گامهای داشتن فرزندی خلاق (گام اول)
خلاقیت از قید فرمول رهاست برخلاف حل مسئله بیش از خلاقیت از چارچوب متأثر است؛ یعنی به دستورالعمل یا هدایت حساس است. فرد خلاق کسی است که میتواند راهحلهای نو ارائه دهد. ارائه دادن هر چیزی اعتمادبهنفس میخواهد؛ اگر خلاقانه و نو باشد که بیشتر. اعتمادبهنفس یکی از زیرساختهای ضروری است برای خلاقیت. در این مقاله به راهکارهای افزایش اعتمادبهنفس پرداختهایم.
چکیده
خلاقیت از قید فرمول رهاست برخلاف حل مسئله بیش از خلاقیت از چارچوب متأثر است؛ یعنی به دستورالعمل یا هدایت حساس است. فرد خلاق کسی است که میتواند راهحلهای نو ارائه دهد. ارائه دادن هر چیزی اعتمادبهنفس میخواهد؛ اگر خلاقانه و نو باشد که بیشتر. اعتمادبهنفس یکی از زیرساختهای ضروری است برای خلاقیت. در این مقاله به راهکارهای افزایش اعتمادبهنفس پرداختهایم.
تعداد کلمات 1027 زمان مطالعه 5دقیقه
خلاقیت از قید فرمول رهاست برخلاف حل مسئله بیش از خلاقیت از چارچوب متأثر است؛ یعنی به دستورالعمل یا هدایت حساس است. فرد خلاق کسی است که میتواند راهحلهای نو ارائه دهد. ارائه دادن هر چیزی اعتمادبهنفس میخواهد؛ اگر خلاقانه و نو باشد که بیشتر. اعتمادبهنفس یکی از زیرساختهای ضروری است برای خلاقیت. در این مقاله به راهکارهای افزایش اعتمادبهنفس پرداختهایم.
تعداد کلمات 1027 زمان مطالعه 5دقیقه
رضیه برجیان
خلاقیت
خلاقیت دوست بسیار خوبی است؛ چون همان است که هنگام مشکلات بدان نیاز داریم. گرچه خلاقیت با هنر حل مسئله تفاوت دارد؛ در حل مسائل و مشکلات پیش روی انسان کمک مؤثری است. خلاقیت توانایی شکل دادن به ترکیب تازهای از نظرها برای رسیدن به یک نیاز یا برآمدن یک هدف است. کار خلاق آن است که هم تازه (نه تکراری و تقلیدی) باشد و هم متناسب (هر چیز نویی جالب نیست). کارهای عجیب و نامتعارف لزوماً خلاقانه نیستند. برای مثال دراز کشیدن وسط خیابان یا مهتابی را بهجای ساندویچ گاز زدن شاید نو و عجیب باشد؛ ولی بههیچروی بهدردبخور و ارزشمند نیست. نکته دیگر آنکه کارهای خلاقانه لزوماً علمی نیستند. همانقدر که نظریه و ایدهای نو در فلسفه، ریاضی، روانشناسی و... میتواند خلاقانه باشد، سوپی جدید، نقاشیای زیبا یا یک کاردستی میتواند خلاقانه به شمار آید.
خلاقیت حتی بار ارزشی ندارد و لزوماً ناظر به کارهای مثبت نیست. یک دزد حرفهای خلاقیت خود را در راه سرقت و کلاهبرداری صرف میکند. این کار از جهتی خلاقانه اما منفی است. پس در کنار پرورش خلاقیت باید به پرورش اخلاق نیز پرداخت[1]؛ وگرنه میشود حکایت آن دزد که چون با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا.
خلاقیت حتی بار ارزشی ندارد و لزوماً ناظر به کارهای مثبت نیست. یک دزد حرفهای خلاقیت خود را در راه سرقت و کلاهبرداری صرف میکند. این کار از جهتی خلاقانه اما منفی است. پس در کنار پرورش خلاقیت باید به پرورش اخلاق نیز پرداخت[1]؛ وگرنه میشود حکایت آن دزد که چون با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا.
تفاوت حل مسئله با خلاقیت
در روانشناسی افزون بر خلاقیت مفهومی به نام حل مسئله داریم؛ یعنی فرآیندی که طی آن مسئله و مشکلی حل میشود. بین خلاقیت و حل مسئله تفاوتهایی است که باید به آن توجه کرد. هر خلاقیتی به حل مسئله نمیانجامد و هر حل مسئلهای لزوماً خلاقانه نیست. حل مسئله بیش از خلاقیت از چارچوب متأثر است؛ یعنی به دستورالعمل یا هدایت حساس است درحالیکه خلاقیت از قید فرمول رهاست. حل مسئله به پاسخی معین و معلوم میانجامد، درحالیکه در خلاقیت افزون بر راهحلهای متفاوت هیچ نتیجهای از پیش معلوم نیست. حل مسئله روشی است که میتواند خلاقانه باشد و فرد خلاق نیز از سبکهایی که با روش افراد معمولی متفاوت است استفاده میکند؛ با این تفاوت که فکر دیگران در این واگرایی مانع عملکرد حل مسئله در او نمیشود.
کارهای خلاقانه لزوماً علمی نیستند.
باید توجه داشت که رهایی از قید فرمول به معنای خارج بودن از آن نیست، بلکه به معنای پیروی نکردن از فرمولهای شناختهشده است.[2] هر فرد تواناییهای شگرف و رویهای دارد و نظرها و ایدههای خوبی در سر میپروراند؛ اما برخی به دلیل اعتماد نداشتن به خود حتی جرئت بیان آنها را نیز ندارند. آنان برای خود ارزش قائل نیستند و همواره دیگران را بهتر از خود میدانند. ازاینرو کمرو، زودرنج و گوشهنشین میشوند و رفتهرفته نهال خلاقیتشان به خشکی میگراید.[3]
اعتمادبهنفس را اینگونه میتوان تعریف کرد: میزان احترام و ارزشی که هر فرد برای خود قائل است و میزان اعتمادی که به خود و تواناییهای خود دارد، اعتمادبهنفس نامیده میشود.
حضور در جمعهای دوستانه و شرکت در فعالیتهای گروهی باعث افزایش اعتمادبهنفس میشود. همینطور هم سرزنش و به رخ کشیدن ضعفها و ناتواناییهای افراد نیروی اعتمادبهنفس را در ایشان سست میکند.
کارهای خلاقانه لزوماً علمی نیستند.
باید توجه داشت که رهایی از قید فرمول به معنای خارج بودن از آن نیست، بلکه به معنای پیروی نکردن از فرمولهای شناختهشده است.[2] هر فرد تواناییهای شگرف و رویهای دارد و نظرها و ایدههای خوبی در سر میپروراند؛ اما برخی به دلیل اعتماد نداشتن به خود حتی جرئت بیان آنها را نیز ندارند. آنان برای خود ارزش قائل نیستند و همواره دیگران را بهتر از خود میدانند. ازاینرو کمرو، زودرنج و گوشهنشین میشوند و رفتهرفته نهال خلاقیتشان به خشکی میگراید.[3]
اعتمادبهنفس را اینگونه میتوان تعریف کرد: میزان احترام و ارزشی که هر فرد برای خود قائل است و میزان اعتمادی که به خود و تواناییهای خود دارد، اعتمادبهنفس نامیده میشود.
حضور در جمعهای دوستانه و شرکت در فعالیتهای گروهی باعث افزایش اعتمادبهنفس میشود. همینطور هم سرزنش و به رخ کشیدن ضعفها و ناتواناییهای افراد نیروی اعتمادبهنفس را در ایشان سست میکند.
افرادی اعتمادبهنفس بالایی دارند که از کودکی به آنان مسئولیت و فرصت تصمیمگیری دادهشده است. توصیههایی به والدین جهت افزایش اعتمادبهنفس کودکان
1- به کودکان خود محبت کنید. ایجاد این احساس که در نزد دیگران ارزشمند، پسندیده و دوستداشتنی است، به احساس خوب و ارزشمند بودن فرد کمک میکند. این مسئله گام مهمی در جهت ارتقای اعتمادبهنفس کودکان است. بر این مسئله در متون دینی ما نیز تأکید شده است. در سیره رسول خداﷺ آمده است ایشان هر روز صبح بر سر فرزندانشان دست نوازش میکشیدند.
2- به شخصیت کودک احترام بگذارید. مشورت با فرزند و نظرخواهی از او در نشستهای خانوادگی، گوش دادن به سخنانش، پاسخ دادن به پرسشهایش، پذیرش احساسات او و ...، نمونههایی از احترام گذاشتن به کودک است.
3- موقعیتی را فراهم کنید تا کودکان تجربههایی موفقیتآمیز داشته باشند. اگر کودک در زمینههای گوناگونی مانند ورزش، حل مسئله، مهارتهای اجتماعی و... احساس موفقیت کند. این احساس با ترغیب دیگران و لذت همراه میشود و احساس خوب بودن را در ابعاد گوناگون برای فرد ر پی خواهد داشت. درنتیجه اعتمادبهنفس کودک بالا خواهد رفت.[4]
4- با واگذاری برخی از کارها به فرزندتان در او احساس مسئولیت ایجاد کنید. این کار باعث میشود توانایی او برای پذیرش و انجام دادن مسئولیتها افزایش یابد. افرادی اعتمادبهنفس بالایی دارند که از کودکی به آنان مسئولیت و فرصت تصمیمگیری دادهشده است. وابستگی بسیار به دیگران بهویژه در انجام فعالیتهای روزانه یکی از دلایل کمبود اعتمادبهنفس در کودکان است. امام رضا میفرمایند: «از کودک بخواه با دست خودش صدقه دهد؛ گرچه بهاندازه تکهای نان یا مشتی خوراکی باشد.» چنین رفتاری حس ارزشمند بودن را در کودک بالابرده و اعتمادبهنفسش را افزایش میدهد. همچنین روحیه بخشندگی را در او تقویت میکند.
5- به عقاید کودکتان احترام بگذارید و اجازه دهید که خودش انتخاب کند. در عمل به او بیاموزید که مجبور نیست عقایدی مشابه باورهای شما داشته باشد. وقتی به کودک خود اعتماد میکنید و به او حق انتخاب میدهید، او نیز میآموزد به خود و انتخابش اعتماد کند. بدین ترتیب نهال اعتمادبهنفس در وجودش کاشته میشود. البته این حق انتخاب بیحدوحصر نیست و متناسب با سن کودک محدودهاش معین میشود. آزادی بیحدوحصر بهجای افزایش اعتمادبهنفس زمینهساز اضطراب را در فرزندتان میشود.[5]
6- کودک شما همان میشود که میاندیشد. این افکار انسان است که زندگی او را میسازد. به یاد داشته باشید کودک شما از نخستین لحظههای زندگی افکاری دارد که شما آنها را شکل میدهید. این رفتارهای شماست که نگرش کودکتان را درباره خودش شکل میدهد. حال اگر توانستید با رفتارتان تصویر زیبایی بر لوح جان او رسم کنید، در آینده از دیدن آن به جد خواهید آمد وگرنه فرزندی ضعیف بیاراده و بدون اعتمادبهنفس خواهید داشت.[6]
2- به شخصیت کودک احترام بگذارید. مشورت با فرزند و نظرخواهی از او در نشستهای خانوادگی، گوش دادن به سخنانش، پاسخ دادن به پرسشهایش، پذیرش احساسات او و ...، نمونههایی از احترام گذاشتن به کودک است.
3- موقعیتی را فراهم کنید تا کودکان تجربههایی موفقیتآمیز داشته باشند. اگر کودک در زمینههای گوناگونی مانند ورزش، حل مسئله، مهارتهای اجتماعی و... احساس موفقیت کند. این احساس با ترغیب دیگران و لذت همراه میشود و احساس خوب بودن را در ابعاد گوناگون برای فرد ر پی خواهد داشت. درنتیجه اعتمادبهنفس کودک بالا خواهد رفت.[4]
4- با واگذاری برخی از کارها به فرزندتان در او احساس مسئولیت ایجاد کنید. این کار باعث میشود توانایی او برای پذیرش و انجام دادن مسئولیتها افزایش یابد. افرادی اعتمادبهنفس بالایی دارند که از کودکی به آنان مسئولیت و فرصت تصمیمگیری دادهشده است. وابستگی بسیار به دیگران بهویژه در انجام فعالیتهای روزانه یکی از دلایل کمبود اعتمادبهنفس در کودکان است. امام رضا میفرمایند: «از کودک بخواه با دست خودش صدقه دهد؛ گرچه بهاندازه تکهای نان یا مشتی خوراکی باشد.» چنین رفتاری حس ارزشمند بودن را در کودک بالابرده و اعتمادبهنفسش را افزایش میدهد. همچنین روحیه بخشندگی را در او تقویت میکند.
5- به عقاید کودکتان احترام بگذارید و اجازه دهید که خودش انتخاب کند. در عمل به او بیاموزید که مجبور نیست عقایدی مشابه باورهای شما داشته باشد. وقتی به کودک خود اعتماد میکنید و به او حق انتخاب میدهید، او نیز میآموزد به خود و انتخابش اعتماد کند. بدین ترتیب نهال اعتمادبهنفس در وجودش کاشته میشود. البته این حق انتخاب بیحدوحصر نیست و متناسب با سن کودک محدودهاش معین میشود. آزادی بیحدوحصر بهجای افزایش اعتمادبهنفس زمینهساز اضطراب را در فرزندتان میشود.[5]
6- کودک شما همان میشود که میاندیشد. این افکار انسان است که زندگی او را میسازد. به یاد داشته باشید کودک شما از نخستین لحظههای زندگی افکاری دارد که شما آنها را شکل میدهید. این رفتارهای شماست که نگرش کودکتان را درباره خودش شکل میدهد. حال اگر توانستید با رفتارتان تصویر زیبایی بر لوح جان او رسم کنید، در آینده از دیدن آن به جد خواهید آمد وگرنه فرزندی ضعیف بیاراده و بدون اعتمادبهنفس خواهید داشت.[6]
پی نوشت
[1] نام این کتاب با شما، ص 13-14.
[2] همان، ص 16.
[3] همان، ص 24-25.
[4] ترسی بود ترسی نبود، ص 23-24.
[5] چند ایست تا بیست، ص 33-34.
[6] همان، 36.
منابع
عباسی آغوی، محمد مهدی، نام این کتاب با شما،قم موسسه آموزشی –پژوهشی امام خمینی.
امیری، حسین، ترسی بود ترسی نبود، قم موسسه آموزشی –پژوهشی امام خمینی.
همتی ، مجید، چند ایست تا بیست، قم موسسه آموزشی –پژوهشی امام خمینی.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}