از آغاز تا قرن چهارم آوگوستین بزرگترین عالم الهی مسیحیت
 
چکیده:
آوگوستین به عنوان یک روحانی، مجبور شد با نهضت انشقاقی دوناتیستها به مقابله برخیزد که صدمات بسیاری به کلیسای افریقا وارد ساخته بودند. این انشقاق در سال ۳۱۲ میلادی در زمان تبرک و تقدیس اسقف کارتاژ به وجود آمده بود. این انشقاق در واقع، در نتیجه برخورد کلیسای جهانی کاتولیک
 
تعداد کلمات: 1304 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
در سال ۳۸۸ آوگوستین به افریقا بازگشت. در آنجا وی از اقامت در شهرهایی که فاقد اسقف بودند اجتناب کرد، زیرا از خطر انتصاب اجباری خود به این مقام آگاه بود. اما در سال ۳۹۱ هنگامی که از شهر هیپوا دیدن می کرد، برای تصدی این مقام در نظر گرفته شد و به اجبار به عنوان یک روحانی تعیین شد. هنگامی که در سال ۳۹۶ اسقف این شهر وفات یافت، آوگوستین به جانشینی او انتخاب شد. وی تا زمان مرگ خود، یعنی تا سال ۴۳۰ میلادی، در منصب اسقفی شهر هیپو باقی ماند.
 
وی به عنوان یک روحانی، مجبور شد با نهضت انشقاقی دوناتیستها به مقابله برخیزد که صدمات بسیاری به کلیسای افریقا وارد ساخته بودند. این انشقاق در سال ۳۱۲ میلادی در زمان تبرک و تقدیس اسقف کارتاژ به وجود آمده بود. این انشقاق در واقع، در نتیجه برخورد کلیسای جهانی کاتولیک و «کلیسای شهیدان»، که کلیسایی قدیمی تر و افریقایی بود و ریشه در وقایع دوران سیپریان داشت، به وجود آمده بود. هنگامی که آوگوستین وارد معرکه شد، دوناتیست ها وضعیت مطلوب و امیدبخشی داشتند و کلیسای کاتولیک در افریقا در وضعیت نامساعدی قرار داشت. اما در سال ۴۱۲ وی سیر وقایع را تغییر داد و نهضت دوناتیسم را وادار به عقب نشینی کرد. او این کار را به طرق مختلف انجام داد. وی گذشته دوناتیست ها را مورد بررسی قرار داد و افراط کاری ها و اعمال تناقض آمیز آنان را برملا کرد. همچنین تبلیغاتی وسیع و فراگیر علیه آنان به راه انداخت و بر ضد آنان شروع به موعظه کرد و حتی سرودها و آهنگ هایی عامیانه نیز علیه آنان تصنیف کرد؛ وی همچنین از قدرت حکومتی و زور نیز علیه دوناتیست ها استفاده کرد. در ابتدا، او مخالف به کارگیری زور بود، اما بالاخره به این نتیجه رسید که باید از آن استفاده کرد. در واقع، وی زور را واکنشی ضروری در برابر خشونت و بی رحمی شدید دوناتیست ها و نیز مانند یک ابزار تربیتی مناسب می دانست، مشابه چوبدستی معلم که برای تأدیب به کار می گیرد. آوگوستین در مورد توجیه به کارگیری زور در عهد عتیق دلایلی را می یافت و حتی به (لوقا ۲۳ : ۱۴) که شاید استفاده از آن در این مورد چندان بجا نباشد، متوسل می شد که می گوید:
مردم را به الحاح بیاور.» او غالبا این جمله را نقل می کرد: «محبت داشته باش و آنگاه هرچه می خواهی بکن.» (خطابه هایی در مورد رساله اول یوحنا) و با این جمله از به کار گرفتن زور دفاع می کرد. در واقع دفاع وی از زورمداری به این بنیان استوار بود که به کارگیری زور در نهایت به نفع شخص خاطی است و نفع غایی او را در نظر دارد؛ بنابراین، از روی محبت بوده، امری محبت آمیز است. آوگوستین مخالف اجرای مجازات مرگ برای بدعتکاران بود، اما به هر حال گفته های او بعدها بنیانی نظری برای توجیه تفتیش عقاید در قرون وسطا به وجود آورد.

  بیشتر بخوانید :   تفتیش عقاید در مسیحیت

حملہ آوگوستین به دوناتیست ها در ابتدا الاهیاتی بود و بر آموزه کلیسا متمرکز بود. وی می گفت که کلیسای کاتولیک (یا جهانی است، در حالی که دوناتیست ها در افریقا محدود می شوند. از نظر او دوناتیستها وزغهایی بودند که در باتلاق سر و صدا به راه انداخته بودند و تنها مسیحیان، عضو کلیسای جهانی مسیحی محسوب می شدند. آنان در گناه انشقاق گرفتار بودند و خود را از کلیسای عیسی مسیح منفک ساخته بودند. این عمل آنان بر خلاف روح محبت و حاکی از این بود که آنان فاقد روح القدس هستند. اعتراض دوناتیست ها عمدتا به عدم تقدس بعضی از رهبران کلیسای کاتولیک بود (گرچه رهبران آنان نیز در عمل، اشخاصی بودند که قصورات و ضعف های بسیاری داشتند). پاسخ آوگوستین به آنان این بود که کلیسا مقدس است، زیرا کلیسای مسیح است. مراسم و آیین های کلیسایی حتی زمانی که توسط یک روحانی نامقدس نیز به جا می آورد. این دیدگاه آوگوستین که بر خلاف دیدگاه سیپریان بود، او را قادر ساخت تا مراسم و آیین های کلیسایی را که خارج از کلیسای کاتولیک انجام می شد (از جمله در میان دوناتیست ها) معتبر بشمارد، اما تا زمانی که اشخاص به کلیسای کاتولیک نپیوسته بودند، این مراسم تأثیر و بسندگی لازم را نداشت.
 مردم را به الحاح بیاور.» او غالبا این جمله را نقل می کرد: «محبت داشته باش و آنگاه هرچه می خواهی بکن.» (خطابه هایی در مورد رساله اول یوحنا) و با این جمله از به کار گرفتن زور دفاع می کرد. در واقع دفاع وی از زورمداری به این بنیان استوار بود که به کارگیری زور در نهایت به نفع شخص خاطی است و نفع غایی او را در نظر دارد؛ بنابراین، از روی محبت بوده، امری محبت آمیز است. آوگوستین مخالف اجرای مجازات مرگ برای بدعتکاران بود، اما به هر حال گفته های او بعدها بنیانی نظری برای توجیه تفتیش عقاید در قرون وسطا به وجود آورد.
آوگوستین نخستین کسی بود که آموزه «کلیسای نامرئی» را بسط و توسعه داد. از نظر او همه کسانی که عضو کلیسا بودند، مسیحیانی واقعی به شمار نمی آمدند و بسیاری از اعضای کلیسا تنها اسمأ مسیحی بودند. ما قادر نیستیم حقیقی را از کاذب تشخیص دهیم؛ تنها خداست که قلب انسان ها را می بیند و اوست که می داند چه کسانی از آن او هستند. بنابراین، مرزهای کلیسای حقیقی نامرئی بوده، تنها برای خدا مشخص است. آوگوستین بین کلیسای مرئی (سازمان ظاهری کلیسا) و کلیسای نامرئی (مجموعه مسیحیان واقعی) که تنها خدا آنها را می بیند، تمایز قائل بود. از نظر آوگوستین، کلیسای نامرئی کاملا در کلیسای کاتولیک قرار داشت و خارج از آن، مسیحیان واقعی دیگری وجود نداشتند. یکی از دوناتیست های معاصر با وی که نیکونیوس" نام داشت و عقاید آوگوستین نیز بر وی تأثیر گذاشته بود، بر این باور بود که کلیسای نامرئی، قوم حقیقی خدا هستند که چه در میان دوناتیست ها و چه در میان کلیسای کاتولیک می توانند وجود داشته باشند. این نگرش که امروزه بسیار رواج یافته است، در کلیسای قرون اولیه نگرشی بی سابقه بود.
 
در پیش دانی و آگاهی بیان ناپذیر خدا، اشخاص بسیاری که به نظر می رسد خارج از کلیسا هستند در واقع درون آن هستند؛ (زیرا آنان روزی ایمان خواهند آورد) و بسیاری دیگر که به نظر می رسد درون کلیسا هستند در واقع خارج آن هستند؛ زیرا آنان فقط مسیحیانی ظاهری هستند. این موضوع روشن است که وقتی ما در مورد کلیسا از درون و بیرون سخن می گوییم، باید وضعیت قلبی اشخاص را در نظر بگیریم و نه وضعیت جسمانی و ظاهری آنان را... همان آبی که باعث نجات اشخاصی شد که درون کشتی نوح بودند، باعث هلاکت اشخاصی شد که خارج از کشتی باقی مانده بودند. بنابراین، توسط همان یک تعمید، کاتولیک های خوب نجات می یابند و کاتولیک های بد و بدعتکاران هلاک می شوند. (تعمید، علیه دوناتیستها ۳۸ : ۵-۳۹ )
 
در سال ۴۱۱ میلادی، یعنی درست زمانی که دیگر دوناتیستها تار و مار شده بودند، آوگوستین از خطر پلاگیانیسم؟ آگاه شد. پلاگیوس یک راهب اسکاتلندی یا ایرلندی بود. وی بر این باور بود که یک مسیحی صرفا با تکیه بر تعالیم الاهی و تقلید از الگوی عیسی مسیح، بدون یافتن هیچ کمک دیگری از خدا می تواند زندگی عاری از گناهی داشته باشد. او بر این باور بود که سقوط آدم باعث حدوث مرگ بر نژاد انسانی شده و نمونه نخستین ارتکاب به گناه را به ما ارائه می دهد؛ وی به اثرهای دیگر این سقوط، چون اجتناب ناپذیر بودن گناه برای انسانها باور نداشت. آوگوستین شدید با این نظریه ها مخالف بود و تا پایان عمرش با تمام توان علیه آنها مبارزه کرد.
 
آوگوستین، در زمانی که هنوز مدت زیادی از مسیحی شدنش نمی گذشت، بر این باور بود که برای داشتن یک زندگی روحانی مسیحی، انسانها به فیض خدا، یعنی به امداد روح القدس در درونشان نیاز دارند. اما در عین حال، بر این باور بود که شخص بی ایمان می تواند توسط اراده آزاد خود و بدون دریافت هیچ نوع کمکی، نخستین قدم را بردارد و به سوی خدا بازگشت کند. به عبارت دیگر، خدا فیض خود (یا روح القدس) را به کسانی که با ایمان به انجیل پاسخ می دهند، عطا می کند. اما پس از گذشت چند سال، آوگوستین در مورد فیض به درک عمیق تری دست یافت. وی به این نتیجه رسید که حتی ایمان نیز عطایی از خدا بوده، نتیجه عملکرد فیض خداست. «چه چیز داری که نیافتی» (اول قرنتیان ۷ : ۴).

ادامه دارد..
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1393)

  بیشتر بخوانید :
  رنج و عمل نجات بخشی در مسیحیت
  نگاهی به سیر سلطه ی کلیسا در قرون وسطی
  الاهیات لیبرال