شخصیت انسان از توحش تا تمدن
 
چکیده:
فیلسوف تاریخ با درک همدردانه‌ی افعالی که توصیف می کند به این نتایج دست می یابد؛ او برخلاف دانشمند که طبیعت را مطالعه می کند، در مقابل واقعیت ها به سان اشیایی محض برای شناخت به نظاره نمی ایستد؛ برعکس، خود را به درون آنها می افکند و آنها را با قوهی تخیل به سان تجارب خویشتن حس میکند.

تعداد کلمات: 1142 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
نویسنده: رابین جورج کلینگوود
ترجمه: علی اکبر مهدیان
 
جانشین بلافصل پیرو کانت، در نظریه ی تاریخ و نیز در نظریه ی هنر، شیلر شاعر بود. او متفکری تیز هوش و با استعداد و در فلسفه بیشتر ذوق ورزی درخشان بود تا چون کانت پرکار و پشت کار گیر؛ ولی این برتری را بر کانت داشت که خود شاعری سرشناس و مدتی هم که کرسی تدریس تاریخ در دانشگاه پنا را اشغال کرده بود، مورخی حرفه ای بود. در نتیجه، درست همان طور که با استفاده از تجربه ی شاعری شاغل فلسفه ی هنر کانت را از نو تفسیر می کند، با استفاده از تجربه ی مورخی شاغل فلسفه ی تاریخ کانت را از نو به تفسیر می کشد. بسیار جالب است. ببینیم که چگونه در نطق افتتاحیهی استادی اش در سال ۱۷۸۹ در دانشگاه پنا این تجربه او را قادر ساخت تا بر بعضی لغزشها در نظریه ی کانت غلبه کند.

عنوان سخنرانی وی طبیعت و ارزش تاریخ کلی بود. شیر در دفاع از شیلر مطالعه ی تاریخ کلی و تشخیص این که مطالعه ی آن مستلزم ذهنی فلسفی و نیز پژوهندگی تاریخی است، از کانت پیروی می کند. او از Brotgelehrte یا پژوهنده ای که به دنبال نان روزانه است (محقق حرفه ای با حالت بی نهایت خشکش نسبت به واقعیات عریان که استخوانهای خشک تاریخ اند؛ مردی که جاه طلبی اش آن است که متخصصی حتی الامکان کم مایه بشود و به دانستنی هر چه بیشتر درباره ی مطالب هر چه بیهوده تر ادامه بدهد) و مورخ فلسفی که تمام تاریخ را قلمرو خود میداند و وظیفه ی خود می داند که پیوندهای بین واقعیات را دریابد و ضرب آهنگهای پردامنه ی فرایند تاریخی را جست وجو کند، تصویر شادی ترسیم می کند. فیلسوف تاریخ با درک همدردانه ی افعالی که توصیف می کند به این نتایج دست می یابد؛ او برخلاف دانشمند که طبیعت را مطالعه می کند، در مقابل واقعیت ها به سان اشیایی محض برای شناخت به نظاره نمی ایستد؛ برعکس، خود را به درون آنها می افکند و آنها را با قوهی تخیل به سان تجارب خویشتن حس میکند. این واقعه روش تاریخی مکتب رمانتیک است؛ و آنچه شیلر انجام می دهد، اساسا، موافقت با کانت در مورد نیاز به داشتن نگرش فلسفی، در مقابل نگرش صرفا پژوهشی نسبت به تاریخ، و این اعتقاد است که این نگرش فلسفی چیزی جز نگرش رمانتیسیستی نیست که همدردی برای آن یک عنصر مکمل در حوزهی شناخت تاریخی می شود، عنصری که مورخ را قادر می سازد به درون واقعیت هایی راه یابد که آنها را بررسی می کند.

   بیشتر بخوانید:  هرودوت هیچ جانشینی نداشت

تاریخ کلی، به این مفهوم، تاریخ ترقی از مراحل اولیه ی توحش تا تمدن جدید است. تا اینجا شیلر با کانت هم عقیده است، اما با دو تفاوت مهم:
1- در حالی که کانت هدف ترقی را در هزاره ی آینده قرار می دهد، شیلر آن را در زمان حال قرار می دهد و تأکید می کند که هدف نهایی تاریخ کلی آن است که نشان دهد چگونه زمان حال، یا چیزهایی از قبیل زبان جدید، قانون جدید، نهادهای اجتماعی جدید، لباس های جدید، و امثال آنها، به آنچه هست می انجامد. در اینجا شیلر قطعا کار کانت را تکمیل می کند و این برتری را بی تردید مدیون تجربه ی عملی خود در کار تاریخی است که به او نشان داد تاریخ هیچ پرتوی بر آینده نمی افکند و زنجیره ی تاریخی را نمی توان به فراسوی زمان حال امتداد داد.
جانشین بلافصل پیرو کانت، در نظریه ی تاریخ و نیز در نظریه ی هنر، شیلر شاعر بود. او متفکری تیز هوش و با استعداد و در فلسفه بیشتر ذوق ورزی درخشان بود تا چون کانت پرکار و پشت کار گیر؛ ولی این برتری را بر کانت داشت که خود شاعری سرشناس و مدتی هم که کرسی تدریس تاریخ در دانشگاه پنا را اشغال کرده بود، مورخی حرفه ای بود. در نتیجه، درست همان طور که با استفاده از تجربه ی شاعری شاغل فلسفه ی هنر کانت را از نو تفسیر می کند، با استفاده از تجربه ی مورخی شاغل فلسفه ی تاریخ کانت را از نو به تفسیر می کشد. بسیار جالب است. ببینیم که چگونه در نطق افتتاحیهی استادی اش در سال ۱۷۸۹ در دانشگاه پنا این تجربه او را قادر ساخت تا بر بعضی لغزشها در نظریه ی کانت غلبه کند.
2- در جایی که کانت وظیفه ی تاریخ را به مطالعه ی تکامل سیاسی محدود می کند، شیلر تاریخ هنر، دین، اقتصاد و امثال آنها را نیز در آن می گنجاند و در این جا بار دیگر کار سلف خود را تکمیل میکند.

تا کیتوس را به خاطر ترسیم شخصیت ستوده اند، ولی اصولی که او بر اساس آن شخصیت های خود را ترسیم می کند اساسا معیوب است و ترسیمات او از شخصیت ها را به بی حرمتی نسبت به حقیقت تاریخی تبدیل می کند. بی تردید او در فلسفه روانی و اپیکوری عصر خویش که قبلا به آن اشاره کرده ام، تضمینی برای آن یافته است: فلسفه های شکست گرایی که با این فرض شروع می کردند که انسان خوب نمی تواند جهان خبیث را فتح یا مهار کند، به او می آموختند که چگونه خود را از خباثت آن دور نگاه دارد. این آنتی تز کاذب میان شخصیت فردی انسان و محیط اجتماعی او، از جهتی، روش تا کیتوس را در به نمایش در آوردن افعال چهره ی تاریخی به شکلی که صرفا از شخصیت فردی او سرچشمه می گیرد توجیه می کند، و این که ممکن است بخشی از افعال انسان به وسیله ی محیطش و فقط بخشی به وسیله ی شخصیتش تعیین شود یا این که قالب خود شخصیت ممکن است به وسیله ی نیروهایی ریخته شود که به وسیله ی محیط بر انسان وارد می آیند. عملا، همان طور که سقراط در گفت وگو با گلاون اظهار داشت، توجه به شخصیت فرد سوای محیط، یک چیز انتزاعی است نه واقعی. آنچه انسان انجام میدهد فقط تا اندازهی محدودی به این بستگی دارد که او چه نوع آدمی است. هیچ کس نمی تواند در مقابل نیروهای محیط خود پایداری کند. یا او جهان را فتح میکند یا جهان او را.

به این ترتیب، لیوی و تا کیتوس، همچون دو یادگار بزرگ از سترونی فکر تاریخی رومی، در کنار یکدیگر ایستاده اند. لیوی به کاری واقعة سترگ دست زده، ولی در آن شکست خورده است، زیرا روش او آسان تر از آن است که بتواند با آن از عهده ی پیچیدگی مصالح کار خود بر آید، و در حکایت او از تاریخ روم باستان عناصر افسانه ای چندان عمیق ریشه دوانده اند که نمی توان آنها را در ردیف بزرگ ترین آثار فکر تاریخی قرار داد. تاکیتوس رویکردی نو اختیار کرده است؛ رویکردی روان شناختیدیالکتیکی  ؛ ولی این به جای آنکه غنای روش تاریخی باشد به فقر واقعی تبدیل شده است و بر سقوط معیارهای صداقت تاریخی دلالت میکند. مورخانی بعدی در امپراتوری روم، به جای غلبه بر موانعی که لیوی و تا کیتوس را سردرگم کرده بودند، هیچگاه تا حد آنان هم به موفقیت دست نیافتند. در ادامه ی امپراتوری، مورخان هر روز بیشتر خود را به کار اسفبار گردآوری قانع کردند و با روحیه ای غیر انتقادی آنچه را در آثار پیشینیان یافتند بر هم انباشتند، و بدون هیچ هدفی (مگر در بهترین صورت، تعلیمات معنوی یا تبلیغات نوع دیگر) به تنظیم آن پرداختند.

منبع:
مفهوم کلی تاریخ، رابین جورج کالینگوود، ترجمه علی اکبر مهدیان،چاپ سوم، اختران، تهران (1396)

   بیشتر بخوانید:
  محدودیت‌های تاریخ‌نگاری یونانی
  بررسی مکاتب تاریخ نگاری در تمدن اسلامی
  ساختارهای تاریخ قرون وسطی