اصطلاحات آزادگان در اسارت (6)
 
گردآورنده : حجت الله مومنی
منبع : راسخون


 

عنوان اصطلاح : بازي جوراب

براي سرگرمي و ساختن لحظاتي شاد در اردوگاه هاي مرگ عراق، برادران آزاده نوعي بازي را ابداع كرده بودند كه به وسيله جوراب انجام مي‏شد، به اين ترتيب كه با پرتاب كردن جوراب به آسمان خنده اجباري شروع مي‏شد و با به زمين رسيدن آن، خنده مي‏بايست قطع گردد.

عنوان اصطلاح : بادكنك

صفتي بود براي افراد وابسته به منافقين و جاسوسان نفوذي.

عنوان اصطلاح : بابا بزرگ(پدر بزرگ، عبد الله)

نيروهاي مزدور بعثي و منافقين سانسور شديدي روي نامه‏هايي كه توسط برادران آزاده به ايران ارسال مي‏شد، اعمال مي‏كردند و از ارسال نامه‏هايي كه به هر نحوي در آنها نامي از امام (ره) يا مسئولان نظام و يا اطلاعات و اخبار بود جلوگيري بعمل مي‏آوردند و برادران بدين منظور از لفظ «بابا بزرگ » براي اشاره به نام حضرت امام (ره) استفاده مي‏كردند.

عنوان اصطلاح : ايران كوچك

اتّحاد و همبستگي برادران آزاده در اردوگاه موصل زبانزد دوست و دشمن بود، زيرا با توجه به سازمان و تشكيلاتي كه در اردوگاه بوجود آمده بود، عراقي ها مي‏گفتند شما در اينجا يك ايران كوچك درست كرده‏ايد.

عنوان اصطلاح : امروز آتش خيلي داغ است

وقتي عراقي ها صبح براي آمار مي‏آمدند يا اينكه افسر عراقي اوّل وقت ناراحت بود و يا علائم و قرائن رفتار سربازها نشان مي‏داد كه وضعيت حسّاس است و احتمال تنبيه وجود دارد، بين اسرا اين زمزمه مي‏پيچيد كه: امروز آتش خيلي داغ است». يعني مواظب باشيد كه احتمال كتك خوردن وجود دارد.

عنوان اصطلاح : امام جماعت كبود

يك بار برگزاري نماز جماعت لو رفت و عراقي ها متوجه شدند و در وسط نماز به درون آسايشگاه ريختند و امام جماعت را به كتك بيرون بردند و سايرين را نيز زدند. بعد از چند ساعت برادر اسيري را كه امام جماعت بود با سر و صورت و بدني يكپارچه كبود به آسايشگاه برگرداندند و به اين جهت اسرا او را با نام «امام جماعت كبود» صدا مي‏زدند.

عنوان اصطلاح : امام جماعت پنهان

در جلسه توجيهي عراقي ها به آنها گفته شده بود كه هر كس جلو صف نماز جماعت ايستاده باشد امام جماعت است و جرمش از همه بيشتر. اسرا هم براي آنكه عراقي ها را در اين برنامه ناكام بگذارند، چنين قرار گذاشته بودند كه امام جماعت در صف اول دوشادوش سايرين بايستد تا شناسايي نشوند.

عنوان اصطلاح : امام جماعت

يكي از برادران به نام «امام جماعت» مشهور شده بود و دليل آن نيز اين بود كه با توجه به ممنوعيت نماز جماعت در اردوگاه، روزي يك سرگرد عراقي به صورت ناگهاني وارد آسايشگاه شد و به طرف يكي از برادران رفت و او را براي تنبيه و شكنجه از صف بيرون كشيد و فرياد زد: «نگاهش كنيد! پيدايش كردم! او كلاه به سر دارد پس امام جماعت شما بوده است!» و آن بنده خدا به جهت داشتن كلاهي كه با جوراب درست كرده بود، به عنوان امام جماعت شناخته شد و بعدها نيز به همين نام او را صدا مي‏زدند.

عنوان اصطلاح : الوطن خالي خالي

راديو عراقي آهنگي پخش مي‏كرد كه در آن جمله «الوطن غالي غالي» گفته مي‏شدند و اسراي ايراني براي مسخره كردن عراقي ها مي‏گفتند: «الوطن خالي خالي».

عنوان اصطلاح : الحمّامات جديده

در اردوگاه تكريت براي استحمام، حمام بدين شكل كه ما در ايران مي‏شناسيم كه عبارت است از دوش و ...، وجود نداشت و فقط سطلهايي بود كه از آنها استفاده مي‏كردند و به اين سطلها «الحمامات جديده» گفته مي‏شد.

عنوان اصطلاح : الحماية

بالاي درِ اتاق نگهباني تابلويي تحت عنوان «الحمايه» نصب شده بود، ولي چيزي كه در آنجا براي اسرا وجود نداشت، حمايت بود و چون اتاق شكنجه و جنايت را تداعي مي‏كرد به همين جهت به «الجنايه» معروف شده بود.

عنوان اصطلاح : البخيل صدام

زماني كه عراقي ها با ضرب و شتم از اسرا مي‏خواستند در مدح صدام شعار «الدخيل صدام» را تكرار كنند، آنها به جاي اين كلمه، لفظ «البخيل صدام» را بكار مي‏بردند.

عنوان اصطلاح : افسر پياز

از آنجا كه بعثي‏ها همه چيز را از اسراي ايراني دريغ مي‏كردند، يكي از مأموران خود را به منظور نگهباني در آشپزخانه گماشته بودند تا مبادا پياز خام به دست آنها برسد. به همين دليل بچّه‏ها به او لقب «افسر پياز» داده بودند.

عنوان اصطلاح : اطويي

در شرايط سخت اردوگاه، برادران آزاده به بهانه‏هاي مختلف توسط بعثي‏ها تحت انواع شكنجه‏ها قرار مي‏گرفتند كه يكي از آنها سوزاندن بدن اسرا با اطوي داغ بود. در چنين مواقعي كه اسيري را با اطوي برقي مي‏سوزاندند، ساير برادران مي‏گفتند فلاني هم اطويي شده!

عنوان اصطلاح : اشياء ممنوعه

لفظ «اشياء ممنوعه» بارها در تفتيشها بكار برده مي‏شد و منظور از آن اقلامي مانند كاغذ، قلم، مُهر نماز و اشياءِ تيز بود.

عنوان اصطلاح : اشميش

اين واژه به ظرفي اطلاق مي‏شد كه به علت نبودن دستشويي در آسايشگاه‏ها از آن بدين منظور استفاده بعمل مي‏آمد.

عنوان اصطلاح : اشعه

به عمل عكسبرداي از بيماراني كه محتاج عكسبرداري بودند در زبان عراقي ها «اشعه» اطلاق مي‏شد.

عنوان اصطلاح : اسير نيست

به علت عدم وجود امكانات بهداشتي، درصد زيادي از افراد اردوگاه دچار بيماري گال مي‏شدند و اگر در اين ميان استثنائاً يك نفر دچار اين بيماري نمي‏شد، اسرا به شوخي مي‏گفتند فلاني اسير نيست.

عنوان اصطلاح : اسراي صليبي

اسرايي كه توسط صليب سرخ ثبت نام شده و داراي كارت و شماره اسارت بودند «اسراي صليبي» ناميده مي‏شدند. وجه تمايز اين اسرار با ساير اسار كه «مفقودين» خوانده مي‏شدند، حقّ مكاتبه با داخل كشور و بازرسي صليب سرخ از اردوگاه هاي آنها بود.

عنوان اصطلاح : اسراي سفارشي

در كمپ 9 اردوگاه رماديه هر قاطع، زندان انفرادي ويژه‏اي داشت و به اسرايي كه براي شكنجه شدن و تنبيه به اين زندانها فرستاده مي‏شدند، «اسير سفارشي» مي‏گفتند.

عنوان اصطلاح : استخبارات

سازمان اطلاعات و امنيت كشور عراق. اكثر كارگزاران اين سازمان از افسران متعصّب و خشن و جنايتكار حزب بعث هستند. مركز اصلي استخبارات در شهر بغداد قرار دارد. در اين مقر، علاوه بر گروهي از اسراي ايراني كه براي عراقي ها اهميت ويژه‏اي داشتند، زندانيان سياسي و مبارزان عراقي نيز نگهداري مي‏شدند. از عمده‏ترين ويژگي‏هاي زندان استخبارات، اعمال شكنجه‏هاي وحشتناك و ددمنشانه از قبيل سوزاندن دست و پا و شوكهاي الكتريكي و ... را مي‏توان نام برد.

عنوان اصطلاح : اس اس

اين اصطلاح در مورد بيماري اسهال كاربرد داشت كه در اردوگاه بسيار شايع بود.

عنوان اصطلاح : ازمار

در زبان عربي كلمه اِزمار» به معناي الاغ است. در اردوگاه يكي از بعثي‏ها اين واژه را بسيار بر زبان مي‏آورد، بطوريكه حتي در برخورد با نيروهاي خودشان هم از اين كلمه استفاده مي‏كرد و به همين دليل در بين برادران آزاده به «ازمار» معروف شده بود.

عنوان اصطلاح : اَرزاق

اين لفظ عربي، به موادّ غذايي روزانه از قبيل نان و گوشت و غيره اطلاق مي‏شد.

عنوان اصطلاح : اردوگاه وحشت (اردوگاه مرگ)

گروهي ازاسراي ثبت نام نشده كه به «مفقودين» معروف بودند، در اردوگاه هايي با شرايط بسيار سخت نگهداري مي‏شدند يكي از اين اردوگاه ها اردوگاه يازده تكريت بود كه به «اردوگاه‏ وحشت» يا «اردوگاه مرگ» مشهور شده بود.

عنوان اصطلاح : اردوگاه تبليغاتي

رجوع شود به «اردوگاه اطفال».

عنوان اصطلاح : اردوگاه بياباني

عده زيادي از اسرا را در روزهاي اول اسارت به محلّي منتقل مي‏كردند كه بياباني بي‏آب و علف بود، بدين جهت به آنجا «اردوگاه بياباني» مي‏گفتند.

عنوان اصطلاح : اردوگاه اطفال (اردوگاه تبليغاتي)

رژيم بعثي به منظور بهره‏برداري تبليغاتي و ساير اهداف خود، افراد كم سن و سال و نوجوانان را در محلّي به نام «اردوگاه اطفال» جمع آوري كرده بود كه بارها از آنجا فيلمبرداري كردند و در تلويزيون پخش شد. البته مقاوت و از خود گذشتگي نوجوانان آزاده اكثر نقشه‏هاي رژيم بعثي را نقش بر آب مي‏كرد.

عنوان اصطلاح : ارتش قلي

قلي، مترادف «ابولي»، اسم مستعار صدام حسين بود. در اردوگاه وقتي قصد صحبت از ارتش عراق بود از لفظ «ارتش قلي» به منظور گمراه ساختن جاسوسان استفاده مي‏شد.

عنوان اصطلاح : احمد مقوّا

اسم مستعار يكي از نگهبانان عراقي به نام «جُندي احمد» وي چهره‏اي كريه، قدي بلند و اندامي لاغر داشت و از خصوصيات بارز او ناسزاگويي و فحّاشي فراوان بود. وجه تسميه او به «احمد مقوّا» در اين بود كه به هنگام راه رفتن تلوتلو مي‏خورد و مانند مقوّايي بود كه باد آن را به حركت در آورده باشد.

عنوان اصطلاح : احمد تكريتي

احمد آرزومند، يكي از اسراي بسيار متعهّد و شجاعي بود كه در دوران اسارت يك بار كلمه تكريتي را به پاشنه كفش كتاني خود نوشته بود و به همين دليل عراقي ها او را يك هفته تمام شكنجه كردند و مي‏گفتند: تو چطور و با چه جرأتي نام زادگاه صدام را به كفش خود نوشته‏اي و با آن به توالت هم مي‏روي؟ خلاصه به دليل اين شيرينكاري، از آن تاريخ به بعد به «احمد تكريتي» معروف شد.

عنوان اصطلاح : اَحْ سنت

اين كلمه شكل جدا شده «احسنت» است و هرگاه شخصي قصد تحسين طنزآميز ديگري را داشت، اين كلمه را به اين شكل اداء مي‏كرد و اين يك شوخي بود؛ يعني اوّل «اَحْ» را مي‏گفت و بعد «سنت» را اضافه مي‏كرد.

عنوان اصطلاح : اتاق مرگ

اصطلاح رايج در اردوگاه هاي ديگر. رجوع شود به «اتاق پذيرايي».

عنوان اصطلاح : اتاق سياسي

در برخي از اردوگاه ها (از قبيل اردوگاه عنبر كمپ هشت) محلي بود به نام «اتاق سياسي» كه سوابق مربوط به آزادگان و اسرا در آنجا نگهداري مي‏شد.

عنوان اصطلاح : اتاق خلوت

محلهاي خلوتي مثل حمّام و يا كلاً جاهاي خلوتي كه بچّه‏ها براي تنبيه جاسوسان در نظر مي‏گرفتند تا در فرصت مناسب آنها را در آنجا گير بيندازند و تنبيه كنند، «اتاق خلوت» ناميده مي‏شد.

عنوان اصطلاح : اتاق خرس

بر سر درِ اتاق نگهباني عراقي ها عبارت :اتاق الحرس» نوشته شده بود. ما نيز كه آنها را مي‏شناختيم و مي‏دانستيم چه جانوراني هستند، به آنجا «اتاق خرس» مي‏گفتيم.

عنوان اصطلاح : اتاق پذيرايي (اتاق مرگ)

اتاق نگهبانان عراقي كه اغلب اسرا را در داخل آن مورد ضرب و شتم قرار مي‏دادند، به «اتاق پذيرايي» معروف شده بود.

عنوان اصطلاح : ابولي (عبدلي)

برادران آزاده هر زمان كه مي‏خواستند در مورد صدام حسين صحبت كنند، از واژة «ابولي» استفاده مي‏كردند تا جاسوسان و عراقي ها متوجه مقصودشان نشوند.

عنوان اصطلاح : ابوزاويه

عراقي ها اين لقب را به كسي مي‏دادند كه هنگام صف آمار در آخرين رديف و گوشه آسايشگاه مي نشست. اين لقب اولين بار به برادر آزاده حسين عزيزي از تهران نسبت داده شد.

عنوان اصطلاح : ابو مشاكل

عراقي ها به افرادي كه هميشه براي افرادي درد سر ايجاد مي‏كردند و در مسائلي كه در اردوگاه پيش مي‏آمد دخيل بودند، «ابومشاكل» لقب مي‏دادند.

عنوان اصطلاح : ابن ملجم

لقب يكي از نظاميان عراقي بود كه با كوچكترين بهانه‏اي به ضرب و شتم و شكنجة اسرا مي‏پرداخت.

عنوان اصطلاح : ابليس

اسم مستعار يكي از عراقي ها به نام علي بود. وي كه از نيروهاي بعثي اردوگاه بود، علي رغم داشتن ظاهري آرام، روحيه‏اي شيطاني و عقده‏اي داشت.

عنوان اصطلاح : ابريق

ابريق لفظي عربي و مترادف با كلمة فارسي آفتابه است. عراقي ها هر دو سال يك بار نسبت به تعويض تعداد معدودي آفتابه كه مورد استفادة حدود سه هزار نفر بودة اقدام مي‏كردند و به اين جهت اسرا با آب كردن موادّ پلاستيكي و يا آفتابه‏هاي ديگر، به تعمير سوارخ‏شدگي و يا شكستگي اين وسيله‏ها مي‏پرداختند.

عنوان اصطلاح : اِبْرَة

اِبره لغتي عربي و به معناي سوزن است. در بسياري از اردوگاه ها همراه داشتن سوزن ممنوع بود و حتي براي تعمير پوشاك نيز در اختيار اسيران قرا نمي‏گرفت. به اين جهت اسراي ايراني در دوران اسارت از ابزار و وسايل ابتدايي مثل استخوان‏هاي نازك موجود در غذا و يا از سيم خاردار با پاره‏اي تغييرات به عنوان سوزن براي دوخت و دوز استفاده مي‏كردند.

عنوان اصطلاح : آيينة نگهباني

در زمان برگزاري نماز جماعت و يا ساير آيينها و مراسم، يكي از برادران كه عهده‏دار نگهباني بود، تكّه آيينه‏اي را به دستة مسواك يا نوك انگشت و يا قطعه‏چوبي مي‏بست و براي كنترل رفت و آمد نگهبانان عراقي و آگاه ساختن بموقع سايرين، از ميان ميله‏هاي پنجره از آن استفاده مي‏كرد.

عنوان اصطلاح : آهني

روزي يكي از افسران عراقي وارد آسايشگاه شد و ديد يكي از برادان آزاده مشغول اقامة نماز و در حال سجده است و او با ميلة آهني بر سر آن برادر كوبيد و از آن پس «آهني» لقب گرفت.

عنوان اصطلاح : آنتن (بي سيم)

به افرادي گفته مي‏شد كه اخبار مربوط به آسايشگاه‏ها و اسرا را به منظور دريافت امكانات بيشتر و يا خيانت، به خارج انتقال مي‏دادند.

عنوان اصطلاح : آمپول ضدّ عاشورا

به هنگام فرا رسيدن ايّام عزاداري سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) نيروهاي عراقي به منظور جلوگيري از برپايي مراسم سوگواري و براي كِسِل كردن آزادگان، تحت عنوان پيشگيري از كزاز، اقدام به واكسن زدن اسرا مي‏كردند كه به نام آمپول و واكسن ضدّ عاشورا در اردوگاه ها معروف شده بود.

عنوان اصطلاح : آفتابه را آب كنيد

رمز اعلام خطر رجوع شود به «آسمان ابري است».

عنوان اصطلاح : آفتابگردان

يكي از اسرا در اردوگاه موصل از هنگام آزادباش، يعني از صبح تا ظهر، چهرة خود را مقابل آفتاب نگاه مي‏داشت و بعد از آمار ظهر نيز همين كار را ادامه مي‏داد و بدين جهت به «آفتابگردان» شهرت پيدا كرده بود.

عنوان اصطلاح : آفتاب پرست

از آنجا كه دشمن بعثي كينة عميقي نسبت به اسلام داشت، به عناوين مختلف در آزار و شكنجه برادران آزادة ايراني مي‏كوشيد. در اين بين يكي از سربازان عراقي كه شقاوت و بيرحمي را از حد گذرانده بود تابستانها كه گرما بيداد مي‏كرد، اگرچشمش به آزاده‏اي مي‏افتاد كه در سايه نشسته بود، به سوي او هجوم مي‏برد و با وارد آوردن ضربات كابل مجبورش مي‏كرد از سايه به زير تابش طاقت فرساي خورشيد برود. به همين دليل به «آفتاب پرست» معروف شده بود.

عنوان اصطلاح : آفت عراقي

در اردوگاه موصل 3 عده‏اي از برادران اقدام به باغباني و كاشت سبزيجات در محوّطة اردوگاه كرده بودند. گاهي از مواقع تمام يا قسمتي از محصولات اين باغچه توسط عراقي ها سرقت مي‏شد كه در اين هنگام بچّه‏ها مي‏گفتند محصول را آفت عراقي زده است.

عنوان اصطلاح : آش داغ

هر وقت كه بنا به دلايلي از قبيل لو رفتن جريان خاصي، احتمال شكنجه و ضرب و شتم عمومي و يا كتك خوردن فرد خاصي مي‏رفت، اين اصطلاح به عنوان رمز شايع مي‏شد.

عنوان اصطلاح : آسمان ابري است (آفتابه را آب كنيد)

اصطلاحاً رمزي بود براي مطلع ساختن سايرين از وجود نگهبانان عراقي و افراد ستون پنجم و آنتنها در محوّطة آسايشگاه.

عنوان اصطلاح : آسايشگاه دجّالين

دشمن عدة زيادي از نيروهاي مخلص و كساني را كه پايبندي بيشتري نسبت به انجام فرايض داشتند (غالباً از فرماندهان، روحانيون و پاسداران) و نسبت به هدايت و ارشاد سايرين نيز همّت مي‏گماردند، تحت عنوان «دجّال» در آسايشگاه مخصوصي به نام «آسايشگاه دجّالين» جمع آوري كرده بود مثل آسايشگاه هفت اردوگاه موصول (قاعة دجّالين).

عنوان اصطلاح : آژ - يخ

اين كلمه اسم رمزي بود كه در مورد يكي از جاسوسان نفوذي دشمن بكار برده مي‏شد تا سايرين را از حضور او مطلع سازند. كار روزانة اين شخص گشت‏زني و جمع‏آوري خبر براي عراقي ها بود.

عنوان اصطلاح : آزمايشگاه

بچّه‏ها به محلّ شكنجه و شكنجه‏گاه، «آزمايشگاه» مي‏گفتند، زيرا در آنجا بود كه تأثير دعا و عمق ايمان و مقاومت آزادگان مورد آزمايش قرار مي‏گرفت.

عنوان اصطلاح : آزادگاه

برخي از آزادگان به جاي لفظ اردوگاه از اصطلاح «آزادگاه» در مكاتبات و محاورات استفاده مي‏كردند.

عنوان اصطلاح : آدمكش

در اردوگاه شانزده تكريت، يكي از پزشكان عراقي كه در لباس طبابت اسرا را شكنجه مي‏كرد به نام « آدمكش» معروف شده بود.

عنوان اصطلاح : آب و علف

«آب و علف» به نوعي غذا اطلاق مي‏شد كه محتويات و مخلّفات آن فقط شامل آب و علف (به اصطلاح سبزي) بود و عراقي ها آن را به عنوان قرمه‏سبزي در برنامه غذايي اردوگاه موصل 1 قرار داده بودند ولي اثري از گوشت و سبزي و ... در آن ديده نمي‏شد...

عنوان اصطلاح : آب از نو مي‏آيد (هوا صليبيه)

هر زمان كه بازرسان صليب سرخ جهاني جهت بازديد به اردوگاه مي‏آمدند، نيروهاي عراقي نيز آب لوله‏كشي اردوگاه را وصل مي‏كردند و آب جريان مي‏يافت. به همين جهت براي اطلاع سايرين از بازديد صليب سرخ، اصطلاحاً گفته مي‏شد «آب از نو مي‏آيد».
منبع : منبع:سایت نوید شاهد