کارگران و زحمتکشان سرمایه اصلی سرمایه‌داران
 
چکیده:
فقر اجتماعی زمانی است که افراد پس از تولد و برای تمام مدت عمر، محکوم به زندگی در شرایط مادی سخت و غیر قابل تغییر باشند. در نوشته حاضر با توجه به محتوای اجتماعی پاوپریسم فقر اجتماعی به عنوان معادل آن به کار رفته است. افرادی را که در این زمینه قرار میگیرند می توان «زحمتکشان تهیدست» نامید.
 
تعداد کلمات: 1002 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
 نویسنده: شاپور رواسانی

 مراد از Pauperism یا Massenarmut فقریست که دلایل و علل فردی نداشته و معلول و نتیجه روابط اجتماعی و شیوه تولید حاکم باشد. در فرهنگ سیاسی کشورهای سرمایه داری، پاوپریسم به معنای فقر توده هاست. در دوره پیدایش و رشد شیوه تولید سرمایه‌داری  در اروپای غربی و ایالات متحده امریکا به علت غارت شدید داخلی حاصل کار کارگران و زحمتکشان در همه مشاغل تولیدی از جانب طبقه سرمایه‌داران  داخلی به منظور تشدید و تسریع روند تجمع و تمرکز سرمایه و انباشت ثروت بخش عمده ای از مردم، زحمتکشان یدی و فکری در فقر و فاقه به سر می بردند، مردمی که ناچار به فروش نیروی کار خود بودند و با وجود اشتغال به کار و تلاشهای شرافتمندانه و پرزحمت برای کسب درآمد به منظور تهیه مخارج یک زندگی ساده، سطح زندگی نازل داشتند. درباره چگونگی پیدایش و توسعه روند اقتصادی - اجتماعی پاو پریسم در اوایل رشد شیوه تولید سرمایه داری در اروپا و آمریکا، کتب و مقالات فراوانی وجود دارد.

    بیشتر بخوانید :ادغام در زمینه سرمایه

پاو پریسم در فرهنگستان بروک هاوس (آلمان ۱۸۴۶) چنین تعرف شده است: «از فقر اجتماعی زمانی سخن گفته می شود که طبقات و اقشار مختلف مردم در مشاغل و کارهای مختلف و متنوع اجتماعی با وجود اشتغال به کار، توانسته باشند با تلاش فراوان فقط حداقل احتیاجات زندگی را تأمین کنند و اطمینانی هم به ادامه اشتغال و کسب درآمد ناچیز نداشته باشند. همچنین فقر اجتماعی زمانی است که افراد پس از تولد و برای تمام مدت عمر، محکوم به زندگی در شرایط مادی سخت و غیر قابل تغییر باشند. در نوشته حاضر با توجه به محتوای اجتماعی پاوپریسم فقر اجتماعی به عنوان معادل آن به کار رفته است. افرادی را که در این زمینه قرار میگیرند (Paupern) می توان «زحمتکشان تهیدست» نامید. در هر حال مراد کسانی هستند که با تلاش و کار سخت برای امرار معاش به علت غلط و غیر انسانی بودن نظام اجتماعی و شیوه تولید حاکم، ناگزیر دچار محدودیتهای سخت اقتصادی اند. با توجه به تاریخ پدید آمدن و توسعه فقر اجتماعی در کشورهای سرمایه داری کلاسیک و برای توضیح اوضاع اجتماعی مستعمرات در حال حاضر این مفهوم بهتر و جامع تر از مفاهیم دیگر است زیرا:
در کشورهای سرمایه داری استعماری، پرولتاریای صنعتی کارگران صنایع که در شهرها زندگی و کار کرده و میکنند که در اوایل پیدایش و رشد شیوه تولید سرمایه داری به علت استثمار شدید داخلی، دچار فقر و فاقه بودند، جذب جامعه سرمایه داری استعماری شده و از غارتگریهای استعماری بهره مند می شوند. این طبقه امروز دیگر قطب مخالف یا متضاد با سرمایه داری نیست، بلکه شریک و همدم سرمایه داری شده و تضاد میان کار و سرمایه در کشورهای سرمایه داری استعماری به نوعی تفاهم و شراکت میان کار و سرمایه در این جوامع تحول یافته است.
1. در بررسیهایی که درباره مستعمرات انجام می گیرد، به طور عمده از فقر، بدبختی، گرسنگی، بیماری، فروش بچه ها یا زنان، خون، اعضای بدن، مهاجرتها، مرگ و میر بچه ها، بیکاری، توسعه بیماریهای مسری، نبود بهداشت و.... سخن در میان است. این پدیده ها جدا و مستقل از یکدیگر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد؛ اما حقیقت اجتماعی و اقتصادی این است که همه این پدیده ها با یکدیگر در رابطه قرار دارد و وجوه مختلف و آثار و نتایج سلطه شیوه تولید مستعمراتی و در حقیقت سلطه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری را نشان می دهد، نه نتیجه ضعف یا اعمال و اقدامات فردی را.
 
٢. درباره چگونگی غارتگری کشورهای سرمایه داری استعماری به کمک طبقه وابسته به استعمار تألیفات مستقل و فراوانی وجود دارد که در آنها شیوه های غارتگری در بازار جهانی سرمایه داری، کالا، سرمایه و کار انسانی مطرح است، اما اکثر این پدیده ها جدا و مستقل از یکدیگر بررسی گشته و کمتر از اثرات اقتصادی و اجتماعی آنها بر جوامع مستعمراتی که موجب افزایش فقر میگردد سخن گفته می شود. همچنین ناگفته نماند که در کنار این بازارهای جهانی، بازار جهانی دیگر که کاملا با آنها در رابطه است و ما آن را بازار جهانی حیات انسانی می نامیم وجود دارد که موضوع آن تجارت خون، زن، بچه، خردسالان، اعضای بدن، اسلحه، مواد  دارویی تقلبی، مواد مخدر، زباله های شیمیایی و اتمی است. مستعمرات، صادرکننده خون، زن، بچه، خردسالان، اعضای بدن و واردکننده داروهای تقلبی، اسلحه و زباله های شیمیایی و اتمی هستند. مواد مخدر بازاری بی مرز دارد. همه این پدیده ها با شیوه تولید مستعمراتی و سلطه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری در رابطه و معلول آن هستند.
 
٣. در گذشته تاریخی همه جوامع، فقر فردی و اجتماعی وجود داشته اما در هر دوره تاریخی و در هر کشور معین علل بروز و ظهور و توسعه فقر اجتماعی دلایل خاص خود را داشته و دارد. در دوران ما، دلیل عمده وجود فقر اجتماعی در مستعمرات، با تمام جلوه های آن وجود شیوه تولید مستعمراتی، حضور طبقه وابسته به استعمار و ادامه سلطه و غارتگری سرمایه داری استعماریست.
 
۴. در مفهوم فقر اجتماعی، تمام این پدیده ها با توجه به رابطه متقابل همه جنبه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آنها رابطه این پدیده ها به تنهایی و به صورت جمعی با شیوه تولید مستعمراتی و با توجه به حضور طبقه وابسته به استعمار و سلطه استعمار سرمایه داری بیان می گردد.
 
۵. فقر اجتماعی امروز در مستعمرات نتیجه انتقال و جابه جایی فقر از کشورهای سرمایه داری کلاسیک به این سرزمینهاست. استعمار سرمایه داری تضادهای اجتماعی و اقتصادیش را به مستعمرات صادر کرده و به خرج مردم محروم این سرزمینها توانسته و می تواند در جوامع سرمایه داری استعماری، فقر اجتماعی را محدود و از حالت یک عامل اجتماعی مهم و تعیین کننده خارج کند.
 
در کشورهای سرمایه داری استعماری، پرولتاریای صنعتی کارگران صنایع که در شهرها زندگی و کار کرده و میکنند که در اوایل پیدایش و رشد شیوه تولید سرمایه داری به علت استثمار شدید داخلی، دچار فقر و فاقه بودند، جذب جامعه سرمایه داری استعماری شده و از غارتگریهای استعماری بهره مند می شوند. این طبقه امروز دیگر قطب مخالف یا متضاد با سرمایه داری نیست، بلکه شریک و همدم سرمایه داری شده و تضاد میان کار و سرمایه در کشورهای سرمایه داری استعماری به نوعی تفاهم و شراکت میان کار و سرمایه در این جوامع تحول یافته است.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
تشکیل طبقات غلط در اروپا
  طبقه در جامعه‌ی مستعمراتی
  توسعه، رهایی یا تشدید وابستگی؟