‌توانيم با تدبير و انديشه و راهكارهاي مختلف بر ترس‌هاي خود فائق آييم زيرا وقتي ما دست به عمل مي‌زنيم و تصميم مي‌گيريم كه بر ترس‌هاي‌مان غلبه كنيم، نه تنها ترس‌مان از بين مي‌رود بلكه اعتماد به نفس خود را تا حد زيادي افزايش مي‌دهيم و احساس خوبي پيدا مي‌كنيم زيرا به اين مسئله اعتماد پيدا مي‌كنيم كه براي مقابله با هر ترسي راه‌حلي وجود دارد و لازمه آن افزايش اعتماد به نفس است. اگر افراد نزديك و دوستان ما اعتماد به نفس بالايي داشته باشند در آن صورت تأثير بسزايي در افزايش اعتماد به نفس ما و كاهش ترس‌هاي ما خواهد داشت.
براي افزايش اعتماد به نفس بهتر است از توجه به ترس خودداري شود و ذهن را تا جايي كه مي‌شود به عاملي غيراز عامل ترس معطوف كرد، چون ذهن‌هاي بيكار همانند دست‌هاي بيكار بي‌ثمرند. مي‌توان وقت خود را با پرداختن به كارهاي مورد علاقه پر كرد، در اين صورت وقتي باقي نمي‌ماند تا به عوامل ترس و عوامل بيهوده فكر كرد.
راه ديگر براي غلبه برترس مثبت انديشي است زيرا فرد مثبت انديش با اعتماد به توانايي‌هايش بر ترس‌هايش غلبه مي‌كند و با خوشبيني راه‌هاي مقابله با ترس را پيدا كرده و دست به اقدام مي‌زند.
تلاش‌هاي مثبت براي غلبه بر ترس كاملاً مؤثرند و مي‌توان نتيجه گرفت كه خوشبختي موقعيتي است كه مي‌توان آن را پديد آورد و به‌جاي ترس از غم و شكست مي‌توان توقع آن را داشت و براي مقابله با آن شهامت لازم را كسب كرده و مي‌توان آموخت كه زندگي يك مخاطره است؛ مخاطره‌اي كه بيشتر هراس انگيز است تا آرامش بخش. انسان بر اثر ترس به‌صورت فردي درمي‌آيد كه شادي‌هاي زندگي را احساس نمي‌كند و از خوشي‌هاي آن به چيزي جز حداقل دست نمي‌يابد.
در پايان سخن بايد اين نكته را خاطرنشان ساخت كه غلبه بر ترس و مشكلات زاييده از آن، مشكلاتي كه توانايي فرد را نابود مي‌كنند و او را به گريز از واقعيت حياتي خويش وامي‌دارند، يكي از ساده‌ترين مسائل رواني است، به اين شرط كه فرد ترسان، از شهامت و دليري رويارويي با مسائل برخوردار باشد و آنها را با خردمندي و اعتماد به نفس و تعادل حل كند.
منبع: همشهری آنلاین