یکی از جلوه‌های جنگ نرم سیل شبهاتی است که از طرق مختلف به صورت بی‌وقفه، انقلاب و ملت ایران را هدف قرار داده است. در این جا به برخی شبهات سیاسی رایج در فضای مجازی و حقیقی پیرامون انقلاب و ملت ایران می‌پردازیم.

 

شبهۀ 36 ـ چک‌های متنوع جیمی‌کارتر برای امام‌خمینی!

 مصاحبه‌کننده از جیمی‌کارتر می‌پرسد:
«هرچقدر هم که شاه ایران در نقض حقوق بشر بد بوده باشد، اما او متحد آمریکا بود و بهتر از رژیم فعلی‌، آیا ما نباید از او حمایت می‌کردیم؟»

و جیمی کارتر با لبخندی طعنه‌آمیز پاسخ می‌دهد:

«ما می‌توانستیم با او بمانیم، اما او توسط آمریکا سرنگون نشد، بلکه توسط مردم خودش سرنگون شد.»

اما دکتر مایک ایوانز، در کتاب «جیمی‌کارتر، حزب چپ لیبرال و هرج‌ومرج در جهان» می‌نویسد:

«جیمی‌کارتر برای حساب خمینی در پاریس چک‌های متنوع ۱۵۰میلیون دلاری می‌فرستاد که وظیفه‌اش سرنگونی شاه ایران و ازبین‌بردن ملت وی بود... او همچنین مبلغ ۵۰۰میلیون دلار به جنگجویان اخوان‌المسلمین داد که با همان پول‌ها طالبان و القاعده را بنیان‌گذاری کردند... همچنین مبلغ ۹/۷بیلیون دلار به دولت ایران برای پس‌فرستادن گروگان‌های آمریکایی پس از ۴۴۴ روز اسارت، به جمهوری اسلامی بخشید...»

 

پاسخ شبهه:

شبهه مطرح شده، ادامه همان فرضیه «توطئه پیرامون علت انقلاب اسلامی» است که از ابتدای پیروزی انقلاب مطرح بوده و چیز جدیدی نیست. در پاسخ به شبهه مزبور به چند نکته باید توجه نمود:

انقلاب اسلامی از ابتدا با شعار نه شرقی نه غربی شروع شده و مطلب منقول از نویسنده کتاب فاقد استناد است.

اعتقاد به توطئه آمریکا علیه شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ»، محمدرضا پهلوی از نظر روانشناختی قابل فهم است، چرا که او انتظار نداشته با داشتن پشتوانه ارباب آمریکایی که همواره آن را پدر معنوی خود خطاب می‌کرده، حکومتش دچار تزلزل و فروپاشی گردد و حال که این اتفاق افتاده آن را از چشم ایالات متحده می‌بیند.

باید دانست که برخلاف شعار حقوق بشر کارتر، وی نسبت به رؤسای جمهوری سابق آمریکا حمایت نظامی بیشتری از شاه کرده است. آمارها نشان می‌دهد میزان خرید اسلحه از آمریکا در دوران کارتر افزایش یافته است.

جالب این است در ماه‌های آخر عمر حکومت پهلوی که رژیم دستش به خون مردم آغشته شده بود جیمی‌کارتر حمایت قاطع خود را از شاه اعلام کرد تا جایی‌که بعد از فاجعه جمعه سیاه برای شاه پیام تبریک فرستاد!!

واقعیت این است که با روی کار آمدن کارتر و طرح شعار حقوق بشر، تنها اتفاقی که افتاد این بود که لیبرال‌ها امیدوار به امتیازگیری از شاه شدند اما همانطور که مهدی بازرگان گفت، در عمل آمریکا هیچ حمایتی از انقلابیون به عمل نیاورد.[1]

همه کسانی که امام‌خمینی(ره) را می‌شناسند و یا زمان حیات ایشان را درک کردند به خوبی می‌دانند که ایشان، قیام خود را به اراده الهی و حمایت مردم متکی کرده بودند و هیچ‌گاه در دوران حیات سیاسی خود با دشمنان انقلاب مصالحه نکردند.

عقل سلیم چگونه می‌تواند بپذیرد که آمریکا از انقلاب مردمی ایران علیه شاهی که هیچ بدخدمتی به آنان نکرده بود و از ناحیه حکومت او بیشترین نفع را می‌بردند حمایت نماید؟ آن هم انقلابی که هیچ نقطه مشترکی با آمریکا از ابتدا تاکنون نداشته است.

وقایع سال آخر عمر رژیم پهلوی نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها با چنگ و دندان تا لحظات آخر از رژیم دست نشانده خود حمایت کردند و هنگام مواجه با اراده پولادین امام(ره) و ملت، راهی به‌جز دست‌برداشتن از حمایت شاه نداشتند و از روی ناچاری به انقلاب رضایت دادند؛ اما طولی نکشید که خشم خود را از نظام جمهوری اسلامی آشکار نمودند و به مقابله با نظام برخاستند و تا به امروز از هیچ کوششی مضایقه نکرده‌اند.

واقعیت آن است سردمداران ایالات متحده در ادامه همکاری باشاه، دچار تردید و اختلاف شده بودند و نمی‌توانستند تصمیم درستی بگیرند. مذاکرات کنفرانس گوادولوپ در ماه‌های منتهی به سقوط رژیم کاملا گویای این امر است.

نتیجه اینکه:
انقلاب اسلامی ایران علی‌رغم خواست قدرت‌های آن زمان که خواهان حفظ رژیم شاه بودند، پیروز شد، فلذا اظهارات «مایک ایوانز» فاقد استناد تاریخی و از درجه اعتبار ساقط است.

 

 پی‌نوشت
1. رجوع شود به کتاب انقلاب اسلامی؛ زمینه‌ها و پیامدها، منوچهر محمدی



 

مطالب مرتبط
مه‌‌شکن | شبهات سیاسی (بخش سوم)
مه‌‌شکن | شبهات سیاسی (بخش دوم)
مه‌‌شکن | شبهات سیاسی (بخش اول)