عرفان اسلامی (62) لباس زنان
عرفان اسلامی (62) لباس زنان
عرفان اسلامی (62) لباس زنان
نويسنده: استاد حسین انصاریان
شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة
لباس زنان
ملتهاى جدا از مكتب الهى در هيچ زمينهاى با جنس مؤنث رفتار درست و صحيح نداشتند و قضاوت آنان نسبت به اين موجود شريف و اعمال و رفتارى كه در برابر او داشتند از حدود آدميت و كرامت و شرف خارج بود !!
در اين زمينه كتابهاى زيادى در شرق و غرب و به خصوص به وسيله متفكران مسلمان نوشته شده و توضيح وضع زن از حدود اين رساله خارج است ، ولى به تناسب نظر اسلام درباره جنس زن و لباس و زينت او و اينكه به چه كسانى محرم است و به چه افرادى نامحرم است و بر او حرام است خود را در معرض تماشاى آنان قرار دهد ، لازم مىدانم دورنمايى از زندگى او را در ميان اقوام از حق بىخبر در اين جزوه و نوشتار بياورم ، تا بر خوانندگان عزيز معلوم شود كه تنها مكتبى كه شخصيت والاى زن را در تمام شؤون و جهات حيات حفظ كرده و علاقه شديد به تكامل اين جنس در راه الهى دارد ، مكتب حياتبخش و سعادت آفرين اسلام است .
در كتب زيادى كه در اين زمينه نوشته شده[46] مىخوانيم :
ملل بىخبر از مكتب وحى درباره زن مىگفتند : زن وسيلهاى است براى اداره زندگى مرد كه هم چون يكى از وسايل در اختيارش گذاشته شده و وظيفه او تهيه كردن اسباب خوشى و هوس رانى مرد و زاييدن فرزند و خدمت در خانواده است !!
براى اين جنس ، خواندن و نوشتن ، تعليم و تعلم و فهميدن خطرناك است ، از خانه بيرون رفتن او مطلقا موجب فساد است ، براى او جايى بهتر از چهار ديوار خانه نيست ، نبايد هيچ گونه اختيارى داشته باشد ، در برابر مرد ـ كه فعال ما يشاء است ـ بايد موجودى بىاراده باشد ! در ممالك مسيحى كار تفريط در نظريه نسبت به جنس زن به جايى رسيده بود كه مىگفتند :
زن را بايد مانند دهان سگ دهنه بند زد و مىگفتند : روح زن از روح ملكوتى جداست و بحث داشتند كه آيا روح او بشرى هست يا نه ؟!
در آفريقا زن ، حكم كالا و ثروت را داشت و براى مرد به منزله گاو و گوسفند بود . هركس زن بيشترى داشت در حقيقت ثروتمندتر بود ، خريد و فروش زن و بكار گرفتن او براى شخم زدن زمين امرى عادى بود !
در كلده و بابل ، زنان را مانند ساير كالاها مىفروختند و هر سال بازارى براى اين كار داشتند كه دختران به سن ازدواج رسيده را بفروشند .
در ايران تنها معادل بيست من جو براى زن ، حقّ ملكيت بود و از حقّ ديگرى جز بهره كشى مرد برخوردار نبود !
در هندوستان ، دختر را از سن پنج سالگى شوهر مىدادند و براى آنها حقّى قائل نبودند ، حيات زن و هستى او از طفيل حياتِ مرد بود و گاهى او را با جسد شوهرش يك جا مىسوزاندند !!
در چين و تبت ، زن را به جز كارهاى سنگين در خانه حقّى نبود و براى كم كردن قدرت راه رفتن او از ابتدا پايش را در قالب آهنى مىگذاشتند كه از رشد و نمو باز بماند !!
در يونان ، جنس زن وضع بسيار بدى داشت ، در صورت سه بار پشتسر هم دختر زاييدن محكوم به اعدام گشته و به چوبه دار سپرده مىشد !!
در عربستان كه بعدا نور اسلام از آن تابيد و بزرگترين كانونهاى دينى شد ، زن پستترين مخلوق بود و اصولاً دختر ننگى بود كه دامنگير پدر مىشد و بايد با كشتن يا زنده به گور كردن او اين ننگ شسته مىشد :
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ كَظِيمٌ * يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ [47]
و چون يكى از آنان را به [ ولادت ] دختر مژده دهند [ از شدت خشم ] چهرهاش سياه گردد و درونش از غصه و اندوه لبريز و آكنده شود ! ! به سبب مژده بدى كه به او دادهاند ، از قوم و قبيلهاش [ در جايى كه او را نبينند ]پنهان مىشود [ و نسبت به اين پيشآمد در انديشهاى سخت فرو مىرود كه ]آيا آن دختر را با خوارى نگه دارد يا به زور ، زنده به گورش كند ؟ !
تعدد زوجات بسته به تمكّن و اندازه شهوت رانى مرد بود ، زن از ارث و تمام حقوق محروم بود و چون شوهرش مىمرد خود او جزء ماترك ميت به پسر بزرگ مىرسيد و او اختيار داشت كه زن پدر را براى خود بگيرد ، يا به هركس ميل دارد ببخشد . مردم عرب براى اين موجود بزرگ ارزشى بيش از اسب و شتر قائل نبودند ، زن در اين قوم يكى از آلات آسايش و وسايل خوش گذرانى و عيش و عشرت مرد بود !!
اين مسائل ، گوشهاى از وضع زن در دنياى قبل از اسلام بود و اما بلايى كه امم و ملل بىدين و به قول معروف متمدن از قرن هيجدهم بر سر زن آوردند و اين بلا دامنگير تمام ممالك شرقى و غربى شد ، بسيار بدتر از بلاهايى بود كه جوامع قبل از اسلام بر سر زن آوردند .
زن در قرون اخير فقط و فقط به منظور كالاى شهوت و بهره گرفتن از او براى جاسوسى و پر كردن جيب بىغيرتان ملل و ستمگران و زورمندان مورد توجه قرار گرفت ، آزادى بدون قيد و شرط به او داده شد ، از خانه براى ارضاى اهداف شيطانى به كوچه و بازار ، به مدرسه و اداره و به مراكز خوشگذرانى و عيش و نوش كشيده شد !! براى انواع بهره كشىها به راديو ، تلويزيون ، تأتر ، پرده سينما كشيده شد ، به عالى ترين برنامه الهى او كه حجاب و پوشيده بودن از نامحرمان بود و در سايه اين حقيقت شرف و غيرت و عفت و حيا و پاكى و ادب و وقار او حفظ مىشد ، حمله شديد شد و بى فضيلتان و بىغيرتان هم چون خوك و گرگ گرسنه به پرده الهى حجاب او حمله كردند و از اين رهگذر ضربات غير قابل جبران به تمام شؤون آدميت زدند ؛ فساد را از طريق بىحجابى و بى عفتى به تمام شؤون حيات كشاندند و نظام عالى حيات را از اين رهگذر دستخوش انواع خطرات قرار دادند ، هجومى كه تمدن جاهلى از طريق بىحجابى به انبيا و فرهنگ الهى برد در تمام ادوار تاريخ بىسابقه بود ، بسيارى از شكستهاى مادى و معنوى بشر معلول بىبند و بارى جنس زن شد و اى كاش در تمام جهان اين جنس والاى به پستى كشيده بفهمد كه چه بلاى بزرگى به سر او آمده ؟!
محمد قطب ـ كه از دانشمندان معروف كشور مصر است و در بسيارى از مسائل اسلامى تأليفات ارزندهاى دارد و مردى دنيا ديده و بينا بود ـ در اين زمينه در كتاب پر ارزش «جاهليت قرن بيستم» كه يكى از بهترين نوشتههاى اوست مىنويسد :
در اين زمانهاى اخير فساد اخلاقى در زمينه مسائل جنسى تا اعماق پى و درون استخوان اجتماع فرانسوى نفوذ كرده و جنگ جهانى دوّم به هنگامى شروع شد كه كشور فرانسه به صورت مركز فحشاى بزرگى در مرداب فساد جنسى غوطه ور شده بود و در نتيجه بروز چنين وضع اسف بار بود كه فرانسه در ظرف چند روز از پا در آمد و اين سقوط و زبونى نه از آن جهت بود كه فرانسه اسلحه و ساز و برگ جنگ نداشت ؛ زيرا در آن تاريخ تازهترين و مؤثرترين سلاحهاى جنگى در اختيار آن كشور بود و استحكامات خط «ماژينو» استوارترين سدى بود كه تا آن زمان پديد آمده بود ، آرى ، اين سقوط ارتباطى به ساز و برگ جنگ و استحكامات جنگى نداشت ، بلكه مربوط به فقدان روحيه رزم جويى و ضعف احساس شرف و غيرت و عزت بود ، مربوط به ترس و وحشت از ويران شدن رقاص خانهها و كابارههاى پاريس زير بمبهاى نيروى هوايى آلمان بود و به همين جهت در ظرف مدتى كوتاه كه از دو هفته تجاوز نمىكرد ، به زانوى خضوع و تسليم درآمد .
اما آمريكا :
كندى رئيس جمهور ايالات متحده در تصريح خطير خود ( در سال 1962 م ) خاطر نشان ساخت كه آمريكا در خطر است ؛ زيرا نسل جوان اين سرزمين سست و تنبل و فاسد و مستغرق در غرقابه شهوات است و قدرت تحمل بار مسؤوليتى را كه بر دوش آن نهادهاند ندارند و در ميان هر هفت جوانى كه براى سربازى عرضه مىشود ، شش تن از آن هفت تن فاقد صلاحيتند ؛ زيرا شهوت رانى لياقت مزاجى و روحى ايشان را تباه كرده است .
اما انگلستان :
شايد براى نشان دادن شاخص فساد در اين امپراتورى اشاره به لايحه قانونى شناختن هم جنس بازى و به خطر افكندن اسرار نظامى دولت در برابر كام گرفتن وزير جنگ بريتانيا از زنى روسپى كافى باشد !!
اما روسيه :
رئيس جمهور روسيه ( در سال 1962 م ) خاطر نشان ساخت كه آينده روسيه در خطر است و آينده جوانان روس اطمينانبخش نيست ؛ زيرا نسل جوان در اين مملكت دستخوش سستى و فساد شده و در منجلاب شهوات غوطهور گشته است .
اما مترقىترين كشورهاى جهان يعنى دولتهاى شمال اروپا :
در اين كشورها با جوانانى عاصى و بى بند و بار مواجه مىشويم كه با استعمال حشيش و افيون قدرتهاى خلاقه خود را تباه مىسازند و با تشكيل باندهاى خطرناك به منظور دزدى و قتل و هتك ناموس امنيت دولت و خاطر علماى اجتماع را پريشان مىكنند .
اين مفاسد كه نمونههايى از آن را مورد اشاره قرار داديم تنها در يك جنبه از جوانب حيات ، يعنى جنبه جنسى بود ، ولى از اين رهگذر خطرناك اين مفاسد از اين حد و جنبه گذشته و به سائر شؤون حيات هم سرايت كرده است .
در آمريكا باندهايى از بزرگان و دانشمندان از طبقه وكلاى دادگسترى و پزشكان و نويسندگان و رجال قانون وجود دارند كه كار و برنامه ايشان فراهم ساختن وسايل زنا براى مقاصد و اغراض قانونى است .
چنان كه مىدانيم در استيتهاى كاتوليكى آمريكا اقدام به طلاق جز در مورد ارتكاب زنا از طرف زن يا شوهر روا نيست و تنها در اين صورت است كه زن يا شوهر به استناد آنكه همسرش مرتكب آن عمل ناروا شده مىتواند مطالبه طلاق كند .
روى همين اصل ، هريك از زوجين كه مايل به ادامه زندگى زناشويى نباشد متوسل به آن باندها مىشود تا همسرش را به ارتكاب زنا وادارند و در همان حال او را تسليم پليس كنند و مدارك قانونى طلاق گرفتن را در اختيار او قرار دهند و دستمزد خود را در برابر انجام آن خدمت دريافت نمايند .
هم چنين در آمريكا باندهايى وجود دارند كه كارشان فروختن دختران است ، فروختن دختران به توانگران و ثروتمندان از اهالى اروپا كه طالب اين متاعند و ثمن مطلوب و مرغوبى در برابر آن مىپردازند .
و اين همه از بركات هجوم به شخصيت والاى زن و دريدن پرده عفت و عصمت و حيا و شرم و حجاب او نصيب بشريت در اين دورهها گشته ، انقلاب صنعتى و آثار و تبعات آن ، از قبيل پاشيده شدن خانواده و نظامات خانوادگى ، هجرت جوانان مجرّد از ده به شهر و از ميان رفتن حدود و قيود سابق و عدم قدرت جوانان بر تشكيل خانواده به علت كمى درآمد و سقوط جوانان در ورطه زنا به علت سهولت اين عمل قبيح و دشوارى ازدواج از عوامل مهمى است كه فساد را توسعه داد و در اين زمينه از جنس زن كمك مهمى گرفته شد !!
ورود و شركت زن در كارها و كارخانهها و ابتذال اخلاقى و آلودگى زن در راه تحصيل معيشت ضرورى و مبارزهاش در راه تأمين مساوات كامل با مرد حتى مساوات در فسق و فجور اين وضع خطرناك را براى بشريت به ارمغان آورد، صهيونيزم بين المللى با فراهم آوردن انواع و به خصوص با كمكگيرى از جنس زن چه درعالم نظريات و چه در زندگى واقع بر ابعاد فساد و جنايت افزود !!
ماركس و فرويد و دركايم كه از اين باند مخوف بودند ، به عنوان ارائه نظريات علمى به فرو كاستن و خوار شمردن اخلاق همت گماشتند و هريك به نوبه خود و از طريق مخصوص به خود زن را به بيرون شدن از حريم حيا و فعاليت جنسى فرا خواندند تا او را به آسانى در دسترس مرد قرار دهند و در منجلاب شهوات حيوانى غوطهور سازند .
سپس سينما كه خود اساسا صنعتى يهودى است با همكارى تلويزيون و راديو در افزايش انواع بىبند و بارى جنسى و سقوط در غرقابه شهوات حيوانى نقش مؤثر را ايفا نمود و سالنهاى مد و آرايش و آداب اجتماعى قائم بر اساس اختلاط و آميزش پسران و دختران ، لاابالى گرى و عنان گسيختگى را به منتهاى شدت و حدت خود رهبرى كرد !!
آمار خودكشىها بر اثر شكست در روابط عشق ، آمار فحشا و منكرات ، آمار زنا ، فرار دختران و پسران از خانه و خانواده ، به هم پاشيدن نظامات خانوادگى ، روابط نامشروع زنان شوهردار با مردان بىغيرت ، سقط جنين ، اعتيادهاى خطرناك و بسيارى از مفاسد و بلاهاى خانمان سوز ، نود و نه درصدش معلول وضع غير الهى و غير انسانى زن در ممالك عالم است و اين وضع خطرناكى كه براى زن پيش آمده معلول فرهنگ قرون اخير و بى بند و بارى اين جنس لطيف و شريف در جوامع است .
اسلام ، وضع زن را در دنياى قبل از خودش و اوضاع زن را پس از تمدن قرون اخير به هيچ صورت قبول ندارد ، اسلام برخورد مردان را نسبت به جنس زن به اين صورت خيانت بزرگ مىداند و مردان را در اين زمينه گناهكار دانسته و زن را هم به خاطر اينكه خود را وسيله هوسرانى قرار داده مجرمى بزرگ و خائنى بىنظير مىشناسد !!
اسلام ، زن را نيمى از پيكر انسانيت دانسته و بقاى حيات را از بركت وجود او مىداند .
اسلام ، شخصيت فطرى و وجدانى و انسانى زن را همانند مردان به حساب آورده و ازدواج او را با مرد واجد شرايط به عنوان پيوند الهى ياد كرده است .
اسلام مىگويد :
مردى كه دختر دارد و در تربيت الهى او بكوشد ، تا آن دختر زنده است ، معادل عمر هر روزش ثواب يك سال عبادت در نامه پدر ضبط مىشود .
اسلام مىگويد :
مادرى كه به دهان فرزند خود پستان مىگذارد ، در برابر هر مكيدنى كه از طرف طفل صورت مىگيرد ، او معادل ثواب آزاد كردن يك بنده از اولاد اسماعيل در راه خدا دارد !!
اسلام مىگويد :
دختر به منزله در رحمت الهى است كه به روى يك خانه باز شده . اسلام براى زن حقوقى مقرر فرموده كه مطالعه آن حقوق آدمى را به اعجاب سخت وامىدارد .
اسلام براى ايمان و عمل زن در فرداى قيامت مزد و اجر ثوابى معادل با ثواب ايمان و عمل مرد قرار داده است .
شخصيت زن در پيشگاه الهى بستگى به ايمان و اسلام و عمل صالح او دارد و در اين زمينه بين زن و مرد فرقى نيست .
زن در اسلام استعداد يافتن مقام با عظمت عصمت را دارد و اسلام در اين زمينه نمونههاى با عظمتى هم چون مريم كبرى ، فاطمه زهرا و زينب بزرگوار نشان مىدهد .
قسمتى از آيات قرآن و روايات اسلامى نشان دهنده شخصيت زن و تربيت يافتگانى از جنس زن است كه آدمى در دقت كردن در آن آيات و روايات به شخصيت والاى زن و عظمت اين موجود عالى بيش از پيش پى مىبرد .
اسلام ، توجه به زن را از هنگام ولادت او تا همسر بودنش در خانه و به هنگام رعايت حق از اخلاق عالى انبيا مىداند .
اسلام ، تجاوز به حقوق زن و شخصيت او را از اعظم گناهان شمرده و بدرفتارى با زن را ظلم فاحش مىداند .
اسلام ، بهشت را زير پاى مادران مىداند[48] و عاق مادر و پدر را از رحمت حق محروم معرفى كرده است[49] .
اسلام براى پاك ماندن محيط پرقيمت خانه و پاك ماندن محيط اجتماع از هر نوع گناه و آلودگى از زن مىخواهد كه ادب ، عفت ، وقار ، كرامت ، اصالت ، شرافت و آداب الهى و انسانى خود را حفظ كند و براى اينكه بستر فساد و گناه و شهوت گسترده نگردد ، از خودنمايى و عشوه گرى و جلب توجه نامحرمان ، خوددارى كرده و تقواى الهى را مراعات نمايد .
در اسلام ، ارزش و شخصيت زن به پاكى و تقوا و عفت اوست و حضرت زهرا عليهاالسلام قيمت و اعتبار زن را در اين مىدانند كه با نامحرمان در رابطه نباشد !!
زنان بايد بدانند كه قوانينى كه در مسئله عفت و عصمت و لباس و زينت از طرف مولاى عالم حضرت حق براى آنان وضع شده در درجه اوّل به مصلحت خود آنان و در مرحله بعد به مصلحت خانه و اجتماع بوده و بايد توجه كنند كه گريز از آن قوانين اين همه بلا و مصيبت و ضربههاى غير قابل جبران براى امت اسلامى به بار آورد .
بر يك زن مسلمان واجب است كه هم چون خديجه و زهرا و زينب كبرى و آسيه ومريم زندگى كرده و در همه شؤون حيات ، حافظ شرف و غيرت و حميت و عفت و تقوا باشد .
شخصيت زن بستگى به علم و تقوا و سلامت و پاكى او در همه شؤون حيات دارد .
زن ، زن است ، يعنى انسان و آدم است ، يعنى خليفه خدا در روى زمين است ، يعنى مادر است ، يعنى منبع تربيت بنىآدم است ، يعنى مادر انبيا و امامان عليهمالسلام و رحم پاك او جايگاه رشد حكيمان و عارفان و فيلسوفان و انديشمندان و مؤدبان به آداب الهى است و چه فرق عظيم و بزرگى است بين اينگونه زنان و آنان كه عروسك شهوات بىغيرتان و بىشرفهاى روزگارند !!
قرآن مجيد اجازه نمىدهد كه زنان ، لباس و زينت خود را در معرض ديد نامحرمان بگذارند و آنگونه با مرد نامحرم حرف بزنند كه دل نامحرم را از حالت طبيعى خارج كنند و آنگونه راه بروند كه غريبهها از داشتن زينت آنان آگاه شوند و عطر زده از منزل ، خارج گشته تا جلب توجه مردان غريبه كنند !!
زن در اسلام موجودى الهى است و در خانه و اجتماع بايد رنگ خدايى او حفظ شود و از دستبرد نامحرمان و صاحبان شهوت و رذايل مصون بماند ، در اين زمينه به آيات قرآن كريم و روايات پرارزش اسلامى مراجعه كنيد .
زن در اسلام موجودى اصيل و حقيقى است نه وجودى طفيلى و تبعى ، از اين جهت داراى حقوق عالى است و مردان ملزم هستند كه حقوق مالى ، فطرى ، طبيعى ، زناشويى ، ارثى ، اخلاقى و اسلامى زن را به احسن وجه رعايت كنند ؛ نفقه ، لباس ، مسكن ، اداى حق زناشويى واقعيتهايى هستند كه بر مرد واجب است نسبت به زن رعايت نمايند .
زن ، حقّ پوشيدن لباس زربفت ، حرير ، ابريشم و ... و زينت نمودن به انواع اشياى گرانبها را دارد ، ولى بايد اين امور به طور حتم از راه مشروع بهدست آمده باشد و روزى مزين به اين زينتها شود كه در جامعه عدهاى در مضيقه و سختى نباشند و به هيچ عنوان حق ندارد لباس و زينت و زيبايى خود را در معرض ديد آنان كه خدا اجازه نمىدهد بگذارد ؛ زن براى اداى احترام به احكام الهى و عمل كردن به دستورهاى حضرت حق چارهاى جز حجاب ندارد ، در حقيقت حصار تقواى ابدى اوست و منافع حجاب براى خودش و اهل خانه و به خصوص جامعه قابل شمردن واحصا نيست .
رعايت حجاب ، يعنى رعايت وحى ، رعايت زحمات صد و بيست و چهار هزار پيامبر ، رعايت كوششهاى امامان و فقيهان و عارفان و حكيمان !!
رعايت حجاب ، يعنى رعايت عفت ، عصمت ، اخلاق ، شرف ، عظمت ، شخصيت !!
رعايت حجاب ، يعنى پيشگيرى از به هم خوردن نظام خانوادهها ، پيشگيرى از زنا ، پيشگيرى از فحشا و منكرات ، پيشگيرى از روابط نامشروع يعنى جلوگيرى از ازدياد طلاق ، پيشگيرى از تمام امور شيطانى .
حجاب ، حكم صريح قرآن در آيات متعددى در سوره نور ، حجرات و انعام است و منكر آن به خاطر انكار ضرورى اسلام بدون شك كافر و نجس و خارج از حدود اسلام و ايمان است .
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِى الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [50] .
و به زنان باايمان بگو : چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند ، و شرمگاه خود را حفظ كنند ، و زينت خود را [ مانند لباسهاى زيبا ، گوشواره و گردن بند ] مگر مقدارى كه [ طبيعتاً مانند انگشتر و حنا و سرمه ، بر دست و صورت ] پيداست [ در برابر كسى ] آشكار نكنند ، و ]براى پوشاندن گردن و سينه ] مقنعههاى خود را به روى گريبانهايشان بيندازند ، و زينت خود را آشكار نكنند مگر براى شوهرانشان ، يا پدرانشان ، يا پدران شوهرانشان ، يا پسرانشان ، يا پسران شوهرانشان ، يا برادرانشان ، يا پسران برادرانشان ، يا پسران خواهرانشان ، يا زنان [ هم كيش خود ] شان ، يا بردگان زر خريدشان ، يا خدمتكارانشان از مردانى كه ساده لوح و كم عقلاند و نياز شهوانى حس نمىكنند ، يا كودكانى كه [ به سنّ تميز دادن خوب و بد نسبت به اميال جنسى ] نرسيدهاند . و زنان نبايد پاهايشان را [ هنگام راه رفتن آن گونه ] به زمين بزنند تا آنچه از زينتهايشان پنهان مىدارند [ به وسيله نامحرمان ] شناخته شود .
و [ شما ] اى مؤمنان ! همگى به سوى خدا بازگرديد تا رستگار شويد .
از آنجا كه خاندان رسالت و همسران پيامبر صلىاللهعليهوآله براى تمام امت معيار هستند ، دستورهايى كه در قرآن به همسران رسول اكرم صلىاللهعليهوآله داده شد در حقيقت به تمام زنان داده شد ، در قرآن مجيد به زنان پيامبر صلىاللهعليهوآله بزرگ دستور صريح و اكيد نسبت به حجاب مىدهد و رعايت وجوب مسئله پوشش در آن حدى كه ناظر و بيننده به طمع نيفتد و نحوه سخن گفتن در كيفيتى كه قلوب مريض حالى به حالى نشوند نسبت به زنان پيامبر صلىاللهعليهوآله و تمام زنان امت عموميت دارد و بر زنان مسلمان واجب حتمى است كه از دستورهاى حق نسبت به زنان پيامبر صلىاللهعليهوآله در مسئله حجاب و عفت و گفتار و دستورهاى حق نسبت به خودشان پيروى كنند .
يَا أَيُّهَا الْنَّبِىُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً [51]
اى پيامبر ! به همسرانت و دخترانت و همسران كسانى كه مؤمن هستند بگو :
چادرهايشان را بر خود فرو پوشند [ تا بدن و آرايش و زيورهايشان در برابر ديد نامحرمان قرار نگيرد . ] اين [ پوشش ] به اينكه [ به عفت و پاكدامنى ] شناخته شوند نزديكتر است ، و در نتيجه [ از سوى اهل فسق و فجور ] مورد آزار قرار نخواهند گرفت و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است .
اينكه در ترجمه آيه بدينگونه آورده شد : پوششهاى خود را بر تمام قامت بپوشيد . بر اساس ترجمه لغت جلباب در كتاب لغوى «المنجد» است ، آنجا كه مىگويد :
الجلباب : القميص او الثوب الواسع ؛ جلباب : پيراهن يا پوشش گشاد است و عدهاى فرمودهاند : به طور دقيق جلباب پوششى است از روسرى بزرگتر و از عبا كمى كوچك تر .
در هر صورت زن آنچه از لباس و زينت برايش حلال است مىتواند ، به اندازه شأنش بپوشد ، ولى عشوه گرى و طنازى و خودآرايى نكند و بداند خود نشان دادن به ديگران و آن كسانى كه اسلام آنان را محرم نمىداند به طور قطع براى او حرام است و در صورت توجه نكردن به دستورهاى سعادت آفرين اسلام مبغوض حق و در قيامت اهل عذاب خواهد بود .
زن به هنگام خروج از خانه و به وقت روبرو شدن با نامحرمان بايد از جلباب استفاده كرده و در پوشيدن لباس زيباو زينت و بدن و آنچه مرد را به تحريك سوق مىدهد حتى در حرف زدن از دستورهاى الهى پيروى كرده و از محرمات خوددارى نمايد و بداند كه تمام احكام الهى و انبيا و امامان و حكيمان و ناصحان و عارفان و اوليا خدا به نفع اوست و آنان جز خير دنيا و آخرت او نظرى ندارند و توجه داشته باشند كه طى راه انسانيت و رسيدن به مدارج كمال و فراهم آوردن زمينه براى شكوفايى استعدادهاى خدادادى جز با طى طريق الهى به كمك انبيا و امامان راهى ندارد .
بدانند در تمام اعصار و قرون ، خداوند بزرگ در ميان تمام اقوام و ملتها براى همگان در هر شأنى كه هستند حجت و گواه و دليل و راهنما قرار داده و فرداى قيامت در مقابل آنچه جرم داشتهاند به خصوص در مسئله بىبند و بارى و بى حجابى كه ريشه نود درصد از مفاسد خانوادگى و اجتماعى است ، عذر قابل قبولى نخواهد داشت .
... ادامه دارد.
پي نوشت :
[46] ـ نظام حقوق زن در اسلام ، مجلات آيين اسلام چاپ 1323 ، حقوق زن در اسلام ، زن و آزادى و ...
[47] ـ نحل 16 : 58 ـ 59 .
[48] ـ مستدرك الوسائل 5/180 ، باب 70 ، حديث 17933 .
[49] ـ الخصال 1/203 ، حديث 18 .
[50] ـ نور 24 : 31 .
[51] ـ احزاب 33 : 59 .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}