شورای چهارم لاتران
اینوکنتیوس با صدور حکم تحریم انجام دادن مراسم مذهبی در انگلستان، پادشاه انگلستان را منقاد خویش کرد. بر اساس این حکم، روحانیون فقط حق برگزاری دو آیین را داشتند و انجام دادن آیین های دیگر ممنوع بود. وی بیشتر از آنکه به اصلاحات در کلیسا توجه داشته باشد، به افزایش قدرت پاپی توجه داشت.
شوری در قرون وسطی
چکیده:
اینوکنتیوس با صدور حکم تحریم انجام دادن مراسم مذهبی در انگلستان، پادشاه انگلستان را منقاد خویش کرد. بر اساس این حکم، روحانیون فقط حق برگزاری دو آیین را داشتند و انجام دادن آیین های دیگر ممنوع بود. وی بیشتر از آنکه به اصلاحات در کلیسا توجه داشته باشد، به افزایش قدرت پاپی توجه داشت.
تعداد کلمات: 1075 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
اینوکنتیوس با صدور حکم تحریم انجام دادن مراسم مذهبی در انگلستان، پادشاه انگلستان را منقاد خویش کرد. بر اساس این حکم، روحانیون فقط حق برگزاری دو آیین را داشتند و انجام دادن آیین های دیگر ممنوع بود. وی بیشتر از آنکه به اصلاحات در کلیسا توجه داشته باشد، به افزایش قدرت پاپی توجه داشت.
تعداد کلمات: 1075 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: تونی لِین
ترجمه: روبرت آسریان
ترجمه: روبرت آسریان
شورای چهارم لاتران در سال ۱۲۱۵ میلادی به دعوت بزرگترین پاپ قرون وسطا اینوکتیوس سوم (۱۱۹۸-۱۲۱۶) برگزار شد. اینوکنتیوس قدرت دستگاه پاپی را به اوج خود رساند. وی با صدور حکم تحریم انجام دادن مراسم مذهبی در انگلستان، پادشاه انگلستان را منقاد خویش کرد. بر اساس این حکم، روحانیون فقط حق برگزاری دو آیین را داشتند و انجام دادن آیین های دیگر ممنوع بود. وی بیشتر از آنکه به اصلاحات در کلیسا توجه داشته باشد، به افزایش قدرت پاپی توجه داشت.
شورای چهارم لاتران هفتاد حکم کلیسایی را صادر کرد که از مهم ترین این احکام، می توان به حکم های ذیل اشاره نمود:
۱- فرقة البیگاییان محکوم شد. اعضای این فرقه دارای باورهای گنوستیکی و مانوی بودند و معتقد به ثنویت بودند؛ بدین معنی که به وجود دو خدا اعتقاد داشتند. یکی از این دو خدا، خدای نور بود که آن را همان خدای عهد جدید میدانستند) و دیگری خدای ظلمتکه آن را خدای عهد عتیق میدانستند). دنیای مادی، شر انگاشته می شد. آلبیگاییان بخصوص در جنوب فرانسه که از حمایت برخی حکمرانان برخوردار بودند، نیرومند بودند. اینوکنتیوس جنگی مذهبی علیه آنان تدارک دید که این جنگ منجر به وحشیگریها و سبعیتهای ناگفتنی شد. در نتیجه این جنگ، این فرقه تقریبا نابود گشت، اما بقایای باورهای آنان تا قرن شانزدهم به چشم می خورد.
۲- فرقة والدوسیان نیز محکوم گشت. این گروه، کلیسای کاتولیک روم را نه بر اساس نگرش بدعت آمیز گنوستیکی، بلکه بر اساس یک نگرش ساده مبتنی بر کتاب مقدس، رد میکرد. جنبش آنان به عنوان جنبشی متشکل از واعظینی که در میان مردم محبوبیت داشتند و به سادگی سخن می گفتند، آغاز شد. زیرا بسیاری از روحانیون کاتولیک آن عصر، به گفته اینوکنتیوس سوم که از (اشعیا ۱۰ : ۵۶ ) به عاریت گرفته شده بود: «سگ های گنگی بودند که نمی توانستند پارس کنند.» برخورد نادرست رهبران کلیسا با والدوسیان سبب شد تا آنان علی رغم میل باطنی خود به جریانی مخالف کلیسا تبدیل شوند و به جنبشی زیرزمینی مبدل گردند. آنان آن دسته از اعمال و مراسم کلیسای کاتولیک را که مخالف کتاب مقدس بود، رد می کردند و خدمت روحانی روحانیون خطا کار و فاسد را نمی پذیرفتند. در قرن شانزدهم، جنبش آنان با جنبش اصلاح دینی پروتستانها پیوند خورد که تا مدت های مدید تحت جفای شدید قرار داشتند. بقایای این فرقه تا امروز در ایتالیا باقی مانده است.
بیشتر بخوانید : الوهیت مسیح
۳- برخی از تعالیم یو کیم دافیوری* محکوم گشت. پیتر لومبارده از انتقاداتی که یو کیم و دیگران در مورد عقایدش ابراز می داشتند، تبرئه گشت.
۴- همه کاتولیک ها ملزم شدند که حداقل سالی یک بار، به شکلی خصوصی نزد کشیش خود به گناهانشان اعتراف کنند. همچنین همه کاتولیک ها حداقل سالی یک بار در هر عید پاک، باید در آیین عشای ربانی شرکت می کردند. به کشیشان هشدار داده شد که به هیچ وجه نباید در مورد اعترافاتی که دیگران به آنان می کنند «مهر سکوت را بشکنند» و گناهانی را که به شکلی محرمانه به آنان اعتراف شده است، آشکار سازند. هر کشیشی که مرتکب این گناه شود از مقام کشیشی خلع می شود و باید تمامی زندگی خود را در صومعه ای به انابت و پشیمانی سپری نماید.
۵- و بالاخره مهم تر از همه اینکه، این شورا نخستین تعریف رسمی از آموزه تبدل جوهر را ارائه داد:
تنها یک کلیسای جهانی ایمانداران وجود دارد که خارج از آن به هیچ وجه رستگاری ممکن نیست. در این کلیسا عیسی مسیح، هم کاهن و هم قربانی محسوب می شود. در آیینی که بر محراب کلیسا به شکل تقدیم نان و شراب انجام میگیرد، بدن و خون وی به شکلی حقیقی وجود دارند. توسط قدرت خدا، نان به بدن او و شراب به خون او تبدیل می شود. این رخداد بدین جهت واقع می شود تا ما آنچه را او از ما گرفت (جسم و خون) از او بگیریم تا راز اتحاد با او را درک کنیم. هیچکس به جز کشیشی که بنابر وظیفه خود این آیین را انجام می دهد، نمی تواند این آیین را به جا آورد. (حکم کلیسایی اول )
شورای چهارم لاتران در سال ۱۲۱۵ میلادی به دعوت بزرگترین پاپ قرون وسطا اینوکتیوس سوم (۱۱۹۸-۱۲۱۶) برگزار شد. اینوکنتیوس قدرت دستگاه پاپی را به اوج خود رساند. وی با صدور حکم تحریم انجام دادن مراسم مذهبی در انگلستان، پادشاه انگلستان را منقاد خویش کرد. بر اساس این حکم، روحانیون فقط حق برگزاری دو آیین را داشتند و انجام دادن آیین های دیگر ممنوع بود. وی بیشتر از آنکه به اصلاحات در کلیسا توجه داشته باشد، به افزایش قدرت پاپی توجه داشت.
در قرن نهم، مباحثه ای بین دو راهب به نامهای رادبرتوس و راتراموس در مورد این موضوع درگرفت. این دو به ترتیب از سنن آمبروزی و آوگوستینی در مورد این موضوع طرفداری می کردند. در این مباحثه، جان اسکوتوس اریجناه از دیدگاه را ترامنوس طرفداری کرد.
در قرن نهم هر دو دیدگاه مورد قبول بودند، اما در قرن یازدهم موضع اشخاصی که طرفدار یکی از این دو دیدگاه بودند، سخت تر شد. شخصی به نام برنگر اهل تورا بر رویکرد «نمادین» تأکید کرد و منکر تغییر مادی نان و شراب شد. وی علیه این گرایش که به آیین عشای ربانی صرفا با دیدگاهی مادی نگریسته شود، مبارزه می نمود و با استفاده از منطق به چنین دیدگاهی حمله می کرد. اما اعتراضات وی ثمری نبخشید و وی مجبور شد تا در سالهای ۱۰۵۹ و ۱۰۷۹ دو تکذیب نامه را امضا کند که در تکذیب نامه نخست، وی مجبور به تأیید مطالب ذیل گشت:
پس از تقدیس نان و شراب، نان و شرابی که بر روی محراب قرار دارند صرفا جزئی از اجزای یک آیین محسوب نمی شوند؛ بلکه بدن و خون حقیقی خداوند ما عیسی مسیح می باشند. بدن و خون او در دست کشیشان قرار گرفته و توسط آنها شکسته میشود و زیر دندان های ایمانداران له می شود و این عمل، نه فقط به شکل آیینی بلکه حقیقتا در جهان واقع به وقوع می پیوندد.
بیان موضوع بدین شکل، بیانی ناهنجار و ناپخته است که بسیاری از عالمان الاهی قرون وسطا بعدها آن را رد کردند. در سال ۱۰۷۹ برنگر مجبور شد که این بار در تکذیب نامه ای که به شکلی سنجیده تر و دقیق تر تدوین شده بود، تصدیق کند که نان و شراب «از نظر جوهری» به بدن و خون مسیح تغییر می یابند. ایده تغییر در جوهر نان و شراب منجر به شکل گیری واژه تبدل جوهر» گشت که نخستین بار در اواسط قرن دوازدهم مطرح شد. معنای این واژه توسط توماس آکویناس» شرح و گسترش بیشتری یافت.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
۴- همه کاتولیک ها ملزم شدند که حداقل سالی یک بار، به شکلی خصوصی نزد کشیش خود به گناهانشان اعتراف کنند. همچنین همه کاتولیک ها حداقل سالی یک بار در هر عید پاک، باید در آیین عشای ربانی شرکت می کردند. به کشیشان هشدار داده شد که به هیچ وجه نباید در مورد اعترافاتی که دیگران به آنان می کنند «مهر سکوت را بشکنند» و گناهانی را که به شکلی محرمانه به آنان اعتراف شده است، آشکار سازند. هر کشیشی که مرتکب این گناه شود از مقام کشیشی خلع می شود و باید تمامی زندگی خود را در صومعه ای به انابت و پشیمانی سپری نماید.
۵- و بالاخره مهم تر از همه اینکه، این شورا نخستین تعریف رسمی از آموزه تبدل جوهر را ارائه داد:
تنها یک کلیسای جهانی ایمانداران وجود دارد که خارج از آن به هیچ وجه رستگاری ممکن نیست. در این کلیسا عیسی مسیح، هم کاهن و هم قربانی محسوب می شود. در آیینی که بر محراب کلیسا به شکل تقدیم نان و شراب انجام میگیرد، بدن و خون وی به شکلی حقیقی وجود دارند. توسط قدرت خدا، نان به بدن او و شراب به خون او تبدیل می شود. این رخداد بدین جهت واقع می شود تا ما آنچه را او از ما گرفت (جسم و خون) از او بگیریم تا راز اتحاد با او را درک کنیم. هیچکس به جز کشیشی که بنابر وظیفه خود این آیین را انجام می دهد، نمی تواند این آیین را به جا آورد. (حکم کلیسایی اول )
شورای چهارم لاتران در سال ۱۲۱۵ میلادی به دعوت بزرگترین پاپ قرون وسطا اینوکتیوس سوم (۱۱۹۸-۱۲۱۶) برگزار شد. اینوکنتیوس قدرت دستگاه پاپی را به اوج خود رساند. وی با صدور حکم تحریم انجام دادن مراسم مذهبی در انگلستان، پادشاه انگلستان را منقاد خویش کرد. بر اساس این حکم، روحانیون فقط حق برگزاری دو آیین را داشتند و انجام دادن آیین های دیگر ممنوع بود. وی بیشتر از آنکه به اصلاحات در کلیسا توجه داشته باشد، به افزایش قدرت پاپی توجه داشت.
در قرن نهم، مباحثه ای بین دو راهب به نامهای رادبرتوس و راتراموس در مورد این موضوع درگرفت. این دو به ترتیب از سنن آمبروزی و آوگوستینی در مورد این موضوع طرفداری می کردند. در این مباحثه، جان اسکوتوس اریجناه از دیدگاه را ترامنوس طرفداری کرد.
در قرن نهم هر دو دیدگاه مورد قبول بودند، اما در قرن یازدهم موضع اشخاصی که طرفدار یکی از این دو دیدگاه بودند، سخت تر شد. شخصی به نام برنگر اهل تورا بر رویکرد «نمادین» تأکید کرد و منکر تغییر مادی نان و شراب شد. وی علیه این گرایش که به آیین عشای ربانی صرفا با دیدگاهی مادی نگریسته شود، مبارزه می نمود و با استفاده از منطق به چنین دیدگاهی حمله می کرد. اما اعتراضات وی ثمری نبخشید و وی مجبور شد تا در سالهای ۱۰۵۹ و ۱۰۷۹ دو تکذیب نامه را امضا کند که در تکذیب نامه نخست، وی مجبور به تأیید مطالب ذیل گشت:
پس از تقدیس نان و شراب، نان و شرابی که بر روی محراب قرار دارند صرفا جزئی از اجزای یک آیین محسوب نمی شوند؛ بلکه بدن و خون حقیقی خداوند ما عیسی مسیح می باشند. بدن و خون او در دست کشیشان قرار گرفته و توسط آنها شکسته میشود و زیر دندان های ایمانداران له می شود و این عمل، نه فقط به شکل آیینی بلکه حقیقتا در جهان واقع به وقوع می پیوندد.
بیان موضوع بدین شکل، بیانی ناهنجار و ناپخته است که بسیاری از عالمان الاهی قرون وسطا بعدها آن را رد کردند. در سال ۱۰۷۹ برنگر مجبور شد که این بار در تکذیب نامه ای که به شکلی سنجیده تر و دقیق تر تدوین شده بود، تصدیق کند که نان و شراب «از نظر جوهری» به بدن و خون مسیح تغییر می یابند. ایده تغییر در جوهر نان و شراب منجر به شکل گیری واژه تبدل جوهر» گشت که نخستین بار در اواسط قرن دوازدهم مطرح شد. معنای این واژه توسط توماس آکویناس» شرح و گسترش بیشتری یافت.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
بیشتر بخوانید :
مخلوق یا مکاشفه؟
پدران کاپادوکیایی کلیسا
چنگ روح القدس
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}