طبقهی وابسته به استعمار (قسمت دوم)
روشنفکران وابسته، روحانیون وابسته و بسیاری از افرادی که در مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده بدون مالکیت وسایل تولید بلکه به علت موقعیت خاص خود در سازمان اجتماع دارای ثروت و مکنت شده اند و به طور کلی افراد.
وابستگی به استعمار بروش سرمایهگذاری
چکیده:
زمینداران بزرگ، شیوخ و سران قبایل و عشایر، سرمایه داران بزرگ، نظامیان وابسته، بخش عمده ای از تکنوکراتها، بوروکرات ها، روشنفکران وابسته، روحانیون وابسته و بسیاری از افرادی که در مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده بدون مالکیت وسایل تولید بلکه به علت موقعیت خاص خود در سازمان اجتماع دارای ثروت و مکنت شده اند و به طور کلی افراد.
تعداد کلمات: 1186 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
زمینداران بزرگ، شیوخ و سران قبایل و عشایر، سرمایه داران بزرگ، نظامیان وابسته، بخش عمده ای از تکنوکراتها، بوروکرات ها، روشنفکران وابسته، روحانیون وابسته و بسیاری از افرادی که در مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده بدون مالکیت وسایل تولید بلکه به علت موقعیت خاص خود در سازمان اجتماع دارای ثروت و مکنت شده اند و به طور کلی افراد.
تعداد کلمات: 1186 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
تویسنده: شاپور رواسانی
در سرزمینهایی که تجاوز دول اروپایی با قهر و غلبه نظامی آغاز گردیده، می توان جوانه های تشکیل و رشد طبقه وابسته به استعمار را در سازمانهای اداری و نظامی مستعمراتی و در کشورهای عقب نگهداشته شده امروزی به تفاوت در سازمانهای سیاسی و نظامی و سپس با کشاندن این کشورها به بازار جهانی سرمایه داری در میان زمینداران بزرگ، تجار بزرگ و بالأخره بورژوازی کمپرادور نشان داد.
این ترکیب در همه جا، در یک مستعمره و کشور عقب نگهداشته شده در همه دوره ها ثابت نیست و به طور عمده بر حسب تغییر نیازهای اقتصادی و لذا سیاسی و نظامی استعمار سرمایه داری تغییر می کند؛ در نتیجه، اقشاری تضعیف یا برکنار می شوند و اقشاری تقویت یا جایگزین می گردند اما در هر حال وابستگی به استعمار سرمایه داری و سلطه اقتصادی و سیاسی و نظامی سازمان یافته آن حفظ می شود.
زمینداران بزرگ، شیوخ و سران قبایل و عشایر، سرمایه داران بزرگ، نظامیان وابسته، بخش عمده ای از تکنوکراتها، بوروکرات ها، روشنفکران وابسته، روحانیون وابسته و بسیاری از افرادی که در مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده بدون مالکیت وسایل تولید بلکه به علت موقعیت خاص خود در سازمان اجتماع دارای ثروت و مکنت شده اند و به طور کلی افراد،. اقشار و طبقاتی که با داشتن مشاغل، مواضع و روابط مختلف چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی به استعمار سرمایه داری خدمت می کنند با آن رابطه و به استعمار سرمایه داری اتکا دارند می توانند در ترکیب طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری شرکت نمایند. با بررسی ترکیب گروههای وابسته به استعمار و حضور و شرکت اقشار و طبقات مختلف در ترکیب طبقه وابسته به استعمار روشن می شود که بورژوازی کمپرادور بخشی از این ترکیب است و نه همه آن.
این ترکیب در همه جا، در یک مستعمره و کشور عقب نگهداشته شده در همه دوره ها ثابت نیست و به طور عمده بر حسب تغییر نیازهای اقتصادی و لذا سیاسی و نظامی استعمار سرمایه داری تغییر می کند؛ در نتیجه، اقشاری تضعیف یا برکنار می شوند و اقشاری تقویت یا جایگزین می گردند اما در هر حال وابستگی به استعمار سرمایه داری و سلطه اقتصادی و سیاسی و نظامی سازمان یافته آن حفظ می شود.
با بررسی ترکیب طبقه وابسته به استعمار در هر دوره و کشور می توان نشان داد که قدرت سیاسی در دست کدام بخش از این طبقه قرار دارد و نفوذ و سلطه کدام دولت استعماری بارز است. برای توضیح و تشریح این مطالب ذکر این نکته ضروری است که به علت رشد وسایل تولید در کشورهای استعماری سرمایه داری نوع و میزان کالاهای صادراتی، کمیت و کیفیت سرمایه گذاری در بخشها و رشته هایی که سرمایه گذاران خارجی بدان علاقمندند و همچنین کیفیت و کمیت احتیاجات کشورهای سرمایه داری استعماری به مواد معدنی و محصولات کشاورزی مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده و به طور کلی مجموعه روابط اقتصادی کشورهای سرمایه داری استعماری با این سرزمینها بر حسب تغییر اختیاجات صنعتی و مصرفی کشورهای سرمایه داری استعماری تغییر میکند و در هر دوره تاریخی، آن بخش از طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری در کشور عقب نگهداشته شده قدرت سیاسی و نظامی را به دست می گیرد که با احتیاجات اقتصادی و سیاست عمومی آن دوره استعمار سرمایه داری متناسب بوده و قادر به رفع نیازها و اجرای سیاست عمومی استعمار باشد یا لااقل در آن جهت اقدام کند. به طور مثال هر قدر نفوذ سرمایه های خارجی در کشور عقب نگهداشته شده ای زیادتر و احتیاج استعمار سرمایه داری به پایه گذاری و توسعه صنایع وابسته بیشتر شود، مناسبات سرمایه داری وابسته در این کشور عقب نگهداشته شده توسعه می یابد و از قدرت سیاسی زمینداران بزرگ کاسته می شود و به قدرت سیاسی سرمایه داران صنعتی وابسته و بانکداران وابسته به استعمار در دولت افزوده میگردد. در این دوره تنها آن گروه از زمینداران بزرگ در قدرت دولت شرکت داده می شوند که از سیاست جدید (احتیاجات جدید) استعمار سرمایه داری پیروی نمایند. در شرایطی که سلطه استعمار سرمایه داری جنبه سلطه کالایی داشته باشد، صاحبان سرمایه های تجاری بزرگ و واردکنندگان کالاهای خارجی در بازار نفوذ بیشتری در دولت دارند و سیاست اقتصادی دولت را در جهت توسعه واردات و گسترش سلطه (سرمایه داران محلی که برای پرده پوشی به آن بخش صنعتی گفته می شود) بخش «خصوصی» در همه زمینه ها رهبری میکنند.
بیشتر بخوانید : تشکیل طبقات غلط در اروپا
گرچه دول استعماری سرمایه داری در آخرین تحلیل با هم شریکند و ادغام سرمایه ای کالایی و فنی آنان را به صورت یک کل درآورده (استعمار دستجمعی) اما ممکن است بر اثر شرایط سیاسی خاصی در یک دوره معین، سرمایه گذاری یا بازار فروش کالای یک دولت سرمایه داری استعماری معین در کشور عقب نگهداشته شده معین به صورت بارز عمل کند.
افراد، اقشار و طبقات وابسته به استعمار سرمایه داری نه فقط با روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جدا از یکدیگر با این یا آن دولت سرمایه داری استعماری پیوند دارند، بلکه به گونه طبقة واحدی که منافع و فرهنگ مشترک آنان را به هم پیوسته و گاهی نیز این روابط با پیوندهای فامیلی تحکیم شده با استعمار سرمایه داری شریکند. وظیفه عمده طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری حفظ نظام اقتصادی سرمایه داری وابسته و اصولا وابستگیهای اقتصادی است، گرچه ممکن است از نظر سیاسی و فرهنگی ظاهر کار به صورت دیگری آراسته شده باشد.
در بسیاری از موارد طبقات و اقشار حاکم برای پوشاندن و انکار وابستگی خود به یک دولت سرمایه داری استعماری معین، به پیروی از آن و همکاری خود با آن دولت، نام استفاده از «تضاد» می دهند.
باید به این نکته نیز توجه نمود که اقشار و طبقات شرکت کننده و سهیم در حکومت و دولت وابسته استعماری گرچه در بدست آوردن سهم بیشتر در غارت منابع طبیعی و حاصل کار مردم با هم رقابت می نمایند، گاهی اختلافشان به خصومت می انجامد اما تمام این اقشار و طبقات در برابر مردم محروم، در برابر استثمارشوندگان بدی و فکری، صف و جبهه واحدی را می سازند و در موارد خطر با یکدیگر و با استعمار سرمایه داری به صورت همه جانبه همکاری میکنند.
افراد، اقشار و طبقات وابسته به استعمار سرمایه داری نه فقط با روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جدا از یکدیگر با این یا آن دولت سرمایه داری استعماری پیوند دارند، بلکه به گونه طبقة واحدی که منافع و فرهنگ مشترک آنان را به هم پیوسته و گاهی نیز این روابط با پیوندهای فامیلی تحکیم شده با استعمار سرمایه داری شریکند. وظیفه عمده طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری حفظ نظام اقتصادی سرمایه داری وابسته و اصولا وابستگیهای اقتصادی است، گرچه ممکن است از نظر سیاسی و فرهنگی ظاهر کار به صورت دیگری آراسته شده باشد.
ممکن است افراد، قشر یا وابستگان به طبقه معینی که در ترکیب طبقه وابسته به استعمار شرکت دارند در آن واحد، در زمینه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعالیت کنند؛ به طور مثال، ضمن دارا بودن مقام مهم در سازمان اداری دولتی، مقاطعه کار، دلال، سرمایه دار یا زمیندار بزرگ نیز باشند و چه بسا از مقام خود برای دلالی در معاملات خارجی استفاده کنند.
به درستی می توان گفت که طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری بخشی از استعمار سرمایه داریست و نمی توان آن را عامل خودی یا داخلی دانست، زیرا به همان اندازه که خودی و داخلی است، نسبت به منافع مردم، بیگانه و خارجی نیز هست. دولت، وابسته به استعمار سرمایه داری سازمان اجرایی طبقه حاکم وابسته به استعمار است و خواستها و نظریات مشترک این دو (استثمارگران داخلی و استعمارگران خارجی به صورت قوانین و مقررات تحت نظر دولت وابسته اجرا می گردد. دولت در دوره ماقبل سلطه استعمار، در مستعمرات و نیمه مستعمرات، نماینده و سازمان اجرایی طبقه استثمارگر و حاکم بود اما دولت در مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده که در آنان نظام سرمایه داری وابسته مستقر شده، نماینده و سازمان اجرایی طبقه حاکم عملی و در همان حال نماینده و سازمان اجرایی استعمار سرمایه داری است. در طبقه وابسته به استعمار، دوگانگی (استعمار خارجی - استثمار داخلی) تبدیل به یگانگی می شود و دولت وابسته به استعمار سرمایه داری، سازمان سلطه مشترک استثمارگران (داخلی) و استعمارگران (خارجی) است.
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
افراد، اقشار و طبقات وابسته به استعمار سرمایه داری نه فقط با روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جدا از یکدیگر با این یا آن دولت سرمایه داری استعماری پیوند دارند، بلکه به گونه طبقة واحدی که منافع و فرهنگ مشترک آنان را به هم پیوسته و گاهی نیز این روابط با پیوندهای فامیلی تحکیم شده با استعمار سرمایه داری شریکند. وظیفه عمده طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری حفظ نظام اقتصادی سرمایه داری وابسته و اصولا وابستگیهای اقتصادی است، گرچه ممکن است از نظر سیاسی و فرهنگی ظاهر کار به صورت دیگری آراسته شده باشد.
در بسیاری از موارد طبقات و اقشار حاکم برای پوشاندن و انکار وابستگی خود به یک دولت سرمایه داری استعماری معین، به پیروی از آن و همکاری خود با آن دولت، نام استفاده از «تضاد» می دهند.
باید به این نکته نیز توجه نمود که اقشار و طبقات شرکت کننده و سهیم در حکومت و دولت وابسته استعماری گرچه در بدست آوردن سهم بیشتر در غارت منابع طبیعی و حاصل کار مردم با هم رقابت می نمایند، گاهی اختلافشان به خصومت می انجامد اما تمام این اقشار و طبقات در برابر مردم محروم، در برابر استثمارشوندگان بدی و فکری، صف و جبهه واحدی را می سازند و در موارد خطر با یکدیگر و با استعمار سرمایه داری به صورت همه جانبه همکاری میکنند.
افراد، اقشار و طبقات وابسته به استعمار سرمایه داری نه فقط با روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جدا از یکدیگر با این یا آن دولت سرمایه داری استعماری پیوند دارند، بلکه به گونه طبقة واحدی که منافع و فرهنگ مشترک آنان را به هم پیوسته و گاهی نیز این روابط با پیوندهای فامیلی تحکیم شده با استعمار سرمایه داری شریکند. وظیفه عمده طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری حفظ نظام اقتصادی سرمایه داری وابسته و اصولا وابستگیهای اقتصادی است، گرچه ممکن است از نظر سیاسی و فرهنگی ظاهر کار به صورت دیگری آراسته شده باشد.
ممکن است افراد، قشر یا وابستگان به طبقه معینی که در ترکیب طبقه وابسته به استعمار شرکت دارند در آن واحد، در زمینه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعالیت کنند؛ به طور مثال، ضمن دارا بودن مقام مهم در سازمان اداری دولتی، مقاطعه کار، دلال، سرمایه دار یا زمیندار بزرگ نیز باشند و چه بسا از مقام خود برای دلالی در معاملات خارجی استفاده کنند.
به درستی می توان گفت که طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری بخشی از استعمار سرمایه داریست و نمی توان آن را عامل خودی یا داخلی دانست، زیرا به همان اندازه که خودی و داخلی است، نسبت به منافع مردم، بیگانه و خارجی نیز هست. دولت، وابسته به استعمار سرمایه داری سازمان اجرایی طبقه حاکم وابسته به استعمار است و خواستها و نظریات مشترک این دو (استثمارگران داخلی و استعمارگران خارجی به صورت قوانین و مقررات تحت نظر دولت وابسته اجرا می گردد. دولت در دوره ماقبل سلطه استعمار، در مستعمرات و نیمه مستعمرات، نماینده و سازمان اجرایی طبقه استثمارگر و حاکم بود اما دولت در مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده که در آنان نظام سرمایه داری وابسته مستقر شده، نماینده و سازمان اجرایی طبقه حاکم عملی و در همان حال نماینده و سازمان اجرایی استعمار سرمایه داری است. در طبقه وابسته به استعمار، دوگانگی (استعمار خارجی - استثمار داخلی) تبدیل به یگانگی می شود و دولت وابسته به استعمار سرمایه داری، سازمان سلطه مشترک استثمارگران (داخلی) و استعمارگران (خارجی) است.
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
بیشتر بخوانید :
چه چیزی جای سرمایهداری را خواهد گرفت؟
شرکتهای چندملیتی چه میخواهند؟
تصور غلط دانشورزی و فناوری جدید
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}